#ختم_مادر
#روضه_حضرت_زهرا_س
🍁رسم دنیا درهمین است آنکه آمدرفتنی ست
🍁بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست
🍁تا توانی خلق را ازخود مرنجان با سخن
🍁آنکه بالاتر نشیند ، آخرش افتادنی ست
🍁عمر و جانت گرچه عمر نوح هم باشد ولی
🍁شیشه ی عمر گرانت عاقبت بشکستنی است
اجازه بدین مجلسمون با روضه مادر معطر بشه،،،
کدوم مادر؟
همون مادری که،،،
هر وقت از زمونه دلت میگرفت،،،
میگفت دخترم بیا بشین ،،،
از غصه زماونه،،،
باهم درد دل کنیم،،،
🔸بیا مادر که با یادت غمینم
🔸چگونه جای خالیتو ببینم
ای دل ،،،ای دل،،،
🔶زدوری تو مادر بی قرارم
🔶به روی قبر تو سر می گذارم
مادر،،،مادر،،،
متوسل میشیم به مادرمون زهرا،،،
اموات فیض ببرن،،،
همون مادری که بین در و دیوار
پهلو ش و شکستن،،،
همون مادری که پشت در سوخت
☇دوست دارم یه شب برم
☇مدینه و زار بزنم
☇کنج خلوت بقیع
☇سر روی دیوار بزارم
☇یاد غمهای بیبی
☇که وسعتش یه عالمه
☇چی بگم عالم برای
☇غمای بیبی کمه
دلامونو ببریم مدینه..
امروز اونایی که مادر ندارن...
اونایی که صورت مادراشونو رو خاک غربت گذاشتن...
اونایی که دلتنگ مادر شدن...
ناله کنن،،،
ضجه بزنن،،،
قربون غمهای دلت،،،
بی بی جان،،،
بعد از اینکه مادرمون زهرا رو بین درو دیوار،،،
پهلوش و شکستن،،،
مادر ما پشت در سوخت،،،
مادر جوان مارو به شهادت رسوندن،،،
مولا علی،،،
زهراشو غسل داد...یکی یکی بندای کفن و بست،،،
آی حاجت دارا،،،
آی داغ دیده ها،،،
دلش نیومد بند آخر کفن و ببنده،،،
آی اونایی که مادر از دست دادین...
نمیدونم لحظه جون دادن مادر،،،
کنارش بودی یا نه...
نمیدونم لحظه آخر چجوری با مادرت وداع کردی...
مولا علی یه طرف کفنو و بست،،،
هی برمی گشت یه نگاهی به صورت زهرا...
میدونی چی میگفت...؟
🌴شب دامادیم کی باورم بود
🌴که من روزی عزادار تو باشم
زهرا جااان ...کجا باورم میشد خودم غسلت بدم...
خودم کفنت کنم....
⏪کجا دیدی یه مادر جوان از دنیا بره...
نیمه شب تشیع بشه...
اما بچه هاش نتونن بلند بلند گریه کنن...
اما بی بی زینب سه چهار ساله،،،
. چادر نماز مادرش و سرش کرده،،،
داره مادر مادر میگه،،،
داره مادر رو بدرقه میکنه،،،
میخوام بگم تو خونه بی بی زهرا کار برعکس شد،،،
چرا؟
آخه رسمه دختر عروس میشه،،،
مادر بدرقه اش میکنه،،،،
اما تو دل شب،،،
زینب مادرو بدرقه میکنه،،،
یه جمله دیگه و عرضم تمام،،،
علی جان هرجوری بود،،
زهرا رو به خاک سپردی،،،
اما دلا بسوزه،،،
برا عزیز زهرا حسین،،،
سه روز و دوشب،،،
بدنش رو خاک گرم کربلا،،،
بی غسل و کفن،،،رها شده بود،،،
بدنی که شمیرها و نیزه ها خورده،،،
یه عده با شمشیر و نیزه زدن،،،
یه عده با تیر زدن،،،
اوناییم که صلاح جنگی نداشتن،،،
بدن حسین زهرا رو،،،
با سنگ و لگد،،،
سیاه و کبودش کردن،،،
کجا دیدی خواهر،،،
برادشو نشناسه،،،؟
کاربه جایی رسید،،،
زینب اومد گودی قتلگاه،،
بمیرم،،،
اونقده برادرش شمشیر و نیزه خورده،،،
برادش و نشناخت،،،
صدا زد،،،
آیا تو برادر منی...
آیا تو حسین منی...
ای داد بی داد،،
گلی گم کرده ام میجویم اورا
به هر گل میرسم میبویم اورا
گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی میراهن کهنه به تن داشت
تسلای دل مادرمون زهرا
سه مرتبه از سویدای دلت
بلند بگو یا حسین
1_2128360539.mp3
5.57M
#نوحه_حضرت_زهرا_س
#شور
فاطمیّه هرچی گل یاسه توو دنیا پرپر میشه
فاطمیّه آی نوکرا! اربابمون بیمادر میشه
دلای بیتاب، راهی کربلاشه
مادر ارباب، مادر نوکراشه
دستم به دامنت
مادر! کربلا میخوام
مادر! کربلا میخوام، کربلا
فاطمیّه حس میکنی چادر خاکی، پرچم شده
فاطمیّه حس میکنی باز دوباره مُحرّم شده
یه روز ایشالا که عاقبتبهخیر شم
برا حسینش، یکی مثه زهیر شم
دستم به دامنت
مادر کربلا میخوام
مادر کربلا میخوام کربلا
فاطمیّه با «یاحسین» دم میگیرم تووی هیئتا
فاطمیّه آی عاشقا، وعدهی ما یه شب کربلا
حرم آقا، امید عالمینه
درِ بهشت خدا، بابالحسینه
دستم به دامنت
مادر! کربلا میخوام
مادر! کربلا میخوام، کربلا
🔺#حاج_عباس_طهماسب_پور
دخترم مکن گریه – گرد بستر بابا
نور دیده ام زهرا – نور دیده ام زهرا
بیش ازاین مزن آتش
فاطمه تو جان من (2)
ناله تو می سوزد دم به دم روان من
نور دیده ی بابا دخت مهربان من
ناله ی غم انگیزت ، سوزد دل بابا را
نور دیده ام زهرا – نور دیده ام زهرا
لحظه ی جدایی شد دخترم خداحافظ
همدم وانیس وغم پرورم خداحافظ
پاره ی تنم از جان بهترم خداحافظ
دخترم خداحافظ دل بریدم از دنیا
نور دیده ام زهرا – نور دیده ام زهرا
چهره ی دل آرایت پر شد از غبار غم
از جهان خود برگیر گرد غصه وماتم
شادی تو می گردد زخم سینه را مرهم
مونس وانیس من روح عصمت و تقوا
پیش چشم بابایت دیده را مکن دریا
نور دیده ام زهرا – نور دیده ام زهرا
همدم پدر بودی وقت درد و تنهائی
مایه ی امید من اسوه ی شکیبائی
بعد رفتن بابا تو انیس مولائی
می شود علی بعد از مرگ من پدر تنها
نور دیده ام زهرا – نور دیده ام زهرا
بعد ازاین تو می مانی با مصیبت و غربت
همدم تو می گردد اشک و ناله و محنت
در جهان نمی بینی آسودگی و راحت
درد و رنج از هر سو برتو می شود پیدا
نور دیده ام زهرا – نور دیده ام زهرا
سینه با تو می سوزد دیده با تو گریان شد
گریه ترا دیدم قلب من پریشان شد
خانه دلم را باز حزن و ناله مهمان شد
از تو دل بریدن بر من گران
نور دیده ام زهرا – نور دیده ام زهرا
.
4_5857215728129675037.mp3
1.44M
.
#فاطمیه
#مناجات_فاطمیه_امام_زمان_عج
دنیا بی مهدی رو به ظلمته
دنیا بی آقامون شده فلج
قال المهدی و خاتم الحجج
و أکثروالدعا بتعجیل الفرج
برا فرج دعا کنیم
گره های بسته مون و وا کنیم
برا فرج دعا کنیم
یوسف فاطمه رو صدا کنیم
برا فرج دعا کنیم
ظهورش رو طلب از خدا کنیم
اللهم عجل لولیک الفرج ، به غربت مولا به دمعة زهرا
میاد اون روز که منتقم میاد
ریشه خصم علی رو میکنه
با همون هیزمای پشت در
اون دو نفر رو آتیش میزنه
روضه میخونه از اون
مادری که توو جوونی شد کمون
روضه میخونه از اون
پهلوی زخمی و دست ناتوون
روضه میخونه از اون
بدنی که شد توو کوچه غرق خون
اللهم عجل لولیک الفرج ، به غربت مولا به دمعة زهرا
ازدحام رجاله های شهر
شعله آذر و بیت الحرام
ثانی به قنفذ به خنده میگفت
کار فاطمه دیگه شد تمام
بسه همین برا عزا
برا جون دادن بچه شیعه ها
وای از اون ضربه پا
نبت المسمار فی صدرها
میزد فضه رو صدا
حتی القت محسن من بطنها
اللهم عجل لولیک الفرج ، به غربت مولا به دمعة زهرا
#علی_سلطانی ✍
👇
4_5857215728129675038.mp3
3.63M
.
#زمینه
#نوحه_حضرت_زهرا_س
برای غربت مادر بی قرار و مضطرم
دوباره اومدم بین روضه های مادرم
دلم گرفته از تلخیه مدینه و غماش
غم یه کوچه و اون مرد غریب و روضه هاش
ای وای از غم و مصیبتاش
روضه ی مادر جون به لبم کرده
روضه ی مادر پُر از غم و درده
روضه ی مادر روضه ی مسماره
روضه ی مادر هجوم نامرده
(آه
وای مادر )
زدن یه مادر و نامردا میون کوچه ها
میون شعله سوخت مادر با یه طفل بی گنا
در و شکستن و ریختن توی خونه بی هوا
توو اون شلوغیا مادر موند به زیر دستوپا
میزد فضه رو همش صدا
مادر مارو یکی لگد میزد
نفس مادر به روی لب اومد
پیش چشمای یه عده پست فطرت
مادر مارو مغیره زد بی حد
(آه
وای مادر)
الهی بشکنه اون پایی که زد درو شکست
یا اونکه با لگد زد پهلوی مادرو شکست
خونابه میچکید از زخم عمیق میخ در
نمیره یادم اون وقتی که یکی شد حمله ور
مادر شد توو کوچه بی پسر
پیش چشمای حسن زمین افتاد
مادر سادات به پشت در جون داد
دستای مولا رو عده ای بستند
آه و واویلا از این همه بیداد
(آه
وای مادر)
#عباس_قلعه ✍
#فاطمیه
👇
#روضه_حضرت_زهرا_س
حاج سید محمد قاضوی •✾•
"يَـٰٓأَيُّهَا ٱلۡعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهۡلَنَا ٱلضُّرُّ وَجِئۡنَا بِبِضَٰعَةࣲ مُّزۡجَىٰةࣲ فَأَوۡفِ لَنَا ٱلۡكَيۡلَ وَتَصَدَّقۡ عَلَيۡنَآۖ إِنَّ ٱللَّهَ يَجۡزِي ٱلۡمُتَصَدِّقِينَ"
مدینه شهر نبی تربت چهار امام
به نقطه نقطه خاکت سلام سلام
اگرچه ساکت و آرام میرسی به نظر
دلی نماند که گیرد به یاد تو آرام
چراغ کل جهانی و مسجدالحرام دلی
که بر طواف حریم تو دل برده احرام
سزد که نام شریف تو بر زبان آرم
به حرمت سخنم انبیاء کنند قیام
*مدینه میدونی چرا اینقدر دوستت دارم؟ انشاالله با هم بریم مدینه مخصوصاً سحرهای مسجد پیغمبر یه حال دیگهای داره ..*
دوای درد دو عالم ز گرد صحرایی
سلام بر تو که آرامگاه زهرای
*مدینه قبر مادرمون اونجاست دوستت دارم*
شرار غم ز وجودم زبانه میگیرد
ز گریه مرغ دلم آب و دانه میگیرد
نه آرزوی بهشتم بوَد، نه شوق وطن
دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد
به هر نشانه گذر کرده با هزار نگاه
سراغ از آن حرم بینشانه میگیرد
*کجاست قبر مادر ما لذا وظیفه شیعه است هر موقعی رسید مدینه گنبد خضرای پیغمبر را دید اولین سوالش این باشه یا رسول الله! بعد از شما یه دختر بیشتر باقی نمانده بگو ببینم قبرش کجاست یا رسول الله؟ ایام فاطمیه است رفقا، بذارید صدای نالههاتون بمونه شاید سال دیگه نباشیم. میگن مرحوم علامه طباطبایی دم باب جبرئیل یه مرتبه خورد زمین شروع کرد گریه کردن. گفتن آقا جان چی شد یه مرتبه زمین خوردی؟ فرمود: همینجا بود مادرم را زدندش ببین یه عالم چه جوری روضه میخونه همین جا بود جسارت به مادرم کردند.*
سلام باد به شهری که نام روح فضایش
به هر دلی که شکسته است خانه میگیرد
سلام باد بر آن داغ دیده بانویی
که عرض تسلیت از تازیانه میگیرد
*سلام به اون خانمی که اومد پشت در صدا زد ما داغداریم ما هنوز داغدار بابامون هستیم. یه خانمی که بارداره پشت در بیاد، شما ناله بزنید من این روضه رو بخونم اگه بین در و دیوار قرار بگیره اول بچهاش را میکشند، بعد مسمار کار خودش را میکنه، کار به جایی رسید صدا زد فضه بیا..نکنه علی ببینه. قرآن میگه وقتی خدا حصرت عیسی را به مریم داد یه ندایی اومد:"وَهُزِّيٓ إِلَيۡكِ بِجِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ تُسَٰقِطۡ عَلَيۡكِ رُطَبࣰا جَنِيࣰّا" وضع حمل کرده لذا میخواد بگه کسی که وضع حمل کرد همه نیرویش میره لذا گفت این درخت را تکون بده، هُزِّيٓ: اهتزازه، تکون بده، رُطَبࣰا جَنِيࣰّا، مریم رطب را خورد یه مقدار نیرو گرفت اما مادر ما یه مرتبه چهل نفر از روی در آومدن جلو، متوجهی من چی دارم میگم یه خانمی که بچهاش را کشتند باید دورش را بگیرند اما هی از روی در رفتند..،
تو بین شعله رفتی و من گل گرفتم
حالا بیا و جمع کن خاکسترم را
*نمیدونم وضع چه جور شد، علی عبایش را روی فاطمه انداخت کسی ناموس خدا را نبینه مادر ما باردار بود، مادر ما پشت دیوار بو.د درسته حتماً نمیدونستند.. اما کربلا را چی بگم.. دیدن حسین یه بچه رو دستش گرفته..صدا زد حرمله! چرا جواب حسینو نمیدی؟ گفت: امیر پدر را بزنم یا پسرو؟ گفت: مگه سفیدی زیر گلوی بچه رو نمیبینی؟ برای اینکه دلت بیشتر آماده بشه مختار میگه حرمله بگو ببینم کجا دلت برا حسین سوخت؟ گفت مختار من با حسین تو یه محله زندگی میکردیم تو کوفه، هر موقع از در بیرون میاومد ابهت حسین جوری بود نمیتونستیم بنشینیم جلوی پای حسین بلند میشدیم اصلاً معروف بود حسین جلال و جبروت داره.. اما مختار وقتی تیر به گلوی پسرش زدم دیدم حسین به هم ریخته، دیگه هیچ کاری نمیتونست بکنه، هی به آسمان نگاه میکرد هی به بچه نگاه میکرد ..*
لالایی گلم لالا
مهتاب اومده بالا
موقع خوابه حالا...
اما نه به زیر خاک..
*انقدر این روضه، این مصیبت سخته. ندایی اومد حسین ناراحت نباش الان یه مرضعه قرار دادیم بچهات را داره شیرش میده. عجیبه، تنها جایی که نوشتند ندا اومد اینجا بود. اما اینجا حسین را آرومش کردند. میخوام بگم خدا !حسین آروم شد میخوام بگم اما یه مادری تو خیمهها منتظره.. دم در خیمه دید حسین داره میاد..*
پدر در پشت خیمه دم گرفته
سرش را با تنش با هم گرفته
علی عادت به انگشت عمو داشت
به جایش تیر را محکم گرفته
لالایی گلِ مریم
میبری ز دلها غم
قد که میکشی کمکم
اما نه به زیرِ خاک
من خود به دل خاک نمودم بدنش را
یادم نرود گریه و ناخن زدنش را
آن تیر که زد حرمله خیر ندیده
نگذاشت ببینم به سخن آمدنش را
«صلی الله علیک یا اباعبدالله»
.
#مقاومت_اسلامی
شبیه کربلاست آنچه در مقابل است
تمام حق رو بروی کل باطل است
چقدر بی گناه کشته می شود ولی
گرفته آنکه ژست بیگناه، قاتل است
به خاک و خون نشسته غزه در سکوت شهر
بمیرد آنکه بی خیال این مسائل است
همیشه غصه دار سیدیم و ضاحیه
هنوز بحث داغ اکثر محافل است
مقاومت نمرده زنده است تا ظهور
غروب ظلم با طلوع بدر کامل است
امید ها در این سیاه پیچ روزگار
به وعده های صادق و ظهور عاجل است
ببین کدام سمت جبهه ایستاده ای
شبیه کربلاست آنچه در مقابل است
✍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزه
#سید_حسن_نصرالله
#مرگ_بر_اسرائیل
.
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
#فاطمیه
#یافاطمه_الزهرا
#یونس_وصالی_خوراسگانی
نوشتم فاطمه ، چشمان خشکم مثل دریا شد
به اذن حضرتش مضمون شعری تازه پیدا شد
ندارم ادعایی در سُرودن چون که میدانم
به لطف فاطمه بوده اگر طبعم شکوفا شد !
تمامش لطف زهرا و فیوضاتِ زیادِ اوست
اگر مُستَفعِلُن مُستَفعِلُن هایَم مُقَفّا شد
به هرکس در مسیرش نوکری کرد آبرو بخشید
و هرکس دشمنی با او نموده زود رسوا شد
اگر گوید کسی این نکته را جای تعجب نیست
که با انوار زهرا عالم امکان مُصَفّا شد
خدا مشغول خلقت بود عالم را در آن لحظه
که زهرا "تَحتَ ساقِ العَرش" گرمِ ذکر و نجوا شد !
خدا فرمود "هَذا نُورُ ، منِ نُوری" و فهمیدم
چرا نامیده دختِ مصطفی بر نامِ زهرا شد
پیمبر هر زمان احساس ضعفی کرد ، او را خواند
همیشه با نوای فاطمه دردش مداوا شد
چنان پروانه بر شمع وجودی پیمبر گشت...
به آن اندازه که مشهور به ام ابیها شد
تمام هستی الله ، زهرا هست بی تردید
که حتی عاقد عقد نکاحش حق تعالی شد
علی و فاطمه در خانه وحی خدا بودند
همان بیتی که بهر بی پناهان نیز ماوا شد
در آن خانه همیشه نور بود و نور بود و نور
نباید هتک حرمت میشد آنجا ، حیف ، اما شد
نبود آن خانه جای عده ای اوباشِ بی پروا
ولی افسوس که پای حرامی ها به آن وا شد
اگر چه بر زمین افتاد زهرا ، فکر حیدر بود
اگر چه درد پهلو داشت ، اما از زمین پا شد
علی خواهان ماندن بود ، زهرا در پی رفتن
امان از لحظه ای که وقتِ اجرای وصایا شد
وصیت کرده بود آری که شب تشییع او باشد
به این علت شبانه مجلس تشییع برپا شد
اگر چه زخم بازو را ز حیدر کرد پنهان لیک
زمان غسل دادن راز بازویش که افشا شد ...
علی دق کرد آن لحظه ، علی شد پیر در لحظه
از این حال علی در عرش اعلی نیز غوغا شد
و زهرا با پر و بالی شکسته ، پر کشید و رفت
و حیدر ماند و بعد از فاطمه تنهای تنها شد
علی مظلوم تر شد بعد زهرای جوان خویش
اگر چه سرو قامت بود ، از این غم قامتش تا شد
سروده : #یونس_وصالی (یونس)
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
#فاطمیه
#یافاطمه_الزهرا
#یونس_وصالی_خوراسگانی
به گوش میرسد آری ندای فاطمیه
دوباره آمده وقتِ عزای فاطمیه
سلام صاحب عزا ، صاحب الزمان آقا
ببخش این که نمردم برای فاطمیه
گرفتم از دهه ی فاطمیه رزق خودم
منم که نام گرفتم گدای فاطمیه
سرم فدای غدیر و تنم فدای حسین
تمام دار و ندارم فدای فاطمیه
خوشا به حال کسی که ز دست صدیقه
گرفته کرببلا انتهای فاطمیه
اگر نیاز شود شک نکن دهم سر را
برای حفظ و برای بقای فاطمیه
سروده : #یونس_وصالی (یونس)
فکر کن زهرا نشسته در میان خانه اش
منتظر تا از درآید حضرت جانانه اش
سفره ای آراسته با قرص نانی و نمک
در کفش دارد سند زهرا ز میراثش ، فدک
مرتضی می آید و زهرا به استقبال او
کودکان با شوق میگیرند زیر بال او
فاطمه گوید فدک را پس گرفتم یا علی
آن فلانی گفت که مشکل ندارم با علی
با حسن می آمدم کوچه قرق شد بهر من
احترامم داشتند اینجا تمام مرد و زن
باد حتی بین کوچه بر سر و رویم نخورد
گرد و خاک کوچه ها بر چادر و مویم نخورد
آتش آوردم اجاق خانه را روشن کنم
جامه ای آورده ام تا تو بیایی ، تن کنم
گرم بازی بود مولا جان من ، اینجا حسین
با حسن بودند مردانم کنار زینبین
فضه هم میپخت نان ، من هم کمک حالش شدم
گفت و گو کردیم ما جویای احوالش شدم
در زدند و پشت در رفتم ندیدم هیچ کس
غیر سائل که طلب میکرد یک فریادرس
باز کردم در ، در این خانه مسماری نداشت
آنطرف دیوار بود و هیچ آزاری نداشت
حرمتم بر جا و پایی بر در خانه نخورد
خاطرت آسوده آسیبی به ریحانه نخورد
آمدی دیدی پرستو هم از اینجا پر نزد
فتنه ای از مردم یثرب به جانم سر نزد
از تو ممنونم که بیت خوب و امنی داشتی
از تو ممنونم که غم را از دلم برداشتی
کاش میشد تا بگویم این سخن ها را علی
حیف دستت بسته بود و ناله ام شد یا علی
استخوان سینه ام زخم است و رویم شد کبود
پشت در افتادم و بر یاری ام یاری نبود
زخم دارم بر تن و در من توان آه نیست
در وجود فاطمه جز ناله جانکاه نیست
شرمگین هستم شدم با تو رفیق نیمه راه
میشوی تنهای تنها محرم راز تو چاه
چند روزی زینبم شانه نخورده موی او
تار میبینم علی جان چهره دلجوی او
چند روزی میشود گریم به آه و شور و شین
چند روزی میشود آبی ندادم بر حسین
چند روزی میشود در آتش و سوز تبم
نیست جز عجل وفاتی ذکر دیگر بر لبم
میروم دیگر از این بیت و از این شهر بلا
وعده دیدار ما مظلوم عالم ، کربلا
#داریوش_جعفری