eitaa logo
ذاکرین آل الله
358 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
438 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
برام عجیب بود که چرا مادر وقتى توى ICU میرسه بالاى سرش هى ميگفته نه این آرمان نیست! پسر من اصلا این شکلی نبود. تا اینکه خبر رسید اون جسم تکه‌تکه هفتاد نفر داره...
|⇦•نگاهم به جسم زخمی... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها نگاهم به جسم زخمی تو خیره مونده بنفشه ها تن تو رو پوشونده بگو کی صورت تو رو سوزونده چه سخته کنار جسم بیجونت بشینم جای یه دست پای چشات ببینم  میبینی که چرا غریب ترینم عزیزم رشته های سرخ و رو تنت  دیدم و دلم چه ناخوشه رد تازیونه هاست داره  من رو میکشه الوداع، عزیزِ حیدر... حلال کن کی روی بال های تو‌ پا گذاشته؟ کی پای چشمای تو‌ جا گذاشته؟ کی داغتو رو قلب ما گذاشته؟ حلال کن، اگه برا تو‌ من کاری نکردم میون شعله موندی غرقِ دردم آتیش گرفتم آخه من یه مَردم عزیزم... پشت در شکسته بودی و‌‌‌ نانجیب خیلی بد میزد هرکی رد میشد به پهلوی تو لگد میزد الوداع، عزیزِ حیدر... *دیدن زینب داره اشک میریزه و ناله میزنه برا مادر، چقدر وظیفه این خانوم سخته کنار بدن مادر... آخه نوشتن انگار جان از بدن امیرالمؤمنین داشت جدا میشد، زینب تا دید اومد رو زانوی بابا نشست، همین جور که گریه میکرد تو هق هقش اشکای چشم بابا رو پاک‌میکرد، گفت: بابا! زینب برات بمیره، اینطوری نکن با خودت... امیرالمومنین هم فرمود: زینبم! عزیزِ دلم! قربونت برم، تو هم اینجوری گریه نکن...* یه شامِ، غریبونه دیگه تو شام‌ میگیره برا اون سه ساله ای که پیره که آخر از غم‌ِ باباش میمیره یه جوری با مشت کوچیکش‌میزد تو لبهاش که دیگه شده درست شبیه باباش سر بریده رو‌نمیدید ای کاش *چی دید که یه مرتبه دق کرد این سه ساله!؟* دید که دندون بابا رو با خیزرون یزید شکسته بود جای سنگ پای چش باباش بد نشسته بود *بدن رو‌ روی خاک گذاشت زینب، هی میگفت: الوداع رقیه جانم...*
🌷: اگر کار به جایی برسد که نیازی به من نباشد حتما سرباز می‌شوم. مسیری که دعای پشتش باشد، انتهای آن فتح و نصرت الهی را خواهیم دید.
سینه ای کز معرفت گنجینه اسرار بود کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود طور سینای تجلّی، مشعلی از نور شد سینه سینای وحدت، مشتعل از نار بود ناله ی بانو، زد اندر خرمن هستی شرر گویی اندر طور غم چون نخل آتشبار بود آن که کردی ماه تابان پیش او پهلو تهی از کجا پهلوی او را تاب آن آزار بود؟ گردش گردون دون بین کز جفای سامری نقطه ی پرگار وحدت، مرکز مسمار بود صورتش نیلی شد از سیلی، که چون سیل سیاه روی گردون زین مصیبت تا قیامت تار بود شهریاری شد به بند بنده ای از بندگان آنکه جبریل اَمینش، بنده ی دربار بود از قفای شاه، بانو با نَوای جانگداز تا توانی به تن و تا قوّت رفتار بود گر چه بازو خسته شد، و ز کار دستش بسته بود لیک پای همتش بر گنبد دوّار بود دست بانو گر چه از دامان شه کوتاه شد لیک بر گردون بلند از دست آن گمراه شد
خیلی زوده که وداع من و تو سر برسه با جدایی چرا این قصه به آخر برسه   جای مادر کی حسینت رو در آغوش بگیره به خدا زوده که زینب به برادر برسه   در نفهمید مگه قلب یل خیبری تو بذا دستای من این بار به این در برسه   کار دنیا رو ببین من باید اینجا باشم و در به پهلوی گلِ فاتح خیبر برسه   سخته زن جارو کنه خونه رو با دست کبود حال زن بد باشه و خوب به شوهر برسه   سر سفره تو بشین، من به حسین لقمه می‌دم سخته دستای کبود تو به اونور برسه   خوب می‌شد کاشکی که زخمات آخه اینجوری علی چی بگه وقتی دوباره به پیمبر برسه   همدم ابوتراب! قرار نبود تنها بری چادر خاکی تو تنها به حیدر برسه   میدونی چی به سر علی میاد اون شبی که از یتیمات ناله‌ی : مادر مادر ... برسه   کی می‌دونه که چقدر خون میشه قلب باغبون وقتی بالای سر لاله‌ی پرپر برسه   بذا بند کفنو وا کنم و موی حسین بار آخر به سر انگشتای مادر برسه   بذا برداره نسیم خاکتو معلوم آخه نیست که طواف حرمت کی به کبوتر برسه  
مرو ای نور چشم و جان حیدر مرو ای دختر پاک پیمبر نگر حیدر شده تنهای تنها مرو از پیش من ای دخت طاها نگر یا فاطمه بر حال زینب که روز دخترت گشته چنان شب ببین اشک حسن نور دو عینم کنار بسترت گرید حسینم شرر زد اشک تو بر تار و پودم مکن ناله تو ای یاس کبودم مرو ای بانوی پهلو شکسته علی غمگین کنار تو نشسته وصیت کردی و خون شد دل من شرر زد این سخن بر حاصل من نگر بر این همه رنج و ملالم مگو بر من که حیدر کن حلالم مرو ای‌ همسر قامت خمیده کسی چون تو غم دوران ندیده چه ها دیدی پس از داغ پیمبر چه شد یا فاطمه در پشت آن در چگونه در، ز ظلم و کینه وا شد شدی نقش زمین محسن فدا شد چرا با سوز و آهنگ حزینی بگفتی پشت در فضه خذینی چرا ای یاس من پژمرده ای تو درون بسترت افسرده‌ای تو شده بیت الحزن کاشانه ی تو تو شمعی و علی پروانه ی تو اگرچه از ستم قامت کمانی چه گردد فاطمه پیشم بمانی مرو ای یاور و همسنگر من مرو ای دختر پیغمبر من
روضه از زبان امیرالمومنین علیه السلام السلام ای سوره کوثر چطوری؟ بهتری؟ السلام ای یاس پیغمبر چطوری؟ بهتری؟ السلام ای لاله ی پرپر چطوری؟ بهتری؟ السلام ای بهترین مادر چطوری؟ بهتری؟ ای چراغ خانه ی حیدر چنین سو سو نزن پیش چشمان امیرالمؤمنین سو سو نزن چند وقتی هست اینجا هم نشین بستری مثل من لبریز از درد دل و درد سری گاه بهتر می شوی و گاه گاهی بدتری با علی حرفی بزن این روزهای آخری با صدای گریه ات هر بار هق هق می کنم خوب شو جان علی، با رفتنت دق می کنم چند وقتی هست که حال هوایت خوب نیست گریه کمتر کن گلم، گریه برایت خوب نیست باز حال بازوی مشکل گشایت خوب نیست فاطمه برخیز... حال بچه هایت خوب نیست باز با یک خنده ات این خانه را آباد کن حیدرت را از غم و رنج و محن آزاد کن فاطمه بی خوابیِ بسیار پیرت کرده است کنج بستر این تن تب دار پیرت کرده است آتش و میخ و در و دیوار پیرت کرده است تیزی و داغی آن مسمار پیرت کرده است هیچ کس باری ز روی شانه هایت برنداشت فاطمه ای کاش اصلا خانه ی ما در نداشت بس که اشک از دیده ی کم سو گرفتی فاطمه، چند روزی هست با غم خو گرفتی فاطمه زیر چادر دست بر پهلو گرفتی فاطمه از علی هم چند باری رو گرفتی فاطمه *زیر چادر دست بر پهلو بگیر اما بمان باشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان* این غمِ همواره همراهت عذابم می دهد دردهای سخت و جانکاهت عذابم می دهد سرفه های گاه و بی گاهت عذابم می دهد این سیاهی بر روی ماهت عذابم می دهد چند روزی بیشتر مهمان این ویرانه باش باز هم نانی بپز، گرمای این کاشانه باش محور هر پنج تن، حال تو بهتر می شود ای به قربان تو من، حال تو بهتر می شود با حسین و با حسن، حال تو بهتر می شود پس نزن حرف از کفن، حال تو بهتر می شود استراحت کن عزیزم که تنت تب می کند کارهای خانه را امروز زینب می کند با دل سوزانِ تو هم سوختم هم ساختم با نفس های پر از آه تو هر دم ساختم من برای زخم هایت نیز مرهم ساختم تا نیفتد... درب را این بار محکم ساختم تو زمین خوردی علی افتاد از پا ناگهان جان حیدر راه اگر دارد بمانی، پس بمان بعدِ احمد حق تو انکار شد یا فاطمه غربت و غم بر سرت آوار شد یا فاطمه میخ در هم مایه ی آزار شد یا فاطمه "هرچه شد بین در و دیوار شد" یا فاطمه "خواستم یاری کنم اما نشد" زهرای من "بند غم از دست هایم وا نشد" زهرای من *
حضرت_زهرا__س__نوحه اگر علی تو عالم فدایی داشته باشه (اونم تویی مادر 2) اگر که خونه ی ما صفایی داشته باشه (اونم تویی مادر 2) مادر پاشو خون به دل بابا نکن مادر پاشو اینجا ما رو رها نکن اگه بری تو دلم می گیره اگه بری تو بابا می میره مادر بی قرارم - امید رو زگارم بازم بمون کنارم ** از اون روزی که مادر با پهلوی شکسته (تو بستر افتادی 2) خودت شکستی اما پرچم مرتضی رو (به دست ما دادی 2) ای وای مادر جونی نمونده توتنت باغ لاله شده تموم پیرهنت با هر نفس وای آتیش می گیری روزی هزار بار داری می میری مادر بی قرارم - امید رو زگارم بازم بمون کنارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا