#کفار_جرات_رودررویی_ندارند
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
برای کفار خیلی سخت است که یکی از آنها بهطور مستقیم و رودررو با ما بجنگد، لذا تا جایی که امکان دارد و جان دارند، پول خرج میکنند که ما مسلمانها را اغوا کنند و به جان هم بیندازند. ولی ما هم چنان غافل هستیم.
📚 در محضر بهجت، ج٣، ص١۶۵
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
#حضرت_معصومه_علیهاالسلام_گله_دارند❗️
همسرش با عجله وارد اتاق شد و گفت: «صبحانه حاضر است؟ آقای بهجت آمدند.»
زن استکان ها را از چای دم کشیده پر کرد
و همراه نان توی سینی گذاشت.
توی این فکر بود که آقا اول صبح برای چه کاری آمده اند.
چند دقیقه ای که گذشت، مرد دوباره به آشپزخانه برگشت: «آقای بهجت با شما کار دارند!»
ضربان قلبش به شماره افتاد.
چادرش را سر کرد و پیش آقا رفت.
آقا بدون اینکه سرش را بالا بگیرد، گفت: «حضرت معصومه علیهاالسلام گله دارند که چرا در این مدتی که به قم آمده اید، خدمت ایشان نرسیده اید.»
زن به قالی خیره شد
که گل هایش پشت پرده ای از اشک محو شده بود. (بر اساس خاطرۀ یکی از مرتبطین)
📚 در خانه اگر کس است، ص ۶٣
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
#سلمان_از_ما_اهلبیت_است
سلمان فارسی رحمهالله با اینکه در اول امر مسلمان نبود و میدانیم که مقاماتش به خاطر مسلمان بودنش بود بر قریش و بر تمام صحابه مقدم شد، بهجز آنهایی که آنان را به عصمت میشناسیم.
شخصی گفت: خواب دیدم که حضرت سلمان رحمهالله عمامهی سیاه پوشیده، به او گفتم: شما که سید نیستید؟ چرا عمامه سیاه و نشانهی سیادت به سر گذاشتهاید؟ فرمود: مگر نشنیدهای که رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «سَلْمانُ مِنا أَهْلَ الْبَیتِ؛ سلمان، از ما اهلبیت است». روایت مفصلی راجع به آخرالزمان از سلمان نقل شده است.
📚 در محضر بهجت، ج١، ص٣٠٢
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
#مگر_ما_خواب_نیستیم
◾️ آیا ما خواب نیستیم؟
گزیدهای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیتالله بهجت قدسسره
دستفروش عرب، با آن هیکل درشت، خوابیده بود وسط مسجد.
ما دور تا دور نشسته بودیم، منتظر شروع درس.
گفتیم حالا بیدار میشود، حالا بیدار میشود... ولی بیدار نشد.
با ورود آقا، یکی از طلبهها خیز برداشت که برود بیدارش کند؛
آقا آرام گفت: «نه... کاریش نداشته باشید!»
بعد گفت: «اَلَسْنٰا نٰآئِمٖینَ؟ آیا ما خواب نیستیم؟ ...» مگر ما خواب نیستیم؟ کاش یکی هم بیاید ما را بیدار کند...»
📚 به شیوه باران، ص ٢٨
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135