🕊﷽🕊
💔#تخریب_بقیع 💔
🖤 #سخنرانی🖤
⬅️در سال ۱۲۲۰قمری،وهابیان پس از یک سال و نیم محاصره و در نتیجه شیوع قحطی در مدینه، شهر را به دست گرفتند.
⬅️سعود بن عبدالعزیز پس از تسلیم شدن مدینه، همه اموال موجود در خزانههای حرم نبوی را توقیف کرد و همچنین دستور ویران کردن همه بناها و گنبدهای مدینه و از جمله قبرستان بقیع را صادر کرد.
⬅️بر همین اساس بارگاه چهار امام شیعه و همچنین گنبد منسوب به حضرت فاطمه(س)که بیت الاحزان خوانده میشد در حمله نخست وهابیان در سال ۱۲۲۰ قمری از میان رفت و یا دچار خسارت جدی شد.
⬅️پس از این رخداد،دولت عثمانی لشکری را برای تصرف مدینه و باز پسگیری آن از وهابیان فرستاد و در ذیالحجة ۱۲۲۷قمری حکومت بر مدینه را پس گرفت.بر همین اساس محمود دوم،سیامین سلطان عثمانی در سال ۱۲۳۴ قمری دستور بازسازی بارگاهها را صادر کرد.
⬅️وهابیان بار دیگر در صفر ۱۳۴۴ قمری به مدینه حمله کردند.در این حمله خسارتهایی به حرم نبوی و اماکن مذهبی وارد شد.هفت ماه بعد در رمضان ۱۳۴۴قمری شیخ عبدالله بن بُلَیهد که از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۵قمری قاضی القضات مکه بود،وارد مدینه شد و با استفتائی از مفتیان مدینه،حکم تخریب قبور را دریافت کرد. بدین ترتیب در ۸ شوال ۱۳۴۴ قمری بقعههای بقیع تخریب شد.
⬅️پس از تخریب،ملک عبدالعزیز پادشاه عربستان در نامهای به تاریخ ۱۲ شوال ۱۳۴۴قمری خطاب به عبدالله بن بلیهد اقدامات وی در این باره را تحسین کرد.
⬅️در هشتم شوال سال ۱۳۴۴ ه.ق قبور ائمه بقیع (ع) و قبر حضرت حمزه در احد، به دست و هابیون تخریب شد. آنان بعضی دیگر از اماکن مقدس را هم تخریب کردند که عبارتند از:
🍁🍁
🔹قبر منسوب به فاطمه زهرا (ع)
🔹قبر فاطمه بنت اسد (س)
🔹قبر مطهر حضرت ام البنین (س)
🔹قبر ابراهیم پسر پیامبر (ص)
🔹قبر اسماعیل فرزند حضرت صادق (ع)
🔹قبر دختران پیامبر (ص)
🔹قبر حلیمه سعدیه
🔹و قبور شهداى زمان پیامبر (ص).
⬅️وهابیان در سال ۱۳۴۳ در مکه گنبدهاى قبر حضرت عبد المطلب، ابى طالب، خدیجه و زادگاه پیامبر (ص) و فاطمه زهرا (س) را با خاک یکسان کردند. در جده نیز قبر حوا و دیگر قبور را تخریب کردند.
همچنین در مدینه گنبد نبوى را به توپ بستند، ولى از ترس مسلمانان قبر شریف را تخریب نکردند.
⬅️در همان سال به کربلاى معلى حمله کردند و ضریح را کندند و جواهرات نفیس حرم مطهر را که از هدایاى سلاطین بود، غارت کردند و قریب به ۷۰۰۰ نفر از علما و سادات و مردم را کشتند. سپس به سمت نجف رفتند که موفق به غارت نشدند و شکست خورده برگشتند.
📚جبرتی،عجائب الآثار،دار الجیل،ج۳،ص۹۱
📚غالب،من اخبار الحجاز و النجد،ص۱۰۴
📚ماجری،البقیع قصة التدمیر،ص۸۴،۱۱۳،۱۳۹
📚جبرتی، عجائب الآثار، دار الجیل، ج۳، ص۹۱
📚جعفریان،پنجاه سفرنامه حج قاجاری،ج۳، ص۱۹۶
📚ام
ینی،بقیع الغرقد،ص۴۹
📚زرکلی،الأعلام،ج۴،ص۹۱
📚البلاغی،الردَ علی الوهابیة،ص۳۹-۴۱
📚نجمی،تاریخ حرم ائمه،ص۵۱
#بقیع
🩸وقتیکه شیعیان ساکن در مدینه، با اشک و زاری، خِشتها را از روی گنبد و بارگاه مطهّر ائمّه بقیع «علیهمالسلام» برمیداشتند ...
از جناب شیخ العَمْری ، امام جماعت مسجد شیعیان در مدینه قدیم ، افراد امین و مورد اعتماد نقل کردهاند:
🥀 زمانی که مُفتی وهابیها در آن زمان ، فتوای تخریب گنبد و بارگاه ائمه بقیع علیهمالسلام را صادر کرد، برای اینکه بدین وسیله شیعیان را بیشتر بسوزانند، به شیعیان ساکن در مدینه گفتند: یا با دست خودتان این قبور را با خاک یکسان میکنید یا قبل از اینکه ما این قبور را تخریب کنیم، گردن تکتک شما را در پیش این قبور میزنیم؟!
🥀 شیعیان که به هیچ وجه راضی به این کار نبودند، خودشان را آماده شهادت کردند. همینکه جلّادشان خواست تا گردن اولین نفر از شیعیان را بزند، دستش شُل شد و تیغ از دستش افتاد.
آن نانجیبان متوجه این امرِ غیرعادی شدند و از قتل شیعیان دست کشیدند و رفتند.
🥀 شبهنگام، بزرگ آن شیعیان، امام حسن مجتبی علیهالسلام را در عالم رؤیا دید که در آن عالَم، حضرت به او فرمودند:
{{ اگر اینها قبور ما خراب کنند، علاوه بر تخریب، به ما جسارت میکنند؛ شما خودتان این کار انجام دهید تا دیگر جسارتی به ما نشود ... }}
🥀 صبح شد و شیعیان آمدند و با دست خودشان این خِشتها را برمیداشتند و با صدای بلند گریه میکردند...
✍ گویا إمام حسن مجتبی علیهالسلام میدانستند که این عدّه، فرزندان و پیروان همان نانجیبانی هستند که یک روز در همین کوچههای مدینه به مادرشان زهرای مرضیه علیهاالسلام چه جسارتها کردند... که تاریخ یک گوشهٔ آن را، اینگونه نوشته است:
📜 فَالْتَفَتَ عُمَرُ إلىٰ مَن حَولِهِ وَ قال: «إضرِبُوا فاطمةَ» فَانْهٰالَتِ السِّياطُ عَلَى حَبيبةِ رَسولِ اللهِ...حتّى أدمُوا جِسمَها!
▪️دوّمی رو کرد به همه سربازانی که دور و برش ایستاده بودند و فریاد زد: «فاطمه {سلاماللهعلیها} را بزنید!» پس، از زمین و هوا تازیانهها بر جسم شریف آن حضرت فرود میآمد و آن قدر آن مظلومه را زدند تا که خون از جای جای جسم شریفش جاری شد.
📚مؤتمر علماء بغداد،ص۶۳
ارزش هر کس به میزان هم و غمش در دنیاست...
از غصه ها و شادی های هر کس میشه فهمید که ارزش دلش چقدره.
یکی با خرید یک گوشی ،
یکی با خرید طلا ، یکی با رفتن سفر خارج خوشحال میشه
یکی با کمک به دیگران، یکی با ذکر خدا و یکی با شادی دیگران ...
.
یه عزیزی می فرمود: کار خیر خود را دست کم نگیرید
در هر کار خیری ، خودتان را به قدر نخودی هم شده شریک کنید ، شاید همان کار خیر بی ریا قبول، و باعث نجاتتون شد ...
انجام کارهای خیر توفیق آور است.
توفیق زیارت، رفیق خوب، همسر و فرزند خوب و ...
انجام کار خیر اول، کار خیر دوم را براتون ارمغان میاره
و این خیر دائمی، باعث سعادتمندی و نجات انسان میشه.
حدیثداریم فرزند صالح میخواهی زیاد صدقه بده . صدقه دادن زمینه نسل صالح است.
صدقه تا هزار سال ، و تا هفت نسل روی انسان اثر می گذارد.
همراه ما باشید با جملات ناب
📄 @jomelatenab
امام حسنمجتبی علیهالسلام بسیار با گذشت بودند ، و از ستم دیگران چشم پوشی می کردند.
بارها پیش می آمد واکنش حضرت به رفتار بد دیگران ، سبب تغییر رویه فرد خطاکار می شد
خانواده یهودی همسایه امام بودند.
دیوار خانه یهودی ،
شکاف برداشته و نَم از منزل او به خانه امام نفوذ کرده بود.
روزی همسر یهودی برای خواهشی به خانه حضرت رفت
دید شکاف دیوار سبب شده دیوار خانه امام نجس شود
پیش شوهر خود رفت و او را آگاه کرد. مرد یهودی خدمت حضرت آمد و پوزش خواست و از این که امام، در این مدت سکوت کرده ، و چیزی نگفته بود ، شرمنده شد.
حضرت برای این که بیشتر شرمنده نشود، فرمودند:
از جدم رسول الله صل الله علیه و آله شنیدم که فرمودند: با همسایه مهربانی کنید
یهودی با دیدن برخورد پسندیده ایشان به خانه اش برگشت و دست زن و بچه اش را گرفت و نزد امام آمدند و از حضرت خواست تا آنان را به دین اسلام درآورد
تحفة الواعظین، جلد ۲ ، صفحه ۱۰۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بشکند دستیکه ویران کرد این گلخانه را
در عزا بنشاند او ، شمع و گل و پروانه را
بشکنـد دستی کـه هتک حرمت این خانه کرد
شیعه را سوزاند و خوندر قلب صاحبخانه کرد
فرارسیدن شب #هشتم_شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام به دست وهابیت را تسلیت می گوییم ...
.
قبرستان بقيع ، گنجينه دار فريادی است که قرن هاست، ارباب جور آن را در سينه ما محبوس کرده اند.
حکايت بقيع ، حکايت غربت است. غربت اسلام. و با که بايد اين راز را باز گفت. که اسلام ، در شهر پیغمبر، مدينه النبی از هرجا غریب تر است
ای چشم من، خون ببار تا حجاب از تو بردارند ، و ببينی که خاک بقیع ، گنجينه دار نور است، و مدفن عشق
بقیع بقعه ای است از بِقاع بهشت و آن نفخه ای که در بهشت،
روح میدمد ، از سينه خاک بقیه بر می آيد
چرا کهمدفن کليدداران بهشت است
.
17.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این یک روضه بی نظیروآسمانی است که خواننده دیگرقادربه تکرارآن نیست اگر اشکی ریخته شد حقیرراهم دعا کنید.
عاقبت به خیر روضه
آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم
دل خونتر از شقایق دشت بلا شدیم
ما یادمان که نیست ولی راستی حسین
با درد غربت تو کجا آشنا شدیم
ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی
ممنون از اینکه نوکر این خانه ما شدیم
شکر خدا که فاطمه ما را خریده است
شکر خدا که خرج بساط شما شدیم
عزت سرای ماست عزا خانۀ شما
با گریه بر تو بود عزیز خدا شدیم
ما را خدا به عشق تو میبخشد عاقبت
ما عاقبت به خیر تو در روضهها شدیم
https://eitaa.com/Arbabhosyn
🏴#تخریب_قبور_مطهر_بقیع
🏴#هشتم_شوال
🏴#سبک_حاج_ناظم
🏴#سبک_سنتی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
قلب تمام شیعیان کباب است
قبور مظلوم بقیع خراب است
روان ز دیده اشک چون گلاب است
به دست دشمنان
بقیع گشته ویران
ای رهبر غریب امت
آجرک الله زین مصیبت
واویلتا آه و واویلا۲
یاران به دست عدوی بی حیا
تخریب شد قبر ائمه ی ما
شیعه نشسته زین ستم در عزا
روز هم عهدی است
در عزا مهدی است
منتقم خون شهیدان
سوزد ز غم با چشم گریان
واویلتا آه و واویلا۲
وهابی بی دین نموده جفا
خون شد دل شیعه از این ماجرا
ذکر همه گردیده مهدی بیا
منتقم کجایی
تو امید مایی
شیعه دگر غریب و تنهاست
خون جگر اهل تولاست
واویلتا آه و واویلا۲
بقیع شده یکسان به خاک زمین
خون گشته از این غم دل مسلمین
شیعه ی مرتضی شده دلغمین
قبور بی نشان
ندارد سایبان
صاحب زمان در تب و تاب است
قبورشان در آفتاب است
واویلتا آه و واویلا۲
لعنت حق بر همه آل سعود
ظلم و ستم به شیعه افزون نمود
خون به دل شیعه ی حیدر فزود
موسم ماتم است
خون دل عالم است
دین خدا را کرده تحریف
قبر امامان گشته تخریب
واویلتا آه و واویلا۲
🏴#تخریب_قبور_مطهر_بقیع
🏴#روضه
🎤مداح:کربلایی محمد حسین حدادیان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
"اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ، وَمَهْبِطَ الْوَحْىِ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَخُزّانَ الْعِلْمِ، وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَاُصُولَ الْكَرَمِ، وَقادَةَ الاُْمَمِ، وَاَوْلِيآءَ النِّعَمِ، وَعَناصِرَ الاَْبْرارِ، وَدَعآئِمَ الاَْخْيارِ، وَساسَةَ الْعِبادِ، وَاَرْكانَ الْبِلادِ، وَ رَحْمَةُاللهِ وَ بَرَكاتُهُ"
ای بهشت برین و دارِ سلام
ای زمین بقیع برتو سلام
ای بقیع ای بهشت روی زمین
خاکی و برتر از بهشت برین
عنبری یا عبیری یا عودی
هرچه هستی بهشت موعودی
صَدف و پر زِ گونه گونه گُهر
فرش و از بامِ عرش بالاتر
چه گُهرها که زیبِ سینۀ توست
چه نگین ها که درخزینۀ توست
آن بزرگان که در تو پنهانند
جسم خاکی یک جهان جانند
هر طرف رُخ نَهاده در دلِ خاک
پارۀ از تن پیمبر پاک
این یکی خاک پاکِ دختر اوست
پارۀ پیکر مطهر اوست
ساحت قُدس حَضرت زَهراست
کز جَلالت شَفیعهٔ دو سرا است
پسری را که او بجان پرورد
کربلا را عَلم به عالم کرد
روز اسلام از آن نشد چون شب
که گره زَد به معجرِ زینب
دُرَّةُ التاج و تاجِ دین باشد
زیبِ او یازده نِگین باشد
این اِمامان که در بقیع دَرند
اِفتخارات عالم بشرند
سِدرَةُ المُنتهای ایمانند
ترجمانِ رموز قرآنند
وارِث انبیا و صِدّیقین
سایه های خدا به روی زمین
هر یکی شاخه ای زِ نخلۀ طور
هر یکی آیه ای زِ سورۀ نور
چار دُرِّ خوش آبِ یک صدف اند
نور چشمانِ شَهنشه نجف اند
روشنی بخش روی مِهر و مَه اند
پسرانِ عزیز فاطمه اند
مشکلی دارم ای بقیع عزیز
ای تو ما را شَفیع رَستاخیز
یاد داری شبی چو قیر سیاه
نه چراغی نه پرتوی از ماه
علی آورد با دو دیدۀ تر
بدن پاک دُختِ پِیغمبر
دیدی آیا در آن شب تاریک
بازو و پهلوی وِی از نزدیک؟!
راستی پَهلویش شِکسته نبود؟!
بازوی او سیاه و خَسته نبود؟!
زیر لبها هنوز هم گله داشت؟!
دستهایش هنوز آبله داشت
#شاعر: ریاضی یزدی
*نمیشه از روضه بی بی هر موقعِ سال که باشه ساده رد شد... برا مادر گریه کنی همه بچه هاش میان تو گریه با شما شریک میشن...
عرض کرد: آقاجان! برا کدوم مصیبت مادرتون بلند بلند گریه کنیم؟ در و دیوار؟! کوچه؟! یا بستر؟! حضرت شروع کرد گریه کردن، فرمود:نه... برا اون ساعتی گریه کنید که بابام غریبونه کنار قبر مادرنشست.. با پشت دستای خودش خاک می ریخت رو قبر فاطمه...
معمولاً کسی که میخواد عزیزش رو به خاک بسپاره حداقل دو سه تا مَحرم میخواد کمکش کنن... یه نگاه کرد دید علی غریب مونده.. بچه هاش سن و سالی ندارند. روکرد به آسمون..خدا! به غریبی علی رحم کن.
میگه نگاه کردم دیدم دو تا دست آشنا از قبر بیرون آمد.بی بی رو بغل گرفت. امیرالمؤمنین سر پایین انداخت....*
«ناگهان از آن بهشتِ بی نشان
دستهای باغبانی شد عیان
باغبانم، هست و بودم را بده
یا علی! یاس کبودم را بده»
*صدا زد یا رسول الله!...*
شاخه ی یاست اگر بشکسته بود
شرمنده ام دستهای باغبانش بسته بود
*«امام صادق علیه السلام فرمود: رحمت خدا بر کسانی که برا روضه ی مادرم بلند بلند گریه کنند.»
سلمان میگه از دور نگاه میکردم، دیدم علی خاک به سرش می ریزه، میگه دیدم افتاد رو قبر فاطمه ..کَأَنَّ الانِ که روح از بدن امیرالمؤمنین مفارقت کنه. کسی جرأت نمی کرد نزدیک بره، دیدم یه دختر سه چهارساله جلو اومد.گفت: کار خودمه، اومد دست گذاشت روشونه های بابا، منم زینب! گفت:بابا ما تازه مادر از دست دادیم و داغ دیدیم. دیگه طاقت نداریم، جونِ زینب بلند شو...
از مدینه یاد گرفت داغ دیده رو چطور باید از روخاک بلند کنه، کربلا جبرانکرد. یه وقتی رسید دید حسین رو بدن علی اکبرافتاده... صدا زد: بلند شو... دست برد زیر بغل حسین، گفت: جَوُونا شما پسر رو ببرید، من پدر رو میارم. حالا حسین داره قدم قدم پشت بدن علی میاد، صدا زد علی ...*
چشمم دگر نبیند و پایم نمی رود
گم کرده ام پس از تو رَهِ خیمه گاه را