eitaa logo
ذاکرین آل الله
254 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
288 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا حسین(معرفت) معرفت  بر  ما  عطا کن یا حسین گوشه  چشمی به ما کن یا حسین ای   عزیز    فاطمه    جان    علی جان ما از  غم رها  کن  یا حسین جان   زهرا    مادرت    لطفی  نما حاجت  ما  را  روا  کن  یا حسین جان زینب خواهرت سلطان صبر درد ما را خود  دوا  کن یا حسین جان   عباس   آن   علمدار  رشید قسمت  ما   کربلا  کن   یا حسین (بیقراران)  را   نگه  کن  از  کرم معرفت  بر  ما عطا کن یا حسین بیقرار اصفهانی
متن اشعار و نوحه های دوازدهم محرم شهادت امام سجاد علیه السلام 👇👇👇👇
سینه_زنی و توسل به راوی دشت‌کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده محرم به نفس حاج‌محمدرضا طاهری •✾• مقتل زنده ی کربلا بسته شد دفترِ بهترین سجده ها بسته شد یادگارِ کربلایی در مدینه شد فدایی بعد از این نمی رسد از قبلهٔ دعا صدایی امام اشک و عزا رفت اسیرِ داغ و بلا رفت به سوی خونِ خدا رفت «علی علی وا اماما...» هر کجا کودکی تشنه دید گریه کرد بین حج در منا دشنه دید گریه کرد دم به دم در این چهل سال ناله زدبه یاد گودال از مقابلش نشد دور عکس پیکرِ لگد مال تن پدر بی کفن بود به زیر پا پیروهن بود چه نیزه ای توی دهن بود «علی علی وا اماما..» خاطره دارد از غربت شهرِ شام جای گُل سنگ و چوب آمد از روی بام هر که محوِ کاروان شد گرم رقص و دف زنان شد منزل امام معصوم مجلس حرامیان شد به تن لباسِ اسارت به دل غمِ قتل و غارت به خواهرش شد جسارت «علی علی وا اماما..» .
و توسل به راوی دشت‌کربلا امام سجاد علیه السلام به نفس حاج‌محمدرضا طاهری اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین.... روضه ی حضرت زین العابدین سند محکمی است برای اونایی که میگن چرا انقدر ناله میزنیدچرا انقدر گریه می کنید؟ اومد گفت آقاجان! بس نشده انقدر گریه کردی.آب برات میارم وضو بگیری نگاهت به آب میوفته گریه می کنی. طفل شیرخواره میبینی اشک‌ میریزی. بچه سه ساله میبینی گریه می کنی.با هر بهانه ای حضرت روضه درست می کرد. حضرت فرمود: وای برتو! تو‌ مکتب ما بزرگ شدی این چه سؤالیه می کنی مگه قرآن نخوندی؟یعقوب نبی میدونست پسرش برمی گرده فقط یه پیراهن خون آلود براش آوردن. انقدر در فراق یوسفش اشک ریخت که چشماش نابینا شد.من هیجده یوسفم رو جلو‌ چشمام سر بریدن، هیجده یوسفم رو سراشون رو، رو نیزه زدن. تو یادگار حسینی که کربلا دیدی شبیه عمّه ی مظلومه ات بلا دیدی "سری به نیزه بلند است"را شما دیدی و غارت حرم و خیمه‌گاه را دیدی دو چشم گریه‌ی تو تا همیشه آباد است در این سکوت تو صدها هزار فریاد است برای گریه ات آقا اشاره کافی بود همین که چشم تو بینَد سه‌ساله، کافی بود گلوی نازک یک شیرخواره، کافی بود به آب دادن ذبحی نظاره، کافی بود *امام سجاد میومد بازار قصابا میدید یه گوسفندی رو‌ دارن ذبح‌ می کنن. حضرت می فرمود:دست نگهدار، آیا بهش آب دادی یانه؟ میگفتن آقا چه سؤالیه میفرماید. رسم دین ماست مگه میشه ذبح رو آب نداد. یه وقت ناله میزد آره، هرچی بابای مظلومم صدا میزد آه‌ جیگرم..کسی آب نداد...* تو را به غصّه چهل سال مبتلا دیدند به لحظهْ لحظهْ گریز تو کربلا دیدند اگرچه عصرِ دهم قسمتِ تو غم گردید که سایۀ پدرت از سرِ تو کم گردید نصیب تو فقط آه و غم و اَلم گردید زِ بارِ غصۀ یاران قَدِ تو، خم گردید اگرچه تبْ نِگهت را زِ درد، تیره نمود اما خدا برای امامت تو را ذخیره نمود حضرت زینب فرمود:عزیز برادرم داری با خودت چیکار می کنی؟همچین که خیره خیره به ابدان قطعه قطعه شده نگاه می کرد. نوشتن حضرت زینب به دادش رسید..جان از بدن امام داشت مفارغت می‌کرد. این به داد رسیدن عمّه ی سادات فقط برای زین العابدین نبود. چند جا، جان امام رو‌ نجات داده... امیرالمؤمنین‌ کنار بدن فاطمه داشت جوون می داد.وقتی داشت بدنش رو غسل می داد دستش رسید به بازوی ورم‌کرده ی زهرا..یه وقت دیدن حضرت زینب اومد جلو گفت: قربونت برم بابا! ما که جز تو‌کسی رو‌ نداریم.درد وبلات به جونم بابا!.. دیگه کجا ؟ ابی عبدالله کنار بدن علی اکبر هی می گفت:ولدی! هر چی می گفت ولدی صدای هلهله ها بیشتر میشد. نوشتن اینجا انگار حسین داشت جوون میداد.....* سپه و کوفه وشام‌ اِستاده به تماشای شَه و شهزاده شَه به روی پسرش افتاده همه گفتند حسین جان داده یه وقت دید زینب دست رو شونه اش گذاشت. داداش! اینجا عمه ی سادات فرمود:باخودت داری چیکار میکنی. تو امام زمانی .حضرت سجاد فرمود:عمه‌ جان مگه این بدن امام زمان نیست. فرمود: گویا اینها ما رو‌ مسلمان هم نمیدونن.بدن شهدای ما روخاکهاست.. دلتْ ز داغِ اسارت غمِ فراوان داشت دو پلکِ چشم ترِ تو همیشه باران داشت همیشه خاطرِ تو یادی از شهیدان داشت به سینه روضۀ مکشوف چون هزاران داشت «یه دونه از روضه هاش اینه... سه شعبه دیدی وتیر وگلوی اصغر را تو‌ تیغ دیدی و خنجر به روی حنجر را» به نوک نی سر خورشید ماهِ قافله بود نگاهبانِ سر شیر خواره حرمله بود به دست و پای تو در این مسیر سلسله بود غمی که کشته تو را شام بود وهلهله بود شهادت ارث شما بود و اعـتبار شما به ظلمْ سوی اسارت کـشید کـار شما * از روضه های شام‌ و تو راه شام که حضرت فرموده : هرکجا ما رو‌ سوار بر ناقه های لَنگ کرده بودن همین که راه میرفت این شکنجه ی بچه ها بود. دست وپاهامون رو به زنجیر بسته بودن از همه بدتر سرهای شهدا رو‌ مقابل این بچه ها گذاشته بودن. حضرت فرمود: تا بچه ها نگاه می کردن میومدن اشک‌ بریزن با نیزه تو سراشون می زدن کسی جرأت نداشت گریه کنه. امام زمانم فرمود: من برای این روضه خون‌ گریه می کنم.کدوم روضه آقا؟ فرمود: برا روضه ی عمه‌ جانم زینب... پشت دروازه ی ساعات همه رو‌ نگه داشتن تا همه جمعشون تکمیل بشه. رقاصه هارو آوردن. یه عده دارن دست میزنن. یه عده بالا بامها رفتن سنگ‌ میزنن.گفته بودن یه مشت خارجی وارد شهر کردن. مگه روضه بالاتر از این میشه یه عده یهودی خاندان رسالت رو‌ خارجی میخوندند. یه کسی تو‌کوچه‌های یهودیا داد میزد هرکی عقده از علی داره بسم الله.. وقتشه.
این روضه رو‌خود امام سجاد نقل کرده. فرمود:میگه دیدم‌ یه پیر زنی اومد بالای بام با سنگ چنان نشانه گرفت سر بابام از رو نیزه شکست.میگه گفت خدا رو شکر خدا شما خارجیا رو رسوا کرد مرداتون رو‌کشتن وزنهاتون رو‌اسیر کردن‌. حضرت نگاه کرد دید غریبه نیست. حضرت فرمود بگو‌ببینم قرآن‌خوندی ؟ بله خوندم، شمارو‌به قرآن‌چه‌مربوط؟ حضرت فرمود :به آیه ی تطهیر رسیدی؟گفت: بله! این آیه در شأن اهل بیت ِپیغمبره. فرمود:مرد! به خدا ما بچه های پیغمبریم. من به این خانواده ارادت دارم شما کی هستین ؟فرمود من علی ابن الحسین هستم .گفت تو‌ پسر حسینی؟!بابات کجاست؟حضرت فرمود:سرت رو بالا بگیری بابام رو‌میبینی.... اون سری که داره قرآن میخونه سر بابای من‌حسینه.. تا این‌خانواده رو شناخت گفت الهی قربونتون برم چیکار میتونم براتون بکنم ؟ حضرت فرمود: پول همرات هست؟بله آقا هست. گفت یه مقدار به این نیزه دارها بده بگو یا این سرها رو‌جلو قافله ببرن،یا پشت سر قافله ، مردم به هوا دیدن این سرها یه وقت چشمشون به ناموس خدا نیوفته. دیدن حرف عمه سادات فرق میکنه.فرمود: بگو‌ چند‌ گام‌ پیشتر آید که چند بوسه بگیرم از آن گلو ی بریده ....حسین..
:هر کو نکند فهمی این کلک خیال انگیز (ذکر مجلس یزید) در مجلس نامحرم،بردند اسیران را دیدند ستم ها و،هم طعنه ی عدوان را رأس سبط پیغمبر،در تشت طلا دیدند می خواند در آن حالت،آیه ای ز قرآن را گفتا به یزید دون،یابن الطلقا زینب این گونه دهی اجر،خاتم رسولان را کشتی تو حسینش را،تشنه لب کنار آب با چوب مزن ظالم،تو این لب و دندان را او زاده ی زهرا و،سبط مصطفی باشد منمای دگر بر او،این ظلم فراوان را بر آل رسول الله،کردند ستم افزون در خرابه جا دادند،زن ها و یتیمان را الغرض مقدم گفت،یک قطره ز اقیانوس لب تشنه چرا کشتند،سرور شهیدان را زمینه: ای تشنه لب عطشان،مظلوم حسینم وای
‍ روضه و توسل جانسوز _ ویژه اسارت وحضرت زینب کبری سلام الله علیها _کربلایی حنیف طاهری *السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ وَلیِ اللهِ المُعَظَّم ،السَّلامُ علیکِ یا عَمَّةَ وَلِیِ اللهِ المُکَرَّم السَّلامُ عَلیکِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب، السَّلامُ علیکِ یا مَن ظَهَرَت مَحَبَّتُها لِلحُسَینِ المَظلوم،فِی مَوارِدِ عَدیدةٍ وَ تَحَمَّلَت المَصائِبَ المُحرِقَةَ لِلقُلوبِ مَعَ تَحَمُّلاتٍ شَدیدَةِ، السَّلامُ علیکِ أَیَّتُهَا البَعیدةُ عَن الأَوطانِ"سلام بر اون خانومی که از خونه اش دور افتاد" السَّلامُ علیکِ أَیَّتُهَا الأَسیرَةُ فِی البُلدان"سلام به اون خانومی که شهر به شهر به اسارت رفته" السَّلامُ علیکِ أَیَّتُها المُتَحَیِّزَةُ فِی خَرابَةِ الشّام السَّلامُ علیکِ أَیَّتُها المُتَحَیِّرَةُ فِی وُقُوفِکَ عَلی جَسَدِ سَیِّدِ الشُّهَداءِ، وَ خاطَبَتِ جَدَّکِ رَسولَ اللهِ (صَلّی الله علیهِ وَآلِهِ) بِهذا النِّداءِ: صَلَّی عَلیکَ مَلیکُ السَّماءِ هذا حُسَینٌ بِالعَراءِ مَسلُوبُ العِمامَةِ وَ الرِّداءِ مُقَطَّعُ الأَعضاءِ وَ بَناتُکَ سَبایا وَ إِلَی اللهِ المُشتَکی....* نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟ تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری؟ جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت از این عالم چه می خواهی همه عالم به قربانت مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حی یا قیوم خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی تو می رفتی و می دیدم که چشمم تیره شد کم کم به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کم کم تو را تا لحظه ی آخر نگاه من صدا می زد چراغی شعله شعله زیر باران دست و پا می زد حدود ساعت سه ، جان من می رفت آهسته برای غرق در دریا شدن می رفت آهسته * شب شهادت چه خانومیِ؟ بین یه مشت حرومی برادر داره میره،دیگه محرمی براش نمونده،تا قبلش هی می گفت:کجا میخوای بری؟مارو به کی میسپاری؟ ابی عبدالله زینب رو آرام می کرد،تا دستش رو گذاش رو قلب زینب..زینب گفت:برو قربونت برم،ولی زینب داره نگاه می کنه...* بخوان! آهسته از این جا به بعد ماجرا با من خیالت جمع ای دریای غیرت خیمه ها با من ✍شاعر:سید حمیدرضا برقعی *عبدالله چند باری سئوال کرد از کنیز،حالش چطوره؟بهتر شده؟چند وقتِ لب به آب و غذا نمیزنه، نگاه کرد به عبدالله بن جعفر،گفت:آقا خیلی حالش خرابه، هر کاری می کنیم آروم نمیگیره،عبدالله ثروتمند بوده،یه روز نشست مقابل زینب،خانوم! بریم یه باغی یه بستانی حالت بهتر بشه،خیلی اصرار کرد خانوم قبول کرد،اومدن باغ و بستان،یه لحظه نگاه کرد دید زینب کنار جوی آب نشسته،هی به این آب نگاه میکنه،خانوم!چی شده؟اومدیم اینجا آروم باشیم،دیگه دست از گریه بردار..عبدالله! چه کنم دست خودم نیست، آب می بینم یاد حسین می افتم..لباش به هم می خورد،هی می گفت:جیگرم میسوزه...گلارو می دید گریه می کرد،عبدالله! همه گلام رو کربلا پرپر کردن...* فراق بعد تو با هیچ عاشقی دیگر چنانکه با دل من کرده است تا نکند به روی شانه هر کس جنازه ای دیدم نشد که خواهر تو یاد بوریا نکند *شب شهادتِ،شب عاشورایِ زینبِ،امشب جا داره بگم:حسین این کشته منو....* تو زنده بودی من هر چقدر ناله زدم نشد که رأس تو را از بدن جدا نکند
:ای حسرت جان و تنم تنها دلیل بودنم سوي شامم مي برند اين كوفيان با شور و شين اي زمين كربلا جان توو جان حسين 🔳آه و واويلا اي زمين كربلا بوديم ما مهمان تو نه دمی خورديم ز آب و نه جویی از نان تو 🔳آه و واويلا ای زمین کربلا ، من شام ویران می روم جان من اینجاست و من با جسم بی جان می روم اي زمين كربلا جان تو جان حسين آفتابت ای زمین امروز بس سوزان بود جسم مجروح حسین روی تو عریان بود  كاش در اين دم بدي يك سايه بر اين آفتاب تانسوزد جسم عريان حسينم زآفتاب 🔳آه و واويلا اي زمين كربلا لب تشنه بوديم ميهمان تشنه اش مپسند و آبي بر گلوي او رسان اي زمين كربلا جان تو وجان حسين 🔳آه و واويلا پیكرش آغشته بر خون است و در خاكش نكن چون نسيم آيد به زير خار و خاشاكش نكن اي زمين كربلا جان تو جان حسين اين تن صد پاره اش افتاده بر روي زمين طاقت جور و جفا ديگر ندارد بيش از اين ما كه رفتيم اي زمين امشب حسين تنها بود اي زمين باشد حسينم عين و اكبر نور عين نور عينم را جدا نگذار ازحسينم پيكر عباس مجروح است و زخمش بی تاب حيف اين گل مي شود پ‍ژمرده ميان افتاب ما كه رفتيم اي زمين كربلا جان تو جان حسين
روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفس حاج احمدسلطانی •ೋ "صَلَّ اللّه عَلیکَ یا مظلوم یا اباعبدالله" "اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّة اِبنِ الحَسَن، آجَرَکَ الله فِی مُصیبَتِ جَدِّک " با غصه های آل عبا گریه می کنی در اوج روضه هایِ عزا گریه می کنی ما با گناه، اشکِ تو را در می آوریم از سوزِ بی وفاییِ ما گریه می کنی ای صاحبِ عزا، تو به این روضه هایِ ما می آیی و بدونِ صدا گریه می کنی گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاهی در مشهدِ امام رضا گریه می کنی *هر جا رفتی مارو هم دعا کن...* بر کُشته ی فتاده به هامونِ کربلا بر داغِ سید الشهدا گریه می کنی *امام زمان در زیارت ناحیه مقدسه فرمود:" بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما" اینقدر برات گریه میکنم، تا از چشام خون بباره..* این روزها به حالِ دلِ زینبِ اسیر در ماجرای شام بلا گریه می کنی بر رأس های رفته به بالای نیزه ها با خیزران و طشت طلا گریه می کنی حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است با غصه های آل عبا گریه می کنی وحید محمدی *هم ناله شو با حجت بن الحسن، گریه کن برا اون کاروانی که سرها رو جلوتر می بردن، سرها رو بالای نیزه ها می چرخوندن، اینقدر دلِ عمه ی السادت رو خون کردن...* سری به نیزه بلند است در برابرِ زینب خدا کند که نباشد سَرِ برادرِ زینب *همه ی این صحنه هارو امام سجاد داره مشاهد میکنه، وقتی رسیدن کوفه، کوفیا همه میشناختن زینب رو که دخترِ امیرالمؤمنینِ، خدا نیاره بری جایی که بشناسنت، حُرمت نگه ندارن... گفت: داداش! یه نگاهی کردم، دیدم این زن هایی که دورم ایستادن دارن غریبیِ مارو تماشا میکنن، یه روز شاگردام بودن، یه روزی شاگردایِ درسِ قرآنِ خودم بودن... امام سجاد نگاه می کرد، این اُسرا رو مثلِ اُسرایِ تُرک و روم می بردن... "بازتر از این نمی تونم برات بگم، فقط همین رو بگم ناله بزن، با آستیناشون سرها رو می گرفتن... "* من از دیارِ غم و روزگارِ بارانم من از اهالیِ اشک و تبارِ بارانم کسی نمانده برایم غریب میمیرم کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم کسی نمانده بسوزم که عُقده وا گردد کسی نمانده زِ قلبم غمی جدا گردد *غلامش سئوال کرد، آقاجان! چرا اینقدر گریه می کنید؟ فرمود: والله ندیدی چه بلایی سَرِ ما آوُردن، بعد ازاینکه بابام رو بینِ گودال کشتن، عمه هام رو به اسارت بردن، دستاشون رو بستن، بینِ این شهرها می گردوندن، همه مارو تماشا میکردن...* قسم به سرخیِ چشمم به گرمیِ آهم نرفته از نظرم خاطراتِ جانکاهم چگونه با که بگویم، غروب غمگین است غمی که مانده به دوشم چقدر سنگین است من اشکِ بی کَسیِ خیمه‌گاه را دیدم میانِ خیمه ولی قتلگاه را دیدم که ذوالجناح پُر از خون ولی سواری نیست به جای جایِ تو غیرِ زخمِ کاری نیست حرامیان همه بر گِردِ پیکرش بودند تمامِ نیزه به دوشان پِیِ سرش بودند به یک طرف به جگر شعله خواهرش می‌زد به یک طرف به سر و سینه مادرش می‌زد چگونه با که بگویم غروب را دیدم به رویِ نیزه سری از بدن جدا دیدم : حسن لطفی *رفقا! اینا یه دردِ، اما اونی که از آقا سئوال کردن:آقاجان! کجا بیشتر به شما سخت گذشت؟ فرمود:" اَلشام، اَلشام، اَلشام..." آخه شامی ها یهودی خیلی دارن، خیلی هاشون دین ندارن، اینقدر به عمه جانم خندیدن...دیدم دارن با سنگ میزدنن، خاکسترِ آتش می ریختن، ساعت ها دَمِ دروازه ی شام مارو معطل کردن، آخه داشتن شهر رو آذین می بستن، جارچی هاشون جار میزدن: یه عده خارجی دارن میآرن... حسین…."بِأَبِی الْمُسْتَضْعَفِ الْغَرِیب،یا قَتیلَ الله، یٰا اَباعَبدِالله...* لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین… *بِأسمِکَ العظیمِ الاَعظم،بحق آقامون حجت ابن الحسن، یا الله…فَرَج امام زمان برسان..دستایی که به سویت بلند شده خالی بر نگردان…سلامتی و تعجیل در ظهور حجت ابن الحسن صلوات بلند بفرستید….*
روضه و توسل به راوی دشت‌کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده محرم به نفس حاج‌ محمود کریمی •✾• تمام عمر با گریه عجین بود تمام عمر هرلحظه حزین بود سِلاحش گریه بوده در نبردی که در راهِ دفاع از جانِ دین بود سبک‌تر از فرشته، بال می‌زد پر پرواز او، اشک وزین بود نشان مهربانی با ضعیفان به روی شانه‌هایش چون نگین بود دعاهایش برای اهل تقوا همیشه اوّلین و آخرین بود صحیفه، شرح الفت با خدا و فرار از دست ابلیس لعین بود امیرِ نَفْس، در بالاترین وجه سرآمد بر تمام مؤمنین بود غلامش إذن باران داشت وقتی که او در عرش، سجّاده‌نشین بود ملائک، مستمندان نگاهش امام آسمان‌ها و زمین بود قنوتش، وصلِ عرش و فرش می‌کرد جهان در دست زین‌العابدین بود چهل‌ سال آه، جانِ نازنینش دچار زخم‌های سهمگین بود شهیدِ زخم عاشوراست مولا شهیدِ روضه‌ی باباست مولا چهل‌سال است آقا داغ‌دار است چهل‌سال است چَشمش بی‌قرار است چهل‌سال است که تقویمِ این مرد تمامِ فصل‌هایش بی‌بهار است ستون آسمان و جانِ دنیا ولی در تنگ‌نای روزگار است پس از کرب‌وبلا و قتلگاهش همیشه چَشم‌هایش اشکبار است هنوز از هتک‌ حرمت در اسیری دچار زخم‌های بی‌شمار است عبورش از دلِ بازار، سخت است چه رنجی در ضمیرش، یادگار است *به امام سجاد گفتن آقا مختار خروج‌ کرده قتله ی کربلا رو داره میگیره به سزای عملشون میرسونه. فرمود: بگید ببینم از حرمله چه خبر؟ هرموقع او رو‌گرفتن به من اطلاع بدید ما از عزا دربیاییم...* چهل‌سال است خود را می‌کشاند شهید زنده‌ی چشم‌ِ انتظار است گذشته سال‌ها امّا هنوزم شبیه روز اوّل، داغ‌دار است برایش آب و نان و خاک، روضه‌ است همان‌گونه، حصیر و گوشواره است اسیر کوفه‌ای شد که برایش علی‌ کشتن به‌ نوعی افتخار است ندیده تاکنون چَشمانِ غیرت از این‌ها بانویی را در اسارت *امام سجاد علیه السلام تو بازار تشریف میبردن دید یه قصابی میخواد گوسفندی رو ذبح‌کنه. به قصاب فرمود:بگید ببینم آیا به این‌حیوان آب دادین یا نه؟ آری آقاجان!رسم دین ماست شما یاد ما دادین. آری این ذبح سیراب شده .آقا شروع کرد ناله زدن.قصاب گفت آقا من حرف بدی زدم؟حضرت فرمود:نه! بابای غریبم‌ رو با لب تشنه شهید کردن... .
. هر که بر گردانْد رو از راه تو گمراه شد آنکه دورت گشت، در چشمانِ تو دلخواه شد .
اگر تلاشهای امام سجاد علیه‌الصّلاةوالسّلام نبود، شهادت امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام ضایع شده بود و آثار آن نمی‌ماند. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم۱۳۷۲/۰۴/۲۳
حضرت فرمود بگو‌ببینم قرآن‌خوندی ؟ بله خوندم، شمارو‌به قرآن‌چه‌مربوط؟ حضرت فرمود :به آیه ی تطهیر رسیدی؟گفت: بله! این آیه در شأن اهل بیت ِپیغمبره. فرمود:مرد! به خدا ما بچه های پیغمبریم. من به این خانواده ارادت دارم شما کی هستین ؟فرمود من علی ابن الحسین هستم .گفت تو‌ پسر حسینی؟!بابات کجاست؟حضرت فرمود:سرت رو بالا بگیری بابام رو‌میبینی.... اون سری که داره قرآن میخونه سر بابای من‌حسینه.. تا این‌خانواده رو شناخت گفت الهی قربونتون برم چیکار میتونم براتون بکنم ؟ حضرت فرمود: پول همرات هست؟بله آقا هست. گفت یه مقدار به این نیزه دارها بده بگو یا این سرها رو‌جلو قافله ببرن،یا پشت سر قافله ، مردم به هوا دیدن این سرها یه وقت چشمشون به ناموس خدا نیوفته. دیدن حرف عمه سادات فرق میکنه.فرمود: بگو‌ چند‌ گام‌ پیشتر آید که چند بوسه بگیرم از آن گلو ی بریده ....حسین..
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین.... روضه ی حضرت زین العابدین سند محکمی است برای اونایی که میگن چرا انقدر ناله میزنیدچرا انقدر گریه می کنید؟ اومد گفت آقاجان! بس نشده انقدر گریه کردی.آب برات میارم وضو بگیری نگاهت به آب میوفته گریه می کنی. طفل شیرخواره میبینی اشک‌ میریزی. بچه سه ساله میبینی گریه می کنی.با هر بهانه ای حضرت روضه درست می کرد. حضرت فرمود: وای برتو! تو‌ مکتب ما بزرگ شدی این چه سؤالیه می کنی مگه قرآن نخوندی؟یعقوب نبی میدونست پسرش برمی گرده فقط یه پیراهن خون آلود براش آوردن. انقدر در فراق یوسفش اشک ریخت که چشماش نابینا شد.من هیجده یوسفم رو جلو‌ چشمام سر بریدن، هیجده یوسفم رو سراشون رو، رو نیزه زدن. تو یادگار حسینی که کربلا دیدی شبیه عمّه ی مظلومه ات بلا دیدی "سری به نیزه بلند است"را شما دیدی و غارت حرم و خیمه‌گاه را دیدی دو چشم گریه‌ی تو تا همیشه آباد است در این سکوت تو صدها هزار فریاد است برای گریه ات آقا اشاره کافی بود همین که چشم تو بینَد سه‌ساله، کافی بود گلوی نازک یک شیرخواره، کافی بود به آب دادن ذبحی نظاره، کافی بود *امام سجاد میومد بازار قصابا میدید یه گوسفندی رو‌ دارن ذبح‌ می کنن. حضرت می فرمود:دست نگهدار، آیا بهش آب دادی یانه؟ میگفتن آقا چه سؤالیه میفرماید. رسم دین ماست مگه میشه ذبح رو آب نداد. یه وقت ناله میزد آره، هرچی بابای مظلومم صدا میزد آه‌ جیگرم..کسی آب نداد...* تو را به غصّه چهل سال مبتلا دیدند به لحظهْ لحظهْ گریز تو کربلا دیدند اگرچه عصرِ دهم قسمتِ تو غم گردید که سایۀ پدرت از سرِ تو کم گردید نصیب تو فقط آه و غم و اَلم گردید زِ بارِ غصۀ یاران قَدِ تو، خم گردید اگرچه تبْ نِگهت را زِ درد، تیره نمود اما خدا برای امامت تو را ذخیره نمود حضرت زینب فرمود:عزیز برادرم داری با خودت چیکار می کنی؟همچین که خیره خیره به ابدان قطعه قطعه شده نگاه می کرد. نوشتن حضرت زینب به دادش رسید..جان از بدن امام داشت مفارغت می‌کرد. این به داد رسیدن عمّه ی سادات فقط برای زین العابدین نبود. چند جا، جان امام رو‌ نجات داده... امیرالمؤمنین‌ کنار بدن فاطمه داشت جوون می داد.وقتی داشت بدنش رو غسل می داد دستش رسید به بازوی ورم‌کرده ی زهرا..یه وقت دیدن حضرت زینب اومد جلو گفت: قربونت برم بابا! ما که جز تو‌کسی رو‌ نداریم.درد وبلات به جونم بابا!.. دیگه کجا ؟ ابی عبدالله کنار بدن علی اکبر هی می گفت:ولدی! هر چی می گفت ولدی صدای هلهله ها بیشتر میشد. نوشتن اینجا انگار حسین داشت جوون میداد.....* سپه و کوفه وشام‌ اِستاده به تماشای شَه و شهزاده شَه به روی پسرش افتاده همه گفتند حسین جان داده یه وقت دید زینب دست رو شونه اش گذاشت. داداش! اینجا عمه ی سادات فرمود:باخودت داری چیکار میکنی. تو امام زمانی .حضرت سجاد فرمود:عمه‌ جان مگه این بدن امام زمان نیست. فرمود: گویا اینها ما رو‌ مسلمان هم نمیدونن.بدن شهدای ما روخاکهاست.. دلتْ ز داغِ اسارت غمِ فراوان داشت دو پلکِ چشم ترِ تو همیشه باران داشت همیشه خاطرِ تو یادی از شهیدان داشت به سینه روضۀ مکشوف چون هزاران داشت «یه دونه از روضه هاش اینه... سه شعبه دیدی وتیر وگلوی اصغر را تو‌ تیغ دیدی و خنجر به روی حنجر را» به نوک نی سر خورشید ماهِ قافله بود نگاهبانِ سر شیر خواره حرمله بود به دست و پای تو در این مسیر سلسله بود غمی که کشته تو را شام بود وهلهله بود شهادت ارث شما بود و اعـتبار شما به ظلمْ سوی اسارت کـشید کـار شما * از روضه های شام‌ و تو راه شام که حضرت فرموده : هرکجا ما رو‌ سوار بر ناقه های لَنگ کرده بودن همین که راه میرفت این شکنجه ی بچه ها بود. دست وپاهامون رو به زنجیر بسته بودن از همه بدتر سرهای شهدا رو‌ مقابل این بچه ها گذاشته بودن. حضرت فرمود: تا بچه ها نگاه می کردن میومدن اشک‌ بریزن با نیزه تو سراشون می زدن کسی جرأت نداشت گریه کنه. امام زمانم فرمود: من برای این روضه خون‌ گریه می کنم.کدوم روضه آقا؟ فرمود: برا روضه ی عمه‌ جانم زینب... پشت دروازه ی ساعات همه رو‌ نگه داشتن تا همه جمعشون تکمیل بشه. رقاصه هارو آوردن. یه عده دارن دست میزنن. یه عده بالا بامها رفتن سنگ‌ میزنن.گفته بودن یه مشت خارجی وارد شهر کردن. مگه روضه بالاتر از این میشه یه عده یهودی خاندان رسالت رو‌ خارجی میخوندند. یه کسی تو‌کوچه‌های یهودیا داد میزد هرکی عقده از علی داره بسم الله.. وقتشه. این روضه رو‌خود امام سجاد نقل کرده. فرمود:میگه دیدم‌ یه پیر زنی اومد بالای بام با سنگ چنان نشانه گرفت سر بابام از رو نیزه شکست.میگه گفت خدا رو شکر خدا شما خارجیا رو رسوا کرد مرداتون رو‌کشتن وزنهاتون رو‌اسیر کردن‌. حضرت نگاه کرد دید غریبه نیست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣بسم رب الحسین علیه السلام❣ ✍️ اسامی 72 تن از شهدای ڪربلا كه کمتر نام آنها در رسانه‌ها شنيده شده است: 1- حضرت امام حسین (ع) 2- حضرت عباس بن علی (ع) 3 - حضرت علی اكبر بن حسین (ع) 4 - حضرت علی اصغر بن حسین (ع) 5- حضرت عبدالله بن علی 6 - حضرت جعفر بن علی 7- حضرت عثمان بن علی 8 - حضرت ابوبکر بن علی 9 - حضرت ابوبكر بن حسن بن علی 10- حضرت قاسم بن حسن بن علی (ع) 11- حضرت عبدالله بن حسن 12- حضرت عون بن عبدالله بن جعفر 13- حضرت محمد بن عبدالله بن جعفر 14 - حضرت عبدالله بن مسلم بن عقیل 15 - حضرت محمد بن مسلم 16 - حضرت محمد بن سعید بن عقیل 17 - حضرت عبدالرحمن بن عقیل 18- حضرت جعفر بن عقیل 19 - حضرت حبیب ابن مظاہر اسدی 20 - حضرت أنس بن حارث اسدی 21 - حضرت مسلم بن عوسجه اسدی 22 - حضرت قیس بن عشر اسدی 23 - حضرت ابو ثمامه بن عبداللہ 24 - حضرت بریر همدانی 25 - حضرت ہنزله بن اسد 26 - حضرت عابس شاکری 27- حضرت عبدالرحمن رهبی 28- حضرت سیف بن حارث 29 - حضرت عامر بن عبداللہ ہمدانی 30 - حضرت جندا بن حارث 31 - حضرت شوذب بن عبداللہ 32 - حضرت نافع بن حلال 33 - حضرت حجاج بن مسروق مؤذن 34 - حضرت عمر بن کرضه 35 - حضرت عبدالرحمن بن عبد رب 36 - حضرت جندا بن کعب 37 - حضرت عامر بن جندا 38 - حضرت نعیم بن عجلان 39 - حضرت سعد بن حارث 40 - حضرت زهیر بن قین 41 - حضرت سلمان بن مضارب 42 - حضرت سعید بن عمر 43 - حضرت عبدالله بن بشیر 44 - حضرت وھب کلبی 45 - حضرت حرب بن عمر - شیخ الاسلام قیس 46 - حضرت ظهیر بن عامر 47 - حضرت بشیر بن عامر 48 - حضرت عبدالله ارواح غفاری 49 - حضرت جون غلام ابوذر غفاری 50 - حضرت عبدالله بن امیر 51 - حضرت عبدالله بن یزید 52 - حضرت سلیم بن امیر 53 - حضرت قاسم بن حبیب 54 - حضرت زید بن سلیم 55 - حضرت نعمان بن عمر 56 - حضرت یزید بن سبیت 57 - حضرت عامر بن مسلم 58 - حضرت سیف بن مالڪ 59 - حضرت جابر بن حجاج 60-حضرت مسعود بن حجاج 61 - حضرت عبدالرحمن بن مسعود 62 - حضرت بیکر بن حئ 63 - حضرت عمار بن حسن تائی 64 - حضرت زرغامه بن مالک 65 - حضرت ڪینانه بن عتیق 66 - حضرت عقبه بن سولت 67 - حضرت حر بن یزید تمیمی 68 - حضرت عقبه بن سولت 69 - حضرت حبله بن علی شیبنی 70 - حضرت کنب بن عمر 71- حضرت عبدالله بن یکتیر 72 - حضرت اسلم غلام ای ترکی 🔻رضوان الله تعالى عليهـم اجمعين🔻 https://eitaa.com/Arbabhosyn .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گاهی حتی دیگه هیئت و روضه و مداحی هم کفایت نمی‌کنه ... باید بایستی روبروی ضریح مطهر و بگی: أَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ أَلسَّلامُ عَلى مَنْ اُریقَ بِالظُّـلْمِ دَمُهُ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامی بِلا مُعین أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ ... https://eitaa.com/Arbabhosyn
ماه‌ در شب ، خیلی‌ زیباتر از ماه در روز است. چرا؟ برای اینکه سیاهی شب‌ را پشت‌ سر انداختـه ، و نورانیت خـود را حفظ‌ کرده و خود را همرنگ شب نساخته است. آدم‌هم این‌طور است وقتی سیاهی‌ گناه و ستم را پشت‌ سر بیاندازد ، و نورانیت خود را حفظ کند و نگوید دَر شَهرِ نَی‌ سَـواران ، بایَد سـوارِ نِی شُد یا اگر خواهی نَشَوی رُسوا ، هَمرَنگِ جَماعَت شو. آن‌ وقت خیلی زیبا می‌ شود آقا اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و اصحاب با وفایشان چرا در عاشورا این قدر درخشیدند؟ چون‌ مثل همیشه سیاهی‌و ظلمت و زشتی را پشت‌ سر انداختند ، و این‌ بود که زینب علیها السلام فرمودند: ما رأیتُ الّاجمیلاً، جز زیبایی ندیدم .