eitaa logo
ذاکرین آل الله
296 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
338 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها از حرم رفتی و آتش زده شد بال و پرم  بعدِ تو ریخته شد خاک یتیمی به سرم *يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي! ..* چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم در همین فاصله از زندگی مختصرم چند روزی‌ ست که از حال دلم بی خبری چند روزی ست که از حال سرت بی خبرم شانه‌ی سنگ شده جای سر دختر تو جایِ آغوش تو ای کوه ترین مرد حرم *گفت بابا: * مو ندارم به سر و سوخته گیسویی که می‌رسیده است زمانی قد آن تا کمرم کاش میشد که دوباره به مدینه برویم تا که انگشتری از شهر برایت بخرم کفتر جلد سر و دوش عمویم بودم حال با حرمله و شمر و سنان همسفرم سیلی و هلهله کم بود که با زخم زبان هر کسی زد نمک طعنه به زخم جگرم گر‌چه گیسو و سرم سوخت ولی شکر خدا معجر سوخته ای هست ببندم به سرم کاش می شد که نخی از گل پیراهن تو باخودم محض تبرک به مدینه ببرم آبرو بود که از کاخ ستم  می بردم باهمین اسلحه ی اشک و همین چشم ترم دست و پا گیر‌ شدم مرحمتی کن بِبَرم که در این قافله با تاول پا دردسرم دست خودم نبود، یدفه پیر شدم از خواب که پا شدم، دیدم اسیر شدم دست خودم که نیست، خرابه حال من بچه هاشون بابا، عمه رومیزنن دست میندازن منو، میگن میریم برات، گوشواره میخریم دست میندازن منو، دست میزنن بابا، همه‌ش به روسریم دست میندازن منو میون بازار دست میندازن منو توی خرابه میگن آروم بازی کنیم تو کوچه بابای این دختر رو نیزه خوابه چشمات و وا کن و، دخترت و ببین تو صورتم بابا، مادرت و ببین دیگه نمیشه که، مشکل و حل کنی دستی نداری تا، من و بغل کنی دست تو که نبود، دستم شکسته از، دست یهود شده یه جوری زجر زده، که حتی دستای، خودش کبود شده دستم نمی‌رسید بابا تا نیزه زد نیزه دار رو دست من با نیزه دست کدومشون تو رو کبود کرد دستای خیزرون بوده یا نیزه .
و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفس سیدرضا نریمانی •✾• ماه‌ محرم اومد قراره قلب زارم اومد، چه شوری باز تو عالم اومد! دوای هر چی دردم اومد… دعوتیه امسالم دارم بازم به خود میبالم، که فاطمه منو دعوت کرد خوشا به حالم! ممنونم ازت که دوباره منو توی روضه آوردی شرمندتونم چقدَر تو یه ساله تو غصمو خوردی… راستی بی بی ممنون که منو تو کربلا بردی، همه زندگیمو تو دادی ..منو دست هیچکس ندادی! قیامت که چشم انتظارم ....۰، همونجا بکن از ما یادی «امون ای دل از این غریبی» سیاه زدیم شهرارو بیا ببین چشه دریارو، دم ورودی هیئتها دیدیم همه بی بی زهرارو… نفس تو سینه حبسه دیگه فراق و دوری بسه، خدا میدونه آقا جونم برام یه نعمته این غصه! تو عرش خدا زده میشه یه پرچم خونی دوباره، پیراهنیه یادگاری اون قوم نیزه داره زینب اونو برا سوغاتی، توی مدینه میاره! همون که تو گودال تنش بود کار دستای مادرش بود! همونم دیگه رفت به غارت ولی دنبالش خواهرش بود… «امون ای دل از این غریبی» «حسین جانم حسین جانم حسین جانم» حسین آقا حسین مولا حسین تا به ابد پرچم تو بالا ↫
باید فقط به خدا پیله کرد چون فقط با او است که می شود پروانه شد.
به حضرت رقیه سلام الله علیه اجراشده کجایی من از تو ندارم یک نشانه خبر از من نداری دلم گیرد بهانه بیا تا بخوانیم به جسمِ کودکانه غزل های غمت را به خطِ تازیانه من و این مصیبت به حیرت مانده ام من شگفتا عزیزم پس از تو زنده ام من نبودی ببینی عدو سوی ما حمله ور شود سرِ تو به نیزه همه خیمه ها شعله ور شد همه طفلان به تاب و تب همه ذکرِ عمو بر لب به گِردِ عمه زینب ای بابا بیا، امشب کن دعا بیایم بَرت، گر بینی مرا دیوارم عصا، شدم مادرت به خود گفتم بیایی تا نِشینی در کنارم ولی دیر آمدی و می نشینی بر مزارم دیدم شَیب خضیبت در خون خَدِّ تَریبت ای باب نازنینم عمو جان کجایی؟در آغوشت بگیرم تو رفتی و پس از تو زِ جانم سیرِ سیرم عمو جان کجایی در آغوشم بگیری به دستت لخته ی خون تو از گوشم بگیری تو رفتی ندیدی گذشت از حد جسارت نگهبان نبود و عدو مشغولِ غارت عمو جان نظر کن به این طفلِ قامت هلالی عمو جان خجالت زِتو میکشم با چه حالی دو دستم بِشکند یارب که آوردم به تاب و تب برایت مشک خالی آمد جان به لب، ماندم نیمه شب، من از قافله پیشِ من نِشین پایم را ببین پر از آبله عدو برده به یغما گاهواره گوشواره بر این رخ مانده برجا، جای سیلی گوشِ پاره گر بودی تا به این حد دشمن ما را نمیزد ای عمو جان ..ای عمو‌جان .. در زیر تازیانه عمویم مرا ندید انگار دستِ غیبِ خدا چشم او، گرفت لَختی کنارِ من بِنشین درد دل کنم آن گوشواره یادگار تو را هم عدو گرفت ای پدر کاش به جای سرِ تو میبردن سرِ دخترِ تو کی به پیشانی تو سنگ زده؟ کی زِخون روی تو را رنگ زده؟ ابتاه یا ابتاه ... گاهی تقاص خصم‌ زِما بهر ناله بود اما گاهی تقاص از لبِ خاموش میگرفت ما هیچی نمیگفتیم ما رو میزدن شتر ها آروم میرفتن مارو میزدن عدو بهانه گرفت و زد و به او گفتم بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست .
🏴 اشعار _محرم ======================== سفره‌ی ماه عزا، خوان اباعبدالله باز عالم شده مهمان اباعبدالله لک لبیک حسین از همه‌سو می‌شنوم فاطمه داده فراخوان اباعبدالله آمده بزم پسر را سر و سامان بدهد مادری بی سر‌و‌سامان اباعبدالله خیمه برپاست،عزادار چقدر آمده‌است ای بنازم به محبان اباعبدالله همگی سر به گریبان غم غربت او همگی سائل احسان اباعبدالله این جوانان که همه گریه‌کن و سینه‌زنند همه قربان جوانان اباعبدالله <<بوی پیراهن خونین کسی می‌آید>> عرش را کرده پریشان اباعبدالله با لب تشنه لب بام سفیرش می‌گفت به فدای لب عطشان اباعبدالله تن‌مسلم که زمین خورد <<صدا کرد: حسین>> سرش افتاد به دامان اباعبدالله 🔸شاعر: ==========================
و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها ویژه شب جمعه به نفس حاج مهدی رسولی اِسْمَعیٖ وَفْهَمیٖ، هذٰا آخِرُ الْسّٰاعَه مِنْ سٰاعٰاتِ الدُّنیٰا سلام ما رو رقیه! ببر به محضر بابا رشیدۀ شهیده، صنوبرِ خمیده فاطمۀ سه سالۀ محنت کشیده عمه فدایِ مویِ سوختت عمه فدایِ رویِ سوختت عمه فدایِ بازویِ سوختت خداحافظ رقیه!... اِسْمَعیٖ وَفْهَمیٖ، میری پیشِ بابا با این روی نیلی یه کاری کن تا نبینه، زخمیِ جایِ سیلی نگو از چشمِ کم سو، نگو از دردِ پهلو نه از خلخال بگو عمه! نه از النگو ما رو نبردن بازار، باشه ما رو ندیدن انظار، باشه ما رو نزدن هزار بار، باشه خداحافظ رقیه!... اِسْمَعیٖ وَفْهَمیٖ، نترس از تاریکی ای دُردونۀ خسته میاد به استقبالت، مادر پهلو شکسته نترس یاسِ کبودم، نترس بود و نبودم نترس کاشکی عمه! من جای تو بودم دیگه نمیری اسارت، باشه به تو نمیشه جسارت، باشه زجر نمیبره گوشوارت، باشه خداحافظ رقیه!... .
در‌تمام‌عُمر‌دارم ‌حسرت .. طول‌هفته‌یک‌طرف 💔 .