eitaa logo
اَرِنی
5.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
132 ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰¹.¹⁰.⁹ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } - اَرِنی؟! + یعنی چی؟ - "ببینمت!" + لن ترانی! - یعنی چی؟ + هرگز نخواهی دید... . 🌚ارتباط با ادمین: @fadayymahdyy 🌚تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدم این مشهد چرا هی‌ بی‌قراری می‌کند جای باران، سیل در این شهر جاری می‌کند ‌دیر فهمیدم که او اندر فراق خادمش عزم خود را جزم و دارد گریه زاری می‌کند
🔹خادم امام هشتم، رییس‌جمهور هشتم، در شب ولادت امام هشتم آسمانی شد
بر سرت جنگ است و من با دست خالی آمدم امتیازی هم اگر دارم همین بی لشگری ست
محروم ز رویت من و محرم به تو او شد... لعنت به تو ای "واو" نچسبیده ی بی ربط!
نگاهت دست نقاش طبیعت را چنان لرزاند که حتی می‌شود رنگ خدا را دید در چشمت
باد در مهلکه مویِ تو دل باخته است به خدا خالق هر شعر و غزل زلف تو بود
زمستان رو به پایان است و دارد عید می آید بیا با چشم هایت از بهارم رونمایی کن
آسمان با وسعتش ارزانیِ گنجشک ها حال من وقتی که در چنگت اسیرم بهتر است...!
ای مظهر غیرت و صدای مردم جان بر کف انقلاب و پای مردم سخت است نبودنت برای رهبر سخت است عزای تو برای مردم
دوباره غم جوانه زد از این وطن قرار رفت.
با عرض تسلیت به رهبر معظم انقلاب اسلامی، ملت شهید پرور ایران و تمام مردم آزاده خواه جهان این همه سیل که از‌ ابر خراسان می‌ریخت اشک بوده‌است که در اصل ز چشمان می‌ریخت پس عجب نیست که این‌بار به روی مشهد غصه بیش از همه‌ی خطه‌ی ایران می‌ریخت با خبر بود «رضا» صحن که می‌شد لبریز حزنِ انبوه که در هیکل باران می‌ریخت آخرش درشب میلاد عجب قیمت یافت گوهری دیده که در محضر سلطان می‌ریخت خاطرت هست که بر گونه فشاندی هربار؟ بعد از بین محاسن که به دامان می‌ریخت به گمانم که در آغوش «علی» افتاده ست قطعه های بدن خسته که از جان می‌ریخت
16.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوبهار دیگری اینک خزان شد، ای دریغ سیلِ اشک از چشمهای ما روان شد، ای دریغ از همان روز ازل، غمهای ما سرریز بود این غم و غمهای دیگر توامان شد، ای دریغ بازهم سیدعلی یک یار خوب از دست داد رهبرم غمگین‌ترین از رهبران شد، ای دریغ آیت‌اللهِ رئیسی دیده بست از این جهان سهم ما ایرانیان آه و فغان شد، ای دریغ خادمی از خادمان گنبد موسی الرضا ضامن بی ادعای آهوان شد ای دریغ ماه، پشت ابر می مانَد مگر؟ کی تا کجا؟! راز ایثارش برای ما عیان شد، ای دریغ بازهم خدمتگزار دیگری از دست رفت سرگذشتش چون رجائی، بی‌گمان شد، ای دریغ آدمی خاکی، صبور و ساده و بی‌شیله بود دیدن او حسرت آیندگان شد، ای دریغ پرگشود همچون پرنده از قفس پرواز کرد یارمان از راهیانِ آسمان شد، ای دریغ داغ او صد داغ دیگر در دل ما تازه کرد قاصر از گفتارِ تسلیت، زبان شد ای دریغ آخرین مهمانی خود را چه بی‌تابانه رفت میزبانش خاکِ آذربایجان شد، ای دریغ 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🍂