با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما ذاکرین عزیز اهلبیت علیهم السلام اجمعین
متن اشعار نوحه و سینه زنی و فایلهای صوتی شهادت حضرت امام هادی علیه السلام تقدیم حضور شما.....
التماس دعای ویژه دارم..
با تشکر...سالار
👇👇👇👇👇👇👇
#روضه وتوسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده به نفس حاجمحمد رضا طاهری •✾•
آمده جان من از زهر كینه بر لب
روز من در غریبی تیره تر بود از شب
*امشب اونهایی كه اومدن برا امام هادی عزاداری كنند،گفتند:اگر امشب سامرا امام هادی زائر نداره،ما میریم به آقامون امام زمان تسلیت میگیم، میگیم آقاجان سرت سلامت ...*
بسته بال و پرم كنج قفس میمیرم
گریه ی نور چشمم كرده از جان سیرم
در طول عمرم جز غصه و غم هرگز ندیدم
ویرانه دیدم، زخم زبان و طعنه شنیدم
* داستان امام هادی عجیب، شبیهه سرگذشت امام سجاد بوده. لذا در ارشاد شیخ مفید نوشته: وقتی آقا رو از مدینه به سمت سامرا می آوردند،مثل امام سجاد كه سه روز و سه شب پشت دروازه ی ساعات، آقارو نگه داشتند. امام هادی رو هم در یك خرابه ای سه روز بیرون از شهر نگه داشتند. یه روزم وقتی آقا رو وارد بزم شراب كردند،نانجیب حرومزاده جام شراب به امام هادی تعارف كرد.می خوام بگم آقا جانم! اما در هر دو روضه یه فرق بزرگ بین روضه ی شما و امام سجاد بود.درسته شمارو هم در خرابه جای دادند، اما دیگه ناموستون رو با دستای بسته وارد نكردند،جلو چشمت ناموست رو با تازیانه نزدند،آقا شما رو هم وارد بزم شراب كردند اما جلو چشمت سر بابات رو داخل تشت نگذاشتند، با چوب خیزران بر لب و دندان بابا نزدند....*
در طول عمرم جز غصه و غم هرگز ندیدم
ویرانه دیدم زخم زبان و طعنه شنیدم
كربلایم سامراست بر لب من یا زهرا
نیمه شب بود و از غم خاطرم آزردند
بی عمامه مرا از خانه ام میبردند
*هم امام هادی و هم امام صادق رو نیمه ی شب از خانه بیرون بردند،اما بی عمامه، بی ردا، وقتی خوب توجه میكنی فاطمیه تموم شده، اما مگه میشه روضه های فاطمه تموم بشه، میخوام یه چیزی بگم رد شم،این كه امام هادی و امام صادق رو بی عمامه بردند،شاید دلیلش این باشه،شیخ جعفر مجتهدی میگه تو حرم امیرالمؤمنین گفتم: آقاجان! میخوام ببینم صحنه ای كه شما رو از خونه بیرون كشیدند، در عالم مكاشفه ،در كتاب مرحوم شیخ جعفر مجتهدی یک، این قضیه رو نوشته: در عالم مكاشفه امیرالمؤمنین فرمود:شیخ جعفر طاقت نمیآری ببینی رها كن این خواسته رو، میگه عرض كردم آقا جان به من اجازه بدهید ببینم چه خبر بوده مدینه، بی شرمی این قوم رو میخوام بفهمم، آقا فرمود: شیخ جعفر حالا كه اصرار داری بسم الله، یه مرتبه پرده از جلو چشمم افتاد دیدم در خونه ی امیرالمؤمنین باز شد، یازهرا... عمامه ی امیرالمؤمنین رو دور گردن آقا انداختند دارند از خونه بیرون میكشنند....*
نیمه شب بود و از غم خاطرم آزردند
بی عمامه مرا از خانه ام میبردند
در غریبی زظلم و كینه آبم كرده اند
وای من وارد بزم شرابم كرده اند
جام شراب و لبخند دشمن آن نیمه ی شب
لرزیدم و آه از دل كشیدم با یاد زینب
حالا امام هادی میخواد برات روضه بخونه
سر خونین، تشت زر، چوب و لب های دلبر
* تو مجلس یزیدِ ملعون سر داره قرآن میخونه،یه وقت نانجیب شروع كرد با چوب خیزران بر لب و دهان ابی عبدالله زدن،یه وقت دیدند قاطی این زن و بچه،یه نازدانه رو پا بلند شده،هی میگه عمه جان، این سر بابای منه؟!.. بگو به چه جرمی دارند با چوب خیزران میزنند، حسین...... *
آن شبی كه مرا خواند سوی بزم شراب
گشت از شدت غم مرگ عیان در نظرم
زهر نوشیدم و راحت شدم از عمر ولی
ریخته خاك یتیمی به عذار پسرم
.
سینه_زنی وتوسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام به نفس حاجمهدی رسولی •✾•
دور از وطنم، میلرزه تنم
آتیش میگیرم من از اشکِ حسنم
مادر بیا کنارم این دم آخر
روضه میخونم با دل مضطر
به یاد جدم شهید بی سر
هر چند مسموم زهر کینه ام اما
غارت نمیشه پیکرم اینجا
تنم نمیمونه روی خاکا
«واویلا امون از این غریبی..»
من نیمه جونم، أَشهد میخونم
میشه حرم و قبرم این گوشه خونهم
میرم دیگه از این زمونه دل سیرم
تو غربت و غریبی میمیرم
تموم میشه روزای دلگیرم
بوی مدینه پیچیده دیگه اینجا
یعنی رسیده مادرم زهرا
شدم شبیه سامره تنها
«واویلا امون از این غریبی...»
*هنوز صدای رباب بلنده..
مهدی میاد..اصغرم بخواب قائم ِما میاد منتقم میاد...*
لالا لالا یکم دیگه دووم بیار
یکم دیگه دندون روی جیگر بذار
رفته عموت آب بیاره الان میاد
داره صدای تکبیرش میاد
لالایی ایشاالله بارون میباره
لالایی علی دیگه جون نداره
«همه بگن حسین...»
.
علامه محمد باقر مجلسی :
زیارتنامه جامعه کبیره از نظر سند محکم، از نظر شأن بسیار بالا و از نظر فصاحت و بلاغت ممتاز است.
زیارت جامعه کبیره که از متقن ترین، صحیح ترین و جامع ترین متون زیارتی شیعه است، علاوه بر بـیان اصل امامت، مسئله مهدویت ودوران ظهور حضرت مهدی (ع) و رهاورد حکومت ایشان را مورد اشاره و توجّه قرار داده است.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
سینه_زنی وتوسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام به نفس حاجمیثم مطیعی •✾•
ای که نام پاک تو، گشته رمز عاشقی
یا عَلیَ بنَ محمد، اَیُّهَا الهادِی النَّقی
قصه ی تبعید و غربت برده از دل صبر و طاقت
قصه ی خورشیدِ مظلوم در حصار شام ظلمت
ما گدای سامراییم ای کریمِِ سامرایی
عادت تو جود و احسان عادت ما بی وفایی
ای امامِ مهربان، ای ولیِّ مُتقین
یا عَلیَ بنَ محمد، اَیُّهَا الهادِی النَّقی
ای که در مشت تو باشد حکم رعد و موج و طوفان
با سرانگشت تو باشدگردش تسبیحِ باران
سایه بانت ابرها و پرده دار تو نسیم است
سایه ی مهرت بهشت و آیه ی قهرت جحیم است
*ای که در مشت تو باشد حکم رعد و موج و طوفان، با سرانگشت تو باشد، گردش تسبیح باران، دو سه جمله ی جامعه ی کبیره ست، بِکُم فَتَحَ الله و بِکُم یَختِم و بِکُم یُنَزِّلُ الغَیث، و بِکُم یَمسِکُ السَماءَ اَن تَقَعَ علیَ الارض، سایه بانت ابرها و پرده دار تو نسیم است، یعنی چی؟ ابن شهر آشوب در مناقب نقل کرده یروز یکی از خُطَبای متوکل اومد اعتراض کرد، اینجوری که تو به علیِ النقی احترام میکنی کسی نمیکنه، وقتی وارد میشه همه خدمتشو میکنن، وقتی میخواد بیاد یکی پرده رو کنار میزنه، موقع خروج هم همینطور.. گفت دیگه کسی حق نداره پرده براش بالا بزنه، خدمتی بکنه، یه روز امام هادی وارد شد راوی میگه به خدا قسم قبل از ورودش بادی وزید، پرده کنار رفت وارد شد، موقع خارج شدن دوباره نسیمی آمد پرده رو براش بالا زد..*
یاوران تو سعید، دشمنان تو شقی
یا عَلیَ بنَ محمد، اَیُّهَا الهادِی النَّقی
جامعه داده به جانم شوق و ذوق و شور و حالی
چه سلام دلنشینی چه مناجات زلالی
قَوْلُكُمْ حُكْمٌ وَ حَتْمٌ
وَ رَأْيُكُمْ عِلْمٌ وَ حِلْمٌ وَ حَزْمٌ
بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ أَهْلِي وَ مَالِي
اَنتَ مصباحُ الدُجی، اَیُّهَا البرُّ التقیّ
یا عَلیَ بنَ محمد، اَیُّهَا الهادِی النَّقی
.
#روضه وتوسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
میخوام مسافرت باشم
بیام مجاورت باشم
دوباره زائرت باشم
گدای سامرا باشم
قطره باشم رها باشم
گفتم با دلم تا که یه کم آروم شه
چیزی نمونده دیگه ساختِ حرم تموم شه
توی دعاهام از خدا خواستم آقا
موقعِ نصب ضریح منم باشم سامرا
غریب آقا غریب آقا ...
کبوترای خسته جون حالا دارن یه آشیون
خاکی نمیشه پراشون
اما دلم پریشونه
بقیع دلو میسوزونه
دنیا اینجور نمیمونه
ایشاالله یه روز بقیع حرم میسازیم
برا غریبِ مادر بابُ الکرم میسازیم
اون روز میرسه که شیعه سرفرازه
برا حریم مادر هیجده تا صحن میسازه
زیارت جامعه کبیره، درس توحید و دوره امامشناسی است.
امام هادی (ع) در زیارت جامعه کبیره از یک سو به جایگاه خداوند در نگاه ائمه اطهار اشاره میکند، از سوی دیگر رابطه اهل بیت (ع) با خداوند را بیان میکند.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
روضه وتوسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام ؛ به نفس حاجمحمود کریمی •✾•
اهل دردم غم هادی دارم
سامرایی ست دل بی تابم
زنده ی فیض مدام یارم
مُرده ی یک نَفَسِ سردابم
امشب از خویش بُرون می آیم
تا به چشمان پر آبش گِریَم
گاه بر حال دل شعله ورش
گاه بر قبر خرابش گِریَم
کینه ی اهرمنِ تیره سِرشت
با مَدار طبقِ نور چه کرد
فتنه ی قوم پلیدِ ابلیس
با جمال پسر حور چه کرد
دست تزویر دوباره بی رحم
آتش کینه ی خود را افروخت
در پسِ پرده ی تنهایی خود
مردی از نسلِ صلابت می سوخت
رفته رفته اثری سخت نمود
زهر در جان شریفِ آقا
در تب و تاب شد و سوسو زد
شمعِ چشمان شریفِ آقا
خاک بر فرق من از این جمله
هم چو بِسمل به قفس پرپر زد
پسرش پاره گریبان، گریان
در عزاداری او بر سر زد
جگرِ زهر چشیده یعنی
آب گردیدن گل در آتش
هر که از نسل علی شد مسموم
ناله زد فاطمه، مادر، آتش
تا نمانده به تن و دیده پر آب
سینه سوزان و لبش خشک ولی
زمزمه کرد و به سینه کوبید
که فِدای تو حسین بن علی
*همه ی اهل بیت لحظات آخرِ جان دادن، برا حسین گریه کردن، حتی قبل از شهادت ابی عبدالله. پیغمبر همینطور، فرمود: رو سینه ام باشه من آروم جون میدم. روزی میاد رو سینه ی حسینم سنگین میشه، علی همینطور، لحظه های آخر، دست عباس و حسینو تو دست هم گذاشت، مادر همینطور، فرمود: علی جان! برا من گریه کن برا بچه هام گریه کن برا این کربلائیه خیلی گریه کن. امام مجتبی همینطور، گفت: "لا یوم کیومک یا اباعبدالله"..*
بر سر پای پسر سر بنهاد
لحظه ی آخر جان دادن بود
از لبش ذکر نمی افتاد و
یاد آن صحنه ی افتادن بود
یاد می کرد از آن ساعت که
از فراز فَرس آقا افتاد
تشنه لب با بدنِ غرقه به خون
گوشه ای در دلِ صحرا افتاد
یاد آن یوسف افتاده به چاه
گرگ ها دور و برش زوزه کشان
گرگ وحشی تری از راه رسید
چنگ زد بُرد سرش زوزه کشان
گوش کن مابقی قصه ز من
گرچه این روضه دهد آزارت
سر بریدند، و دوان سوی حرم
این بُود معنی قتل و غارت
«ای حسین...»
.
امام هادی(ع) به کسی که در ستایش از ایشان افراط کرده بود، فرمودند: از این کار خودداری کن؛ زیرا تملّق بسیار، بدگمانی به بار میآورد هنگامی که در نزد برادر مؤمنت مورد اعتماد و وثوق هستی، از تملق او دست بردار و حسن نیت نشان بده.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
.
#سینه_زنی وتوسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام .به نفس کربلایی حنیف طاهری •✾•
"يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة
سَعِدَمَنْ والاكُمْ
هَلَكَ مَنْ عاداكُمْ"
رنگ و بوی درد داره کوچه های سامرا
گریه می کنیم هر شب پا به پای سامرا
این غربت آغازش مدینه ست، دنبالش کربلاست
تا همیشه جاریه، غربت بی انتهاست
مظلومیم و مقتدریم، تا عالَم بهاری بشه
خون از رگ رگِ شیعه ها پای هدف جاری بشه
"يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة
سَعِدَمَنْ والاكُمْ
هَلَكَ مَنْ عاداكُمْ"
خط به خط کلامِ تو از بصیرت دینه
بغضِ تو صدات واسه درد غربت دینه
این غصه، اندوه فاطمه ست، اشک خون خداست
تا به ابد نورِ عشق، با ظلمت آشناست
باید سر سپرده بشیم تا موعودِ صبح ظهور
شیعه پای عهدی که بست می مونه همیشه صبور
"يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة
سَعِدَمَنْ والاكُمْ
هَلَكَ مَنْ عاداكُمْ"
.
دلم تسلیم شماست و رأیم تابع شماست و یاریام برای شما مهیاست تا زمانی که خدا دینش را به وسیله شما زنده کند و شما را در ایامش بازگرداند و برای عدالتش آشکارتان نماید و در زمینش پابرجایتان فرماید، پس با شمایم با شما، نه با غیر شما، به شما ایمان آوردم، آخرین شما را دوست دارم، همانطور که اوّلین شما را دوست داشتم.
«گزیده ای از زیارت جامعه کبیره»
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
.
سینه_زنی وتوسل ویژهٔ شهادت امام هادی علیه السلام . به نفس حاجمیثممطیعی •✾•
یه گوشه کنج حرم تنها
سمت ضریح و نگاه میکنم
میگم آقا از راه رسیدم
گره بغضم و وا میکنم
این منم که دوباره سرگردانم
از تو چی بگم آقا نمیدونم
من به امام هادی مدیونم
زیارت جامعه میخونم
"اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ"
کنار غربت شیش گوشه
چشمه ی گریه که میجوشه
لحظه به لحظه فقط یک آه
زمزمه ی لبِ خاموشه
باز اسیرِ سکوت وغم میمونم
محو روضه ی حرم میمونم
من به امام هادی مدیونم
زیارت جامعه میخونم
"اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ"
وقتی مشتاقم ومهجورم
شبایی که از حرم دورم
زیارتنامه رو لبهامه
زائر صحنِ پر از نورم
من هرجاکه باشم اینجا مهمونم
مهمون همین سفره میمونم
من به امام هادی مدیونم
زیارت جامعه میخونم
"اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ"
غروبِ جمعه و دلتنگی نگاهِ منتظر و بارون
چرا نمیرسی ای مولا به داد این دل سرگردون
أنتُمُ الْأَوَّلُ وَالْآخِر
أنتُمُ الظَّاهِرُ وَالْبَاطِن
چش به راه شما میمونم
أنَا بِرَجْعَتِكُمْ مُؤمِنْ
آه میون صحرای عشق مجنونم
به یاد مولای عشق دلخونم
من به امام هادی مدیونم
زیارت جامعه میخونم
"اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ"
.
زیارت «جامعه کبیره» یادگار ماندگار امام هادی (ع)
زیارت «جامعه کبیره» خلاصه اعتقادات ولایی شیعیان و پاسخی محکم به برخی روشنفکران است.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•بالاتری ز مدح و ثنا...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام به نفس حاج مهدی رسولی•✾•
بالاتری ز مدح و ثنا أیها النقی
اِبن الرضای دوم ما أیها النقی
با حبّ تو عبادت ما عین بندگیست
هادی آل فاطمه یا أیها النقی
دارم ولی شناسی خود را ز نور تو
مولای من! ولی خدا! أیها النقی
بخشنده تر ز حاتم طائی تویی تویی
مسکین ترم ز هرچه گدا أیها النقی
با صد امید همچو گدایان سامرا
پر میکشیم سوی شما أیها النقی
*اومد محضرامامِ هادی ،گفت: آقاجان! حرام بودن عَمَلم رو میدونم اما چه کنم رغبت به این کار دارم، آقا! من خاک میخورم، نمیدونم چیکار کنم؟ امام یه نگاهی بهش کردن و فرمودند: دیگه از این به بعد خاک نمیخوری...
از امام جدا شد، رفقاش بهش گفتن: حالا میخوای چیکار کنی با این حکم؟ یه نگاه کرد به رفقاش گفت: والله به خودم توجه میکنم، بعد از فرمایش مولا منفورترین چیز در نزد من خاک خوردنه...
یا امام هادی! کاش شما یه امر به ما هم بکنید، آقا شما با حرفتون منشأ میل و هوا و هوسِ مارو عوض کنید آقا...*
باید برای غربت تو بی امان گریست
با نالههاي حضرت صاحب زمان گریست
شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود
دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود
بارانی است از غم تو چشم سامرا
با دیدن تو اشک مَلَک بی اراده بود
زهر ستم چه با جگر پاره پاره کرد
دیگر نفس،نفس، به شماره فتاده بود
شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت
هر چند دل، شکسته از آن بزم باده بود
#شاعر: یوسف رحیمی
"" فهجموا دارَ اللَيلَ" شبانه ریختن دَرِ خونه ی آقا.. "فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْكَ إِلَى الْمُتَوَكِّلِ وَ كَانَ الْمُتَوَكِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشَّرْاب" امامِ مارو وارد بزم شراب کردن، حال و اوضاع جلسه خوب نبود، چقدر بی احترامی محضر آقاجان ما شد... نانجیب شراب تعارف کرد، امام هادی فرمودند : گوشت و پوست ما عاری و پاکه از این نجاسات..متوکل توحال خودش نبود، صدا زد گفت: برا ما شعر بخون، آقا فرمودن: منو معافمکن، اصرار کرد امام هادی شروع کرد اشعاری در مذمت دنیا و زندگی گفتن، اینقدر این شعر اثر کرد خود نانجیب متوکل زد زیر گریه، گریه کرد، آخرم گفت: من از شما عذر میخوام ... صدا زد: با احترام همراهیش کنید.
اما یه جایی هم توی بزم شراب، مجلس یزید، وقتی بچهها رو وارد بزم یزید کردن، این بچه ها که وارد بزم که میشدن آروم آروم برمیگشتن، همه دور زینب رو گرفتن ... بچه ها میلرزن از ازدحامجمعیت، اما دختر علی یه جوری وسط این مجلس ایستاده .. صدا میزد: حسین! به بابام قسم یه جوری قدم برمیدارم همه عالم بدونن شام در تسخیره زینبِ...*
هیچ کس اینقدر پلید نشد ...
*همه ی بچهها دارن نگاه میکنن، همه سُفرا نشستن، نانجیب بالا نشسته، با نگاهه تحقیر داره به بچه های حسین نگاه میکنه .. نانجیب شراب میخورد، یهو دیدن دست برد به اون چوب شروع کرد جسارت کردن .. انگار دنیا دور سر زینب چرخید ... غیرت علوی به جوش آمد ..دخترا نشستن خانم بلند شد، یه نگاهی کرد .. شروع کرد خطبه خواندن...*
هیچ کس اینقدر پلید نشد ...
خیزران خسته شد یزید نشد
*هرچه ناز دانه رقیه خواست قد بکشه نگاه کنه نشد، عمه جان دست هارو جلو چشم ناز دانه گذاشت، میدونی معما کی حل شد؟ نیمه های شب، وقتی سَرِ بابا رو آوردن تو خرابه با اوندستای کوچیک شروع کرد رو صورت بابا کشیدن، تا حالا دستت به یه جای داغ خورده دست و یهو بکشی؟ همینجوری دست روی صورت بابا میکشید، یهو دستش ر و کشید، صدا زد: عمه! میخواستی اینو نبینم ..عمه ! تازه فهمیدم اون خیزران بالا میرفت کجا پایین می اومد عمه ، عمه دندونای بابام .......*صدا بزن حسین!...*
کرب و بلا ده هلهلدن قورخموشام بابا
اصغر اولنده حرملدن قورخموشام بابا
بابا !منه گولدولر،بابا منه وردولار
.
#امام_هادی_علیه_السلام
هرچيز حرامى را كه كسى انفاق كند
اجر و پاداشى در برابرش نمىگيرد و هر چه باقى بگذارد
نيز توشه او براى رفتن به آتش دوزخ است.
📗فروع کافی: ج ۵، ص۲۹۳
یارب از زهر جفا سوخت ز پا تا به سرم
شعله با ناله بر آید هه دَم از جگرم
جز تو ای خالق دادار کسی نیست گواه
که چه آورده جفای متوکل به سرم
*خيلي آقاي مارو متوكل اذيت كرد، مسعودي در مروج الذهب نوشته: اومدن پيشِ متوكلِ ملعون، گفتن: امامِ هادي اسلحه جمع ميكنه، ميخواد خروج كنه، مأمورش رو فرستاد خونه ي امامِ هادي، اينها خيلي قسي القلب بودن، شبانه آمدن، شبانه حمله كردن " فهجموا دارَ اللَيلَ، فلم يجد فيها شي" حجره ها رو يكي يكي گشتن ديدن آقا داخلِ اتقاق نشسته داره عبادت ميكنه؛ قرآن ميخونه "فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْكَ إِلَى الْمُتَوَكِّلِ ..." اجازه ندادن آماده بشه، عمامه بر سر بگذاره، همون جور آقاي مارو پايِ پياده بردن...*
می دوانید پیاده به پی خویش مرا
گرد ره ریخت بسی بر رُخِ همچون قمرم
آن شبی را که مرا خواند سوی بزم شراب
گشت از شدت غم، مرگ عیان در نظرم
*آخه روايت نوشته "وَ كَانَ الْمُتَوَكِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشَّرْاب"متوكل نشسته بود شراب ميخورد...*
خواست تا بر من مظلوم دهد جام شراب
شرم ننمود در آن لحظه ز جد و پدرم
*شراب تعارف كرد به امام هادي، گفت: شراب بخور، امام فرمود: گوشت و خون من به شراب آلوده نشده... متوكل گفت: حالا كه شراب نميخوري برام شعر بخون، من شراب ميخورم تو شعر بخون، يه شعري آقا خوند، اين ملعون شروع كرد ناله زدن، شروع كرد گريه كردن، دور و بري هاش هم شروع كردن گريه كردن، بعد آقارو با احترام روانه ي منزل كرد، اينجا آقاي ما جوري شعر خوند مجلس شراب بهم خورد، من يه مجلس شرابي ميشناسم، كه يك سري قرآن ميخوند، و يك ملعوني چوب خيزران رو بلند كرده بود، هي صدا ميزد: " لَیْتَ أَشْیاخِی بِبَدْر شَهِدُوا" اي كاش اجداد من كه در بدر باباي تو اونارو كشت ميديدن كه من چطور چوب خيزران به لب و دندان تو ميزنم، به من ميگفتن: يزيد! آفرين بر تو...
يه وقت خواهرش زينب صدا زد: "مَهلاً يا يزيد!... مُنْتَحِياً عَلَى ثَنَايَا أَبِي عَبْدِ اللهِ، تَنْكُتُهَا بِمِخْصَرَتِك" داري با اين چوب خيزران به لب و دندان برادرم ميزني...بعد يه سئوال كرد، گفت: أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ الله صلی الله علیه وآله سَبَايَا؟" آي نامرد! بچه هاي خودت، كنيزاي خودت رو پشت پرده ها نگه داشتي، دختراي پيغمبر رو در انظار...