enc_1701800701271687886203.mp3
3.87M
چقدر این دست سنگین بود!
قرن ها از کوچه گذشته
و هنوز گوش شیعه درد میکند..
یوما:)🖤
#فاطمیه | #ایام_فاطمیه
「ʝσɨŋ↷
@Armanhayearman
چادرت را بتکان ، روزیِ مارا بفرست❤️🩹
_بهشون گفتم هر نقاشی ای که دلتون میخواد بکشید
دوتاشون اینو کشیدن🥲🥺
این بچه ها تو روضه های اهل بیت ،شیر خوردن و قد کشیدن!
بچه های این انقلاب تا پای جون ، پای اعتقادات شون هستن
و ازشون دست بر نمیدارن . . .✌️
#ایام_فاطمیه | #فاطمیه
「ʝσɨŋ↷
@Armanhayearman
آرمـاݩهـاۍآرمـاݩ🤍
چادرت را بتکان ، روزیِ مارا بفرست❤️🩹 _بهشون گفتم هر نقاشی ای که دلتون میخواد بکشید دوتاشون اینو کشی
ما بچه های مادرِ پهلو شکسته ایم:)🥲
#ایام_فاطمیه | #فاطمیه
یه شب جمعه تو همچین ساعاتی راه بیوفتم
مقصد : از باب السدرة تا مقام علی اکبرﷻ :) ..
#شب_جمعه | #امام_حسین
_.لاهـوܝߺ̈ߺߺ¹¹⁰..mp3
2.98M
از فشار ذهنی که دارم..
از حال دلی که خرابه..
از قلبی که پر از گناهه..
شب جمعه ای پناه بُردم به این مداحی
آروم میکنه این دلِ بیچاره رو:)❤️🩹
#حضرت_قمر🌙 | #شب_جمعه
「ʝσɨŋ↷
@Armanhayearman
نیمه شبه و خلوته ، تمومِ شهرِ کربلا:)
جون میده واسه ضجه زدن تو بین الحرمین💔
جون میده واسه قدم زدن تو باب السدرة🥺
#كربلا | #امام_حسين
آن کس که در میانِ محشر امیدِ ماست ؛
#ام_البنین مادرِ سردارِ کربلاست ..
#حضرت_قمر🌙
1_2336226860.mp3
6.73M
غلسها و کفنها ثم جلس وحیدا یبکیها
بعدها همس فی لحدها
(زهرا ، انا علی...)😭💔
#فاطمیه | #ایام_فاطمیه | #حضرت_زهرا
「ʝσɨŋ↷
@Armanhayearman
امشب دیگه روضه دَرودیوار،سیلی و کوچه کارساز نیست...
امشب شب آخره مادرمونِ.. 💔
امشب فقط باید از غربت امیرالمومنین حال و هوای خونه مولا بگیم..😭😭
#ایام_فاطمیه | #فاطمیه | #حضرت_زهرا
باران ضرر دارد برای یاس ِ سالم ،
اینها چگونه یاس ِ پرپر را بشویند . . !💔
#ایام_فاطمیه | #فاطمیه | #حضرت_زهرا
Shab1Fatemieh2-1402[04] (1).mp3
19.83M
دیگر باید چه کنم نَرَوی؟
میخواهی گریه کنم نَرَوی؟
_باید جون بدیم با این مداحی ...💔
#ایام_فاطمیه | #فاطمیه | #حضرت_زهرا
「ʝσɨŋ↷
@Armanhayearman
دو دقیقه دلتون و بدید به این چیزایی که میگم...
متحول شدید و اشکی جاری شد ،
منم دعا کنید :)🥲💔
۱۸ ساله بود که چشماش نمیدید..!:)💔
۱۸ سالش بود که شبها از درد خوابش نمیبرد..!)💔
۱۸ساله بود که قدش خمیده شد..💔
۱۸ساله بود که برای دلگیر نشدن علی میخندید اما زخم دستش خون ریزی داشت..💔
آرمـاݩهـاۍآرمـاݩ🤍
۱۸سالش بود که برای آخرین بار برای حسین تشنه لب زار زد...💔
۱۸ سالش بود که با دستای شکسته
و پر از درد موهای زینب شو شونه زد..🙂💔
دیدی مادرم.. رقیه سه سالت مثل تو آتیش گرفت؟
دیدی مادرم
رقیه سه سالت مثل تو کمرش شکست؟
دیدی مادرم... چه ها که میدونستی و براش زار زدی بانو..
مادر رو تو کوچه چهل نفر زدن..
ولی رقیه رو توی شام هرکسی از راه میومد میزد..😭
دختر سه ساله مگه چقدر تحمل داره..
میگه خواب بود تو صحرا زجر اومد...💔اومد و از موهام گرفت بلند کرد🙂💔بابا حسین از اون موقع لکنت گرفتم!:)🙂💔