همین که راز دل زهر بر ملا شده بود
به قتلگاه از این بیت، کوچه وا شده بود
و شمر خندهی تلخی به خنجرش میکرد
و شعر گریهکنِ روضهی رضا شده بود
به سمت خانه چهل بار خاطرش خون شد
نشسته بود چهل بار و باز پا شده بود
به سمت خانه چهل روضه را نشست و گریست
دلش حسینیهای غرقِ در عزا شده بود
و درد بود که عمامه از سرش افتاد
امام گریهی کز کرده در عبا شده بود
اشاره کرد که آن خانه بیحصیر شود
و خاکهای کف حجره کربلا شده بود
صدای سُم همه جای اتاق شیهه کشید
در آن دقیقه که سَم درد بی دوا شده بود
کریم در به روی خویش بست و راهی شد
جواد آمد و درهای بسته وا شده بود
جواد آمد و این تازه اول روضهست
جگر شبیه به اکبر جدا جدا شده بود...
#محمد_خادم
@ArtaGraph