eitaa logo
ذاکرین آل الله
304 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
339 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه‌السلام تو را زد حرمله تا ناگهان زد به روی قلبِ بابا هم نشان زد نشان بگذاشت روی سینه‌ی او دقیقا یک سه‌شعبه روی آن زد پدر صدها برابر خورد ، مادر پس از تو تیغ و خنجر خورد ، مادر من از حلق تو ممنونم که باتو پدر یک تیر کمتر خورد ، مادر به دستم مشت پُر خون مانده از خاک به رویم گَرد گلگون مانده از خاک اگرچه گودی قبرت عمیق است پرِ این تیر بیرون مانده از خاک چه حالی یا دلی دلگیر دارم گلویی خشک از این تقدیر دارم خدا را آب مگذارید نوشم که می‌ترسم ببینم شیر دارم نگاهش کردم و چشمی خجل داشت مزار از اشک بابا آب و گِل داشت سه‌شعبه کاش بعد از بوسه می‌خورد حسینم داغ یک بوسه به دل داشت (حسن لطفی ۴۰۲/۰۵/۰۳) .
. مادر اگر بچه ش ازش جداشه سخته شیر داشته باشه شیرخواره ش نباشه سخته رباب دیگه بیچاره شد ای وای ای وای گلوی طفلم پاره شد ای وای ای وای نیزه براش گهواره شد ای وای ای وای ...... سرت رو نی ، تنت رو خاکه ، نمی‌دونم برا کدومش دیگه لالایی بخونم حالا که دوری از رباب لالا لالا با صدای نیزه بخواب لالا لالا بخواب ببینی خواب آب لالا لالا
. آرزوهایی که داشتم بعد تو نقش بر آب شد کوه رویای من از بعد رفتنت خراب شد جای شکرش باقیه با اینکه از غمت میسوزم زیر سایتم چقدر خوبه کنارمی هنوزم دیگه دنیا بدون تو به من نمیسازه هنوز میبینمت چشات بازه برا تو میخونم لالایی به اصرارِ عمه منم یه خورده آب خوردم ببین برای تو هم آوردم ولی تو روی نیزه هایی من این پایین تو اون بالا علی لالا علی لالا من میخواستم وایسی رو پای خودت نه روی نیزه دستامو شبیه گهواره میگیرم سوی نیزه قول میدم اگه ورق برگرده و علی نمیره جوری لالایی بخونم حرمله‌ام گریه اش بگیره تلاش کردم حسین ازت بشنوه بابایی عصای دست نیزه دارایی بی تو از این زمونه سیرم گل یاسم بگو کی از شاخه تو رو چیده لبت هنوزم بوی شیر میده الهی من برات بمیرم بمیرم کاش همین حالا علی لالا
. در مصیبت (ع) نوشته اند مقاتل که بی هوا خورده نوشته اند میان سر و صدا خورده نوشته اند که تیرش خطا نمی رفته نوشته اند اثر کرده هر کجا خورده گلوی اصغر و قلب رباب و جان پدر سه شعبه آمده و ناگهان سه جا خورده و با حساب قد و قامت علی اصغر سه شعبه نه، که سه تا زخمِ نیزه را خورده نوشته اند میان کلام آقا زد حساب کن پدر او چقدر جا خورده چه کرد با تن شش ماهه اش نمی دانم فقط بدان همه دیدند، بچه تا خورده حساب کن دو سه تا قطره آب هم بس بود برای طفلکِ عطشانِ شیر ناخورده یکی به روی عبا، این یکی به زیر عبا غم حسین گره با دو تا عبا خورده ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صدا زدند بیایید مادرش غش کرد سری مقابل او روی نیزه ها خورده
Shab 20 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net].mp3
3.21M
خواهش ما گرچه گستاخانه است رزق مهمان های تو شاهانه است با تهیدستی به این در میزنم خرج من بر دوش صاحبخانه است گرچه گوش من بدهکارت نشد گوش تو بر سائلی پر چانه است آبرودار آبرویم را نریخت این همه شرمندگی شکرانه است دست هرکس نیست اینجا را بگیر آن فراری که پی کاشانه است فاطمه افطار ما را میدهد نان و ریحان لقمه ی ریحانه است گریه بر زهرا لطیفم کرده است طفل مادر با همه بیگانه است یا امین الله دورم از بقیع اشکهایم در نجف بیعانه است حج علی میزان علی محشر علی هرکه عبد تو نشد دیوانه است روزه یعنی تشنگی یعنی حسین مستی عشاق بی پیمانه است اصغرش از تشنگی غش کرده بود سوز گرما قاتل پروانه است سمت میدان برد سیرابش کند حرمله دستش به تیر شانه است مادرش در خیمه با دلواپسی بی قرار آن یکی یکدانه است فکر قبر کوچکی کرده حسین چون حرم بی اصغرش ویرانه است
4_5789729916324941259.mp3
7.04M
حلالم کن، اگر از غم تشنگی تو نمردم...
اصغر صغيرم لاي لاي ناخورده شيرم لاي لاي اصغربدشت كربلا - نالد ميان خيمه ها نالان وگريان زارزار - چون تشنه است وبي قرار ازتشنگي گريان بود - آزرده ونالان بود شيري ندارد مادرش آن مادرغم پرورش مُنّوا علي بن المصطفي - مُنّوا علي بن المصطفي اصغردرآغوش حسين - ازتشنگي درشوروشين بردش حسين ازخيمه ها - با اشك وآه وناله ها گفتا حسين باكوفيان - اين اصغرشيرين زبان لب تشنه است وشيرخوار شرمي كنيدازكردگار مُنّوا علي بن المصطفي - مُنّوا علي بن المصطفي اي كوفيان اين اصغراست - ازتشنگي درآذراست گيريدوسيرابش كنيد - سيراب ازآبش كنيد رحمي براين طفل صغير لب تشنه وناخورده شير مُنّوا علي بن المصطفي - مُنّوا علي بن المصطفي رحمي بحال مادرش - آن مادرغم پرورش كوهست اكنون منتظر - تا اصغرش آيدزدر سيراب ازآب فرات ازتشنگي يابدنجات مُنّوا علي بن المصطفي - مُنّوا علي بن المصطفي اما جواب كوفيان - تيرسه شعبه دركمان اصغردرآغوش پدر - جان دادبردوش پدر تيرسه شعبه جاي آب آمدحسين رادرجواب مُنّوا علي بن المصطفي - مُنّوا علي بن المصطفي ظلم اينچنين اندرجهان - نبودروابركودكان تيرسه شعبه جاي آب - باشدرواكي اين جواب اي باقري اين بدترين ظلمي است ازآن ظالمين مُنّوا علي بن المصطفي - مُنّوا علي بن المصطفي اصغر صغيرم لاي لاي - ناخورده شيرم لاي لاي اي شيرخواره اي علي - اي ماه پاره اي علي حسين حسين حسين حسين - حسين حسين حسين حسين
😭😭😭😭😭😭😭😭 ای اصغر صغیر من طفل نخورده شیر من بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای اگر چه شیر خواره گل حاجتم رو روا نمود مشکل مرد و زن همه به دست کوچکش گشود اصغر تشنه کامم، آتش نزن به جانم موند رو دست علم وای ای اصغر صغیر من طفل نخورده شیر من بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای ای شمع بتن خاموشم غرق بخون در آغوشم خون ریزد از گلوی تو، از چهره نکوی تو پرپر نزن رو دستم، رفته تمام هستم بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای اصغر که مهمان شماست، یک جزء قرآن شماست از بوستان مصطفی ست همبازی سکینه هست، آواره در مدینه هست بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای ای اصغر صغیر من طفل نخورده شیر من بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای  به روی دست پدر جان به ره جانان داد جان عالم به فدایش، جان عالم به فدایش، چه جایی جان داد آخی ببینید آاای لشکر، آی لشکر، ببینید گلم رنگ ندارد، اگر آمده میدان سر جنگ ندارد اهل کوفه به حسین ظلم فراوان کردند حرمله تو ز همه ظلم فزونتر کردی تازه میخواست گلم بشکفت و باز شود زود گلچین گل من چیدی و پرپر کردی مگر این طفل چه میخواست که از راه جفا، خون او ریختی و خون به دل ما کردی مقطول تیر کینه است همبازی سکینه است در خون شدی شناور وای به حال مادر بود رو دست علم وای ای اصغر صغیر من طفل نخورده شیر من بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای بگیرید، دامن سرباز شش ماهه امام حسین (ع)، علی اصغر، خیلی باب الحوائجه ساعتی که امام حسین قنداقه علی اصغرش رو در آغوش گرفت اومد به میدان صدا زد اای لشکر: اگر به من رحم نمیکنید لا اقل به این طفل شش ماهه رحم کنید مگر نمیبینید که چگونه از شدت تشنگی بچم دهانش رو باز و بسته میکنه مگه نمیبینید جگر گوشه ام از تشنگی رو دستم غش کرده اما چطور جواب عزیز زهرا رو دادن؟ آیا رحم کردن؟ نه، نه بخدا هنوز سخن مام حسن تموم نشده بود، یه مرتبه ابی عبد ا.. دید، دید علی اصغر روی دستش داره پرپر میزنه نگاه کرد و دید گوش تا گوش علی دریده ای اصغر صغیر من طفل نخورده شیر من بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای