نسیمی آمد و برداشت از سر روسریها را
مگر پاییز رنگیتر کند خاکستریها را
#علیرضا_بدیع
در شیشه کرد خون مرا آنکه پیش از این
آورده بود قلب مرا با زبان به دست
#علیرضا_بدیع
آغوشِ تو چقدر می آید به قامتم
در آن به قدرِ پیرهنِ خویش راحتم
#علیرضا_بدیع
@robaiiyat_takbait
آغوشِ تو چقدر می آید به قامتم
در آن به قدرِ پیرهنِ خویش راحتم
#علیرضا_بدیع
@robaiiyat_takbait
آغوشِ تو چقدر می آید به قامتم
در آن به قدرِ پیرهنِ خویش راحتم
#علیرضا_بدیع
@robaiiyat_takbait
آغوشِ تو چقدر می آید به قامتم
در آن به قدرِ پیرهنِ خویش راحتم
#علیرضا_بدیع
@robaiiyat_takbait
حوض بیماهی، حیاط برگریزان، چای بَدطعم
باز با گلپونهها "من ماندهام تنهای تنها"
#علیرضا_بدیع
@nabestaan
گوش دل میشنود آنچه که در دل باشد
عشق را زمزمه کافیست به آواز مگو
#علیرضا_بدیع
@nabestaan