ای دل، نگفتمت که به چشمش نظر مکن
کز غم، چنان شوی که نبینی به خواب، خواب!
#خواجوی_کرمانی
من نه پیرِ سال و ماهم گر سپیدم موی بینی
حسرت زلف سیاهی در جوانی کرده پیرم
#فرصت_الدوله_شیرازی
دلم از بیمِ فراقِ تو به خود می لرزد
همچو آن قطره که از گل نچکیده ست هنوز
#عالی_شیرازی
آنکه در آیینه دارد بوسه را از خود دریغ
کِی به عاشق واگذارد اختیارِ بوسه را ؟
#صائب_تبریزی
جامه ی آزادی آسان نیست بر خود دوختن
سرو را زین آرزو در جمله اعضا سوزن است
#بیدل_دهلوی
کاروان اشک ما را رهبری در کار نیست
سیل خود راه از برای خویش پیدا میکند
#رفیع_مشهدی
در فکر فرار بودم از چشم کبود
با کاغذها به آسمان زل زده بود
او موشک میساخت و من قایق، چون
او عاشق ماه بود و من عاشق رود
#سید_مهدی_موسوی
زد چشمِ مرا نگاهِ مستش، آتش
قربان دو چشم میپرستش، آتش
ایکاش نبود دلبرم سیگاری ....
لعنت به کسی که داد دستش آتش
#سید_کاظم_جلالیان
رتبه ای هرگز ندیدم بهتر از افتادگی
هرکه خود را کم ز ما میداند، از ما بهتر است...
#صائب_تبریزی
بر انگشت عصا پیری اشارت میکند هر دم
که مرگ اینجاست یا اینجاست یا اینجاست یا اینجا؟
#بیدل_دهلوی