1_1334992682.pdf
5.14M
💥کتاب از مناظره تا دستگیری
✍ آیت اللّه نجم الدّین طبسی
#معرفی_کتاب
#از_مناظره_تا_دستگیری
#آیت_الله_طبسی
@Arshiv_Gholam
ای ربّ خطا پوش، خطا کار رسیده
ای حضرت غفّار، گنهکار رسیده
این عبد فراریِ گرفتار رسیده
با اشک ندامت سر بازار رسیده
تا نام تو بردم ز تو لبّیک شنیدم
جز مهر و وفا از تو خداوند ندیدم
یا ربّ تو به داد من آلوده رسیدی
هر چند که بی قیمتم أمّا تو خریدی
هر بار رسیدم تو در آغوش کشیدی
گویا تو گناه من آلوده ندیدی
من قطره ی ناچیزم و تو خالق پاکی
راهم بده امشب تو بر آن چادر خاکی
با اینکه گنهکار، ولی عبد تو هستم
هر بار گرفتارم و خالی است دو دستم
هر چند نمک خورده، نمکدان بشکستم
من با طمع لطف تو بر سفره نشستم
لطف تو طلبکار نموده است گدا را
بر سفره نشانده است منِ بی سر و پا را
هر چند که از فتنه در این سوز و نواییم
ای فتنه گران ما همه مشتاق بلاییم
ما سینه زنان حرم کرب و بلاییم
پیروز به هر فتنه و هر معرکه ماییم
کوریِّ همه فتنه گران این علم ماست
جمهوری اسلامی ایران حرم ماست
این سروِ تنومند ز طوفان نهراسد
حق است که از لشگر شیطان نهراسد
از فتنه ی در قامت ایمان نهراسد
از فتنه چه پیدا و چه پنهان نهراسد
از فتنه مرا غصّه به هر صحن و رواق است
دل یاد غم حادثه ی شاهچراغ است
هر چند که آلوده ترین غرق گناهم
با اینکه به درگاه تو پرونده سیاهم
عمری است اگر غرق غم و سوزم و آهم
داده است مرا حضرت معصومه پناهم
او آمد و اقبال به قم یار شد اینجا
او آمد و صدّیقه حرم دار شد اینجا
آن زن که ملائک همگی هست غلامش
از شهر نبیّ آمده دنبال امامش
رو سوی خراسان صلوات است و سلامش
ماندن به ره رهبر دین است مرامش
از او به همه مرد و زن اینگونه خطاب است
زن زندگی آزادگی معنای حجاب است
آخر غم دیدار رضا بر جگرش ماند
رویای رسیدن، به دل پر شررش ماند
تصویر رضا در دل چشمان ترش ماند
بس روضه ی ناگفته به آه سحرش ماند
بیمار شد أمّا به عیادت همه بودند
اینجا همه دور و بر یک فاطمه بودند
این فاطمه را نیست دگر غصّه ی مسمار
آن فاطمه افتاد میان در و دیوار
این فاطمه را بود در این خاک طرفدار
آن فاطمه شد بین چهل مرد گرفتار
این فاطمه را خیل محارم به حرم برد
آن فاطمه از دشمن این خانه لگد خورد
او ماند و غم بی کسی دار و ندارش
او ماند و دل زار غم دیدن یارش
شد رنگ خزان از غم دلدار بهارش
از قم به خراسان نرسید آخر کارش
دیدار رضا گر که نشد قسمت خواهر
بر نیزه ندیده است دگر رأس برادر
آه از غم زینب که به گودال چه دیده
دیده است به بالای سنان رأس بریده
دیده است غم پیرُهن و مشک دریده
از داغ برادر چه کشیده چه کشیده
می دید که شمر آمده بر سینه نشسته
از سمّ سطوران همه ی سینه شکسته
آه از دل زینب که شده زار و گرفتار
او در غل و زنجیر سر یار جلو دار
میدید سر نیزه سر پاک علمدار
با شمر و سنان رفت سر کوچه و بازار
دل ها ز غم دختر صدّیقه کباب است
کی جای زن پرده نشین بزم شراب است
#شعر
#مناجات_و_روضه
#حضرت_معصومه
@Arshiv_Gholam
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تیزر مجموعه منفی حجاب🎥
"گروه رسانه ای طلوع"
#فیلم
#منفی_حجاب
#گروه_رسانهای_طلوع
@Arshiv_Gholam
@resaneh_tolooe
14010728-13.mp3
2.89M
🎙مالامال دردم، بازم هواتو کردم🎙
📆 سالروز ورود حضرت معصومه (س) به قم؛ یادبود خادم الحسین کربلایی جواد محمدی | ۱۴۰۱/۰۷/۲۸
هیئت یازینب (سلام ﷲ علیها)
#صوت
#سینه_زنی
@Arshiv_Gholam
@yazeinaba_ir
یک ون شبهه - سعداء.pdf
4.58M
💥کتاب یک ون شبهه
🔰 پاسخ به شبهات معترضین در حوزه زن و آزادگی
✍ حضرت استاد راجی
(کاری از اندیشکده راهبردی سعداء)
#معرفی_کتاب
#یک_ون_شبهه
#استاد_راجی
@Arshiv_Gholam
رو به پیری می رود هر روز نوکر بیشتر
گرد پیری می نشیند روی این سر بیشتر
همّت «حیّ علی خیر العمل» کمرنگ شد
خیر در پرونده ام دارم ولی شرّ بیشتر
آی آقای عزیزِ ما بیا برگرد که
دور از تو میشوم هر روز بدتر بیشتر
از من این من را بگیر و چشم گریانم بده
چون مقرّب میشوم با دیدهی تر بیشتر
دیرتر در وا کنی، بر من تفضّل کردهای
دوست دارم که بمانم پشت این در بیشتر
یا عزیز اللّه ما را هم به زهرا وصل کن
وصل کن ما را به قدر و نور و کوثر بیشتر
هر کسی دارد ارادت به علیِّ مرتضی
پشت او بوده دعای خیر مادر بیشتر
قدر زهرا را کسی نشناخت غیر از مرتضی
قدر او معلوم می گردد به محشر بیشتر
دلخوریم از اهل یثرب، از علی نشناسها
دلخوریم این روزها از کوچه، از در بیشتر
آتش اوّل چوب را سوزاند، أمّا فکر کن
عمدتاً آتش اثر دارد به معجر بیشتر
"وحید محمدی"
#شعر
#مناجات_و_روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
🔰و قد نسب إليه (أمیرالمؤمنین) أيضا قوله (عليه السّلام):
رأيت النّاس قد ذهبوا إلى من عنده ذهب
فمن لا عنده ذهب فعنه النّاس قد ذهبوا
رأيت النّاس قد مالوا إلى من عنده مال
فمن لا عنده مال فعنه النّاس قد مالوا
📜روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، ج13، ص 20
#حدیث
#روضه_المتقین
#امام_علی
@Arshiv_Gholam
🏴هیئت خیمه أصحاب الحسین (علیه السّلام)🏴
⚫️ سخنرانی:
حضرت استاد آقاتهرانی
🔴 مدّاحی:
حجّت الإسلام قربانی
شیخ غلامعلي بدرلو
⏳ زمان:
جمعه، ۲۰ آبان ۱۴۰۱
ساعت ۱۸:۳۰
🌐 مکان:
قم، خیابان جمهوری، کوچه ۶، پلاک ۲۵، مؤسسه ولاء منتظر (علیه السّلام).
#اطلاع_رسانی
#جلسه_هفتگی
#ربیع_الثانی
@Arshiv_Gholam
22.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥قانون پوشش🎥
❌ میگن جمهوری اسلامی به دنبال جنسی کردن این تجمّعاته...
#فیلم
#قانون_پوشش
#سخنرانی
#امین_بسطامی
@Arshiv_Gholam
شب بود، نور عرش خداوند دیده شد
فریاد ابرهای بهاری شنیده شد
باران به سمت پهنه ی ساحل کشیده شد
در جزر و مَدِّ عاطفه، عشق آفریده شد
امواجِ حاجتیم که غرقِ تلاطمیم
دلدادگان حضرت معصومهی قُمیم
بالاترین عروج قنوتِ دعا، سلام
پنهان ترین تشرّف جبریلها، سلام
شوق توسّلات سحرگاهِ ما، سلام
ای قبلهی قیامِ امامِ رضا، سلام
ما حاجیان کعبه ی خواهر _ برادریم
سجدهگذار تُربت موسَیبنجعفریم
غم در شکوه شادی آئینه ها گم است
رزق شراب مستیِ ما پای این خُم است
میلِ کبوترانگیِ ما به گندم است
زیباترین مسافرتم، مشهد و قم است
این سعیِ پُر صفایِ گدا را زیاد کن
جان رضا زیارت ما را زیاد کن
فوّاره های صحن تو حظِّ وضوی ما
مِهرت همیشه آمده در جستجوی ما
ای کاش یاکریم حرم بود، قوی ما
بانو نگو، بگو همه ی آبروی ما
نامت، حجاب روی سر دخترِ من است
ذکر رضا رضا شرفِ کشور من است
تا طفلِ مکتب تو به عالِم شبیه شد
دست هزار علم، دخیل ضریح شد
مشق پُر اشتباه شب ما، صحیح شد
هر مرجعی کنار تو نُطقش فصیح شد
حوزه؛ نشانهی هنر سروری توست
فخرِ طباطباییِ ما، نوکری توست
از شوق وصلِ چشمهی تو، جو شدن خوش است
مثل گلاب، در حرمت، بو شدن خوش است
در دست خادمان تو، جارو شدن خوش است
در صحن آب و آینه آهو شدن خوش است
آهو نشد، نشد، تو بیا وُ ثواب کن
من را کبوتر حرمت انتخاب کن
از برکت حضور تو دنیا ادامه داشت
امروز رفت و فرصت فردا ادامه داشت
در هیبت تو جلوه ی زهرا ادامه داشت
این "اشفعی لنا"ی لب ما ادامه داشت
تا در زمان حادثه ها مادری کنی
در حشر با شفاعت خود، محشری کنی
کم کم شروع واقعهی اشک و آه شد
تب کردی و کرانه ی گیتی تباه شد
روز عَجم زمان غروبت، سیاه شد
قم نه، بگو تمام جهان بی پناه شد
سَم گرچه نای پرزدنت را نشانده است
أمّا وقار ساحت تو حفظ مانده است
بالت نسوخت و پر تو لطمهای ندید
در قم حریم معجر تو لطمهای ندید
در طوس، شأن دلبر تو لطمهای ندید
موی سر برادر تو لطمهای ندید
وای از دَمی که خواهری از تَل نگاه کرد
یک مست، نیزه واردِ حلقوم شاه کرد
"بردیا محمدی"
#شعر
#مدح_و_روضه
#حضرت_معصومه
@Arshiv_Gholam
هر وقت حرف دیدن یارست لن هم هست
دل کندن از دلبستگیها، از وطن هم هست
گفتم همه جمعند شاید جاى من هم هست
در باغ اگر گل هست، پهلویش چمن هم هست
وقتى که در باز است حرف باز کردن نیست
وقت گدایى که مجال ناز کردن نیست
پروانه بودن به همین پرواز کردن نیست
گر خواستى پروانه باشى سوختن هم هست
لازم نکرده هیچکس ما را نگه دارد
ما را دو عالم بس اگر مولا نگه دارد
سرمایه اى دارى بده زهرا نگه دارد
زیرا که در این راه حتما راهزن هم هست
هر وقت دردى هست، یا هر وقت آهى هست
از جانب معشوق ما حتما نگاهى هست
در کوله بار ما اگر بار گناهى هست
أمّا خوشم، زیرا دعاى پنج تن هم هست
داریم ما از دو برادر، هر چه را داریم
پس کربلا را از حسین و مجتبا داریم
گیرم مدینه بسته گردد، کربلا داریم
قبر حسین بن على قبر حسن هم هست
نامى که هر شب با توسّل میبرم زهراست
مهر على را دارم و بالاسرم زهراست
من بچّه این خانه ام، پس مادرم زهراست
آرى به فکرم هست زهرا، دائما هم هست
آتش گرفته گلشنى در پیش همسایه
خاکى شده چه دامنى در پیش همسایه
این را که دارى میزنى در پیش همسایه
تازه پدر از دست داده، تازه زن هم هست
"علی اکبر لطیفیان"
#شعر
#مناجات_و_روضه
#حضرت_زهرا
@Arshiv_Gholam
قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو اَلْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ بِلاَلٍ اَلْمُهَلَّبِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ رَاشِدٍ اَلْأَصْفَهَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلثَّقَفِيُّ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ شِمْرٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مَيْمُونٍ اَلْمَكِّيُّ مَوْلَى بَنِي مَخْزُومٍ عَنْ جَعْفَرٍ اَلصَّادِقِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْبَاقِرِ عَنْ أَبِيهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ):
🔸إِنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) أُتِيَ بِخَبِيصٍ فَأَبَى أَنْ يَأْكُلَهُ، فَقَالُوا لَهُ أَ تُحَرِّمُهُ؟ قَالَ لاَ وَ لَكِنِّي أَخْشَى أَنْ تَتُوقَ إِلَيْهِ نَفْسِي فَأَطْلُبَهُ، ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآيَةَ «أَذْهَبْتُمْ طَيِّبٰاتِكُمْ فِي حَيٰاتِكُمُ اَلدُّنْيٰا وَ اِسْتَمْتَعْتُمْ بِهٰا».
🔹عبد اللّه بن ميمون مكّى از امام صادق از پدرش امام باقر (عليهما السّلام) روايت میكند كه فرمود:
حلوائى (که از مویز و خرما و روغن درست شده بود) براى أميرالمؤمنين (عليه السّلام) آوردند و حضرت ميل نفرموند، عرض كردند آن را حرام مىدانيد؟ فرمود نه، أمّا مىترسم دلم خواستار آن شود و به دنبالش بروم (و نفسم مشتاق آن شود). سپس اين آيه را تلاوت نمودند «شما بهرههاى پاكيزۀ خود را در زندگانى دنياى خود برديد و از تمامى آنها بهرهمند گشتيد».
📜الأمالي (للمفید) ج ۱، ص ۱۳۴
#حدیث
#أمالی_مفید
#امام_باقر
#امام_صادق
#امام_علی
@Arshiv_Gholam