✨🌸✨
#اندڪی_تامل ❗️
💐 طبق قانون فیزیک قرار دادن یک آهن
در میدان مغناطیسی
پس از مدت کوتاهی آن را به آهنربا🧲
تیدیل می کند!
حال قرار دادن یک ذهن در میدان مغناطیسی بدبختی؛
می شود بدبختی ربا ...
و قرار دادن در میدان مغناطیسی خوشبختی؛
می شود خوشبختی ربا ...
💐هر چه را که می بینید ،
✨هر آنچه را که می شنوید ،
💐و هر حرفی که می زنید ،
همه دارای انرژی مغناطیسی هستند
و ذهن شما را آهنربا می کنند
پس به خاطر بسپاریم که :
همیشه در مورد
👌 بهترین ها و عالی ترین ها
فکر کنیم و حرف بزنیم ...
💕 زندگیتون پر از فکرهای قشنگ
💕 پر از آرامش
💕 پر از بهترینها
وقتی برای دیگران لقمه بزرگتر از
دهانشون باشی،
اونا چاره ای ندارن جز آنکه
"خُردَت" کنن، تا براشون اندازه باشي.
مراقب معاشرتت باش
#ڪپےباذڪرصلوات
مارو به دوستان خود معرفی کنید👇
🇮🇷 سازمان بسیج دانش آموزی استان البرز
@basijdaneshamozialborz
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅
بیایید یکدیگر را دعا کنیم
دعا کنیم خدا را
نگاهش را
حضورش را،ازیاد نبریم
دعا کنیم
بالاخره یک روز
دردهایمان پایان پذیرد
و طعم خوش زندگی را بچشیم
آمین🙏
#ڪپےباذڪرصلوات
مارو به دوستان خود معرفی کنید👇
🇮🇷 سازمان بسیج دانش آموزی استان البرز
@basijdaneshamozialborz
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅
#قرآن_در_زندگی_امام_حسین
چشمش به چادرهایی افتاد که در بیابان برپا شده بود. پرسید: این چادرها از آنِ کیست؟ گفتند: امام حسین(ع). نزدش رفت و دید:
مشغول تلاوت قرآن است و اشک از چشمانش برگونه ها و محاسنش سرازیر است.
عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت ای فرزند رسول خدا!چرا به اینجا آمدی، و در این بیابان که هیچکس در آن نیست، چه میکنی؟
فرمود: این نامههای کوفیان است که به من نوشتهاند و همانها قاتل من هستند. پس اگر چنین کردند، هیچ حرمتی برای خدا نبوده، مگر آن که دریده باشند و خداوند در برابر این همه بیحرمتی از آنها کسی را بر آنان مسلط خواهد کرد که خوارو ذلیلشان کند.
آری! قـ💙ـرآن همدمِ تنهاییِ حسـ❤️ــین بود
#قرآن_و_اهلبیت_جدا_نشدنیاند
#ڪپےباذڪرصلوات
مارو به دوستان خود معرفی کنید👇
🇮🇷 سازمان بسیج دانش آموزی استان البرز
@basijdaneshamozialborz
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅
#داستان_کوتاه📚
📝 تله موش
موش ازشکاف دیوار سرك کشید تا ببیند این همه سروصدا براي چیست.
مرد مزرعه دار تازه از شهر رسیده بود و بسته اي با خود آورده بود و زنشبا خوشحالی مشغول باز کردن بسته بود. موش لب هایش را لیسید و با خود گفت: " کاش یک غذاي حسابی باشد. "
اما همین که بسته را باز کردند، از ترس تمام بدنشبه لرزه افتاد؛ چون صاحب مزرعه یک تله موش خریده بود. موش با سرعت به مزرعه برگشت تا این خبر جدید را به همه ي حیوانات بدهد.
او به هرکسی که می رسید، می گفت: " توي مزرعه یک تله موش آورده اند، صاحب مزرعه یک تله موش خریده است... " مرغ با شنیدن این خبر بال هایش را تکان داد و گفت:
" آقاي موش، برایت متأسفم. از این به بعد خیلی باید مواظب خودت باشی، به هر حال من کاري به تله موش ندارم، تله موش هم ربطی به من ندارد. "
موش وقتی خبر تله موش را شنید، صداي بلند سرداد و گفت: "آقاي موش من فقط می توانم دعایت کنم که توي تله نیفتی، چون خودت خوب می دانی که تله موش به من ربطی ندارد. مطمئن باش که دعاي من پشت و پناه تو خواهد بود. " موش که از حیوانات مزرعه انتظار همدردي داشت، به سراغ گاو رفت. اما گاو هم با شنیدن خبر، سري تکان داد و گفت:
" من که تا حالا ندیده ام یک گاوي توي تله موش بیفتد.! " او این را گفت و زیر لب خنده اي کرد ودوباره مشغول چرید شد.
سرانجام، موش ناامید از همه جا به سوراخ خودش برگشت و در این فکر بود که اگر روزي در تله موش بیفتد، چه می شود؟
در نیمه هاي همان شب، صداي شدید به هم خوردن چیزي در خانه پیچید. زن مزرعه دار بلافاصله بلند شد و به سوي انباري رفت تا موش را که
در تله افتاده بود، ببیند. او در تاریکی متوجه نشد که آنچه در تله موش تقلا می کرده، موش نبود، بلکه یک مار خطرناکی بود که دمش در تله گیرکرده بود. همین که زن به تله موش نزدیک شد، مار پایش را نیش زد و صداي جیغ و فریادش به هوا بلند شد.
صاحب مزرعه با شنیدن صداي جیغ از خواب پرید و به طرف صدا رفت، وقتی زنش را در این حال دید او را فوراً به بیمارستان رساند.
بعد از چند روز، حال وي بهتر شد. اما روزي که به خانه برگشت، هنوز تب داشت. زن همسایه که به عیادت بیمار آمده بود، گفت: "براي تقویت بیمار و قطع شدن تب او هیچ غذایی مثل سوپ مرغ نیست. " مرد مزرعه دار که زنش را خیلی دوست داشت فوراً به سراغ مرغ رفت و ساعتی بعد بوي خوش سوپ مرغ در خانه پیچید. اما هرچه صبر کردند، تب بیمار قطع نشد. بستگان او شب و روز به خانه آن ها رفت و آمد می کردند تاجویاي سلامتی او شوند. براي همین مرد مزرعه دار مجبور شد، میش را هم قربانی کند تا با گوشت آن براي میهمانان عزیزش غذا بپزد. روزها می گذشت و حال زن مزرعه دار هر روز بدتر می شد. تا این که یک روز صبح، در حالی که از درد به خود می پیچید، از دنیا رفت و خبر مردن او خیلی
زود در روستا پیچید. افراد زیادي در مراسم خاك سپاري او شرکت کردند. بنابراین، مرد مزرعه دار مجبور شد، از گاوش هم بگذرد و غذاي مفصلی براي میهمانان دور و نزدیک تدارك ببیند. حالا، موش به تنهایی در مزرعه می گشت و به حیوانان زبان بسته اي فکر می کرد که کاري به کار تله موش نداشتند! نتیجه ي اخلاقی: اگر شنیدي مشکلی براي کسی پیش آمده است و ربطی هم به تو ندارد، کمی بیشتر فکر کن. شاید خیلی هم بی ربط نباشد!
🏅قهرمانان دفاع مقدس
🖼 مَرد میخواهد گذشتن از دلبستگیها، گذشتند، تا بمانیم ..!
🔻 در میان جمعیت، چهره شبیه بههم دو رزمنده نوجوان که پدرشان همراهشان بود، نگاهـم را به خود جلب کرد.
ابتدا میخواستم با لنز تله و از دور عکاسی کنم که انبوه نیروهای اعزامی و بدرقهکنندگان نمیگذاشت کادر درستی ببندم. چارهای جز نزدیک شدن نداشتم، برخلاف جهتِ حرکت کاروان رزمندگان، از میان مردم راهم را باز کردم و به آنان نزدیک شدم.
پدر عرق چینی سفید بر سَر داشت و دو پسر لباسهای خاکی رنگ که بسیار بزرگتر از قالب تنشان به نظر میرسید، پوشیده بودند .
پدر دست بر شانه دو پسرش گذاشته بود و داشت آنان را تا پای اتوبوسها همراهی میکرد ...
📸عکاس : سعید صادقی
#ڪپےباذڪرصلوات
مارو به دوستان خود معرفی کنید👇
🇮🇷 سازمان بسیج دانش آموزی استان البرز
@basijdaneshamozialborz
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅
9.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
#شروع_کار_یاد_خدای_مهربان 💖
سلام . صبحتون بخیر
ثواب قرائت امروز هدیه می شود به :
🌺 آقا امام رضا علیه السلام 🌺
🌷شهدا کربلا 🌷
🌼🌸 سلامتی آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف 🌼🌸
🏞 #قرآن_در_طبیعت
🏞 #آرامش_با_قــرآن
پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم ما را مؤاخذه مکن
پروردگارا! بر ما تکالیف دشواری که بر امتهای پیش از ما نهادی قرار نده.
پروردگارا! آنچه که توانش را نداریم، بر دوشمان قرار مده و از ما درگذر و ما را ببخش و بر ما رحم بفرما.
تو یاورمان هستی؛ پس ما را بر کافران پیروز بگردان (بقره ۲۸۶)
#به_ترجمه_آیات_دقت_کنی
#ڪپےباذڪرصلوات
مارو به دوستان خود معرفی کنید👇
🇮🇷 سازمان بسیج دانش آموزی استان البرز
https://shad.ir/alborz_it_basij
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅┅
🌹 السلام علیک یا امام الرئوف 🌹
✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ
🇮🇷 سازمان بسیج دانش آموزی استان البرز
@basijdaneshamozialborz
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅
📖 🌹به رسم هر روز صبح 🌹📖
✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
🇮🇷 سازمان بسیج دانش آموزی استان البرز
@basijdaneshamozialborz
┄┄┅🍃🌸♥🌸🍃┅