#خودداری_از_گناه
🍃سعی کنید گناه نکنید، اول چیزی که قلب انسان را کدر میکند گناه است. همین کوچک شمردن گناه، بزرگترین گناه است. این که بگوییم این گناه کوچک چیزی نیست موجب می شود که قدم های بعدی برداشته شود..
#کانال_عارفین
🆔 @Arefin
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❌ #بخوانید
ماجرای عجیب احضار روح کثیف و پلید معاویه و عمر سعد توسط برادر علامه طباطبایی🔰🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/2523988014C59c02fdb37
...◾پدرم(آیت الله حائری شیرازی) عقیده داشت :
اول نان حلال بعد اخلاق.
.
◾و اینطور میگفت:
ما نمی گوییم پشتوانه ی پول، طلا باشد؛ ما می گوییم پشتوانه ی پول، کالا باشد، اما مقدار پشتوانه کالا با طلا وزن شود.
.
◾وقتی مقدار کالای پشتوانه را روی پول ننوشته اید، پول مال نمی شود بلکه اعتبار است. ولی وقتی روی پول، مقدار پشتوانه کالا را می نویسید، پول، کالا می شود. شما در مقابل اسکناس، کالا تعهد کرده اید، اما مقدار کالا را با طلا مشخص می کنید.
.
◾طلا پشتوانه ی پول اسلامی نیست. طلا، سنگ وزنه است نه پشتوانه. لذا لازم نیست به اندازه اسکناس، طلا در خزانه انبار کنیم. لازم نیست اگر کسی اسکناس آورد طلا دریافت کند. به او می گویید ما تعهد کرده ایم به این اندازه طلا به شما کالا بدهیم.
.
◾اگر شما بخواهید دینار اسلام را احیاء کنید، روی پول این جمله را می نویسید: «ما در مقابل این اسکناس، به مراجعه کننده، به اندازه ارزش سه دهم گرم طلا، کالا می دهیم». در این صورت اسکناس شما دینار است.
.
◾هزار دینار به کسی قرض می دهید و او ده سال دیگر هزار دینار می دهد. این می شود قرض الحسنه.
پول اسلامی احیا شود انشالله در نتیجه آن حیات طیبه اسلامی هم احیا میشود
#کانال_عارفین
🆔 @Arefin
◻یکی از شاگردان آیت الله مجتهدی رضوان الله تعالی علیه میگوید:
.
◻اگر استاد نمی آمد جایش را پر می کرد، تمام دغدغه حاج آقا مدرسه بود و حتی اگر هزینه سفر حج هم از طرف علاقه مندان برای ایشان تهیه می شد، نمی پذیرفت چرا که مدرسه از همه چیز برای او مهمتر بود؛ حتی اگر طلبه ای در نزد ایشان به دیگری می گفت : فلان عالم به زیارت کربلا رفته ایشان می گفت: غیبت نکن شاید وظیفه او درس و بحث بوده است و این کار او معصیت باشد.
.
◻بارها تأکید می کرد، درس خواندن عالی ترین و مهمترین وظیفه یک طلبه است، حتی در ایام جنگ هم درس را تعطیل نمی کرد و تعبیری داشت به این مضمون که «این عمامه ها در حکم تانک در مقابل دشمن هستند و در ایام جنگ هم کارخانه تانک سازی تعطیل نمی شود.»
.
◻بر بزرگ منشی و مناعت طبع طلاب تأکید داشت و می گفت: طلبه های این مدرسه برای درس به مدرسه های دیگر نروند، به علت اینکه اگر طلبه به درس فلان آقا برود آن آقا که درس می دهد سر ماه مقداری شهریه می دهد و... خود به خود آن طلبه گدا بار می آید، ولی من می خواهم طلبه ها آقا بار بیایند لذا ایشان استاد خوب به مدرسه می آورد تا طلبه ها جای دیگر نروند، آیت الله مجتهدی قبول نمی کرد در مدرسه او به صورت متفرقه از طرف مراجع شهریه داده شود، چون ایشان اجازه از مراجع داشت خودشان شهریه می داد و با حفظ حرمت و احترام هم شهریه می داد و می گفت، طلبه نباید شهریه بگیرد بلکه باید شهریه به او بدهی، ایشان شهریه را به طلبه می داد آن هم با کرامت و به این وسیله مقام طلبه را بالا می برد و می گفت : طلبه باید غنی الطبع باشد.
.
◻ایشان به چند مطلب خیلی توجه می داد از جمله نماز شب؛ همچنین در احترام به مراجع خیلی مصرّ بود به درس خواندن خیلی اهمیت می داد و نسبت به حضور و غیاب طلاب حساس بود و به روش و منش و چهره ظاهری طلبه ها خیلی توجه داشت که متعادل باشد و سعی می کرد توکل طلبه ها را بالا ببرد.
.
◻در این اواخر بخاطر ضعف بدنی کمتر به مدرسه می آمد و می گفت: من از همه چیز دل کنده ام و به جای دیگر نظر دارم با اینکه مدرسه برای ایشان از همه چیز حتی از فرزندانشان مهمتر بود، ولی در این اواخر کمتر مدرسه می آمد، ولی علی رغم ضعف بدنی و بیماری، توصیه های لازم را به مسئولین مدرسه و طلاب می نمود.
.
◻ایشان وصیت کرده بودند در مدرسه خودشان دفن شوند، از پول شخصی زمینی خرید و به مدرسه ملحق کرد و قبری ساخت و برای چند نفر دیگر هم قبر آماده کردند؛ می گفت: بعدها شاید کسی را در اینجا دفن کنند تا من هم تنها نباشم.
#کانال_عارفین
🆔 @Arefin
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#ببینید
⭕️خواب عجیب یکی از نیروهای حزب الله لبنان وقتی قرار بود #داعش سرش را ببرد، چگونه #امام_حسین آرامش کرد😔😔
#راوی #حاج_قاسم_سلیمانی
✅در کانال زیر ببینید🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2744385570Ce29b75fd53
...خود و همسرم
◾آیتالله العظمی مرعشی نجفی(ره) در رابطه با آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی میگوید: خودم دیدم که در نجف صاحبخانه بارها اثاث ایشان را به داخل خیابان گذاشتند و با اینکه ایشان مرجع تقلید بودند، ولی همچنان اجاره نشینی میکردند. آیتالله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی روزی با همراهانش از کنار یک خرابه میگذشت، به یکی از همراهانش گفت: این خرابه را میبینی؟ من ۱۵ روز در این خرابه زندگی کردهام. زمانی که صاحب خانه مرا جواب کرده بود و من مجبور شدم در این خرابه زندگی کنم.
.
◾هنگامی که آیة الله میرزا محمد تقی شیرازی ازتنگدستی سید ابوالحسن اصفهانی با اطلاع شد، ۵۰۰ لیره طلا برای او فرستاد تا با آن مبلغ ، برای خود منزلی بخرد، ولی آیة الله اصفهانی آن ۵۰۰ لیره را در کمال تنگدستی خود به تعدادی از نانوایان شهر داد، تا با آن مبلغ نان مصرفی طلاب علوم دینی و تهیدستان تهیه شود.
.
◾دربارۀ دقت نظر ایشان در بیت المال، «شیخ عبدالنبی عراقی»، از همدرس و بحثهای ایشان، نقل میکند که در عصر زعامت سید ابوالحسن، در مضیقه شدیدی قرار میگیرد و با توجه به سابقۀ بین آنها، به ایشان میرساند که در تنگنای شدید قرار گرفته است و نیاز مبرم به مقداری پول دارد. او هم، مقداری پولِ خرد به او میدهد. آن شخص، به دلیل تاریکی شب و گمان اینکه لیره عراقی است با خوشحالی رهسپار خانه میشود؛ اما در روشنایی متوجه میشود، چند فلس پول کم ارزش است و بسیار ناراحت میشود و نامه بلند بالایی به عنوان شکایت و گله برایشان مینویسد به این مضمون که زندگی خوب، رفاه و آسایش، ریاست و مقام برای تو، و فقر، تنگدستی، گرفتاری، درماندگی و سختی برای من؛ اما چرا این چند فلس (پول کم ارزش) را به من دادی...
.
◾پس از اینکه نامه به دست ایشان میرسد، آیت الله اصفهانی وی را طلب میکند و به او میفرماید: «تمام دارایی من در آن شب، همانی بود که به تو دادم». سپس اضافه میکند: «فلانی! تو دربارۀ من چگونه میاندیشی؟ در همین زمان که مرجعیت بر عهده من است بارها شده است که خود و همسرم برای حمام پول نداشتهایم و غسل واجب خود را نسیه میگذاشتیم. وقتی تو گفتی من پول ندارم، بی پولیهای خودم به خاطرم رسید و با خود گفتم شاید تو هم مثل من برای غسل واجبت پول نداری؛ از اینرو هر چه داشتم به تو دادم و... .»
.
🔺اصلاحیه
پدربزرگم(از نوادگان آسید ابوالحسن اصفهانی) گفتن
ایشون مدتها اجاره نشین بودن و تا بعد از فوت آخوند خراسانی هم اجاره نشین بودن و بعد از مرجعیتشون خونه ای که در نجف مشهور بوده به بد یُمنی و اجنه و کسی اون خونه رو خریداری نمیکرده، اون خونه رو خریداری میکنن و هنگام ساخت در کنار هر ستون دعا میخونن و قربانی میکنن و شرها از بین میره. ولی هیچوقت طوری نشد که صاحب خونه بیرونشون کنه و معمولا پول اجاره به نحوی جور میشد.
#کانال_عارفین
🆔 @Arefin
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
...مادرم در حال احتضار بود
🔶فرزند علامه جعفری می گوید: علامه معتقد بودند، خانواده خصوصا زن در موفقیت هر شخصی خیلی موثر است، علیرغم اینکه مادرم، سواد چندانی نداشت ولی از معرفت بالایی برخوردار بود و این را فهمیده بود که کارهای فکری و خدمات علمی و اجتماعی ایشان برای مردم مفید است و او به عنوان یک زن باید بستر زندگی را چنان فراهم کند که دغدغه خاطری نداشته باشد؛ بنابراین فشار ما بچهها و رتق و فتق امور خانه بر دوش مادرم بود؛ وقتی علامه این فداکاریها را میدیدند مجذوب او میشدند.
.
🔶مادرم اواخر عمرش شدیدا مریض و بستری بود، میخواستم بروم بیمارستان پیش مادرم؛ با شگردهای بسیار، استاد را مجاب کردم که در خانه بماند و من از بیمارستان وضعیت مادرم را به ایشان اطلاع دهم.
.
🔶وقتی رسیدیم بیمارستان، مادرم در حال احتضار بود به کمک خواهرانم، تختش را رو به قبله کردیم دقایقی نگذشته بود که من دستی را روی دوشم احساس کردم؛ برگشتم دیدم علامه است؛ نتوانسته بود منتظر تلفن بماند و حالا حس درونی بود یا ... ایشان را به بیمارستان کشانده بود خدا میداند.
.
🔶علامه وقتی دیدند مادرم در حال احتضار است از حفظ شروع کردند به خواندن دعای عدیله یادم، هست دست مادرم را گرفته بود و در حالی که اشک از چشمانشان جاری بود دهانشان را به گوش مادرم نزدیک کرده و به زبان آذری
پرسیدند.
.
🔶«جمیله خانم منی حلال اِئلیسن؟» یعنی جمیله خانم مرا حلال میکنی؟ مادرم حالش به شدت بد بود و در حال احتضار بود و قادر به تکلم نبود و فقط با سر اشاره کرد که بلی حلال میکنم.
.
🔶شما علاقه این مرد بزرگ را نسبت به همسرش ببینید که در لحظات آخر او هم به دنبال رضایت اوست و این یکی از صحنههایی است که برایم تکان دهنده است و هیچ وقت از یادم نمیرود.
.
🔶در مراسم شام غربیان مادرم از علامه درخواست کردند که چند دقیقهای صحبت کنند، ایشان پذیرفتند و در خلال صحبتهایشان در مورد مادرم گفتند: « این زن در زندگی دغدغهای برای من ایجاد نکرد و چهلسال با من هم کاروانی کرد».
.
🔶علامه افزودند: «ما روزانه مهمانان بسیاری داشتیم، ولی ایشان لحظهای از این زندگی شکایت نکرد و من از ایشان در پیشگاه خدا طلب عفو میکنم.»
#کانال_عارفین
🆔 @Arefin
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🔴با عنایت و لطف خدا بیش از 5000هزار جلسه سخنرانی از عارف و فیلسوف جهان اسلام
◀️ #علامه_حسن_زاده_املی
🔸و سلسله سخنرانی های
◀️ #استاد_صمدی_آملی
🔸 در کانال زیر جمع اوری شده است
🔴به بزرگترین بانک صوت #علامه_دهر دعوتید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3192193037C65b2c2e4d5
http://eitaa.com/joinchat/3192193037C65b2c2e4d5
...به قدری ناراحت شد
🔶مدتی مرحوم شیخ مرتضی انصاری به دزفول آمده بود و به امور شرعیه مردم رسیدگی می کرد.
.
🔶روزی دو نفر که باهم نزاعی داشتند خدمت شیخ رسیده درخواست کردند به مرافعه آنها خاتمه دهند.
.
🔶شیخ فرمود: فردا برای حکم حاضر شوید.
.
🔶شبانه یکی از شخصیتهای شهر به شیخ پیغام داد که چون یکی از این دو با او نسبت دارد استدعا دارد که از ایشان جانبداری کند.
.
🔶شیخ از این پیغام به قدری ناراحت شد که شبانه قصد هجرت از وطن خود نموده
.
🔶چنین فرمود:
شهری که متنفذین آن در احکام شرعش مداخله می کنند توقف در آن جا صلاح نباشد.
.
🔶تمثال مبارک شیخ اعظم انصاری رضوان الله تعالی علیه
#کانال_عارفین
🆔 @Arefin
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
...دوست پدرم
◾علامه جعفری: روزگارى كه در اين ديار (آذربايجان) قحطى بود، پدرم دوستى داشت كه نانوا بود.
.
◾در آن زمان، يك قرص نان اهميتي فراوان داشت. دوست پدرم به وى گفته بود: بيا در نانوايى من كار كن.
.
◾پدرم گفته بود: «اگر من بيايم آنجا كار كنم، وضعيت فردى كه آنجا كار میكند، چه خواهد شد؟
.
◾دوستش گفته بود: «خوب، با وجود شما، ديگر نيازى به وجود او در نانوايى نيست».
.
◾پدرم، مرحوم حاج كريم، گفته بود: «اگر من باعث شوم نان (معيشت) يك نفر قطع شود، ديگر انسان نيستم»! او درخواست دوستش را اجابت نكرده بود.
#کانال_عارفین
🆔 @Arefin
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
...بعد از نماز صبح
◾هنگامی که ما نوجوان بودیم و وظیفه داشتیم هر روز صبح برخی از کارهای منزل از جمله خرید نان را انجام دهیم، مرحوم سیبویه ما را از خواب بیدار نمیکرد و با وجود اینکه حدود ۷۰ سال سن داشتند، بعد از نماز صبح خودشان برای خرید نان از منزل خارج میشدند.
.
◾این دوست و همخانه مرحوم سیبویه فرمود: مرحوم سیبویه در بسیاری از کارهای منزل کمک میکردند و اگر از ایشان میخواستیم که به خود زحمت ندهند و این کار را به خانمها واگذار کنند، در پاسخ میگفتند که وقتی روی منبر از مردم میخواهم در کارهای منزل به خانمهای خود کمک کنند، چنانچه خود عمل نکنم، عالم بیعمل میشوم.
.
◾تصویر آیت الله میرزا احمد سیبویه رضوان الله تعالی علیه
#کانال_عارفین
🆔 @Arefin
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈