با ورود اسرا به شام چه تاریخی رقم خورد؟
دوران اسارت اهل حرم امام حسین (ع) سرشار از واقعه تلخی بود که قلب آنان را به درد آورده بود اما در شام واقعه دلخراشیتری برای خاندان آل علی(ع) اتفاق افتاد.
به گزارش ایسنا، منطقه زنجان، روز دوم از ماه صفر سال 61 ه.ق است، 18 روز از واقعه عاشورا سپری شده است. اهل حرم امام حسین (ع) با پوشیدن رخت اسارت 18 روز منزل به منزل به همراه سرهای شهدای کربلا توسط سربازان یزید گشتند تا در یکم صفر به شام که مقر حکومت یزید بود، رسیدند.
در منابع تاریخی نقل شده است كه خاندان آل علی (ع) را که سه روز پشت دروازههای دمشق نگه داشتند تا شهر را آذینبندی كنند و آماده برای جشن و شادی کنند روز اول صفر سر امام حسین (ع) را همراه كاروان اسرا وارد دمشق كردند.
دوران اسارت اهل حرم امام حسین (ع) سرشار از واقعه تلخی بود که قلب آنان را به درد آورده بود اما در شام واقعه دلخراشتری برای خاندان آل علی (ع) اتفاق افتاد، علیرغم خواست اسرا مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و بهطور جداگانه از سرهای شهدای کربلا، ولی شمر ملعون دستور داد سرها جلوی كاروان اسرا و از دروازه ساعت كه جمعیت انبوهی تجمع كرده بودند، وارد كنند.
مردم غافل شام كه از حقیقت ماجرا بیخبر بودند با مشاهده كاروان شادی و هلهله كردند و بر سرها اهانت میکردند سفر شام برای اهلبیت امام حسین (ع) بسیار تلخ و مصیبتهای دوران اسارت در این دیار، برایشان از سختترین مصیبتها بهشمار میآید.
وقتی از امام سجاد (ع) پرسیدند در سفر كربلا، سختترین مصیبتهای شما كجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام» در شام اسرا را در حالی كه به ریسمان بسته بودند، به مجلس یزید وارد كردند، وقتی با آن وضعیت پیش روی یزید قرار گرفتند، سر امام حسین (ع) را در برابر یزید قرار دادند و این صحنه از سوزناكترین صحنههایی است كه برای امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) اتفاق میافتد؛ چرا كه یزید ملعون بر سر امام توهین كرده و شماتت کرد و با قرائت اشعاری خود را پیروز میدان دانست و به مردم اجازه حضور داد. یزید در آن مجلس به لبهای امام مقابل چشمان اسرا خیزران میزند.
گویا در این مجلس است كه یك مرد شامی به خود اجازه میدهد و این جسارت بزرگ را میكند، یزید دختر امام حسین (ع)را با نام فاطمه به كنیزی میخواهد و در این حال با پاسخ تند دختر امام و زینب کبری (س) روبهرو میشود که حضرت زینب (س) با ایراد خطبهای شجاعانه به اعمال پلید یزید اشاره و او را در مجلس خود رسوا و خوار میكند.
اسرا در مدتی كه در شام بودند بنا بر روایتی در یك خرابه به صورت زندانی نگهداری میشدند و در این مدت یزید ملعون چندین مرتبه خواست كه امام سجاد (ع) را به شهادت برساند که حضرت زینب (س) مانع میشدند
#معجزات حضرت رقیه (س) #سه ساله ابی عبدلله
زن فرانسوی درکنار بارگاه ملکوتی حضرت رقیه سلام الله علیها ...
جناب حجه الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محمد مهدی تاج لنگرودی ( واعظ ) صاحب تالیفات کثیره،
درکتاب توسلات یا راه امیدواران چنین می نویسد:
یکی از دوستانم که خود اهل منبر بوده و در فن وخطابه وگویندگی از مشاهیر است، و مکرر برای زیارت قبر حضرت رقیه بنت الحسین سلام الله علیها به شام رفته است، روی منبر نقل میکرد:
درحرم حضرت رقیه سلام الله علیها زن فرانسوی را دیدند که 2قالیچه گران قیمت به عنوان هدیه به آستانه مقدسه حضرت رقیه بنت الحسین علیها السلام آورده است مردم که میدانستند او فرانسوی و مسیحی است از دیدن این عمل درتعجب شدند و با خود گفتند که چه چیز باعث شده که یک زن نامسلمان به این جا آمده وهدیه قیمتی آورده است چنین موقع حس کنجکاوی در افراد تحریک میشود.
روی همین اصل از او علت این امر را پرسیدند و او در جواب گفت : همان گونه که میدانید من مسلمان نیستم، ولی وقتی که از فرانسه به عنوان ماموریت به این جا آمده بودم در منزلی که مجاور این آستانه بود مسکن کردم. اول شبی که میخواستم استراحت کنم صدای گریه شنیدم . چون آن صداها ادامه داشت وقطع نمیشد، . پرسیدم این گریه وصدااز کجاست ؟ در جواب گفتند :
این گریهها از جوار قبر یک دختری است که در این نزدیکی مدفون شده است . من خیال میکردم که آن دختر امروز مرده و امشب دفن شده است که پدرومادروسایر بازماندگان وی نوحه سرایی می کنند .
ولی به من گفتند الان متجاوز از هزار سال است که از مرگ ودفن او میگذرد.
برشگفتی من افزوده شد و با خود گفتم که چرا مردم بعد از صدها سال این گونه ارادت به خرج میدهند ؟
بعد معلوم شد این دختر با دختران عادی فرق دارد، او دختر امام حسین علیه السلام است ...
که پدرش رامخالفین ودشمنان کشتهاند وفرزندانش را به این جا که پایتخت یزید بوده به اسیری آوردهاند
و این دختر درهمین جا از فراق پدر جان سپرده ومدفون گشته است .
بعد از این ماجرا روزی به این جا آمدم. دیدم مردم زهر سو عاشقانه میآیند ونذر میکنند وهدیه میآورند ومتوسل میشوند. محبت او چنان دردلم جا کرد که علاقه زیادی به وی پیدا کردم.
پس از مدتی به عنوان زایمان مرا به بیمارستان و زایشگاه بردند.
پس از معاینه به من گفتند کودک شماغیر طبیعی به دنیا میآید و ما ناچاربه عمل جراحی هستیم.
همین که نام عمل جراحی راشنیدم دانستم که دردهان مرگ قرارگرفتهام . خدایا چه کنم، خدایا ناراحتم ، گرفتارم چه کنم، چاره چیست ؟
واندیشیدم که، چارهای بجز توسل ندارم،و باید متوسل شوم به ناچار دستم را به سوی این دختر دراز کرده و گفتم، خدایا، به حق این دختری که دراسارت کتک و تازیانه خورده است وبه حق پدرش، که امام برحق ونماینده رسولت بوده است و او را ازطریق ظلم کشتهاند قسم میدهم مرا از این ورطه هلاکت نجات بده
آنگاه خود این دختر رامخاطب قرارداده و گفتم، اگر من از این ورطه هلاکت نجات یابم 2 قالیچه قیمتی به آستانهات هدیه میکنم.
خدا شاهد است پس از نذر کردن ومتوسل شدن،طولی نکشید برخلاف انتظار اطبا ومتصدیان زایمان،
ناگهان فرزند به طور طبیعی متولد شد واز هلاکت نجات یافتم .
.
F.H:
زمزمه. قبل از حدیث کسا
ای فلک دندان پیغمبر شکست
..پهلوی زهرا زضرب در شکست
..شد علی بر مسجد و بهر نماز
. فرق او از تیغ ابن ملجم شکست
..چون حسن از کوزه ابی سر کشید
از غم مرگش دل خواهر شکست
شد حسین عازم به دشت کربلا
نوگلانش جمله بال و پرشکست
.بگیم یا رسول الله چه کردن امت تو با اهلبیت تو
این اشعار را میشه نوحه خواند برای پنج تن
گوشواره را خودتان انتخاب کنید
اشک ما وقف عزای پنج تن
بچه های ما فدای پنج تن
رونقی این سفره هامان دارد از
برکت و لطف و عطای پنج تن
رفت و آمدهای ما در روضه ها
هست مرهون دعای پنج تن
نسل ما یا نوکرند، یا عاشقند
ایل ما اصلا گدای پنج تن
ما مریض معصیت هستیم، پس
آمدیم دارالشفای پنج تن
با دعای فاطمه قد می کشیم
روز و شب تحت لوای پنج تن
سینه ی ما گنج علم اهل بیت
دیده ی ما خاک پای پنج تن
هیئتی که فاطمه دارد نظر
می شود غار حرای پنج تن
مادرم در روضه ها فریاد زد
زندگیِ ما برای پنج تن
پای میزان عمل که می شود
خوش به حال آشنای پنج تن
می شود شبهای جمعه، کربلا
غرق آه و نینوای پنج تن
با نوای (یابُنَیَّ) می شود
نینوا در کربلای پنج تن
روضه خوان می گفت زینب پیر شد
در کنار ماجرای پنج تن
آه، از گودال دارد می رسد
گریه های، های هایِ پنج تن
این صدای وای وایِ زینب است
یا صدایِ وای وایِ پنج تن
.
|⇦•کیه داره در میزنه....
#واحد حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس حاج محمد کریمی
●━━━━━━───────
کیه داره در میزنه انگاری مهمون اومده
خدارو شکر که یک نفر به خونه ی ما سر زده
طوری که در میکوبه، انگاری سر آورده
خونه ی ما تا حالا، اینجوری در نخورده
این غریبه کند از جا در رو دود گرفته کُلِّ کوچه رو
مادرم میره سمت درچشمای بابا میگه نرو
«نرو فاطمه نرو..»
تو کوچه امون محشر شد و
تو خونه امون شد ازدحام
پهلوی مادرم شکست
بسته شده دست.ِ بابا
چهل نفر تو کوچه تا کشیدن بابا رو
گفت یک نفر بگیره چشمای بچه ها رو
مادرم صدا زد که نرو بی حیا رها کن حیدر رو
تا لباس بابا رو گرفت زد با تازیونه مادرو
«نرو فاطمه نرو..»
همش داره داد میزنه شمشیری توی دستشه
ما تنهاییم و اما او یه لشکری همدستشه
از پشت درهمین که صدای مادر اومد
مزد رسالت و داد محکم به در لگد زد
مادرم صدا زد فضّه رو
گفت بلند کن از روم این در رو
محسنم رو کشت این بی حیا
چی بدم جواب حیدر رو
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_محمد_کریمی
#فاطمیه #حضرت_زهرا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Fadaeian_Fatemiyeh1401-04_14011002_07.mp3
14.8M
|⇦کیه داره در میزنه.....
#سینه_زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس حاج محمد کریمی
4_5942652231193986788.mp3
5.67M
❣﷽❣
🌻#زمزمه_امام_حسین_ع
🌻#سینه_زنی_امام_حسین_ع
🌻#پیشنهادم 👌👌
(عزیز خواهر،غریب مادر)
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلو تر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تورو بردن دیر رسیدم من
یه گوشه گودال مادر و دیدم من
که رفته بود از حال دیر رسیدم من
صدا زدی من رو خودم شنیدم من
صدای رگهات بود دیر رسیدم من
افتان و خیزارن و نفس بریدم من
پیرهن و بردن دیر رسیدم من
با بوسه از رگهات به خون تپیدم من
میان خاک و خون دیر رسیدم من
♦️
4_5864142956327343527.ogg
5.96M
#زمزمه #واحد_سنگین
#شام #حضرت_زینب_س
سبک قدم قدم با یه علم
▪️▪️▪️▪️ا▪️▪️▪️▪️
▫️بند اول
داداش حسین رو نیزه ها
ببین که خواهرت میره شام بلا
حُرمَت من شکسته شد
از بعد عاشورا تو کرب و بلا
چادرم سوخته توی خیمه
بردن همه چی و به غارت
ناموست رو با دسته بسته
بردن تا کوفه به اسارت
◾️واویلتا◾️
▫️بند دوم
منزل به منزل یا اخا
سنگ و آتیش میریختن از پشت بوما
خدا میدونه چی کشید
دختره حیدر میونه یهودیا
خسته ام از جفای اغیار
من کجا کوچه ها و بازار
کی باورم میشد یه روزی
من برم در میان انظار
◾️واویلتا◾️
▫️بند سوم
مضطرب و خونجگرم
ببین با شمر و حرمله همسفرم
زنانه رقاصه بادف
هلهله میکنن داداش دور و برم
آزاره من شده تفریح و
امان از این چشای هرزه
رقیت تا میبینه زجر و
تمامه پیکرش میلرزه
◾️واویلتا◾️
▫️بند چهارم
تو مجلس حرومیا
بردن منو به زوره تازیونه ها
میخندیدند به خواهرت
یه عده نانجیب پست بی حیا
طعنه ها قسمت زینب شد
راس تو بین طشت زرین
هر بار که چوب به لبهات میخورد
لطمه میزد رباب غمگین
◾️واویلتا◾️
اللهم عجل لولیک الفرج
4_5942652231193986760.mp3
1.56M
❣﷽❣
☀️#سینه_زنی_امام_سجاد_ع
💢#سبک : گلی گم کرده ام
☀️#دشتی
💢#واحد
منم آلالهٔ کرببلایی
که دیدم لاله های نینوایی
زمین کربلا دریای خون شد
ودیدم من سرِ از تن جدایی
چهل منزل مرا آواره کردند
و قلب مضطرم را پاره کردند
زدندبر روی نی راس پدر را
به طعنه هامرا بیچاره کردند
امان ازکربلا و هجوم نابهنگام
اسارت تابه کوفه گلایه ازغم شام
💢(امان ای دل امان
بسوز ای دل امان)
به گریه عادته روزانه دارم
به یاد کربلا هردم ببارم
شما ده شب فقط روضه شنیدید
ولی من دیدم ودل بیقرارم
خودم دیدم پدر را سربریدند
به روی پیکرش اسبان دویدند
تمام خیمه و خرگاهه او را
به نامردی همه آتش کشیدند
امان ازکربلا وهجوم نابهنگام
اسارت تابه کوفه گلایه ازغم شام
💢(امان ای دل امان..
ولی بااینهمه میگویم الشام
که دیدم چشم هیز ومردم عام
شنیدم اززبان مردکی پست
خطاب خارجی بالفظ دشنام
کنار عمه ام هرلحظه بودم
به ضربه تازیانه ها کبودم
هنوز آن صحنه ها یادم نرفته
و میسوزد تمام تار و پودم
امان ازکربلا وهجوم نابهنگام
اسارت تابه کوفه گلایه ازغم شام
💢(امان ای دل امان..
✍
دشتی زبانحال حضرت زینب سلام الله و گریز به روضه امام سجاد علیه السلام
ای دل همیشه قلب دشمن سنگ بوده بیداد بیدادم
میخوام زینب بخونم گودال ببینم چقد سنگ روضه خوردیا امیدوارم حقشو اداء کنیا
همیشه $....
داداش سر پیراهنت هم جنگ بوده بیداد بیدادم
آخ
داداش ولی شرمنده زینب دیر فهمید بیداد بیدادم
وای که انگشتر به دستت تنگ بوده بیداد بیدادم
گفت حسین من بخوان قرآن که صوت دلربایت بیداد بیدادم
زقرآن علی دارد حکایت امان آخی.... امانم
آخ بیا داداش ببین حال خرابم2
زهجرونت ببین در پیچ وتابم داداش
سلام من ،به غیرت الله ،آقام علی بن الحسین
رسیدند صدا زدآقا جان تو این چهل منزل کدوم منزل به شما سخت گذشت
آی بچه غیرتیا
فرمودند :سه مرتبه الشام الشام الشام
بمیرم الهی به سهل ساعدی فرمودند: (اومد محضر زین العابدین گفت آقا من از محبین شمام )
فرمودند:سهل پول همرات داری یانه؟عرض کرد دارم آقا فرمود: برو پول بده به اینایی که سرها رو نیزه زدن بهشون بگو یا جلو برند یا عقب بیان چرا؟
فرمود انقدر این مردم به بهونه سرا ناموس ما را نگاه نکنن ای وای هان
ناله داری یانه؟ ای حسین ...
میگه انجام دادم، آمدم محضر زین العابدین آقا تمامه !
فرمود پارچه داری یانه؟عرض کردم عبام را برات پاره میکنم
فرمود پارچه زیر این زنجیر بنداز این گرما زنجیر رو داغ کرده
میگه قسمتی از عبام رو پاره کردم تا این زنجیر رو از گردن مبارک بلند کردم دیدم خون تازه از گردن مبارک جاریه!
همه باهم به غربت زین العابدین
به اشک چشم بچه ها و عمه اش زینب
حوائج امام زمان شفای مرضا یاد همه گذشتگان و حسینیا و شهدا و اموات این دسته جمع سه یاد مرتبه بلند بگو یا حسین
.
گریزهای مداحی امام سجاد علیه السلام
شکایت غلام از شدت گریۀ امام سجاد (ع)
یکی از غلامان آن حضرت روزی از بسیاری گریۀ ایشان گفت: آیا وقت آن نشده که گریه شما آخر شود؟ حضرت فرمود: وای بر تو، حضرت یعقوب (ع)دوازده پسر داشت یک پسر او ناپیدا شد، از بسیاری گریه دیده های او سفید شد «وَابیَضَّت عَیناهُ مِنَ الحُزنِ».[۱] و از وفور غم و اندوه پشت او خم شد با آنکه می دانست زنده است. من دیدم پدر و برادران و عموها و هفده نفر از خویشان خود را که در برابر من کشته شدند و سر آنها را بریدند، چگونه اندوه من به نهایت رسد وچگونه گریه نکنم.[۲]آری مگه میشه اقایادشون بره اون زمانیکه عمه جانشون حضرت زینب (س)ببینه زمین داره میلرزه….اومدتوخیمه اقاعرضه داشت یادگاربرادرچرازمین میلرزه چرا…،اقافرمودعمه جان پرده خیمه روبزن کنار،یه وقت ببینن سربریده امام حسین (ع)رونیزه ها….
غریب کیست؟!
روزی امام سجاد (ع )در بازار مدینه شنید مردی می گوید: اِرحَمُونی اَنا رَجُلٌ غَریبٌ به من رحم کنید که من مردی غریب هستم.
حضرت به او فرمود: اگر مقِّدر شده باشد که تو در اینجا از دنیا بروی آیا جنازه ات بدون دفن می ماند؟ آن مرد با تعجب گفت: الله اکبر، چگونه جنازه ام را دفن نمی کنند با اینکه در برابر دید مردم مسلمان می باشد. امام سجاد ع منقلب شد و گریست و با همان حال فرمود:
«و اسَفاه عَلَیکَ یا اَبَتاهُ! ثُبقی ثَلاثَهَ اَیّامِ بِلا دَفنِ وَ اَنتَ اِبنٌ بِنتِ رَسُولِ الله».
ای وای، فریاد از اندوه جانکاه تو ای پدر! که جنازه ات سه روز بدون دفن باقی ماند با اینکه پسر دختر پیامبر خدا ص هستی.[۳]
ذبح گوسفند
روزی امام زین العابدین (ع )از بازار مدینه عبور می کرد دید قصّابی گوسفندی را می کشاند تا آن را در کشتارگاه ذبح نماید.
به او فرمود: آیا این گوسفند را آب داده ای.
قصاب گفت: ما قصاب ها تا آب به گوسفند ندهیم او را ذبح نمی کنیم.
امام سجاد ع گریه کرد و فرمود:
«و اَلهفاهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله، الشّاهُ لاتُذبَحُ حَتّی تُسقی الماءُ وَ اَنتَ اِبنُ رَسُولُ الله تُذبَحُ عَطشانا».
ای داد و بیداد بر مصائب تو ای اباعبدالله (ع)، گوسفند بدون نوشاندن آب ذبح نشود ولی با اینکه تو پسر رسول خدا (ص) بودی با لب تشنه سر از بدنت جدا کردند.[۴]
میهمانی
زُهَری یکی از شیعیان خالص بود، امام سجاد(ع) را به مهمانی دعوت کرد.
حضرت ناله کرد و فرمود: بعد از میهمانی هائی که در کربلا و کوفه و شام دیدم دیگر میل میهمانی ندارم.
زهری عرض کرد: بلکه عزاداری پدر شهیدت می باشد.
حضرت خوشحال شد و چون وارد آن مجلس شد و چشم ایشان به عزاداران و چشم آنها به حضرت افتاد چنان ناله و شیون به پا نمودند. حضرت بیهوش شد و چون به هوش آمد و مجلس تمام شده است. دیدند حضرت نیست، هنگامی که جستجو نمودند دیدند که حضرت بیرون درب خانه برای احترام میزبان ها مشغول است (کفش ها را مرتب می نماید). زهری می گوید دویدم و پای مبارکش را بوسه دادم گفتم چرا ما را خجالت می دهید؟
فرمودند: این عزاداری برای پدر مظلوم من است و من به خدمتکاری از تو اولی تَرم، بخدا سوگند دوست می دارم این مجلس را و آمرزش خداوند را بر آنها لازم می دانم که این گونه مجالس تشکیل می دهند و آن هائی که شرکت می کنند.[۵]
یاد مصائب جانسوز کربلا
شخصی می گوید یک روز از کوچه ی بنی هاشم عبور می کردم دیدم آبی روی سر من از ناودان ریخته شد، من دوری کردم.
غلامی گفت: این آبی است که با اشک چشم حضرت سجاد(ع)آمیخته است.
من رفتم بالای بام دیدم حضرت ابریقی بدست گرفته می خواهد وضو بگیرد و چون آب در کف دست می ریزد اشک از دیدگان جاری می کند. من هم اشک ریختم. علِّت گریه ی حضرت را پرسیدم، ایشان فرمودند: مگر از تشنگی پدرم و تشنه جان دادن علی اصغر(ع) و العطش گفتن برادرم علی اکبر(ع) خبر نداری و کشتن قاسم و جدا شدن دست های حضرت عباس (ع )و آتش گرفتن خیمه ها و فرار نمودن و عطش کودکان.
ای مرد از حضرت یعقوب یک پسر ناپدید شد در بیت الاحزان نشست و دیده از نظارۀ عالم بست من چگونه با این همه شهدا می توانم آرام بمانم.[۶]
.
سلام
روضه پنج تن
معمولا حدیث کسا و ترجمه
بکاربرده میشود.
اما چند شعر عرضه میکنم
التماس دعا
ﻋﺎﻟﻢ ﮐﻮﻥ ﻭ ﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﺒﺮﯾﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﮐﺮﺩ ﺧﻠﻘﺖ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﺁﺏ ﻭ ﺑﺎﺩ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻭﺁﺗﺶ ﻋﺮﺵ ﻭ
ﻓﺮﺵ ﻭ ﻣﻤﮑﻨﺎﺕ
ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﻭﻻﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﺍﺣﻤﺪ ﻭ ﺣﯿﺪﺭ ﻣﮑﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ
ﮐﺴﺎ
ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺪﯾﻘﻪ ﻭ ﻫﻢ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﺷﺪ ﭼﻮ ﺩﺍﺧﻞ ﺩﺭ ﮐﺴﺎ ﺳﺮ ﺣﻠﻘﻪ
ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻋﺸﻖ
ﺧﺎﻣﺲ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﮔﻠﮕﻮﻥ ﻗﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺁﻧﺪﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺫﻥ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ
ﻣﺼﻄﻔﯽ
ﮔﺸﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮ ﺩﺭ ﺩﻭﻟﺖ ﺳﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﯿﻞ ﻣﻠﮏ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﺎﯼ ﺣﯽ
ﮐﺮﯾﻢ
ﭼﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﻟﻬﯽ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﻭﺣﯽ ﺁﻣﺪ ﺁﻧﺰﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ
ﻣﻦ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﺧﻠﻖ ﻋﺎﻟﻢ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﮐﺴﯿﺘﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺞ ﺗﻦﺍﯼ ﻣﺎﻟﮏ ﺭﻭﺯ
ﺷﻤﺎﺭ
ﺷﺪ ﻧﺪﺍ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎ ﻣﺼﻄﻔﺎﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻠﯽ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭ
ﻣﺮﺗﻀﯽ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﻮﺭ ﭼﺸﻤﺶ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ
ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺧﺴﺮﻭ ﮐﺮﺏ ﻭﺑﻼ ﯾﻌﻨﯽ
ﺣﺴﯿﻦ
ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺖ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻥ ﻟﻮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﺣﻖ ﺯﻫﺮﺍ ﻭ ﻋﻠﯽ ﻭ ﻣﺼﻄﻔﯽ،
ﺍﻭﻻﺩﺷﺎﻥ
ﺣﺎﺟﺖ ﺑﺎﻧﯽ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﺍﯼ ﺧﺪﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﯾﮏ ﻣﮑﺎﻥ ﺯﯾﺮ ﮐﺴﺎ ﯾﮏ ﺟﺎ ﻣﯿﺎﻥ
ﻗﺘﻠﮕﺎﻩ
ﮐﺮﺑﻼ ﮔﺮﺩﯾﺪﺷﺎﻥ ﻣﺎﺗﻢ ﺳﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﮔﻔﺖ ﺯﻫﺮﺍﺍﯼ ﻏﺮﯾﺐﺍﯼ ﮐﺸﺘﻪ ﻣﺎﺩﺭ
ﺣﺴﯿﻦ
ﮔﺸﺘﻪﺍﯼ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﭼﺮﺍﺍﯼ ﺑﺎ ﻭﻓﺎﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
.
🌟
گریز روضه امام حسین علیه السلام
#گریز_روضه_امام_حسین_ع
#امام_حسین_ع
#امام_زمان_عج #ناحیه_مقدسه
📜 چند جمله نورانى از امام زمان عج در خصوص امام حسين عليه السلام
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند :
فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ ، وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَةَ مُناصِباً ، فَلاََ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً ، حَسْرَةً عَلَیْک َ ، وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً ، حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ ، وَ غُصَّةِ الاِکْتِیابِ ،
يعنى
اگرچه زمانه مرابه تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازیارىِ تو بازداشت، و نبودم تاباآنانکه باتو جنگیدند بجنگم، و با کسانیکه با تو اظهار دشمنى کردند خصومت نمایم،درعوض صبح و شام برتو مویِه میکنم، و به جاى اشک براى تو خون گریه میکنم، ازروى حسرت و تأسّف و افسوس بر مصیبت هائى که بر تو وارد شد، تاجائى که از فرط اندوهِ مصیبت، وغم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم.
👆 جا دارد عرض كنيم يا امام زمان عج ، شما كه كربلا نبوديد اينطور شب و روز براي جد غريب خود ناله مي زنيد ، اما خدا مي داند به دل اهل بيت چه گذشت آن زمانى كه زنان ديدند كه اسب بى صاحب است و زين واژگون شده از خيمهها بيرون آمدند در حالى كه موها پريشان و بر صورت خود مى زدند و صداى شيون آنها بلند بود، به سوى قتلگاه حسين عليه السّلام حركت كردند زينب بانوى قريش فرياد مى زند:
وا محمّداه، وا أبتاه، وا عليّاه، وا جعفراه، وا حمزتاه، اين حسين است كه در بيابان افتاده و كشته كربلاست.آنگاه فرياد زد: اى كاش آسمان بر زمين مى افتاد و كوهها بر بيابانها فرو مى ريختند، آنگاه به سوى حسين عليه السّلام آمد در حالى كه عمر بن سعد با گروهى از اصحابش كنار امام عليه السّلام بودند و حسين عليه السّلام در حال جان دادن بود.زينب عليها السّلام فرياد زد: اى عمر! آيا ابو عبد اللّه كشته مى شود و تو نگاه مى كنى؟! عمر بن سعد روى خود را برمى گرداند در حالى كه اشك او فرو مى ريخت.
زينب عليها السّلام مى فرمايد: واى بر شما آيا يك نفر مسلمان در ميان شما نيست؟ احدى پاسخ نمى دهد، ابن سعد فرياد مى زند: فرود آئيد و او را راحت كنيد.شمر نزديك مى رود، بر سينه امام عليه السّلام مى نشيند محاسن مقدّس را به دست مى گيرد و دوازده ضربه شمشير مى زند تا آنكه سر مقدّس را جدا مى سازد(٢). يا حسين
📚 منبع
١- زیارت ناحیه مقدسه
٢- ترجمه مقتل مرحوم مقرم صفحات ٢٥١-٢٥٢
.
شام ی(2).mp3
214.8K
نوحه ورود اهل بیت ع به شام
کنار دروازه ی ساعات
خون شد دل عمه ی سادات
در شام غم محشر به پا بود
بدتر ز داغ کربلا بود
سر حسین بر نیزه ها بود
ای شاه دین ابی عبد الله۳
کرد از حسین و کربلا یاد
گفتا چنین حضرت سجاد
امان ز ظلم مردم شام
کف می زدند در ملاء عام
بر ما زدند سنگ از لب بام
ای شاه دین ابی عبد الله۳
این سر خونین حسین است
بر فاطمه نور دو عین است
در کربلا سویش دویدند
در قتلگه خنجر کشیدند
از پشت سر سرش بریدند
ای شاه دین ابی عبد الله۳
دست اسیران را ببستند
قلب یتیمان را شکستند
گرد اسیران می زدند صف
هر دم زدند چنگ و نی و دف
در پیش سرها می زدند کف
ای شاه دین ابی عبد الله۳
گل های دین پژمرده بودند
کتک ز دشمن خورده بودند
در بین مردم ولوله بود
زینب امید قافله بود
پاهای شان پر آبله بود
ای شاه دین ابی عبد الله۳
از این مصیبت در عذابند
عازم سوی بزم شرابند
همه ز عشق حق لبالب
جان همه رسیده بر لب
سوزد دل حضرت زینب
ای شاه دین ابی عبد الله۳
بزم می آن بی حیا بود
رو به رویش تشت طلا بود
حسین دم از محبوب می زد
یزید به لب ها چوب می زد
بر آن امام خوب می زد
ای شاه دین ابی عبد الله۳
.
شام ی(3).mp3
166.4K
نوحه ورود اهل بیت ع به شام
آورده اند اسیران،امروز به شام ویران
وارد به شهر شامند،با ستم فراوان
امان ز مردم شام۴
شلوغ و ازدهام است،دروازه های ساعات
دشمن چه ها نموده،بر عمه های سادات
امان ز مردم شام۴
در شام غم رسیدند،جز رنج و غم ندیدند
از دشمنان بی دین،زخم زبان شنیدند
امان ز مردم شام۴
این جا امام سجاد،جانش رسیده بر لب
بهر حسین بگویند،کلثوم سکینه زینب
امان ز مردم شام۴
خون شد دل اسیران،زین همه ظلم و بیداد
زین داغ و این مصیبت،گفتا امام سجاد
امان ز مردم شام۴
ای کاش مرده بودم،این سان ندیده بودم
در شام در کنار،سر بریده بودم
امان ز مردم شام۴
این جا همه به عترت،ظلم فزون نمودند
دل همه اسیران،از کینه خون نمودند
امان ز مردم شام۴
می زد عدو به آنان،زخم زبان و دشنام
زدند بر اسیران،سنگ ستم ز هر بام
امان ز مردم شام۴
.
شام ی(4).mp3
258.1K
نوحه ورود اهل بیت ع به شام
#سبک_زینب_زینب_زینب
لبریز همه مردم(دروازه ی ساعات است)۲
ظلم و ستم دوران(بر عمه ی سادات است)۲
شهر شام در سرور و جشن و شادی
بر اهل حرم شد ظلم و بیدادی
وای از شام وای از شام داد از غریبی۲
بر اهل حرم کردند(ظلم و ستم بسیار)۲
هر لحظه ز کین دیدند(از مردم شام آزار)۲
دل ها خون گردیده زین ظلم و بیداد
در سینه غم دارد حضرت سجاد
وای از شام وای از شام داد از غریبی۲
در شام بلا هر دم(شد غربت شان معلوم)۲
چه ظلم و ستم ها شد(بر زینب و بر کلثوم)۲
در شام بلا بی جرم و بهانه
می زدند بر یتیمان تازیانه
وای از شام وای از شام داد از غریبی۲
از کینه سر نیزه(سرهای شهیدان بود)۲
با اهل حرم زینب(دلخون و پریشان بود)۲
بر روی نی سر ماه مدینه
خون شد دل رقیه و سکینه
وای از شام وای از شام داد از غریبی۲
رأس پسر زهرا(بر نیزه نمایان بود)۲
بر نیزه سر مولی(همچون مه تابان بود)۲
اهل حرم جان شان آمد بر لب
خون گریه می کردند کلثوم و زینب
وای از شام وای از شام داد از غریبی۲
از ظلم و ستم در شام(دستان همه بستند)۲
زین جور و جفا هر دم(قلب همه بشکستند)۲
امان از ظلم و کین مردم شام
بر اسیران زدند سنگ از لب بام
وای از شام وای از شام داد از غریبی۲
.
شام ی(5).mp3
99.8K
نوحه ورود اهل بیت ع به شام
وارد شده در شام ویران
محمل کاروان ایمان
خون شده قلب این اسیران
امان ز ظلم مردم شام۳
پر شده دروازه ی ساعات
در سوز و غم روح مناجات
خون شد دل عمه ی سادات
امان ز ظلم مردم شام۳
در کاروان غم حجله بسته
بر روی محمل ها نشسته
با دل خون قلب شکسته
امان ز ظلم مردم شام۳
غرق ستم شام بلا بود
سرها به روی نیزه ها بود
در کاروان سوز و نوا بود
امان ز ظلم مردم شام۳
اهل حرم همه عزادار
بر روی نی رأس علمدار
کرب و بلا گردیده تکرار
امان ز ظلم مردم شام۳
در شام غم چه وحشیانه
بر کودکان زدند نشانه
با کعب نی با تازیانه
امان ز ظلم مردم شام۳
نامردمان از ظلم و کینه
بر سر نی ماه مدینه
زد بر سر و سینه سکینه
امان ز ظلم مردم شام۳
بر اهل بیت از مردم شام
زخم زبان بوده و دشنام
سنگ ستم از روی هر بام
امان ز ظلم مردم شام۳
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#رضا_یعقوبیان
شام ی(1).mp3
128.5K
نوحه ورود اهل بیت ع به شام
کاروان اسیران،آمده شام ویران
خم شده زین مصیبت،قامت غم نشینان
از مصیبات شام بلا
خونجگر شد زینب کبری
امان از مردم شام،بی وفایند و بد نام
می زدند بر سر ما،سنگ کین از لب بام
از مصیبات شام بلا
خونجگر شد زینب کبری
آن چه بر ما روا بود،همه جور و جفا بود
شام غم بر اسیران،بدتر از کربلا بود
از مصیبات شام بلا
خونجگر شد زینب کبری
همه با دست بسته،از سفر گشته خسته
بوده همراه آن ها،زینب دل شکسته
از مصیبات شام بلا
خونجگر شد زینب کبری
اهل بیت محمد،همگی بی قرارند
جور و کین گشته افزون،جز خدا کس ندارند
از مصیبات شام بلا
خونجگر شد زینب کبری
دشمنان ظالمانه،از ستم وحشیانه
می زدند کودکان را،کعب نی تازیانه
از مصیبات شام بلا
خونجگر شد زینب کبری
شامیان بهر زینب،بوده این غم عذابش
دشمن دین و قرآن،برده بزم شرابش
از مصیبات شام بلا
خونجگر شد زینب کبری
امان از ظلم عدوان،تشت زر صوت قرآن
بر لبان حسینش،می زند چوب خزران
از مصیبات شام بلا
خونجگر شد زینب کبری
گل زهرای اطهر،می زند دم ز محبوب
یزید بی مروت،می زند بر لبش چوب
از مصیبات شام بلا
خونجگر شد زینب کبری
.
#هر که میگوید حسیـــــن زیـــــنب دعایش میکند
#شور چاوشی بدرقه زائر
دارم میرم به کربلا، بشم کبوتر حرم ....... منم به آرزوم رسیدم
دارم میرم به کربلا، آب بریزین پشت سرم ......منم به آرزوم رسیدم
دارم میرم به کربلا، من با دعای مادرم ...... منم به آرزوم رسیدم
حالا چی می خوام از خدا، دیگه شدم حاجت روا
مارو طلبیده حسین ،برا حرم کربلا
سلام کرببلا ...... سلام کرببلا
همین خوبه امام رضا، امروز و فردا میکنه .... منم به آرزوم رسیدم
بیاد ببینید که آقام، داره گره وا می کنه ..... منم به آرزوم رسیدم
داد می زنم وقتی داره، برگمو امضا می کنه...... منم به آرزوم رسیدم
کار خودشو کرده آقا، کرببلا جور شد برام ....منم به آرزوم رسیدم
اون همه سلام بر حسین، رسیده جواب سلام
سلام کرببلا ..... سلام کرببلا
دارم می رم توی حرم ،با اولین نگاه بگم...... منم به آرزوم رسیدم
سرم رو بالا بگیرم، برم تو قتلگاه بگم ..... منم به آرزوم رسیدم
غریب مادربخونم، کنار خیمگاه بگم ......منم به آرزوم رسیدم
دل منو این روضه ها، بروی لبم این دعا
حالا که میمیرم یه روز، اون روز باشم کرببلا
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
#مناسب_برای_چاووشی_خوانی
#زائر_کربلا
فرمود خدا فرشته ها را صلوات
اوّل به مدینه مصطفی را صلوات
دوّم به شه نجف سلامی بکنیم
رُخسار علی شیر خدا را صلوات
زهرا که ندانیم کجا تربت اوست
یاد آور بهترین نسا را صلوات
از ما همه بر امام مسموم سلام
مظلوم امام مجتبی را صلوات
مظلوم دگر امام در خون خفته
افتاده به خاک کربلا را صلوات
گفتم ز حسین چون نگویم سجاد
آن پاک امام پارسا را صلوات
پس باقر علم آن امام معصوم
دریای فضیلت خدا را صلوات
صادق که رئیس مذهب شیعه بود
آن حنجرۀ علم و ضیا را صلوات
یاد آر امام کاظم زندانی
زندانی زنجیر به پا را صلوات
رو جانب مشهد الرضا کن و بگو
در طوس غریب الغربا را صلوات
یاد آر امام تقیِ صاحب جود
هم هادی و عسکریّ ما را صلوات
حالا تو بیا حضور مهدی برسیم
آن روشنی و نور هُدی را صلوات
افروخته عرش کبریا را صلوات
یک بار دگر آل عبا را صلوات
#منبع
#چاووشی...
ايوان نجف عجب صفائي دارد ..... حيدر بنگر چه بارگاهي دارد
اي كعبه به خود مناز از روي شرف ...... جايت بنشين كه هر كه جائي دارد
هرگز نكند واهمه از روز جزا ...... هر كس چو علي پشت وپناهي دارد
ريزد گنهش به مثل برگ پائيز ....... گر زائر دلخسته گناهي دارد
هرگز نشود ديده او نابينا ....... هر كس كه بر اين بقعه نگاهي دارد
خوشبخت كسيكه اندراين وادي عشق ...... با راز و نياز اشك و آهي دارد
بي حب علي عبادت نامقبول است ......... با مهر علي قدر و بهائي دارد
هر كس كه نگشت پيرو مكتب او ....... قطعا تو بدان راه خطايي دارد
حاجت بطلب هميشه از شاه نجف ........ زيرا كه يد گره گشائي دارد
بروادي رحمتش دو صدبار سلام ....... مدفون دو سه صد مرد الهي دارد
از كوفه رسد ناله حيدر بر گوش ....... زان خانه پر نور كه چاهي دارد
نوميد نگردد ز سراي علوي ....... هر كس به درش دست گدائي دارد
رحمت به روان آنكه گفت اين مصرع ....... ايوان نجف عجب صفائي دارد
#اشعار برای رفتن به
#کربلا چاووشی
خون چرا از دوری خاکت نبارم کربلا!
مانده ام من بی تو از دنیا چه دارم کربلا!
گفته اند از آسمان ها، من ولی از کودکی
در هوای بوی خاکت بی قرارم کربلا!
روزها را هی شمردم تا که شد وقت سفر
تا بیایم لحظه ها را می شمارم کربلا!
دست خالی آمدن سوی تو خوش اقبالی است
دارم آه و تشنگی در کوله بارم کربلا!
خاک ما گِل کرده اند از روز اول با فرات
زاده ی عشق تواند ایل و تبارم کربلا!
بی قرار از دیدن سقای تشنه پیش آب
اشک ریزان تا قیامت روزه دارم کربلا!
من کبوتر نیستم-حالا بماند چیستم-
هر چه هستم، بسته بر این در مهارم کربلا!
با ملائک روضه می گیریم بگذارند اگر
ذره ای از تربتت را در مزارم کربلا
عاقبت خاک گِل کوزه گران، هم گر شوم
با نسیم آید به سوی تو غبارم کربلا!
آمدم، رفتم، چه می شد بر نگردم یک سفر
#مثل حر روزی بگیری در کنارم کربلا
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
بدرقۀ زائران کعبه
زبانحال زائر کعبه به میهمانان
گریز به خروج حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام از مکه
کریمی مراغه ای
رفیق اولوب بیزه توفیق کبریا گئدیروخ
نصیب اولوب سفر خانه گئدیروخ
حلال ائدون بیزی بیزده سیزی دعا ائدروخ
اورک دولی سوزیلن دل دولی دعا گئدیروخ
عملدن اللریموز بوش گناهیله دولیدی
اودور حضور خدایه یوزی قرا گئدیروخ
قوناق حقیر اولا گر،قوناقچی اعظمدی
برای مغفرت و پوزش خطا گئدیروخ
دوتوبدی گوگلومیزی محنت و ملال و گناه
صفا و مروه دن اخذ ائتماقا صفا گئدیروخ
گرک داش آتماقا شیطانه حق کمک لق ائده
مناده نفسیمیزی کسماقا فدا گئدیروخ
مصمّموخ حجرالاسودین زیارتینه
گرک او سنگ محکدن آلاخ بها گئدیروخ
پیمبره سوزوز اولسا مدینه ده یتیراخ
مشرّفِ حرم پاک مصطفی گئدیروخ
اولاردی نور علی النّور بو سفرده اگر
ضمیمه سفر اولسیدی کربلا گئدیروخ
حسین آقا او کوزل قبره جانیمز قربان
قوتاردی عمر قالور دلده مدعا گئدیروخ
قوتولدی ائولریموزدن ده مُهر کرب و بلا
گوگلده حسرت دیدار نینوا گئدیروخ
نولیدی بیرده گوریدوخ که سس لنور چاووش
گلون گلون آچیلوب راه کربلا گئدیروخ
مریض جرم و خطایوخ گناه خسته سیوخ
طبیب حاذق الیندن آلاخ دوا گئدیروخ
گرک امام حسن قبرینه پناه آپاراخ
هامی مرضلره اوردان آلاخ شفا گئدیروخ
بقیع بُقعه ذکر و دعادی دار سلام
او یرده حاجتیمیز اولماقا روا گئدیروخ
فدا اولاخ او یره دورد امامه مدفن اولوب
ائدر او منطقیه غبطه نه سما گئدیروخ
قالوبلا گون قاباقیندا نه گنبد و نه ضریح
اولوبلا شیعه لره مایه عزا گئدیروخ
سَپاخ او قبرلره گوز یاشی گلاب عوضی
دویونجا آغلاماقا قویسا اشقیا گئدیروخ
سیزی دعا ائده روخ روضه پیمبرده
اجابته یتیشر اوردا هر دعا گئدیروخ
اگر چه نیّتیمیز کعبه دی مقام خلیل
ولی به عشق ذبیحا من القفا گئدیروخ
حسین!آقا سنه چون قسمت اولمادی عرفات
بو غصّه قلبیمیزی ایلیوب یارا گئدیروخ
مناده اولمادی ممکن کسمدون قربان
سنون مناوه منا دئدی مرحبا گئدیروخ
او کعبه که اورا منزلگه ملائکه دور
او کعبه که اونا عاشقدی انبیا گئدیروخ
همان او کعبه حسیندن صورا عزایه باتوب
آقام ئولندن ائدوب پرده سین قرا گئدیروخ
حسین او کعبه دن آیریلدی آیرلاندا دئدی
الهی جبرا ائویندن اولوب جدا گئدیروخ
بو دار امن ده ده بیزلره امان یوخدی
غریب دربدروخ بیلمروخ هارا گئدیروخ
4_5933856438819489440.mp3
5.57M
ارادت به امام حسین (ع)
آرزوی زیارت
بیر نظر ایت پادشه کربلا
شیعه لرون قبریوه اولسون فدا
4_5787685520481982559.mp3
6.22M
❣﷽❣
🥀 #سینه_زنی_امام_حسین_ع
🥀 #آقای_مقدم
نمیشه باورم
محرمت بیاد و بین روضه هات نباشم
نمیشه باورم
میون جمع دسته های باصفات نباشم
نمیشه باورم
این اربعین آقا منم تو کربلات نباشم
نمیشه باورم
خیمه بازم علم میشه،ایشالله با دعای تو
خیلی دلتنگتم حسین، توسر دارم هوای تو
اشهدُ اَنَّکَ ،اَقَمتَ الصَّلاه
لک زده باز دلم، واسه کربلات
🥀سیدی یاحسین امیر عالمین
خودت یکاری کن
دلم آقا دیگه ازین زمونه سیره سیره
خودت یکاری کن
مثه گذشته روضه ها دوباره پا بگیره
خودت یکاری کن
نزاری نوکرت توحسرت حرم بمیره
خودت یکاری کن
منوبازامتحان نکن، رد میشه نوکرت حسین
جمع میشیم بازکنارهم،با لطف مادرت حسین
زندگیمون فدا،همه بچه هات
لک زده باز دلم، واسه کربلات
🥀سیدی یاحسین_امیر عالمین
چه حس خوبیه
همین که رام میدی بیام کنار تو بشینم
چه حس خوبیه
میزاری اربعین بازم ضریحتو ببینم
چه حس خوبیه
گداتم اما انگاری که شاه رو زمینم
چه حس خوبیه
وقتی که گریه میکنم،روضت آقا بهشتمه
اینکه هستم غلام تو،بهترین سرنوشتمه
تو اجازه بدی ، میمیرم برات
لک زده باز دلم واسه کربلات
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شب_هفتم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
مناجات 1
🔸آفتابا بسکه پیدائی نمیدانم کجائی
🔸دور از مائی و با مائی نمیدانم کجائی
امام زمان...
این روزها همه جا صدای یا بن الحسن بلنده...
همه دارن شما رو صدا میزنند...
ای منتقم کجایی...
🔸هر طرف رو آورم روی دل آرای تو بینم
🔸جلوه گر از بس بهر جائی نمیدانم کجایی
عزیز فاطمه...
ما منتظر اون روزی هستیم...
که صدای شما از کنار خانه خدا بلند ميشه:
« ألا یا أهل العالم أنا بقیه الله»
🔸کعبهای یا کربلا یا در نجف یا کاظمینی
🔸یا کنار قبر زهرایی نميدانم کجایی
امشب.. کجا زانوی غم به بغل گرفتی...
کجا برا جد غریبت اشک می ریزی...
آقا جانم...
🔸عبد را هجران مولا تلخ تر از زهر باشد
🔸من تو را عبدم تو مولائی نمیدانم کجائی
ما که جز در خونه ی شما جایی رو نداریم...
آقا... ما که جز شما اهل بیت کسی رو نداریم...
یا صاحب الزمان
شب هفتم محرم...
اومدیم بگیم آقا...
🔸مانده بر لب های اصغر همچنان نقش تبسم
🔸تا برای انتقام آئی نمیدانم کجائی
آقا بیا انتقام شش ماهه ی کربلا رو بگیر...
یا بن الحسن...
#شب_سوم_محرم
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
متن روضه 1
🔸مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست
🔸به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست
زبانحال بی بی رقیه سلام الله علیها...
گوشه خرابه...
🔸نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست
🔸دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست
شب سوم محرم...
معمولا رسمه...
متوسل میشن به نازدانه ابی عبدالله...
زهرای سه ساله...
🔸به سنگ قبر من بیگناه بنویسید
🔸اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست
چه کردن با این نازدانه...خدا...
🔸عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم
🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست
(سازگار)
نمیدونم تا حالا بچه یتیم دیدی یا نه...
کنار بدن بابا دیدی چطور ناله میزنه...
با زبان کودکی همه حرفهاش رو به بابا میگه...
هرکی ناله این بچه ی یتیم رو بشنوه ناخودآگاه اشکش جاری میشه...
اما ...
هر جا شما بچه یتیم ببینید...
حتما نوازشش می کنید...
باهاش همدردی می کنید...
من بمیرم برا یتیم ابی عبدالله...
چه خوب نوازشش کردند...
چه خوب باهاش همدردی کردن...
کنار سر بابا...
هر کجا رسیدن...
بهش تازیانه زدند...
بهش سیلی زدند...
🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست
گوشه خرابه... نیمه های شب...
بی بی رقیه...
شروع کرد به گریه کردن...
هی بهونه بابا میگیره...
میگه عمه جان زینب...
من بابامو میخام
عمه جان...بابام کجاست...
بلاکش دوران زینب اومد کنار دختر نشست...
صدازد...
عمه جان انقده بی تابی نکن...
عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده انقدر گریه نکن...
هرکاری کرد این دختر بچه آروم نشد...
اهل خرابه از خواب بیدار شدند با صدای گریه خانم رقیه همه به گریه افتادن
صدای ناله اهل خرابه بلند شد...
خبر به کاخ یزید معلون رسید...
خدا لعنتش کنه صدازد چه خبر شده...
گفتن دختر ابی عبدالله...
گوشه خرابه...
هی بهونه بابا می گیره...
نانجیب صدا زد...
خوب ببرید سر بریده باباش حسین براش...
یا صاحب الزمان...
امان از اون لحظه ای که سر مقدس ابی عبدالله رو آوردن داخل خرابه...
گذاشتند جلو دختر بچه...
حالا تصور کن...
یه دختر سه ساله...
سر باباش رو در مقابلش بگذارن...
چه حالی پیدا میکنه...
تا نگاهش به سر بابا افتاد...
صدا زد بابای خوبم...
کجا بودی...
يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ!
بابا... کی تو رو به خونت خضاب کرده...
يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ
بابای خوبم... کی رگهای گردنت رو بریده...
يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي
(نفس المهموم 456)
بابا... بگو ببینم... کی منو تو بچگی یتیم کرد...
هی دست رو صورت بابا میکشه...
هی نوازش میکنه...
گریه میکنه...
صدا زد... بابا...
نبودی ببینی بعد از چی به سرمون اوردن بابا...
يا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ
بابا... بعد از تو داد از غريبي
(انوار الشهادة 244)
خیمه هامون رو آتیش زدند...بابا
دستهامون رو بستند...بابا
طناب به گردنمون انداختند...بابا
ما رو شهر به شهر به شهر گرداندند...
بابا... نبودی ببینی از کربلا تا شام چقدر به ما تازیانه زدند...
🔸شامی ها بدند، بابا،بابا، بابا
🔸عمه رو زدن، بابا،بابا، بابا
هر کجا ميخواستند به ما تازیانه بزنند عمه جانم زینب...
بدن رو سپر میکرد...
مبادا تازیانه به ما اصابت کنه...
بابا اصلا باورم نميشه...
🔸زجر چه بی حیاست، بابا،بابا، بابا
🔸پس عمو كجاست، بابا،بابا، بابا
🔸صورت نیلی، بابا،بابا، بابا
🔸بچه و سیلی، بابا،بابا، بابا
بابا...
ببین صورتم کبود شده...
موهای سرم سفید شده...
مثل مادرم زهرا قدم خمیده...
بابا دیگه طاقت ندارم...
دیگه تنهام نزار...
منم با خودت با خودت ببر بابا...
انقدر کنار بدن بابا ناله زد...
یدفعه دیدند دختر یکطرف افتاد سر بابا یکطرف...
عمه جانش زینب اومد نگاه کرد دید دختر جان به جانان تسلیم کرده...
🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم
🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود
🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم
🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبون)َ
شعراء 227
-