💐 دست مادرتان را ببوسید
✍اگر میخواهید در زندگی
موفق باشید و از آن لذت ببرید،
به پدر و مادرتان نیکی کنید،
خصوصاً به مادر،
دست او را ببوسید،
دل او را به دست آورید
و بدانید اگر آنها از تو راضی باشند،
خـدا هم از تو راضی خواهد بود
و اگر خدایی نکرده
آنها را از خود برنجانی
خداوند را از خود ناخشنود کردهای.
📚 از بیانات آیت الله مجتهدی (ره)
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
☀️ #بالاتر_از_کیمیا ☀️
🌷نقل معتبر از مرحوم نخودکی اصفهانی است که اگر به اذکار ذیل بعد از هر نماز واجب مداومت ورزد ، هیچگاه بی پول نمانده و از کیمیا بهتر است .
🌸 بعد از هر نماز واجب
1️⃣ یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» میخوانی:
✨ اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَوَتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَوَتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ؛✨
2️⃣ و بعد تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را میگویی؛
3️⃣ و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را میخوانی؛
4️⃣ و بعد سه بار صلوات بگوید :
اللهم صل علی محمد و آل محمد؛
5️⃣بعد سه بار آیه مبارکه زیر را بخواند:
🌺 ومَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا
📚(سوره طلاق آیه 2 و 3)
@behjat135
کلاس اول یزد بودم. سال 1340. وسطای سال اومدیم تهران یه مدرسه اسممو نوشتند. شهرستانی بودم، لهجه ی غلیظ یزدی و گیج از شهری غریب.
ما کتابمان دارا آذر بود ولی تهران آب بابا معضلی بود برای من، هیچی نمی فهمیدم.البته تو شهر خودمان هم همچین خبری از شاگرد اول بودنم نبود، ولی با سختی و بدبختی درسکی می خواندم. توی تهران شدم شاگرد تنبل کلاس.
معلم پیر و بی حوصله ای داشتیم که شد دشمن قسم خورده ی من، هر کسی درس نمی خواند می گفت: می خوای بشی فلانی و منظورش من بینوا بودم.با هزار زحمت رفتم کلاس دوم، آنجا هم از بخت بد من، این خانم شد معلممان. همیشه ته کلاس می نشستم و گاهی هم چوبی می خوردم که یادم نرود کی هستم! دیگر خودم هم باورم شده بود که شاگرد تنبلی هستم تا ابد....
کلاس سوم یک معلم جوان و زیبا آمد مدرسه مان، لباسهای قشنگ می پوشید و خلاصه خیلی کار درست بود، او را برای کلاس ما گذاشتند.من خودم از اول رفتم به ته کلاس نشستم. می دانستم جام اون جاست.درس داد، مشق گفت که برا فردا بیاریم. آنقدر به دلم نشسته بود که تمیز مشقم را نوشتم.ولی می دانستم نتیجه ی تنبل کلاس چیست. فردا که اومد، یک خودنویس خوشگل گرفت دستش و شروع کرد به امضا کردن مشقها. همگی شاخ درآورده بودیم، آخه مشقامون را یا خط می زدند یا پاره می کردند. وقتی به من رسید با ناامیدی مشقامو نشون دادم، دستام می لرزید و قلبم به شدت می زد. زیر هر مشقی یه چیزی می نوشت.خدایا برای من چی می نویسه؟
با خطی زیبا نوشت: عالی
باورم نمی شد بعد از سه سال این اولین کلمه ای بود که در تشویق من بیان شده بود .لبخندی زد و رد شد. سرم را روی دفترم گذاشتم و گریه کردم، به خودم گفتم که هرگز نمی گذارم بفهمد که من تنبل کلاسم. به خودم قول دادم بهترین باشم...آن سال با معدل بیست شاگرد اول شدم و همینطور سال های بعد همیشه شاگرد اول بودم. وقتی کنکور دادم نفر ششم کنکور در کشور شدم و به دانشگاه تهران رفتم.
یک کلمه به آن کوچکی سرنوشت مرا تغییر داد.
چرا کلمات مثبت و زیبا را از دیگران دریغ می کنیم به ویژه ما مادران، معلمان، استادان، مربیان، رئیسان و ....
"خاطره ای از پروفسور علیرضا شاه محمدی استاد روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه کنت انگلستان"
@behjat135
🌷 امام سجّاد (عليه السلام) :
☘ آخرين سفارش حضرت خضر به حضرت موسى اين بود كه :
👌هرگز كسى را به سبب گناهش خوار نكن .
📚 الخصال ، ص۱۱۱
@behjat135
👌 تهذیب نفس ، شرط درک خدمت امام زمان (علیه السلام)
✍ آیت الله بهجت(ره) :در تهران استاد روحانیی بود که لُمْعَتَیْن را تدریس می کرد، مطّلع شد که گاهی یکی از طلاّب و شاگردانش که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً خارق العاده دیده و شنیده می شود. روزی چاقوی استاد (در زمان گذشته وسیله نوشتن قلم نی بود، و نویسندگان چاقوی کوچک ظریفی برای درست کردن قلم به همراه داشتند) که خیلی به آن علاقه داشت، گم می شود و وی هر چه می گردد آن را پیدا نمی کند و به تصور آنکه بچّه هایش برداشته و از بین برده اند نسبت به بچه ها و خانواده عصبانی می شود، مدتی بدین منوال می گذرد و چاقو پیدا نمی شود.
و عصبانیت آقا نیز تمام نمی شود. روزی آن شاگرد بعد از درس ابتداءً به استاد می گوید: «آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشته اید و فراموش کرده اید، بچه ها چه گناهی دارند.» آقا یادش می آید و تعجّب می کند که آن طلبه چگونه از آن اطلاع داشته است. از اینجا دیگر یقین می کند که او با (اولیای خدا) سر و کار دارد، روزی به او می گوید: بعد از درس با شما کاری دارم. چون خلوت می شود می گوید: آقای عزیز، مسلّم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا امام زمان (علیه السلام) مشرف می شوید؟ استاد اصرار می کند و شاگرد ناچار می شود جریان تشرّف خود خدمت آقا را به او بگوید. استاد می گوید: عزیزم، این بار وقتی مشرّف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح می دانند چند دقیقه ای اجازه تشرّف به حقیر بدهند. مدتی می گذرد و آقای طلبه چیزی نمی گوید و آقای استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، منفی باشد جرأت نمی کند از او سؤال کند ولی به جهت طولانی شدن مدّت، صبر آقا تمام می شود و روزی به وی می گوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ می بیند که وی (به اصطلاح) این پا و آن پا می کند.
آقا می گوید : عزیزم، خجالت نکش آنچه فرموده اند به حقیر بگویید چون شما قاصد پیام بودی (وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلا الْبَلاغُ الْمُبینُ) آن طلبه با نهایت ناراحتی می گوید: آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقتِ ملاقات بدهیم،شما تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما می آیم.
@behjat135
🌷 رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند :
☘ هرکس به امّت من حدیثی برساند که به سبب آن ، سنّتی برپا شود ، یا بدعتی از میان برود ، جایش در بهشت است.
📚 میزان الحکمة ج 2 ص 517
@behjat135
🌷 امام رضا (علیه السلام) :
☘ لا تَدعُوا العَمـلَ الصّالِـحَ وَ الاِجتهادَ فِى العِبادَةِ اتِّکالاً عَلى حُبِّ آلِ مُحَمدٍ صلی الله علیه و آله وَ لا تَدعُوا حُبَّ آلِ مُحَمـدٍ صلی الله علیه و آله لامرِهـم اِتِّکـالاً عَلـى العِبـادَةِ فَـاِنَّـهُ لایَقـبَلُ اَحـدَهُـمـا دونَ الآخَر؛
👌 مبادا اعمال نیک را به اتکاى دوستى آل محمد (صلی الله علیه و آله) رها کنید.
👌 مبادا دوستى آل محمد (صلی الله علیه و آله) را به اتکاى #اعمال_صالح از دست بدهید ، زیرا هیچ کدام از ایـن دو ، به تنهایى پذیرفته نمى شود.
📖 فقه الرضا ص339
📖 بحارالانوار ج75 ، ص 347
@behjat135
🌷 رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند :
👌 کسیکه نعمتش زیاد شد ذکر #الحمدلله را بسیار بگوید
👌 و کسیکه اندوهش زیاد شد بسیار ذکر #استغفار بگوید . استغفرالله ربی و اتوب الیه
👌 و کسیکه فقر بر او فشار آورد ذکر #لاحول_ولاقوه_الابالله_العلی_العظیم را بسیار بگوید که این ذکر فقر را از او برطرف میکنید.
📚 اصول کافی
@behjat135
🔥 شیطان به حضور حضرت موسی(علیه السلام) آمد و گفت : میخواهی تو را هزار و سه پند بیاموزم
🌸 فرمود : آنچه که میدانی من بیشتر میدانم، نیازی به پند تو ندارم. جبرئیل امین ، نازل شد و عرض کرد : یا موسی خداوند میفرماید :
🌿 هزار پند او فریب است اما سه پند او را بشنو.
حضرت موسی به شیطان فرمود : سه پند از هزار و سه پندت را بگو.
🔥 شیطان گفت:
👌 چنانچه در خاطرت انجام دادن کار نیکی را گذراندی ، زود شتاب کن وگرنه تو را پشیمان میکنم.
👌 اگر با زن بیگانه و نامحرم نشستی، غافل از من مباش! که تو را به گناه وادار میکنم.
👌 چون غضب بر تو مستولی شد ، جای خود را عوض کن و گرنه فتنه به پا میکنم.
🌿 اکنون که تو را سه پند دادم تو هم از خدا بخواه تا مورد آمرزش و رحمتش قرار گیرم.
☘ موسی بن عمران خواسته وی را به عرض خداوند رسانید ، ندا رسید :
🌱 یا موسی! شرط آمرزش شیطان این است که برود روی قبر آدم و او را سجده کند.حضرت موسی امر پروردگار را به وی فرمود. شیطان گفت :
🍂 یا موسی من موقع زنده بودن آدم وی را سجده نکردم ، چگونه حالا حاضر میشوم ، خاک قبر او را سجده کنم!؟
📙 قصص الله ، ج۱
@behjat135
در زمان حضرت موسی خشکسالی پيش آمد.
آهوان در دشت، خدمت موسی رسيدند كه ما از تشنگی تلف می شويم و از خداوند متعال در خواست باران كن.
موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود.
خداوند فرمود: موعد آن نرسيده
موسی هم برای آهوان جواب رد آورد.
تا اينكه يكی از آهوان داوطلب شد كه برای صحبت و مناجات بالای كوه طور رود. به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران می آيد وگرنه اميدی نيست.
آهو به بالای كوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد. شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:
دوستانم را خوشحال می كنم و توكل می نمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست.
تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريدن كرد
موسي معترض پروردگار شد.
خداوند به او فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و اين پاداش توكل او بود.
هیچوقت نا امید نشو. لحظه ی آخر شاید نتیجه عوض شود. همیشه توکلت به خدا باشد.
@behjat135
🌷 امام رضا (علیه السلام) :
☘ لا تَدعُوا العَمـلَ الصّالِـحَ وَ الاِجتهادَ فِى العِبادَةِ اتِّکالاً عَلى حُبِّ آلِ مُحَمدٍ صلی الله علیه و آله وَ لا تَدعُوا حُبَّ آلِ مُحَمـدٍ صلی الله علیه و آله لامرِهـم اِتِّکـالاً عَلـى العِبـادَةِ فَـاِنَّـهُ لایَقـبَلُ اَحـدَهُـمـا دونَ الآخَر؛
👌 مبادا اعمال نیک را به اتکاى دوستى آل محمد (صلی الله علیه و آله) رها کنید.
👌 مبادا دوستى آل محمد (صلی الله علیه و آله) را به اتکاى #اعمال_صالح از دست بدهید ، زیرا هیچ کدام از ایـن دو ، به تنهایى پذیرفته نمى شود.
📖 فقه الرضا ص339
📖 بحارالانوار ج75 ، ص 347
@behjat135
🌷 رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند :
👌 کسیکه نعمتش زیاد شد ذکر #الحمدلله را بسیار بگوید
👌 و کسیکه اندوهش زیاد شد بسیار ذکر #استغفار بگوید . استغفرالله ربی و اتوب الیه
👌 و کسیکه فقر بر او فشار آورد ذکر #لاحول_ولاقوه_الابالله_العلی_العظیم را بسیار بگوید که این ذکر فقر را از او برطرف میکنید.
📚 اصول کافی
@behjat135
🌷 رسول اکرم (صلیالله علیه و آله) :
👌 هر کس سوره #فجر را تلاوت کند خداوند به تعداد تمام کسانی که این سوره را خوانده و میخوانند گناهان او را میبخشد.
🌷 حضرت امام صادق (علیهالسلام) :
👌 کسی که این سورهی مبارکه را هنگام طلوع فجر #یازده بار قرائت کند تا طلوع فجر روز بعد از بلاها و از هر چه ترس و هراس دارد ایمن خواهد بود.
📖 تفسیر برهان
📖 ثواب الاعمال
@behjat135
در زمان حضرت موسی خشکسالی پيش آمد.
آهوان در دشت، خدمت موسی رسيدند كه ما از تشنگی تلف می شويم و از خداوند متعال در خواست باران كن.
موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود.
خداوند فرمود: موعد آن نرسيده
موسی هم برای آهوان جواب رد آورد.
تا اينكه يكی از آهوان داوطلب شد كه برای صحبت و مناجات بالای كوه طور رود. به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران می آيد وگرنه اميدی نيست.
آهو به بالای كوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد. شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:
دوستانم را خوشحال می كنم و توكل می نمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست.
تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريدن كرد
موسي معترض پروردگار شد.
خداوند به او فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و اين پاداش توكل او بود.
هیچوقت نا امید نشو. لحظه ی آخر شاید نتیجه عوض شود. همیشه توکلت به خدا باشد.
@behjat135
4_5843456864821450541.mp3
7.31M
جـلـسـهبـیـسـتویـکـم
@hadisroh135
4_5848306917985757234.mp3
8.4M
جـلـسـهبـیـسـتودوم
@hadisroh135
🌷 سه نکته از استاد جاودان :
1⃣ ما برای تا ابد ماندن اینجا نیامدیم، مدت دارد. کم و زیاد. سی سال، چهل سال و... تمام می شود. آخر، تمام می شود.
2⃣ بعد از این عالَم، عالَم دیگری است که انسان باید در آنجا تا ابد بماند.
3⃣ هر چه اینجا عمل کنید، آنجا نتیجه می گیرید.
@behjat135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 آیت الله ناصری :
☘ امکان ندارد حضرت بقیه الله(علیه السلام) دست رد به سینه شما بزند. پشتیبان شما ، ملجأ شما، نگهبان شما، ناصر و یاور شما، خدا شاهد است امام زمان (علیه السلام) است.
👌 تا اینجایش را حضرت کمک کردند بعدش هم اتمام میکنند. اما عرضه متوقف بر تقاضا است. اول باید تقاضا باشد تا عرضه بشود. بخواهید از حضرت، هرکجا گیر کردید(گرفتارید) :
1_ زیارت آل یاسین
2_ دعای توسل
3_ بعد هم نماز امام زمان
@behjat135
🌷 امام صادق (عليه السلام) فرموده اند :
☘ به زودى به شما شبهه رو مى كند ، آنگاه بدون نشانه و راهنما و پيشواى هدايت كننده خواهيد ماند و در آن وقت نجات پيدا نمى كند مگر كسى كه «دعاى غريق» را بخواند.
راوى پرسيد : دعاى غريق چيست ؟ فرمودند :
🤲 يا اَللّه ُ يا رَحْمنُ يا رَحيمُ ، يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ، ثَبِّتْ قَلْبى عَلى دينِكَ.
@behjat135
👌 این صدقه دادن های اول صبح...
🌷 امام صادق (علیه السلام) فرمودند :
«که هیچ چیز نزد خدا از صرف نمودن مال برای امام علیه السلام محبوب تر نیست و بدرستی که خداوند در عوض یک درهم که مؤمن از مال خود بمصرف امام برساند به اندازه کوه احد در بهشت به او عطا می فرماید.» (مکیال المکارم/ج۲/ص۳۵۱)
این صدقه دادن های اول صبحت به نیت سلامتی امام زمانت (اگر چه مبلغ اندکی باشد) خیلی اوضاع و احوال زندگی ات را سر و سامان می دهد، مولا علیه السلام بدهکار تو و من نمی مانند و هزار هزار برابر برایمان جبران می کنند.
@behjat135
کلاس اول یزد بودم. سال 1340. وسطای سال اومدیم تهران یه مدرسه اسممو نوشتند. شهرستانی بودم، لهجه ی غلیظ یزدی و گیج از شهری غریب.
ما کتابمان دارا آذر بود ولی تهران آب بابا معضلی بود برای من، هیچی نمی فهمیدم.البته تو شهر خودمان هم همچین خبری از شاگرد اول بودنم نبود، ولی با سختی و بدبختی درسکی می خواندم. توی تهران شدم شاگرد تنبل کلاس.
معلم پیر و بی حوصله ای داشتیم که شد دشمن قسم خورده ی من، هر کسی درس نمی خواند می گفت: می خوای بشی فلانی و منظورش من بینوا بودم.با هزار زحمت رفتم کلاس دوم، آنجا هم از بخت بد من، این خانم شد معلممان. همیشه ته کلاس می نشستم و گاهی هم چوبی می خوردم که یادم نرود کی هستم! دیگر خودم هم باورم شده بود که شاگرد تنبلی هستم تا ابد....
کلاس سوم یک معلم جوان و زیبا آمد مدرسه مان، لباسهای قشنگ می پوشید و خلاصه خیلی کار درست بود، او را برای کلاس ما گذاشتند.من خودم از اول رفتم به ته کلاس نشستم. می دانستم جام اون جاست.درس داد، مشق گفت که برا فردا بیاریم. آنقدر به دلم نشسته بود که تمیز مشقم را نوشتم.ولی می دانستم نتیجه ی تنبل کلاس چیست. فردا که اومد، یک خودنویس خوشگل گرفت دستش و شروع کرد به امضا کردن مشقها. همگی شاخ درآورده بودیم، آخه مشقامون را یا خط می زدند یا پاره می کردند. وقتی به من رسید با ناامیدی مشقامو نشون دادم، دستام می لرزید و قلبم به شدت می زد. زیر هر مشقی یه چیزی می نوشت.خدایا برای من چی می نویسه؟
با خطی زیبا نوشت: عالی
باورم نمی شد بعد از سه سال این اولین کلمه ای بود که در تشویق من بیان شده بود .لبخندی زد و رد شد. سرم را روی دفترم گذاشتم و گریه کردم، به خودم گفتم که هرگز نمی گذارم بفهمد که من تنبل کلاسم. به خودم قول دادم بهترین باشم...آن سال با معدل بیست شاگرد اول شدم و همینطور سال های بعد همیشه شاگرد اول بودم. وقتی کنکور دادم نفر ششم کنکور در کشور شدم و به دانشگاه تهران رفتم.
یک کلمه به آن کوچکی سرنوشت مرا تغییر داد.
چرا کلمات مثبت و زیبا را از دیگران دریغ می کنیم به ویژه ما مادران، معلمان، استادان، مربیان، رئیسان و ....
"خاطره ای از پروفسور علیرضا شاه محمدی استاد روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه کنت انگلستان"
@behjat135
🌷 حل يك معادله ریاضی توسط امیرالمومنین امام علی(علیه السلام)
✍ گویند شخصی در حال مرگ بود و قبل از مرگش او وصیت کرد :
🔻من 17 شتر و 3 فرزند دارم شتران مرا طوری تقسیم کنید که بزرگترین فرزندم نصف آنها را و فرزند دومم یک سوم آنها را و فرزند کوچکم یک نهم مجموع شتران را به ارث ببرند.
🔻وقتی که بستگانش بعد از مرگ او این وصیت نامه را مطالعه کردند متحیر شدند و به یکدیگر گفتند ما چطور می توانیم این 17 شتر را به این ترتیب تقسیم کنیم؟
🔻و بعد از فکر کردن زیاد به این نتیجه رسیدند که تنها یک مرد در جزیرة العرب می تواند به آنها کمک کند؛ بنابراین آنها به نزد امام علی(علیه السلام) رفتند تا مشکل خود را مطرح کنند
امیرالمومنین (علیه السلام)فرمود : رضایت می دهید که من شترم را به شتران شما اضافه کنم آنگاه تقسیم بنمایم.
👌 گفتند : چگونه رضایت نمی دهیم پس شتر خویش را به شتران اضافه نمود و به فرزند بزرگ که سهمش نصف شتران بود ، نه شتر داد ، به فرزند دوم که سهمش ثلث شتران بود شش شتر داد و به فرزند سوم که سهم او یک نهم بود دو شتر داد و در آخر یک شتر باقی ماند که همان شتر حضرت بود.
👈 یعنی چی شد؟ هر کس به سهم خودش رسید و شتر حضرت دوباره به خودش.
@behjat135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 از امیر المومنین (علیه السلام) کم نگذارید
💥حجت الاسلام پناهیان
@behjat135