eitaa logo
ارزانسرای کفش و صندل کیانی 👠
20.8هزار دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
6.5هزار ویدیو
16 فایل
❤️هوالرزاق❤️ کفش‌و‌کتونی تک به‌قیمت عمده🤩 ✅مستقیم ،بدون واسطه از تولیدی خرید کن🥰 بهترین کیفیت با کمترین قیمت 😍 اول مقایسه کنید بعد خرید💰 جهت ثبت سفارش👇 🧑‍💻 @Hamzeh4k 📲 09357722560 ✅لینک کانال جهت عضویت👇 https://eitaa.com/ArzansarayeKiani
مشاهده در ایتا
دانلود
1(4).mp3
1.27M
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 کمی تا بهجت🌷 @behjat135 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🔴تله مهربانی ✍سه تا دانشجو بودیم توی دانشگاهی در یکی از شهرهای کوچک قرار گذاشتیم هم‌خونه بشیم. خونه‌های اجاره‌ای کم بودند و اغلب قیمتشون بالا. می‌خواستیم به دانشگاه نزدیک باشیم، قیمتشم به بودجه‌مون برسه. تا اینکه خونه پیرزنی رو نشونمون دادند. نزدیک دانشگاه، تمیز و از هر لحاظ عالی. فقط مونده بود اجاره‌بها! گفتند که این پیرزن اول می‌خواد با شما صحبت کنه. رفتیم خونه‌اش و شرایطمون رو گفتیم. پیرزن قبول کرد اجاره رو طبق بودجه‌مون بدیم که خیلی عالی بود. فقط یه شرط داشت که همه‌مونو شوکه کرد. اون گفت که هر شب باید یکی از شماها برای نماز منو به مسجد ببره، در ضمن تا وقتی که اینجایید باید نمازاتون رو بخونید. واقعا عجب شرطی!! همه‌مون مونده بودیم. من پسری بودم که همیشه دوستامو که نماز می‌خوندن، مسخره می‌کردم. دو تا دوست دیگه‌ام هم ندیده بودم نماز بخونن. اما شرایط خونه هم خیلی عالی بود. پس از کمی مشورت قبول کردیم. پیرزن گفت:یه ترم اینجا باشین اگه شرطو اجرا کردین، می‌تونین تا فارغ‌التحصیلی همین جا باشین. خلاصه وسایل خودمونو بردیم توی خونه پیرزن. شب اول قرار شد یکی از دوستام پیرزنو ببره تا مسجد که پهلوی خونه بود. موقع نماز بلند شد رفت و پیرزنو همراهی کرد. نیم ساعت بعد اومد و گفت: مجبور شدم برم مسجد نماز جماعت شرکت کنم. همه‌مون خندیدیم. شبِ بعد من پیرزنو همراهی کردم. با اینکه برام سخت بود رفتم صف آخر ایستادم و تا جایی که بلد بودم نماز جماعتو خوندم.موقع برگشتن پیرزن گفت: شرط که یادتون نرفته، من صبحا ندیدم برای نماز بیدار بشید. به دوستام گفتم. از فردا ساعتمونو کوک کردیم. صبح زود بیدار شدیم، چراغو روشن کردیم و خوابیدیم. شب، بعد از مسجد پیرزن یک قابلمه غذای خوشمزه که درست کرده بود، برامون آورد. واقعا عالی بود، بعد از چند روز یه غذای عالی. کم‌کم هر سه شب یکی‌مون می‌رفتیم. نماز جماعت برامون جالب بود. بعد از یک ماه که صبح بلند می‌شدیم و چراغو روشن می‌کردیم، کم‌کم وسوسه شدم نماز صبح بخونم. من که بیدار می‌شدم شروع کردم به نماز صبح خوندن. بعد از چند روز دو تا دوست دیگه هم نماز صبح خودشونو می‌خوندن.واقعا لذت‌بخش بود. لذتی که تا حالا تجربه نکرده بودم. تا آخر ترم هر سه تا با پیرزن به مسجد می‌رفتیم برای نماز جماعت. خودمم باورم نمی‌شد. نمازخون شده بودم، اصلا اون خونه حال و هوای خاصی داشت. هر سه تامون تغییر کرده بودیم. بعضی وقتا هم پیرزن از یکی‌مون خواهش می‌کرد یه سوره کوچک قرآنو با معنی براش بخونیم.تازه با قرآن و معانی اون آشنا می‌شدم. چقدر عالی بود. البته بعد از چهار سال تازه فهمیدیم پیرزن تموم اون سوره‌ها رو حفظ بوده. پیرزن ساده‌ای در یک شهر کوچک فقط با عمل و رفتارش همه‌مونو تغییر داده بود. کمی تا بهجت🌷 @behjat135
✅داستان کوتاه روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی بود ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش فرو رفت از شدت درد فریادی زد سوزن را چند متر دور تر پرت کرد . مردی حکیم که از آن مسیر عبور می کرد ماجرا را دید سوزن را اورد به کفاش تحویل داد و شعری را زمزمه کرد درختی که پیوسته بارش خوری تحمل کن انگه که خارش خوری . این سوزن منبع درآمد توست این همه فایده حاصل کردی یک روز که از آن دردی برایت امد ان را دور می اندازی! درس اخلاقی اینکه اگر از کسی یا وسیله ای رنجشی آمد بیاد اوریم خوبی های که از جانب آن شخص یا فوایدی که از آن حیوان وسیله یا درخت در طول ایام به ما رسیده , آن وقت تحمل ان رنجش اسان تر می شود ... کمی تا بهجت🌷 @behjat135
🌿از امیرالمومنین (علیه السلام) این گونه نقل می شود که؛ شخصی که نابینا بود از فاطمه (سلام الله علیها) اجازه خواست تا به حضور برسد. آن حضرت اجازه داد ولی در طول ملاقات حجاب کامل در بر داشت. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: دخترم! چرا حجاب در بر نمودی در حالی که او تو را نمی بیند؟ حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند: آری او مرا نمی بیند ولی من او را می بینم و او بوی مرا حس می کند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: شهادت می دهم که تو پاره ای از وجود من هستی. 📚بحار الأنوار، ج ‏43، ص 91. کمی تا بهجت🌷 @behjat135
🍃 امام حسن علیه السلام: همانا رفع مشکل و برآورده کردن حاجت برادرم، از یک ماه اعتکاف در نزد من بهتر و محبوب‌تر است. ‎‎‌‌‎‎‌ کمی تا بهجت🌷 @behjat135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹امیرالمؤمنین عليه السلام: 🌷كانون بدى ها، لجاجت و مجادله زياد است 🌷جماعُ الشَّرِّ اللَّجاجُ و كَثرَةُ المُماراةِ 📚غررالحكم حدیث 4795 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
یکی از نام‌های قیامت یوم الحسرت است. یعنی در آن روز همه انسان‌ها حسرت می‌خوردند که کاش در‌ دنیا کار خوب بیشتر انجام می‌دادند. حتی بندگان خوب هم حسرت می‌خورند و می‌گویند کاش توشه بیشتری برای این روز فراهم می کردیم. 🔹علامه ره کمی تا بهجت🌷 @behjat135
🌺پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: برادرم عیسی (علیه‌السلام) به شهری عبور نمود که در آن مرد و زنی بر سر یکدیگر فریاد می‌زدند! حضرت به آنها فرمود: شما را چه شده؟! چرا فریاد می‌کنید؟ آن مرد عرض کرد: ای پیامبرخدا، این همسر من است، و هیچ بدی هم ندارد بلکه زنی است صالحه، ولی در عین حال دوست‌ دارم از او جدا شوم! حضرت عیسی علیه السلام فرمود: به هرحال بگو چه نقصی در او است که می‌خواهی از وی جدا شوی؟ آن مرد عرضه داشت: بدون اینکه پیر شده باشد، صورتش شکسته و فرسوده شده. حضرت به آن زن فرمود: ای زن! دوست داری طراوت صورتت به تو برگردد؟ آن زن عرضه داشت: آری. حضرت فرمود: هرگاه غذا تناول می‌کنی، پیش از سیرشدن از آن دست بکش. زیرا طعام وقتی در شکم و معده زیاد شد، طراوت و نشاط صورت را از بین می‌برد. زن به این دستور عمل نمود، و طراوت صورتش دوباره بازگشت. 📙(مستدرک الوسائل،ج۱۶ص۲۱۷). کمی تا بهجت🌷 @behjat135
⚜روزی سلیمان پیامبر در میان اوراق کتابش جانوران ریزی را دید که صفحات او را خورده و فرو برده اند . 🍃در خیال خود از خداوند میپرسد : غرض از خلقت اینها چه بوده است ؟ در حال به سلیمان خطاب میرسد : 🌾که به جلال و جبروت خودم سوگند که هم اکنون همین سوال را این ذره ناچیز درباره خلقت تو از من پرسید ... کمی تا بهجت🌷 @behjat135
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ بسیار زیبا و دلنشین دعای فرج👆👆 🤲همگی یکدل و یکصدا دعای فرج مولا صاحب الزمان عج را بخوانیم 🌸سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان عجل الله صلوات🌸