عارفانه
علامه حسن زاده میفرمودند: موقعی که کتاب منظومه (تالیف ملاهادی سبزواری) را تدریس میکردم، از نظر ادب
پنجشنبه روز بزرگداشت حکیم ملّاهادی سبزواری است.
لازم به ذکر است این خاطره و خاطراتی شنیده نشده از بزرگان عرفان، به زودی در کتابی با نام «حدیث سهر» که حاوی خاطرات استاد رمضانی میباشد، منتشر خواهد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰جهنم؛ دارالشّفاءِ الهی
🔹جهنم، باطنش صورت لطف و رحمت الهی است که برای تخلیص [پاکسازی] مؤمنان معصیت کار و رساندن آنها را به سعادت ابد، چاره منحصره است. جهنم، برای کسانی که فطرتشان بکلی محجوب نشده و به کفر و جهود و نفاق نرسیده باشند، رحمت است در صورت غضب. (امام خمینی، شرح حدیث جنود، ص۱۴۲)
🔹برزخها و مواقف قیامت، از عنایات خداوند بر بندگان است تا عاقبتِ ایشان به آتش ختم نشود؛ لذا پی در پی انسانها را برای شفای بیماریهای روحی، از دارالشفائی به دارالشفاء دیگر منتقل مینماید، و چنانچه با این داروها شفا نیافتند، لاجرم «داغ نهادن» آخرین درمان خواهد بود و گریزی از دخول در آتش نخواهد بود، البته در صورتی که هنوز امکان تصفیه شدن مانده باشد، و الاّ به ناچار در آتش ماندگار خواهد شد. پس آتش نسبت به مؤمنین گناهکار، لطف و عنایت، و راهی به سوی جوار قرب خداوندی است. (امام خمینی، طلب و اراده، ص ۱۵۵)
@Arefane
4_5974317620613087241.mp3
2.3M
❖ زن و پسر نوجوان که ریش ندارند! به ما گفتند هنگام خواندن "یا من ارجوه" در ماه رجب، دست به چانه بگیرید نه دست به ریش.
@Arefane
Ya man tohallo.mp3
3.15M
OB-981028-12.mp3
882.7K
❖ مراعات عدد در اذکار، لزوم توجه در اذکار، روش انتخاب اذکار (استاد مویدی)
🆔 @Arefane
❖ این روزها مشغول مطالعهی کتاب «سیاحت شرق» هستم که زندگینامه آیتالله آقانجفی قوچانی به قلم خود ایشان است. بسیار آموزنده و مفید، جذاب و همراه با طنزی شیرین است. البته به دلیل بعضی اصطلاحات و مسائل، شاید غیر از طلّاب متن این کتاب را کامل متوجه نشوند یا به آنها قابل توصیه نباشد. هر کسی از زاویه ای به این کتاب نگاه میکند و آن را توصیه میکند؛ بعضی با نگاهی سیاسی مثل داستان مشروطه و جنگ بین الملل اول، بعضی با نگاه داستان مفرّح، بعضی با نگاه مباحث اعتقادی و عرفانی، بعضی با نگاه مذمتِ طلاب و مراجعِ دنیاطلب، بعضی با نگاه سختیهای مادّی طلاب قدیم و هکذا. لذا توصیه اکید میکنم طلّاب و کسانی که مطالعات حوزوی داشته اند، حتما این کتاب را مطالعه کنند. در این کتاب خواهید دید ایشان چقدر راحت و بدون دغدغه، از "بعضی" طلاب و علما و مراجع زمان خویش تندترین نقدها را میکند و عباراتی را به شوخی و جدی درباره آنها به کار میبرد که اگر امروزه، یکدهم آن را درباره "بعضی" از علما به کار ببریم، با انواع برچسبهای «تهمت یا هتک حرمت» و «تضعیف دین و اسلام» و «نادان و بیسواد» و... مواجه خواهیم شد. اگر حوصلهای بود بخشهایی از کتاب را در کانال منتشر خواهم کرد.
🆔@Arefane
همهروز روزه بودن، همهشب نماز کردن
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن
شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن
ز وجود بینیازش طلب نیاز کردن
به مساجد و معابر همه اعتکاف جستن
ز مناهی و ملاهی همه احتراز کردن
ز مدینه تا به کعبه، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به وظیفه باز کردن
به خدا که هیچیک را ثمر آنقدر نباشد
که به روی ناامیدی در بسته باز کردن
✍ شیخ بهایی
🆔@Arefane
❖ جهت معرفی کانال به دیگران، لطفا مطالب کانال را فروارد کرده یا در صورت کپی، لینک کانال را ذکر کنید. با تشکر
❖ حتما برخورد کردهاید با افرادی که برای سوال یا خواستهای به آنها مراجعه میکنید و آنها با چهرهی باز برخورد نمیکنند، بلکه با غرور، بیمحلی، بداخلاقی، تمسخر و.. با شما برخورد میکنند؛ به نحوی که انسان هنگام درخواست، نگران از نوع برخورد این افراد است. حدیث زیبای موجود در تصویر مربوط به این افراد است. البته منظور از عدم ایمان در حدیث، "کفرِ فقهی" نیست، بلکه "نفی کمال ایمان" است. دلیلش هم این است که ایمان وقتی کامل میشود که انسان به جای خودبینی، خدابین شود؛ درحالیکه برخورد نامناسب نشان از انانیّت و خودبینی دارد.
🆔@Arefane
❖ در رویا دیدم که حضرت آقای جوادی آملی سیگار میکشند و به عده ای هم یاد میدادند که اینجوری بکشید؛ حضرت استاد حسن زادهٔ آملی را در همان رویا دیدم که سه تا سیگار در لب داشتند و سه تا را با هم میکشیدند!
❖ تعبیرم از این سه سیگار، فنای افعالی و صفاتی و ذاتی بود. و این بر میگردد به تبیین مسائل عرفانی و افراد را سیر دادن و تعلیم بحث فنا.
❖ آقای حیدر آقای معجزه از اهل دل بود و میفرمود چند چیزند که ظاهرشان بد است ولی در رویا، تعبیر بسیار خوبی دارند: شرب خمر، تریاک کشیدن، سیگار کشیدن و قلیان کشیدن.
✍ استاد حسن رمضانی، شرح تمهید القواعد، جلسهٔ بیست و یکم، دقیقهٔ ۴۴
🆔@Arefane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمری گذشت و راه نبردم به کوی دوست
مجلس تمام گشت و ندیدیم روی دوست
گلشن معطّر است سراپا ز بوی یار
گشتیم هر کجا نشنیدیم بوی دوست
هر جا که میروی ز رخ یار روشن است
خُفاش وار، راه نبردیم سوی دوست
میخوارگانِ دلشده ساغر گرفتهاند
ما را نَمی نصیب نشد از سبوی دوست
گوش من و تو وصف رخ یار نشنود
ورنه جهان ندارد جز گفتگوی دوست
با عاقلان بگو که رخ یار ظاهر است
کاوش بساست اینهمه در جستجوی دوست
ساقی ز دست یار به ما باده میدهد
بر گیر می تو نیز ز دستِ نکوی دوست
✍ امام خمینی
🆔@Arefane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❖ شیوه «ناز کردن با خدا» را از مناجات شعبانیه بیاموزیم:
الهی؛ لَئِن اَخَذتَنی بِجُرمی اَخَذتُکَ بِعَفوک، اگر تو در قیامت بگویی چرا گناه کردی، بخواهی آبروی مرا ببری، من هم میگویم: تو که بزرگتر بودی، چرا نبخشیدی؟ چرا آبروی مرا بردی...؟
🆔@Arefane
❖ باید در ملاکهای خودمان درباره قُرب و بُعد نسبت به خداوند بازنگری جدی کنیم. آیا هرکس شیعه بود، حتما اهل بهشت است و هرکس شیعه نبود، حتما جاودانه در جهنم است؟! کاش با افکار بسته و منجمد خود، بجای خدا تصمیمگیری نکنیم.
❖ استاد رضایی از علامه طهرانی نقل میکنند: «زن و شوهری که شیعه اند ولی در خانه با هم دائم دعوا و قهر دارند، به مراتب دورترند از خدا نسبت به زن و شوهر یهودی یا نصرانی که در خانه با هم در کمال صمیمیت و صفا زندگی میکنند».
❖ همچنین علامه طهرانی میفرمایند: «آن پرستار مسیحی که بخاطر خدا خدمت به بیمار را به نحو احسن با روی خوش انجام میدهد، حقّاً و واقعاً شیعه امیرالمومنین علیه السلام است».
🆔@Arefane
❖ تنباکوی قلیانِ درویش را هم «مولا میرساند»؛ و تو چه میدانی شاید قلیان کشیدن درویش نزد خدا ارزش بیشتری از بعضی عبادات ناخالص ما داشته باشد.
❖ در کتاب الکلام یجرّ الکلام ص ۱۰۸، از شیخ اسماعیل واعظ تبریزی از یکی از افراد مورد اطمینان نقل نموده: من از تبریز عازم ده بودم، قدری اسپرزه لازم داشتم که به آنجا ببرم. از عطار اسپرزه خواستم، دیدم او تنباکو کشیده به پیش من گذاشت. من گفتم اسپرزه خواستم نه تنباکو، عطار متوجه شد که اشتباه کرده، خواست تنباکو را بردارد، گفتم حالا که کشیده ای برندار، آنرا هم میبریم. بعد اسپرزه را هم کشید، هردو را برداشته به راه افتادم. از قضا در راه فکری مرا مشغول کرد که از جاده اصلی منحرف شده به جاده دورتر افتادم، وقتی متوجه شدم که جاده را عوضی آمده ام ولکن طوری تند میآمدم مثل اینکه راننده ای عقب سر من هست.
❖ تا اینکه برنامه تقدیر مرا نزد درویشی رسانید که آب قلیان را ریخته، آتش آن را آماده کرده، منتظر تنباکو است. تنباکو را دادم، درویش قلیان را چاق نمود. خواستم بقیه تنباکو را به او بدهم قبول نکرد و گفت: «مولا میرساند». آن وقت متوجه شدم که سرّ قضا در اشتباه عطار در کشیدن تنباکو و اشتباه من در عوضی آمدن راه این بود که قلیان درویش چاق شود.
🆔@raa_sad