eitaa logo
آرمـاݩ‌هـاۍآرمـاݩ🤍
1.4هزار دنبال‌کننده
193 عکس
118 ویدیو
0 فایل
مینویسیم از آرزو های آرمان... _ وچه بسا آرمان هایی که عباس ، بی دست میدهد🙂 _ٺَحٺ‌ݪَۅاۍِ‌حۻڔټ‌ڦݦڔ‌🌙_ "پایان‌ماموریت‌بسیجی‌،شهادت‌است؛ اللهم الرزقنا..." ناشناس مون: https://harfeto.timefriend.net/16974525279807 کپی؟فور!🙃
مشاهده در ایتا
دانلود
پر قنداق علی اصغر💔
مارو تنها نزاری محشر:)🥲
enc_1701800701271687886203.mp3
3.87M
چقدر این دست سنگین بود! قرن ها از کوچه گذشته و هنوز گوش شیعه درد می‌کند.. یوما:)🖤 | 「‌‌‎‌‌ʝσɨŋ↷ @Armanhayearman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چادرت را بتکان ، روزیِ مارا بفرست❤️‍🩹 _بهشون گفتم هر نقاشی ای که دلتون میخواد بکشید دوتاشون اینو کشیدن🥲🥺 این بچه ها تو روضه های اهل بیت ،شیر خوردن و قد کشیدن! بچه های این انقلاب تا پای جون ، پای اعتقادات شون هستن و ازشون دست بر نمیدارن . . .✌️ | 「‌‌‎‌‌ʝσɨŋ↷ @Armanhayearman
یه شب جمعه تو همچین ساعاتی راه بیوفتم مقصد : از باب السدرة تا مقام علی اکبرﷻ :) .. |
_.لاهـوܝߺ̈ߺߺ¹¹⁰..mp3
2.98M
از فشار ذهنی که دارم.. از حال دلی که خرابه.. از قلبی که پر از گناهه.. شب جمعه ای پناه بُردم به این مداحی آروم میکنه این دلِ بیچاره رو:)❤️‍🩹 🌙 | 「‌‌‎‌‌ʝσɨŋ↷ @Armanhayearman
نیمه شبه و خلوته ، تمومِ شهرِ کربلا:) جون میده واسه ضجه زدن تو بین الحرمین💔 جون میده واسه قدم زدن تو باب السدرة🥺 |
آن کس که در میانِ محشر امیدِ ماست ؛ مادرِ سردارِ کربلاست .. 🌙
من دیگ توان تحمل روضه های فاطمیه رو ندارم💔
1_2336226860.mp3
6.73M
غلسها و کفنها ثم جلس وحیدا یبکیها بعدها همس فی لحدها (زهرا ، انا علی...)😭💔 | | 「‌‌‎‌‌ʝσɨŋ↷ @Armanhayearman
امشب دیگه روضه دَرودیوار،سیلی و کوچه کارساز نیست... امشب شب آخره مادرمونِ.. 💔 امشب فقط باید از غربت امیرالمومنین حال و هوای خونه مولا بگیم..😭😭 | |
باران ضرر دارد برای یاس ِ سالم ، اینها چگونه یاس ِ پرپر را بشویند . . !💔 | |
خداحافظ ای داغ ت شرح کامل نهج البلاغه:)🥲🖤
Shab1Fatemieh2-1402[04] (1).mp3
19.83M
دیگر باید چه کنم نَرَوی؟ می‌خواهی گریه کنم نَرَوی؟ _باید جون بدیم با این مداحی ...💔 | | 「‌‌‎‌‌ʝσɨŋ↷ @Armanhayearman
دو دقیقه دلتون و بدید به این چیزایی که میگم... متحول شدید و اشکی جاری شد ، منم دعا کنید :)🥲💔
۱۸ ساله بود که چشماش نمی‌دید..!:)💔 ۱۸ سالش بود که شبها از درد خوابش نمی‌برد..!)💔
۱۸ساله بود که قدش خمیده شد..💔 ۱۸ساله بود که برای دلگیر نشدن علی میخندید اما زخم دستش خون ریزی داشت..💔
۱۸سالش بود که برای آخرین بار برای حسین تشنه لب زار زد...💔
آرمـاݩ‌هـاۍآرمـاݩ🤍
۱۸سالش بود که برای آخرین بار برای حسین تشنه لب زار زد...💔
۱۸ سالش بود که با دستای شکسته و پر از درد موهای زینب شو شونه زد..🙂💔
کاش چند روزی میموندی . ‌. .🙃 چیزی تا تولد ۱۹ سالگیت نمونده بود:)💔
دیدی مادرم.. رقیه سه سالت مثل تو آتیش گرفت؟ دیدی مادرم رقیه سه سالت مثل تو کمرش شکست؟ دیدی مادرم... چه ها که میدونستی و براش زار زدی بانو..
مادر رو تو کوچه چهل نفر زدن.. ولی رقیه رو توی شام هرکسی از راه میومد میزد..😭 دختر سه ساله مگه چقدر تحمل داره.. میگه خواب بود تو صحرا زجر اومد...💔اومد و از موهام گرفت بلند کرد🙂💔بابا حسین از اون موقع لکنت گرفتم!:)🙂💔
یه طرف روضه خانم رقیه.. یه طرف روضه مادرش.. دوتا روضه سنگین