eitaa logo
ارزانسرای کفش و صندل کیانی 👠
20.3هزار دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
6.4هزار ویدیو
23 فایل
❤️هوالرزاق❤️ کفش‌و‌کتونی تک به‌قیمت عمده🤩 ✅مستقیم ،بدون واسطه از تولیدی خرید کن🥰 بهترین کیفیت با کمترین قیمت 😍 اول مقایسه کنید بعد خرید💰 جهت ثبت سفارش👇 🧑‍💻 @Hamzeh4k 📲 09357722560 ✅لینک کانال جهت عضویت👇 https://eitaa.com/ArzansarayeKiani
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 آیت الله مجتهدی(ره) : ✍ ما کم ثواب نمی کنیم ثواب‌دانمان سوراخ است. 👌 فلان عمل خوب را انجام مۍدهیم ، و به ما ثواب می‌دهند ، ولی گناهی را مرتکب مۍشویم و ثواب ها هم میریزد و از بین میرود. کمی تا بهجت🌷 @behjat135
9.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌 محبت در خانواده بالاتر از اعتکاف در مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله) کمی تا بهجت🌷 @behjat135
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ❣ ❣ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏سلیس و ساده بگویم: دلم گرفته برایت! 🤲اَللّٰهُمَّ عَجِّلِ لْوَلیِّکَ الْفَرَجْ🤲 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 کمی تا بهجت🌷 @behjat135 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
?????????????? ???? ?????? ????????????????? 1.mp3
1.27M
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 کمی تا بهجت🌷 @behjat135 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❗️ 🔆 تشخیص تکلیف، نوری است در قلب مؤمن ✅حضرت آیت الله بهجت قدس سره: آیا راه خدا و بندگی را پیدا کرده‌ایم تا در راه باشیم؟! تشخیص تکلیف، نوری است در قلب مؤمن. در صورتی که به تکلیف عمل کند، دیگر زندان و شکنجه برای او سهل و آسان است؛ ولی راحتی در منزل در صورت عمل‌نکردن به تکلیف، بسیار مشکل و سخت است! 📚 در محضر بهجت، ج۲، ص۲۴۶ 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️ 🎞عاق فرزندان توسط والدین ازعالم برزخ بسیاری ازگره های زندگی ما ازتوجه نکردن به همین نکته است✅ ازشون بگیریم 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
👌 سفارشات و هدایای امام زمان (علیه‌السلام) به آیة اللّه نجفی مرعشی ✍ آیة اللّه نجفی مرعشی می گوید : «در اقامتم در سامرّاء شبهایی را در سرداب مقدّس بیتوته کردم؛ آن هم شبهای زمستانی. در یکی از شبها آخر شب، صدای پایی شنیدم با این که درب سرداب بسته بود و قفل بود ترسیدم، زیرا عدّه ای از دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) به دنبال کشتن من بودند. شمعی که همراه داشتم نیز خاموش شده بود. ناگاه صدای دلربایی شنیدم که سلام داد به این نحو: «سلامٌ علیکم یا سیّد» و نام مرا برد. جواب داده گفتم: «شما کیستید؟» فرمود: «یکی از بنی اعمام تو.» گفتم: «درب بسته بود از کجا آمدی؟» فرمود: «خداوند بر هر چیزی قدرت دارد.» پرسیدم: «اهل کجایید؟» فرمود: «حجاز.» سپس سیّد حجازی فرمود: «به چه جهت آمده ای اینجا در این وقت شب؟» گفتم: «به جهت حاجتهایی.» فرمود: «برآورده شد.» سپس سفارش فرمود بر نماز جماعت و مطالعه در فقه و حدیث و تفسیر. و تأکید فرمود در صله رحم و رعایت حقوق استاد و معلّمین، و نیز سفارش فرمود به مطالعه و حفظ نهج البلاغه و حفظ دعاهای صحیفه سجّادیّه. از ایشان خواستم درباره من دعا فرماید. پس دست بلند کرده به این نحو دعایم کرد: «خدایا به حقّ پیغمبر و آل او، موفّق کن این سیّد را برای خدمت شرع و بچشان بر او شیرینی مناجاتت را و قرار بده دوستی او را در دلهای مردم و حفظ کن او را از شرّ و کید شیاطین، مخصوصاً حسد.» در بین گفتارش فرمود: «با من تربت سیّد الشّهداء (علیه السلام) است، تربت اصل که با چیزی مخلوط نشده.» پس چند مثقالی کرامت فرمود و همیشه مقداری از آن نزد من بود. چنانکه انگشتری عقیق نیز عطا فرمود که همیشه با من هست و آثار بزرگی را از اینها مشاهده کردم. بعد از این، آن سیّد حجازی از نظرم غایب شد.» 📚 کتاب قبسات - منتخبات ابن العلم - منتقم حقیقی کمی تا بهجت🌷 @behjat135
🌷همسر مرحوم آیت الله مرعشی نجفی (ره) : ☘️ در طول این شصت سال زندگی ام با ایشان ، یک مرتبه با من با تحکم سخن نگفتند ورفتار خشنوت آمیز نداشتند. کمی تا بهجت🌷 @behjat135
❗️ ✅پس از آن همه اصرار[آیت‌الله بهجت]، قبول کرد برود حج؛ ولی به این شرط که کسی خبردار نشود. از من پرسید: «خانواده‌ات راضی می‌شوند که با من بیایی؟» گفته بودم: «از خدای‌شان است!» موسم حج که رسید، تمام مقدمات کار آماده بود. عده‌ای از سفر حج ایشان با خبر شدند. حتماً سایر حجاج ایرانی نیز مطلع می‌شدند و کار دشوار می‌شد؛ آقا وقتی دیدند همه باخبرند، از سفر منصرف شدند و خواستند از میزبانان عذرخواهی کنم! *** چند روز که گذشت، همسرم پرسید: «مگر نمی‌خواهید به حج بروید؟! همه که رفتند!!» تعجب کردم! پرسیدم: «از چه حرف می‌زنی؟!» گفت: یک روز آقا مرا صدا زدند و پرسیدند: «با این بنده‌زاده بخواهم بروم به‌حج، شما راضی هستی؟» من هاج‌وواج مانده بودم که چه جوابی بدهم؟! گفتم: «یعنی چه؟!» فرمودند: «آخر ایشان نباشد، ادارۀ بچه‌ها برای شما زحمت نیست؟» با خود گفتم: «تا حالا اذن شوهر شرط بوده، آن وقت آقا اجازۀ مرا از همسرم گرفته است.» (بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام و المسلمین علی بهجت) 📚 این بهشت، آن بهشت، ص٢٨ 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
⭕️ دیدار دانشجوی مشروبخوار با آیت الله بهجت(ره) 🔸وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت…بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت…منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن…اما اصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن…در حالی که بقیه رو تحویل میگرفتن…یه لحظه تو دلم گفتم:"میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه…تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره؟ تو که میدونی چقدر گند زدی…!” 🔺خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم…تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم، از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن… 🔸دم در سرم رو پایین انداخته بودم، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن: "حمید حمید! حاج آقا باشماست." دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…در گوشم گفتن: 🔺- یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی @behjat135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا