eitaa logo
عاشقانه‌های بی‌تاب
148 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
572 ویدیو
10 فایل
کبری رحمتی( بی‌تاب)
مشاهده در ایتا
دانلود
از داغ غم و دوریِ چشمان نگارم دیوانه‌ٔ زنجیری‌ام، اعصاب ندارم (بی‌تاب)
⚪️✨با توکل به اسم اعظمت﷽ 🌸✨✊ من فلسطینِ پاکِ یزدانم ارضِ موعودِ هر مسلمانم خلوتِ وحیِ انبیاءِ بزرگ قبله‌گاهِ نخستِ ایمانم جلوه‌گاهِ غرورِ پابرجا صاحبِ حلقهٔ سلیمانم از تبارِ حماسه‌سازان و... نسل خورشید و ماهِ تابانم می‌کشم کربلاےِ سینا را زیر پاهاےِ مرد میدانم همزمان با اذانِ گنجشکان خفته در خون، نماز می‌خوانم نم‌نمِ اشکِ من به خاک افتاد سجده در سجده، خیسِ بارانم نبضِ بیدارِ جمعهٔ آخر روز قدس و عروج انسانم وعدهٔ صادق خداوندم پس شهیدانه زنده می‌مانم (بی‌تاب) ✌️
⚪️✨با توکل به اسم اعظمت﷽ 🌸✨✊ خورشیدِ ازل، سرزده از قبلهٔ اول بر واحهٔ سبزینهٔ سیناےِ فلسطین در واقعهٔ صبحِ قیامت، شده تقدیر میزان تولیٰ و تبری‌ٰےِ فلسطین گلدستهٔ ادیان، زده بر سلسلهٔ طور ایجاد شده مسجد الاقصیٰ‌ےِ فلسطین گلبانگِ اذان، همدم پیروزےِ حق گفت: تثبیت شده خطبه‌ٔ غراےِ فلسطین الگوےِ نمادینِ نماز سر صبح است قد‌قامتِ گلگشتِ مصلاےِ فلسطین از فوج کبوتر شده پُر، رحمت و رضوان سرسبز شده باغِ شکوفاےِ فلسطین خیمه زده پیغمبرِ خاتم، شب معراج به اذنِ خدا، روےِ بلنداےِ فلسطین پیچیده در عالمِ خبرِ نصرمن‌الله والفجر و ظفر خوانده: مسیحاےِ فلسطین بر شاخهٔ زیتون، گل‌باران بنشانید! هنگامهٔ مستی و تماشاےِ فلسطین از هجمهٔ آتش، به گلستان شده تبدیل دید افقِ کودکِ تنهاےِ فلسطین اعمال عبادے و سیاسیِ جماعت لبخند زنان، ماتِ فراداےِ فلسطین به فضلِ الهی متمسک شده سنوار با نصرتِ رحمانیِ یحییٰ‌ےِ فلسطین القدسُ لنا ذکر لبِ شاعرِ بی‌تاب خون داده تنِ جبههٔ حق، پاےِ فلسطین (بی‌تاب)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🍃 لب به لب لبریز‌کن! حال و هواےِ باده را بازےِ شب‌زنده‌دارےِ دل و دلداده را چند خطی از ورق‌برگشته‌ها بنویس و بعد... بر تن تصویر کن! خوشبختیِ آماده را عاشقی را بر مدارِ دوست‌دارم، جان بده! بازیابی کن! قرارِ از نفس افتاده را زندگی، تنها به لبخندِ تو دل خوش کرده است بابِ میلِ دل نما، مستیِ شیدازاده را زیر چتر مهربانی، جابده! بی‌تاب من! آسمانِ ابرےِ چشمانِ صاف و ساده ر! (بی‌تاب)
💚🍃 اعترافی می‌نویسم، روی برگِ دفتری: عاشقم کرده نگاهِ شورِ مستی آوری یخ که بستم در زمستانِ سکوتِ سینه‌ام جاےِ باران می‌چکد از چشمِ من، شعرِ تَری (بی‌تاب)
201.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بزرگمردِ داناےِ یزدان پرست حماسه سراےِ جهان الست سخنگوےِ سالارِ دانشوران همه سیستان را شده چیره‌دست تلاشِ هنرجوےِ ایران‌زمین غنوده، نشسته، ادیبانه جست به ذوقِ سلیمِ فنونِ بِلاغ... کمربندِ همت، غیورانه بست اَبَر‌مردِ گلواژه‌های دَرے... به ابداع و خَلقِ مضامین نشست زِ دانش چو پوشیده جوشن به تن جهان سربه‌سر محضرش درشکست چو تخم سخن را پراکنده‌ او نمیرد، دمی تا جهان زنده است بگو به همه! قلبِ بی‌تاب من خداےِ سخن بوده میهن پرست (بی‌تاب) امروز بر همه پارسی‌زبانان جهان مبارک
💚🍃 درد یعنی: قهوۀ تلخ نگاهِ دلبرت رازدارِ عصرِ تنهاییِ شخص دیگر است مستی پنهانِ بی‌تابِ درونِ ساغرت از خراشِ گریه و احساس باران، پُرتر است (بی‌تاب)
💚🍃 لحد را می‌گذارے، روےِ جسمِ سردِ تب‌دارم دوباره زنده خواهم شد؛ بگویی: دوستت دارم (بی‌تاب)
💚🍃 عصر دلتنگی به همراهِ دوفنجان، شعرِ تَر عمر خود را می‌نمایم نوشِ جانِ دلبرم (بی‌تاب)
با توجه به فرا رسیدن اعیاد شعبانیه و تولد بزرگ منجی عالم بشریت، گروه بانوان نویسنده‌ی کشوری برگزار می‌کند. مسابقه‌ی داستانک ۵٠٠ کلمه‌ای با موضوع: «آخرالزمان» به سه‌نفر از برگزیدگان جوایزی تقدیم می‌شود. برگزیده‌ی اول: مبلغ ۱٠٠٠/٠٠٠ تومان برگزیده‌ی دوم: شرکت در یکی از دوره‌های آموزشی استاد فروغیان برگزیده‌ی سوم: یک جلد از کتاب ارزشمند استاد فروغیان با داوری خانم‌ها: شهناز گرجی‌زاده، طاهره‌علم‌چی، معصومه‌جعفری‌، ثریاکریمی، سودابه‌شبانی و زهره‌گرامی زمان ارسال تا ۲۲ بهمن ماه زمان اعلام نتایج ۲۶ بهمن ماه مصادف با نیمه‌شعبان ارسال آثار به آیدی زیر @Booklover_56 💥توجه برای شرکت در مسابقه عضو گروه شوید. لینگ کانال بانوان نویسنده کشوری https://eitaa.com/modars1319
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🕊❤️‍🔥 قسم بر روشناےِ صبح، تاریکی تمام از ماست اُفولِ فصلِ گرماےِ نگاهِ نقره‌فام از ماست غمی شیرین، شبی آشوب، دیوارے که گل کرده... اشاره می‌کند، تلخی و اندوهی مُدام از ماست عجب حرفِ قشنگی زد، خیالِ سبزِ ناراحت: ستم از غمزه‌آموزے، غمی بی‌التیام از ماست نوازش‌هاےِ دلبرگون، به نیشِ عاشقی خندید خطوطِ لب، زبان بست و...به گریه گفت: سلام از ماست سخن در شیوهٔ چشمِ خلوصِ خاطره‌انگیز سرش را در گریبان کرده، یعنی: احترام از ماست نگاه شاپرک دق کرد و بر گوش مترسک زد کلاغی ناگهان فهمیده، سیلی انتقام از ماست دل پروانهٔ شعری به شمعِ آمیخته فرمود: چرا لاےِ سرانگشتِ شما، بالِ کلام از ماست به جان قهرِ طولانی، که جانم را به لب آورد بدون دوستی، حتیٰ، گناهِ خشتِ خام از ماست درخت پُرشکوفه را لگد باران که می‌کردم نشانم داده ذاتِ خوب و رویِ خوش‌مرام از ماست زنِ مشتاقِ سرزنده، که جزئی از طبیعت بود تک و تنها و بی‌یاور، سروده ازدحام از ماست مقاوم، بی‌توجه به محیطِ سردِ پیرامون شده بی‌تابِ قرصِ ماه و گفته: نقره‌فام از ماست (بی‌تاب)