eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
934 ویدیو
586 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
PTT-20220809-WA0265.opus
114.1K
─‌┅༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅┅─‌ به نام خدا به روی ســیـنه خـــــود یـه باغ لاله دارم یه عمــــریه که ای زهــر فغان و ناله دارم گــرد و غـــبار ماتـــم به چهــره ام نشسـته بنگــــر ز بار غمها سـر و قـــدم شکــسـته (( غریب عالمینم _ علی ابن الحسینم )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ من دیـده ام چگــونه جنــایت آفـــریدند لب تشنه پیش دریا بابا مو ســر بریدند (( غریب عالمینم _ علی ابن الحسینم )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دیـدمــش ارباً ارباٰ جســـم نکـوی اکبــــر دیدم که عمه زینب می زدبه ســینه و سر (( غریب عالمینم _ علی ابن الحسینم )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دیدم که دشمن دون هـر جــا به هــر بهانه می زد به خواهـــرانم با کعـب و تازیانه (( غریب عالمینم _ علی ابن الحسینم )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سنگ جفــای کوفــی دیـدم من از لب بام با این همه مصیبت خون شددل من ازشام (( غریب عالمینم _ علی ابن الحسینم )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:طاهرکاشانی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)
🏴😭روضۀدفتری😭🏴 آقای ما رو از قفا با دشنه کشتن بابای ما رو با لبای تشنه کشتن با تیغ و نیزه، جسمشُ صد چاک کردن آخر دهاتیا تنش رو خاک کردن .. جای یه خنجر، رو حنجرش بود جای هزاران زخم روی پیکرش بود هم خواهرش بود، هم مادرش بود چشم یه نامرد پی اون انگشترش بود لعنت به‌اون که پیکرش رو پشتُ رو کرد توی رگای حنجرش خنجر فرو کرد لعنت به اون خولی که دنبال سرش بود با ساربانی که پی انگشترش بود شاعر: امیر حسین الفت روضۀ امام سجاد سخترین روضۀ اهل بیتِ .. شهدامون فیض ببرن .. اونی که سوریه رفته متوجه میشه، از دروازه ساعات تا دم کاخ اون ملعون راهی نیست پیاده .. (چرا بعضیا گریه میکنن؟! مگه من چیزی گفتم؟!) .. امام سجاد فرمود طلوع آفتاب ما رو از دروازه ساعات وارد کردن .. دم دمایِ غروب رسیدیم دم کاخ این نامرد .. یعنی انقدر این زن و بچه رو تو این کوچه ها نگه داشتن ... داداش: خبر داری مرا بازار بردن .. بردن این زن و بچه رو محلۀ یهودیا .. ان شالله مادرش اجازه بده حق روضه رو ادا کنیم .. وقتی رسیدن محله یهودیا یکی از این پیرزن ها پنجره خونه‌ش رو باز کرد پرسید اینا کیه‌ان؟! گفتن یه عده اند از دین خارج شدن .. مرداشون رو کشتن ، زن و بچه هاشون رو اسیر کردن .. گفت از کدوم طائفه اند، بزرگشون کیه؟ گفتن بزرگشون حسین ابن علیِ .. گفت کدوم علی؟.. گفتن همون علی خیبر شکن .. میگه پول داد به یه عده گفت یه سنگ بزرگ برام میارید .. رفت تو ایوان خانه ش گفت: به نیزه دار بگید جلو بیاد .. دیدن این پیرِزن سنگ رو برداشت .. چنان سنگُ به سرش زد .. دیدن سر از رو نیزه افتاد زیرِ دست و پا .. ای حسین ... روضه اینه که وقتی از آقا پرسیدن کجا به شما سخت گذشت، حضرت سه بار فرمودند الشام .. الشام .. الشام .. ان شالله به زودی بریم حرم بی بی عرض ادب کنیم .. همۀ شهر رو خبر کرده بود .. همه چشمایِ هیز .. یه عده شون مست بودن .. یعو اشاره کرد الان دخترِ علی رو وارد کنید .. تا زینبش وارد بزم یزید شد بالای نی محاسن سقا سفید شد زینبُ و دستای بسته زینبُ و سرِ شکسته زینبُ و مردای شامی زینبُ و یه مشت حرامی .. حسین ... ای تشنه لب حسین ... ای بی کفن کیا دلشون تنگِ کربلاست .. اینا تازه گوشه ای از مصیبت شام بود که گفتم .. یادِ همه شهدا به خیر ، حاج قاسم عزیزمون فیض ببره .. نزدیک به دو ساله این مرد خدا از پیش ما رفته .. اما اون چیزی که ما رو آتیش میزنه اینه بی هوا زدنش .. اما رفقا حاج قاسم مردِ جنگی بوده .. من بمیرم برا اون خانمی که تو کوچه ها نامرد چنان بی هوا زد تو صورت .. این یه دونه بی هوا زدن .. بزارید اینم بگم .. زیرِ یه بوته افتاده بود .. زجر از اسب پرید پایین، این بچه دستاشو آورد بالا .. من یتیمم .. اما نانجیب چنان با سیلی به صورتش زد .. به نیت فرج امام زمان صدا بزن ای حسین ....
‍ 🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋 السلام علیک یا اباعبدالله زینب آمد سنگها را زد کنار باغ گل را کرد پیدا زیر خار باغ گل صفحه ای ز آیات نور نقطه نقطه گشته از سم سطوح دید زینب آن صحیفه دیدنیست یک به یک آیات آن بوسیدنی ست خواست بوسد جای بوسیدن نداشت لعل لب بر حنجر خونین گذاشت بدن و زیر تلی از سنگ تیر و شمشیر و نیزه شکسته ها دفن کرده بودند امروز از صبح تا غروب کار زینب همین بود گفتند همه اسرا سوار شن همه بریم کوفه اما همه ارباب مقاتل نوشتن غروب بود از کربلا رفتن یعنی از صبح تا غروب زینب داره این بدن و زیارت میکنه یک نگاه کرد دید اصلاً این بدن قابل بغل کردن نیست دست میبره زیر بدن هر نقطه ای رو که بالا میبره یه نقطه دیگه رو زمین میفته یعنی بدن کاملاً متلاشی شده دید یه بدنی به رو روی سینه رو خاک داغ کربلا افتاده سر نداره یا صاحب الزمان عمه جان شما اینجا کاری کرد که نوشتن حتی اسب های لشکر دشمن هم برای زینب گریه کردند اشک هاشون می ریخت رو سم شون اما یک عده ایستاده بودند و می خندیدند شروع کرد با این بدن حرف زدن آخرین زیارت زینب با ابی عبدالله همین اربعین که برگشت تربت و زیارت کرد چون یک سال و نیم بعد هم دیگه کربلا نیامد از داغ حسینش دق کرد و جان داد لذا میخواد حقشو ادا کنه گفت داداش ای ز دور خردسالی یاورم یاد داری در کنار مادرم ماه رخسارم ز من دل می ربود تا برد خوابم نگاهم بر تو بود یاد داری شامگاهی با حسن راه پیمودید دوشادوش من غافل از خواهرنگردیدی دمی تا نباشد گرد من نامحرمی داداش یادته من و تو و بابام علی و داداشم حسن وقتی منو میخواستید ببرید حرم پیغمبر چجوری می بردید بابام علی جلو می رفت شما دو طرف من حلقه می زدید به قنبر میگفت قمبربرو چراغهای حرم و پیغمبرکم کن شبانه منو میبردید یه روز داداشم حسن پرسید بابا چرا ما زیارت میریم روز میریم خواهرم شب میره با این تشریفات میره فرمود حسن جان همه این کارها برای این مبادا نامحرمی قد و قامت زینب و ببینه گفت داداش غافل از خواهر نگردیدی دمی تا نباشد گرد من نامحرمی حال بین نامحرمان گرد منند خنده بر زخم درونم می زنند حسین نیست عباس و علی اکبرت مانده تنها بین دشمن خواهرت حالا میخواد سوار بشه انشالله گریه هامون با گریه های شامگاهی مهدی زهرا عجین بشه سنان بن انس میگه عمر سعد منو مامور کرد سربازا تو بردار دور این زن و بچه حلقه بزن حالا خانم میخواد اهل بیت و سوار کنه یک نگاه به من کرد یک نگاه به عمر سعد فرمود شما حیا نمی کنید ما بچه‌های پیغمبریم نگاه کردن نداره با این تشر زینبی من سربازامو جدا کردم رفتم عقب تر ایستادم اما خودم داشتم می دیدم واقعا رو دونه دونه همه رو سوار کرد نوبت رسید به زین العابدین زیر بغل امام زمان شو گرفت حضرت فرمودند عمه جان من وظیفمه تو را سوار کنم امام سجاد زانو زد یا صاحب الزمان سنان میگه من داشتم میدیدم تا زینب پا گذاشت رو زانوی زین العابدین امام سجاد نتونس تحمل کنه پاهاش لرزید چنان با صورت به زمین خورد حسین
متن روضه 1 🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین هر کجای مجلس نشستی... با توجه امروز میخواهیم از همین جا... به آقامون سلام بدیم.... 🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین 🔸که در حضور تو مهدی کند سلام حسین امروز امام زمانم سلام میده... اما... به بدن های بی سر... روی خاک... سلام ما به اون بدن های که بی غسل و کفن... سه روز روی زمین کربلا بود... 🔸سلام بر تو و آن قطره هاى خون سرت 🔸كه ريخت روى زمين در مسير شام حسين 🔸سلام بر تو و بر مهدی ات که روز ظهور 🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین ان شاء الله امام زمان میاد... انتقام خون به نا حق ریخته ی حسین رو میگیره... 🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین یا بن الحسن... 🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت سه روز بدن عزیز زهرا... بی غسل و بی کفن... روی زمین گرم کربلا... 🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت 🔸يوسف ترين شهيد خدا پيرُهن نداشت 🔸از بسكه پيكرش شده پامال اسبها 🔸يك جاي بي جراحت و سالم، بدن نداشت چه کردند با بدن پاک عزیز زهرا... مثل یه همچین روزی... وقتی بنی اسد اومدند کربلا... نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند... اما بدن عزیز زهرا حسین... روی زمین کربلا... میخواستند بدن ها رو دفن کنند... اما بدنها رو نمیشناختند... آخه سر در بدن ندارند... متحیر ایستادند... یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد... 🔸بنی اسد بیاید 🔸کفن با خود بیارید 🔸مگر خبر ندارید 🔸حسین کفن ندارد بنی اسد من این بدن ها رو خوب میشناسم... این بدن بی سر... بدن بابای غریبم حسینه... این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره... این بدن قاسمه... اون بدنی که کنار شط فرات... دستهاش رو جدا کردند... بدن عمو جانم عباسه... بنی اسد... برید یه قطعه بوریا بیارید... 🔸مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود 🔸مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند: بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند... سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه... بنی اسد دارن نگاه میکنند... دیدند امام سجاد رفت داخل قبر... میخواد با پدر وداع کنه... ای واااااای ای واااااااای... دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین... هی صدا میزنه وای غریب حسین... وای مظلوم حسین... وقتی از قبر بیرون اومدند... با دستان مبارک نوشتند... هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً 🔸كاش در لحظه ی دفن پدرم میمردم 🔸آن كه بوسيد چو عمه، رگ حلقوم، منم الا لعنت الله علی القوم الظالمین
❣﷽❣ ◼️ ◼️ ◼️ 📿رخسار شهید کربلا را صلوات 📿تقدیم بر آن نگار والا صلوات 📿او زینت عرشو زینت دوش نبی ست 📿بر زینت عرش بر آن دل آرا صلوات (دعای فرج) ⚜اللهم صل علی محمد و آل محمد … السلام علیکم یا اهل بیت النبوه … السلام علیک یا مظلوم یا غریب یا اباعبدالله… یا حسین 3… ⬅️دلارو ببریم حرم یتیمان مسلم ع بیاد دو یادگار مسلم ع که کنار نهر فرات مظلومانه سر از بدنشون جدا کردند … ➖بیا ای دل دمی به کوفه بگذر ➖به طفلان یتیمان واله بنگر ➖میان کوچه سرگردان و حیران ➖غریب و در به در با چشم گریان ➖گهی گویند الا بابا کجایی ➖چرا دنبال طفلانت نیایی ➖همه درها در این شب بسته باشد ➖دل ما جان بابا خسته باشد 🔰اونایی که کربلا رفتن وقتی می خوای از بغداد به سمت کربلا بری … وقتی نگاه میکنی ، بین نخل های خرما دوتا گنبد کوچک پیداست.… (سوال میکنی میگی اینجا کجاست؟) میگن مزار دو ناردانه ی مسلم بن عقیله… (وقتی داخل حرمشون میشی، خدا شاهده نه واعظ میخوای ، نه زیارتنامه خون ،نه روضه خون…) همین که پاتو داخل حرم این دو تا آقا زاده میذاری , دوتا قبر کوچیکو پهلوی هم می بینی آتیش میگیری… 🔺(حالا که دلت آماده است ، یه لحظه رو یاد کنم ناله بزن غریب نوازی کن به یاد یتیمان غریب و مظلوم مسلم ابن عقیل ع) ⏺خدا لعنت کنه حارث رو … کنار نهر فرات چه کرد… ( لحظه ای که اومد سر برادر کوچیکه رو جدا کنه … میگه برادر بزرگتره خودشو انداخت رو پای حارث…) گفت حارث اول سر منو از تن جدا کن ، آخه وقتی که از مادر جدا شدیم… مادرم برادرمو به من سپرد… این برادر امانت منه… (حارث سر برادر بزرگتر رو از تن جدا کرد…) وقتی سر برادر و از تن جدا کرد ، برادر کوچکتر اومد ، کنار شط فرات، خون برادر و به سر و صورت می ماله . گریه می‌ کنه و ناله می‌کنه… (بعد نانجیب سر برادر کوچیکتر رو از تن جدا کرد.) این دو تا برادر تو خون خودشون غلطیدند و از دنیا رفتن… ⬅️ای گرفتارا … آی مریض دارا … این دو تا بچه در خونه خدا آبرو دارند… اگه حاجتمندی بسم الله … اگه جوون داری بسم الله … 📿آی دلای کربلایی اینجا برادر اومد بالین برادر گریه کرد دلا بسوزه برای اون آقایی که اومد بالا‌ سر برادر .. دید علمدار و سقاش زمین افتاده… دست در بدن نداره… بدن پاره پاره ست … فرق سر شکافته ست… تیر به چشم نازنین برادر 🍁گر نخیزی تو زجا ، کار ِحسین سخت تر است 🍁نگران حرمم ، آبرویم در خطر است ( عباس جان) 🍁قامتِ خم شده را هر که ببیند گوید 🍁بی علمدار شده ، دستِ حسین بر کمر است (اوج) آخ ناله کرد حسین… فرمود عباسم … *الانَ اِنکسَرَ ظَهری و قَلَّت حیلَتی.." یعنی داداش کمرم شکست … آخ امیدم ناامید شد داداش… عباس جان پاشو دشمن داره هلهله می‌کنه… داداش پاشو دشمن داره سرزنشم میکنه… ⚡️پناه اهل دنیا یا ابالفضل ⚡️به حق دست های بریده یا ابالفضل ⚡️بگیر این دست ها را یا ابالفضل ⚡️بده حاجت ما را یا اباالفضل ۲ ⚡️یا ابالفضل ⚡️یا ابالفضل ⏺ناله داری به قصد فرج امام زمانت عج از سویدای دلت ناله بزن بگو یا حسین … یا حسین یا حسین
یا صاحب الزمان ادرکنی: بسم الله الرحمن الرحیم .. روضه تنور خولی زبانحال خانم زهرا (س) محشر اولار بلبله باخسا سارالمش گوله واریدی قان آغلیا فاطمه بو نیسگله نازیله من بسلین باش بلشوبدور کوله باش یارا آلنون یارا یوز یارا حنجر یارا ای مطبخ جفاده یاتان شاه کربلا😭 آچ بیر گوزون عیادتوه گلمیشم بالا خورشید گر کسوف ائدوب اولدوزلارون هانی ...زینب هایاندادی بختی قاره قیزلارون هانی .... بسلدیم ای اوغول گل اوسته سنی ... گوردوم جداده باشوی یول اوسته سنی 😭😭😭 بیلمزدیم خویلی قویار تنوریده کول اوسته سنی .... آلموش آنان اله باشا کوللر اولوب بالا جدین ئوپن بوغازوه کول دولوب بالا پاک ایلرم کولی ولی رنگین سولوب آی بالا ....او سولان رنگوه گلین ئولن ننون قربان آی بالا ... (خانم درد دل الی بالینان ...ددی بالا کیم دیوب ننون زهرا گلنده اونی دیندیرمیسن ...عالم معناده او قان دولان گوزون آچدی شهید والاسی ... دیله گلوب ددی خوش گلموسن یارالی ننه ...چوخدان بقیعده سن دینجلموسن ننه ...بیچاره لر سراغینه گئج گلیبسن ننه ... سنون بو گلمغون لازمه ی هدیه دور منه ،اما ننه اوغلوم ئولوب ،قارداشیم ئولوب ،بیرزادا یوخدور گمانیم ،ننه سن گلن یولارا قربان بو کسیک باشیم 😭😭😭 دئدی ننه جوان ننه ناز ننه غملریمی بیر بیر دییم سای ننه یوز یوزه قوی منله ننه آغلاشاق اوغلوم ئولوب اوغولسوزام آی ننه دئدی حسین ،اللرده ئولن دربه در اطفالوه قربان .... چوللرده گزن طفل پریشانوه قربان گودالیده سو تک توکولن قانیوه قربان .... آقانین قانلی باشین آلوب قوجاقه دئدی گل قوجاقیمه آلیم گرچی دوشوب درده باشون ....دینجله بس کی بیر آز سینه ی مادرده باشون...یورولوبسان بالا چوخ اینجیوب اللرده باشون 😭😭 هامی دسین یا حسین 😭😭😭 التماس دعای فرج 🤲🏻🤲🏻
*روضه اسارت 😭😭😭 *چنان مرغ شکسته پر و بالم* *غمت یک ساعته کرده هلالم* *(اینا ناله های زینبن)* *چنان مرغ شکسته پر وبالم* *غمت یک ساعته کرده هلالم* *داداش زِبس داغت سنگینه عزیزم* *تمام دشت می گرید به حالم* *◾وقتی از آقا امام زمان سوال شد آقا کدوم مصیبت جدت دردناکه که فرمودی برای آن مصیبت اگه خون گریه کنم کمه، آن بزرگوار فرمود: همه ی مصیبت جدم سخت و سنگین و درناکن،گفتن آقا اون مصیبت که فرمودی اگه اشکم خشک بشه خون گریه میکنم ، تا آقا اینو شنید اشکاش سرازیر شد، فرمود: همه ی مصیبت های جدم دردناکه اما امان از مصیبت اسیری عمه ام زینب😭😭😭* *وقتی روز یازدهم محرم بی بی زینب همه ی زن و بچه ها رو سوار بر محمل کرد بمیرم نوبت به خودش رسید کسی نبود خودشو کمک کنه تا سوار بر محمل بشه ، هر چه دور و برشو نگاه کرد محرمی پیدا نکرد یه نگاه انداخت به قتلگاه صدا زد حسینم عزیزم ببین دارن خواهرتو به اسیری میبرن، یه نگاه انداخت به علقمه ،داداش عباسشو صدا زد یادش اومد روز دوم محرم وقتی وارد سرزمین کربلا شد همه ی محرم ها دور و برش بودن یکی رکاب محملو گرفته بود ، یادش اومد عباس زانو خم کرد خواهر رو پیاده کرد، صدا زد عباس جان بیا ببین دور وبر خواهرت یه مشت نامحرمه بیا خواهرتو دارندبه اسیری میبرن، آی بمیرم با هر سختی بود خودشو سوار کرد، کاروان از گودال عبور کرد ،اهلبیت امام حسین با بدنهای پاره پاره داغِ دلشان تازه شد، از بالای محمل وداع کردن چند قدمی نگذشته بودن نتونستن تحمل کنن پیاده شدن هر کسی نعش عزیزی رو بغل گرفت زینب کجا رفت؟ رفت گودال قتلگاه کنار نعش برادر، آی قربون دردهای دلت ای دختر علی* *داداش اومدم بگم دارن منو میبرن اسیری اومدم خداحافظی کنم ، خداحافظی هم رسمی داره برادر، رسمش روبوسیه ، اما برادر یه جای سالمی در بدن نداری تا بوسه زنم😭😭😭* *سر به بدن نداری تا صورتت رو بوسه بزنم ، چه کرد این خواهر داغ دیده آی بمیرم خم شد لباشو گذاشت روی رگهای بریده ی حسین رگهای بریده رو بوسه زد* *بوسیدم آنجایی که مادرم نبوسید* *بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید* *آه اومدن زینب رو با تازیانه از کنار نعش برادر جدا کردن همه را سوار کرد با چه سختی خودشو سوار کرد، کاروانِ اُسرا حرکت به راه افتاد ، زینبی که با حسین به کربلا آمده بود حالا باید با سرِ حسین برگرده ، زینب از روی محمل نگاش به گودل قتلگاهه دل از برادر نمی کنه ، همچنان از روی محمل روضه میخونه و خداحافظی میکنه😭😭😭* *خداحافظ ای برادر زینب* *شده روی محمل روضۂ زینب* *«علی لعنة الله علی القوم ظالمین»*
‏برای پیوستن به گروه واتساپ من، این پیوند را دنبال کنید: https://chat.whatsapp.com/JNp3oTkV6s353wRzeZBqjt
4_6039781662462575997.mp3
479.6K
‍ . #روضه سوم امام و و ابدان مطهر امام حسین و حضرت عباس و حضرت علی اکبر و حضرت علی اصغر علیهم السلام و شهدای کربلا ▪️◾️🍃▪️◾️🍃▪️◾️🍃 ▪️بند اول سرت به روی نیزه و تنت میون خاک گرم کربلا بیارید ای بنی اسد برام جای کفن یه قطعه بوریا سرت تو شهر کوفه و تنت شده پامال سم مرکبا بیارید ای بنی اسد برام جای کفن یه قطعه بوریا با گریه،میبوسم اون رگهای حنجرت و میمیرم با اشکام،میشورم هر قطعه ی پیکرت و میمیرم واویلا واویلتا ۳ حسین ▪️بند دوم میریزه اشکم و میرم آروم آروم کنار نهر علقمه بیاید کمک بنی اسد هنوز داره میاد صدای فاطمه یه قبر کوچیک بِکَنید آخه نمونده چیزی از عموی من توی حصیر بذارید اون دستایی که جدا شده از این بدن با گریه،میبوسم اون دستای قلم رو من میمیرم با اشکام،میشورمش سقای حرم رو من میمیرم واویلا واویلتا ۳ حسین ▪️بند سوم اگر که منقلب شدم کناره پیکر علیِ اکبرم بنی اسد کمک کنید که ارباً اربا شده این برادرم اگر که بی توون شدم کناره پیکر علیِ اصغرم بنی اسد کمک کنید علی رو تا مزار بابام ببرم با گریه،میبوسم هر قطعه ی اکبر و من میمیرم با اشکام،میشورمش حنجر اصغر و من میمیرم واویلا واویلتا ۳ حسین ▪️بند چهارم جدا یه قبری میکَنم برای هفتادو دو یاران غریب اون طرفم یه قبری رو حفر میکنم برای پیکر حبیب برید وهب رو بیارید پیکر بی سرشه بر روی صلیب برید زُهیر و بیارید که رحمت خدا بهش شده نصیب با گریه،خبر کنید قبیله ی حر رو تا که بیان مینْویسم،رو قبر بابام هٰذٰا قَبْرُ ذبیح العطشان واویلا واویلتا ۳ حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂نوحه یازدهم محرم🍂 🍁سبک جاده واسب مهیاست بیا تا برویم🍁 سنگها منتظر توست برو خواهر من سر من همسفر توست برو خواهر من به هدرمی رود این خون حسین گر نروی صبر کن هر چه که تا زخم زبان می شنوی شمع من اشک تر توست برو خواهر من سنگها منتظر توست بور خواهر من2 بعد من قافله سالار تویی یا زینب جای عباس علمدار تویی یا زینب فتح بابم سحر توست برو خواهر من سنگها منتظر توست برو خواهر من2 می روی خواهر من راه پر آه ودردی من دعا گوی تو بر نیزه که تا برگردی سایه ی من به سر توست برو خواهر من سنگها منتظر توست برو خواهر من2 نروی خون حسین تو بجا می ماند کربلا نیز دراین کرب وبلا می ماند پر من بال وپر توست برو خواهر من سنگها منتظر توست برو خواهر من2 کوفه تا شام تورا با دل خونبار برند کوچه کوچه همه جا تا سر بازار برند شام،روز ظفر توست برو خواهر من سنگها منتظر توست برو خواهر من2 🌼التماس دعا🌼
خداوندادلم تنگ حسین است..... دلم خاک ڪف پاے حسین است.... خدایاڪاش شهرم ڪربلا بود.... سرم هم مبتلابرنیزه هابود.... چنان مستم نماازجام مولا.... ڪه جان بیرون روداز عشق مولا.... حسین ابن علے شمع وجوداست... ڪه فارغ ازهمه بودونبود است.... خدایاتاروپودم ڪربلاییست... ڪه آسایش دراین ملک بلانیست... منم پروانه مولاگشته شمعم... مڪن تفریق .براوگشته جمعم... طریق عشقبازے رازدارد... بنازم دلبرم رانازدارد.... ڪشم نازت به جانم حضرت عشق.... فداے تارمویت حضرت عشق.... خداوندابهشتم ڪربلا ڪن... وجودم رابه اقامبتلا ڪن... کانال مداحی محبان اهلبیت،ع🎤عاشقان حضرت زینب،س، پیوی مدیرکانال:شعبانپور @Haram75 روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 کانال عاشقان حضرت زینب،س،را به دوستان خودتان معرفی کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نام خدا *‍ * *:شبانگاهان* خداوندا شد خزان از غم باغ گلهای نو بهار من پریشان شد همچنان موی عمه ام زینب روزگار من نباشد کــــس آشــــنای من به غل بسته دست وپای من *ای خدای من(2)* ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ندیده کس شاخ و برگ گل بسته بر زنجیر جفا باشد خودم اینجا زخمی از سنگ امّا دلم در کرببلا باشد گرفته عقــــده گلوی من قلم شد دست عموی من *ای خدای من(2)* ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خودم دیدم عصر عاشورا مادرم زهرا می کند زاری که از گوش نازک طفلی قطره قطره شد جوی خون جاری شده محزون مادرم زهرا شده دلخون زینب کبری *ای خدای من(2)* ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خودم دیدم کودکی زیر تازیانه ها دست و پا می زد گهی بابی غریبم گه عمه ام زینب را صدا می زد خودم دیدم شعله ی آتش می کشد سر از خیمه های ما به پیش چشم من و عمّه سر بریدند از لاله های ما گلواژه های اهل بیت (ع) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❣﷽❣ ⚫️ س ⚫️ 3 ❣براحمد و محمود ومحمد صلوات ❣بر شافع ما حسین زهرا صلوات ❣برجمله حسینیان والا صلوات ❣برقلب صبور غم به زینب صلوات ❣بردخت سه ساله حسین،رقیه صلوات (دعای فرج) ◼️ ◼️ ◼️ ◼️ 2 🔶بیایابن الحسن جانم فدایت 🔶تمام زندگیم باشد برایت 🔶بیا یابن الحسن دردم دوا کن 🔶مرا با دیدنت حاجت روا کن 🔶بیا یابن الحسن دورت بگردم 🔶بیا تــا دست خالی بر نگردم ♦️یا صاحب الزمان.. (آقارو دعوت کن به مجلس همه زمزمه کنند) 🔶بیا دردم دوا کن 🔶بیا حاجت روا کن 🔶بیا ای پور حیدر 🔶ببینم روی تو یکبار دیگر 🔶بیا دورت بگردم 🔶بیا تا دست خالی بر نگردم ♦️یاصاحب الزمان.. 💠السلام علیک یا بنت رسول الله 💠السلام علیک یا بنت امیرالمومنین 💠السلام علیک یا بنت الحسین الشهید ⬅️(امروز متوسلیم درِ خانه نازدانه ابی عبدالله باب الحوائج رقیه) یا رقیه3 🔅هردرد بی دوا را درمان کند رقیه 🔅لطف وکرم به عالم احسان کندرقیه 🔅گر دردمندومسکین بردرگهش بیفتد 🔅برخوان رحمت‌خویش‌مهمان کندرقیه 🔅دست‌گره گشایش‌مشکل‌گشای دهراست 🔅هر مشگلی که باشد آسان کند رقیه (محمدرضا رضوی بیگلی) ⬅️آی حسینیا..آی ناله دارا.. ⬅️قنبر غلام امیرالمومنین نقل میکنه.. شبا امیرالمومنین کیسه طعام به دوش میگرفت ،، می‌برد در خانهٔ یتیما،، میگه یه شبی دنبال امیرالمومنین حرکت کردم .. آقا متوجه شد سوال کرد کی هستی؟ گفتم آقا ..جان قنبر غلام شمام.. (آقا فرمود: چی میخوای قنبر؟) گفتم آقا اگه اجازه بدین.. این کیسه ای که می برید من بردارم ..همراه شما باشم.. حضرت فرمود..اگه میخوای همراهم بیا ولی کیسه رو خودم برمیدارم.. ⚜میگه دیدم آقا وارد منزلی شد بچه های یتیم  تو خونه اند.. میگه دیدم آقا با دست خودش به دهان بچه ها غذا میگذاره.. به بچه ها آب داد، سیرابشون کرد.. میگه دیدم امیرالمومنین خم شد دست و پاشو زمین گذاشت بچه ها اومدن پشت علی سوار شدند.. (سواری داد به بچه هابا بچه ها بازی کرد) ❇️(گفتم آقا جان شما امیرالمومنین ید چرا اینکارو میکنید) فرمود ای قنبر..این بچه ها یتیمن بابا ندارن.. میخوام جای خالی باباشونو احساس نکنند.. (میخام بخندند شاد باشن..نبود بابا رو حس نکنند) 💠بگم آقا جان یا امیرالمومنین..چه خوب جواب محبت های شما رو دادند.. آقا جان.. من یه نازدانه سراغ دارم.. من یه بچه یتیم سراغ دارم..تو خرابه شام، دل شب، بهانه بابا گرفت..ناله میزد ..گریه میکرد.. چه غوغایی یپا کرد کنج خرابه.. یا حسین3 ناله میکرد گریه میکرد..بابا بابا میگفت.. همه اهل خرابه به گریه افتادند.. صدای شیون و زاری رسید به گوش یزید لعنه الله علیه.. چه خبره در خرابه؟ گفتن امیر سه ساله حسین از خواب بیدار شده بهانه بابا گرفته.. صدا زد خب باباشو براش ببرید.. امان امان3 قربون دل داغدارت بی بی جان.. سرو تو طبقی گذاشتند ،، یه پارچه ای روی اون کشیدند.. مقابل سه ساله حسین گذاشتند.. صدا زد عمه جان..من که غذا نمی خوام عمه.. ⚜امان از دل زینب 3 آی حاجت دارا..آی جوون دارا..آی ناله دارا.. بگمو نالشو بزنی.. ⚫️وای از اون لحظه ای که سر بابا رو دید.. سر بابارو بغل گرفت... سر بابا رو به سینه چسباند.. شروع کرد به درد دل کردن با بابا.. 🌾آخ ببین عمه امشب قمر آمده 🌾پدر رفته با پا به سر آمده 🌾ببین دل غمینم 🌾مگو من یتیمم، پدر آمده 🍁حسینم حسینم3 حسینم حسین 🌾دلم عمه امشب خبر می دهد 🌾شبم را امید سحر می دهد 🌾دوچشمش نگویم چرا بسته است 🌾پدر از سفر آمده خسته است 🌾ببین دل غمینم 🌾مگو من یتیمم، پدر آمده 🍁حسینم حسینم3 حسینم حسین ⬅️آخ صدا زد بابا..بابا ⏺ رخ من نیلی از سیلی ست بابا ⏺ لبان تو چرا نیلی ست بابا ⏺مگر چوب جفا بوسیده بابا ⏺که خون بر روی آن خشکیده بابا ✳️مقاتل نوشتن، فقط سه جمله گفت رقیه س.. همه گریه کردند.. ⚜یا ابتا من ذالذی خضب بدمائک ⚜بابا کی محاسنتو به خون رنگین کرده.. ⚜یا ابتا من ذالذی قطع وریدک ⚜بابا کی رگای گردنتو بریده بابا.. ⚜یا ابتا من ذالذی ایتمنی علی صغر سنی ⚜بابا..کی منو تو کوچیکی یتیمم کرد بابا... ⚫️یه وقت دیدن سه ساله آرام شده.. فکر کردند خواب رفته اومدن سر بردارند آخ دیدن سه ساله حسین جان داده.. () آخ 🔳یتیمی درد بی درمان یتیمی 🔳یتیمی خاری دوران یتیمی 🔳اگر دست پدر بودی به دستم 🔳چرا کنج خرابه می نشستم هر چقدر ناله داری به سوز جگر سه ساله ابی عبدالله باب الحوائجه.. ناله بزن بگو .. .. 🔸بارنج وغمی رقیه س درشام خراب 🔸چون دید سََرِ پدر به خوناب خضاب 🔸ازغصه وغم تا به ابدرفته به خواب 🔸روحش به جنان رفت برایش 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات
روضه ی سوم و هفتم امام حسین 🌿 🌿 🌟مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا 🌟گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا 🌟در صف محشر که سر می آورم بیرون زخاک 🌟می کند چشمم به هر سو جستجوی کربلا 🌟دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه 🌟بشنوم در گوشهٔ مقتل صدای فاطمه 🌟دوست دارم مرقد شش گوشه گیرم در بغل 🌟با سرشک دیده سقایی کنم در کربلا 🌟عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین 🌟تا برات کربلایم را کند امضا حسین 🌟با همین پروندهٔ سنگین و این بار گناه 🌟می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین 💥 ♻️ گفت برادرم از دنیا رفت دو سه شب از مرگش.. یک شب تو خواب دیدم خیلی گرفتاره.. خیلی ناراحته.. از خواب بیدار شدم خیلی ناراحت شدم. یکی دو شب گذشت. دوباره خوابشو دیدم.. دیدم تو ناز و نعمته... گفتم: برادر! چه شد یک دفعه حال و روزت خوب شد؟ گفت: دیشب خانمی رو تو قبرستان دفن کردند.. خدا بخاطر اون زن عذاب رو از همه اهل قبرستان برداشت. گفتم: این زن کیه؟؟ گفت: عیال استاد اشرف آهنگره گفتم: مگر این زن چه کرده؟ گفت: نمی دونم؛ همین قدر بهت بگم.. این خانم اینقدر مهمه.. که از سر شب تا به صبح امام حسین(ع) سه مرتبه اینجا به دیدنش اومده 🔅 میگه صبح از خواب بیدار شدم. اومدم به بازار آهنگرا ،دیدم یکی از مغازه ها بسته است. گفتم: این دکان کیست؟ گفتند:دکان اشرف آهنگره گفتم: چرا بسته است؟ گفتند: خانمش از دنیا رفته.. میگه من هم مثل بقیه برای تسلیت رفتم پیش اشرف آهنگر.. میگه وقتی خلوت شد گفتم: آقا! خانمت کربلا رفته است؟ گفت: نه. گفتم: خانمت روضه خوان امام حسین ع بوده؟ گفت: نه. (گفت: آقا! به خانم من چه کار داری؟اینا چه سوالیه میکنی) گفتم: یک خواب عجیبی دیدم..جریان را نقل کردم تا جریان را گفتم،، گفت: درست خواب دیدی گفتم: چرا گفت: خانم من فقط یک برنامه داشت. مقید هم بود..صبح که نمازشو میخوند، می اومد زیر آسمان بالای بلندی رو به قبله می ایستاد و سه مرتبه صدا میزد.. السلام علیک یا ابا عبدالله! زیارت عاشورا میخوند.. (پول نداشت کربلا برود.. کار دیگری هم نمی توانست انجام بدهد دست به سینه به امام سلام میداد) آقا جان قربونت برم آقا تو به یاد من بلشی ولی من یادت نکنم آقا ؟ 🌺 ⬅️دلتو ببرم کربلا آی کربلائیا..آی حاجت دار آی جوون دارا.. شب/روز هفت ابی عبدالله... روز هفتم/سوم که میشه..دختر میاد کنار قبر بابا...خواهر میاد کنار قبر برادر.. دسته گل میارن..عکس بابارو میارن . زیر بغلای خواهرا و دخترها رو میگیرن..تسلا میدن..یه دل سیر گریه میکنند (عزاداری میکنند سبک میشن) ⬅️اما من بمیرم برا یتیمان ابی عبدالله...آوارهٔ بیابونا...سر حسین ع بالای نیزه ..بدنش تو کربلا...بچه ها آواره اند...به هر بهانه ای کتکتشون میزنند...آب میخوان میزنند.. غذا میخوان کنک میزنند.. بابارو میخوان کتک میخورند.. ⏹الهی غریب نشی... الهی گرفتار نشی...الهی بی کس نشی.. چه کشیدند یتیمان حسین ع چه کشید بی بی زینب س 💔امان از دل زینب 💔چه خون شد دل زینب صدا زد... ◼️به‌سوی‌شام‌وکوفه‌ام‌چه ظالمانه میبرند ◼️نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند ◼️سر تو را به نوک نی زدند این ستمگران ◼️نمی روم ولی مرا به تازیانه میبرند ⬅️عصر روز یازدهم عمر سعد دستور داد یک عده عرب اومدند محمل ها را بستند. یک وقت دستور داد: حالا برید زن و بچه هارو سوار کنید. تا جلو اومدند که زنها را سوار کنند، بی بی زینب صدا زد: شما مردها به ما نامحرمید. ما به شما نامحرمیم. کنار بروید.. بی بی همهٔ زنها و بچه های اهل خیمه رو سوار ناقه کرد.. نوبت رسید به عمه سادات زینب.. بمیرم اومد سوار ناقه بشه هر چی دورو بر خودشو نگاه کرد..دید محرم نداره.. صدا زد.. () ⚫️کجایید ای هواداران ببینید محمل زینب ⚫️که بر باد فنا رفته بساط محمل زینب ⚫️کجایی ای علی اکبر، شبیه روی پیغمبر ⚫️کجایی ای علمدارم، ضیای چشم خونبارم یه وقت دیدند بی بی زینب س صدا زد: وا غربتاه.. وا حسیناه..ای داد از غریبی.. ☑️خواهره دیگه... کنار جنازه برادره اگر گریه نکند چه کنه.. جا داشت یک عده بیان بی بی رو دلداری بدن..بهش تسلیت بگن.. از کنار بدن برادر بلندش کنند.. چه کردند؟ بمیرم زینب را کتک زدند.. با تازیانه... امان از دل زینب چه خون شد دل زینب هر چقدر ناله داری به سوز جگر زینب کبری س سه مرتبه ناله بزن بگو ـhttps://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ کانال اشعار عاشقان حضرت زینب (س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلایی یا بهشتی تو یه دنیا خوبی داریϟ•♪♬ سحرت قشنگه اما باز عجب غروبی داریϟ•♪♬ صاحب حرم حسینه ، صاحب علم اباالفضلϟ•♪♬ شاه و امیر حسینه ، ماه منیر اباالفضلϟ•♪♬ دوست دارم که زائر عرش خدا شَمϟ•♪♬ دوست دارم جاروکش صحن و سرا شَمϟ•♪♬ دوست دارم محرما رو بوم خونمϟ•♪♬ چندتا از کبوتراتو داشته باشیمϟ•♪♬ ابی عبدالله ثارالله ثارالله ϟ•♪♬ ابی عبدالله ثارالله ثارالله ϟ•♪♬ ابی عبدالله ثارالله ثارالله ϟ•♪♬ ◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆ توی بین الحرمینم سر یک دوراهی گیرمϟ•♪♬ حرم حسین و عباس من برم کجا بمیرمϟ•♪♬ این گنبد حسینه ، اون مرقد اباالفضلϟ•♪♬ صاحب لوا حسینه ، شاه وفا اباالفضلϟ•♪♬ دوست دارم کرب و بلا برم دوبارهϟ•♪♬ اربابم روی سرم منت بذارهϟ•♪♬ دوست دارم رقیه باشه و ببینهϟ•♪♬ صحن بین الحرمین بارون ببارهϟ•♪♬ ابی عبدالله ثارالله ثارالله ϟ•♪♬ ابی عبدالله ثارالله ثارالله ϟ•♪♬ ابی عبدالله ثارالله ثارالله ϟ•♪♬ ◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆ یکی عاشق یکی معشوق ، یکی بارون یکی دریاϟ•♪♬ یکی مِی شد یکی ساقی ، یکی مجنون یکی لیلاϟ•♪♬ پیر حرم حسینه ، میر حرم اباالفضلϟ•♪♬ درد و دوا حسینه ، مشکل گشا اباالفضلϟ•♪♬ دل عباسی و نوحه ی غم توϟ•♪♬ باز این چه شورش است و ماتم توϟ•♪♬ حرم امام رضا برات بگیرمϟ•♪♬ با حرم حرم بیام تا حرم توϟ•♪♬ ابی عبدالله ثارالله ثارالله ϟ•♪♬ ابی عبدالله ثارالله ثارالله ϟ•♪♬ ابی عبدالله ثارالله ثارالله ϟ•♪♬
مرا دِیری است روشن تر ز کعبه اَمان اینجاست، ایمن تر ز کعبه من اینجا در میان معبدِ خود چه می بینم ز لطفِ سرمدِ خود چه خورشیدی، عجب مهمانِ خوبی طلوعش را نمی بیند غروبی چه آقایی، چه مولایی، چه شاهی تو ای سر! کیستی اینقدر ماهی؟ بتو می آید از ابرار باشی ز نسل عترتِ اطهار باشی تو شاید ای سر! عیسای مسیحی مُشبَّک از چه مانند ضریحی؟! چرا پیشانیِ تو سنگ خورده چرا این روی ماهت چنگ خورده چرا دندان و لبهایت شکسته مگر بر صورتت نیزه نشسته بیا ای سر، ترا چون گُل ببویم گلاب آرَم، ز خون رویت بشویم بگو ای سر، مگر مادر نداری بمیرم من، مگر خواهر نداری شنیدم با همین لعلِ پُر از خون تو می گفتی که هستم ماهِ گردون بگو یکبارِ دیگر یک کلامی جوابم را بده، گفتم سلامی سلام ای راهبِ دلخستۀ ما سلام ای از ازل دلبستۀ ما نه عیسایم، نه موسایم، نه نوحم نه خورشیدم، نه مهتابم، نه روحم حسینم من، شهید کربلایم گلِ پیغبر و خیرالنسایم هزاران عیسی و موسی غلامم مسلمانانِ عالم را امامم مسلمانان مرا دعوت نمودند به رویم نیزه و خنجر گشودند مرا از اسب، پائینم کشاندند بروی پیکرم، مرکب دواندند بسی بر حنجرم، خنجر کشیدند مرا لب تشنه آخر سر بریدند سرم بازیچه شد در دستِ اعدا تنور و نیزه و حالا در اینجا تو حالا میزبانِ هل اَتایی شَوی اینک براهِ مافدایی شهادت دِه به یکتایی، خدا را بخوان نامِ نبیِ و مرتضا را خدا خوانده ترا از اهل ایمان نوشته نام تو جزو شهیدان محمود ژولیده ـhttps://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ کانال اشعار عاشقان حضرت زینب (س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بود دیری در ره کوفه به شام عیسوی راهب در آن کرده مقام در غروبی گوشش آمد ولوله دید آنجا آمده یک قافله پیش روی قافله سرها به نی خستگانی بی رمق، ره کرده طی رفت خورشید وچو وقت شام شد قافله در آن مکان آرام شد نیمه شب راهب عجایب چیز دید از سری ساطع بود نوری شدید گفت راهب،مردمان این سرزکیست پاسخ آمد کز حسین بن علیست مادر او دخت پیغمبر ز ماست کشته ایم اورا سرش برنیزه هاست گفت الحق که شما قومی بدید مسلمید وسبط پیغمبر کشید گر کسی فرزند عیسی داشتیم او بروی چشم خود بگذاشتیم داد درهم ها که تا امکان شود یک شبی سر پیش او مهمان شود با گلابش شست وپیش رو گذاشت بذر عشقش را درون قلب کاشت اشک ریزان کرد با او گفتگو گفت جانا از خودت با من بگو گفت راهب،نام من باشد حسین بر رسول ا..بودم نور عین بوده ام فرزند حیدر،مرتضی نور چشم فاطمه خیرالنسا درکنارآب کردندم شهید تشنه لب، مظلوم، چون من کس ندید مسلمم،مقتول دست مسلمین مسلمین منحرف از راه دین اهل بیتم بعد من آزرده اند کودک وزنها اسیری برده اند گفتگوها داشت راهب تا سحر با سری که بود همسان قمر تا سحر گردیدو شام اتمام شد بهر راهب شام خوش فرجام شد راهب ما صبح نصرانی نبود سر،دری دیگر به روی او گشود دین راهب بعد از آن اسلام شد او مسلمان گشته ای خوشنام شد راهب ما بعد از آن شام شگفت شد مسلمانی محب اهل بیت شاعر : اسماعیل تقوایی https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ کانال اشعار عاشقان حضرت زینب (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برد راهب عاقبت سر را به دیر تا خدا در دیر خود می کرد سیر شد چراغ دیر آن سر تا سحر دیگر این جا دیر راهب بود و سر ناگهان آمد صدای یا حسین واحسینا واحسینا واحسین آن یکی می گفت حوا آمده دیگری می گفت سارا آمده هاجر از یک سو پریشان کرده مو مریم از یک سو زند سیلی به رو آسیه رخت سیه کرده به بر گه به صورت می زند گاهی به سر ناگهان راهب شنید این زمزمه ادخلی یا فاطمه یا فاطمه آه راهب دیده بربند از نگاه مادر سادات می آید ز راه بست راهب دیده اما با دو گوش ناله ای بشنید با سوز و خروش کای قتیل نیزه و خنجر حسین ای فروغ دیدۀ مادر حسین بر فراز نی کنم گرد تو سیر یا به مطبخ یا به مقتل یا به دیر؟ امشب ای سر چون گل از هم واشدی بیشتر از پیشتر زیبا شدی ای نصاری مرحبا بر یاری ات فاطمه ممنون مهمان داری ات هر کجا این سر دم از محبوب زد دشمنش یا سنگ زد یا چوب زد تو نبودی، گِرد این سر صف زدند پیش چشم دخترانش کف زدند پیش از آن کافتد در این دیرش عبور من زیارت کردم او را در تنور حاج غلامرضا سازگار https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ کانال اشعار عاشقان حضرت زینب (س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیا ببین دلِ غمگینِ بی‌شکیبا را بیا و گرم کن از چهره‌ات شبِ ما را "من و جُدا شدن از کویِ تو خدا نکند" که بی‌حرم چِه کُنَم غصه‌های فردا را خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را به موجِ سینه‌زنانت قسم به نامِ توام که بُرده گریه‌یِ ما آبرویِ دریا را گدایِ هر شبم و کاسه‌گردم و ندهم به یک نگاهِ کریمانه‌ات دو دنیا را مرا ببر بِچِشَم زیرِ پا مغیلان را مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را خدا کند که بیایی شبی به روضه‌ی ما شنیده‌ام که به سر سر زدی کلیسا را خوشا به پنجه‌ی راهب که شانه‌ات می‌زد به آنکه بُرد دلِ راهبان ترسا را به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را خوشا به بزم عزاخانه‌اش که تا دَمِ صبح شنید پیشِ سرَت روضه‌هایِ زهرا را چرا بُرید سرت را به رویِ دامن من چرا نشاند به خون این دو چشم زیبا را چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت چگونه زخم تَرَک داده رویِ لب‌ها را به رویِ نیزه سرت بود و خیمه‌ها می‌سوخت رسید شعله و زلفِ تو در هوا می‌سوخت حسن لطفی https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ کانال اشعار عاشقان حضرت زینب (س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بشنو از من چون حکایت می کنم از سری بر نی روایت می کنم از سری افتاده از پیکر جدا پیکری مدفون خاک کربلا از سری که بگذرانده برتنور خانه خولی شده دریای نور یک شبی در دیر مهمان گشته است راهبی با سر مسلمان گشته است از سری که با لبان اطهرش کوفه قرآن خوانده بهر خواهرش از سری که چوب برلبهاش زد بن زیاد وقلب زینب داغ کرد از سری که روح وجان زینب است ماه نورانی زینب در شب است از سری که همره یک کاروان رفت سوی شهر دشمن شهر شام شد هدف با سنگها از روی بام لعن ونفرین باد بر افراد شام کرد از نی بر جسارتها نظر اشکهایش کرد زینب، خونجگر آن سری که رفت در بزم شراب رفت زیر ابر کینه آفتاب آن سری که باشد از سبط رسول دومین فرزند زهرای بتول او حسین است ودل عالم برد شیعه در سوگش گریبان می درد لعن ونفرین خدا وانبیا باد بر آنکه سرش کرده جدا لعن حق بادا به اصحاب یزید جانیان بد سرانجام پلید شاعر : اسماعیل تقوایی https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ کانال اشعار عاشقان حضرت زینب (س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...ترک دنیا گفته ای، در کنج دیر مثل عیسی آسمان را کرده سیر لحظه لحظه سال ها در انتظار تا شود دیرش زیارتگاه یار بی خبر خود رازها در پرده داشت در تمام عمر یک گم کرده داشت دید در پایین دیر خود شبی هر طرف تابیده ماه و کوکبی گفت الله کس ندیده این چنین هیجده خورشید، یک شب بر زمین آمده از طور، موسای دگر در غل و زنجیر، عیسای دگر سر به نوک نیزه می گوید سخن یا سر یحیی است پیش روی من لاله ی حمرا کجا و آبله بازوی حورا کجا و سلسله گشته نیلی ماهِ روی کودکی بسته دست نونهال کوچکی طفل دیگر بسته با معبود عهد یا سر عیسی جدا گشته به مهد  کرد نصرانی نزول از بام دیر گرد سرها روح او سرگرم سیر دیده بر شمع ولایت دوخته چون پر پروانه جانش سوخته راهب پیر و سر خونین شاه رازها گفتند با هم با نگاه شد فراق عاشق و معشوق طی این به پای نیزه او بالای نی ناگهان زد بانگ بر فوج سپاه کای جنایت پیشگان رو سیاه کیست این سر؟ کاین چنین خواند فصیح وای من داوود باشد یا مسیح؟! یا شده ایجاد صفین دگر؟! گشته قرآن بر سر نی جلوه گر پاسخش گفتند مقصود تو چیست؟ این سر خونین، سر یک خارجیست بود هفتاد و دو داغش بر جگر تشنه لب از او جدا کردیم سر لرزه بر هفت آسمان انداختیم اسب ها بر پیکر او تاختیم شعله ها از هر طرف افروختیم خیمه هایش را سراسر سوختیم هر یتیمش از درون خیمه گاه برد زیر بوتهء خاری پناه ریخت نصرانی به دامن خون دل گشت سر تا پا وجودش مشتعل برکشید از سینه چون دریا خروش گفت ای دون فطرتان دین فروش ثروت من هست چندین بدره زر در جوانی ارث بردم از پدر در بهای این همه سیم و زرم امشب این سر را امانت می برم می کنم تا صبح با او گفتگو کز دهانش بشنوم سری مگو... برد سوی دیر سر را با شتاب کرد ناگه هاتفی او را خطاب راهب از اسرار، آگه نیستی هیچ دانی میزبان کیستی؟ این که لب هایش چنین خشکیده است بحر رحمت از دمش جوشیده است اینکه زخمش را شمردن مشکل است زخم هفتاد و دو داغش بر دل است گوش شو کآوای جانان بشنوی از دهانش صوت قرآن بشنوی گرد ره با اشک، از این سر بشوی با گلاب و مشک، خاکستر بشوی برد راهب عاقبت سر را به دیر تا خدا در دیر خود می کرد سیر شد چراغ دیر آن سر تا سحر دیگر این جا دیر راهب بود و سر خشت خشت دیر را بود این کلام کای چراغ دیر و مطبخ السلام ناگهان آمد صدای یا حسین واحسینا واحسینا واحسین آن یکی می گفت حوا آمده دیگری می گفت سارا آمده هاجر از یک سو پریشان کرده مو مریم از یک سو زند سیلی به رو آسیه رخت سیه کرده به بر گه به صورت می زند گاهی به سر ناگهان راهب شنید این زمزمه ادخلی یا فاطمه یا فاطمه آه راهب دیده بربند از نگاه مادر سادات می آید ز راه بست راهب دیده اما با دو گوش ناله ای بشنید با سوز و خروش کای قتیل نیزه و خنجر حسین ای فروغ دیدۀ مادر حسین بر فراز نی کنم گرد تو سیر یا به مطبخ یا به مقتل یا به دیر؟ امشب ای سر چون گل از هم واشدی بیشتر از پیشتر زیبا شدی ای نصاری مرحبا بر یاری ات فاطمه ممنون مهمان داری ات هر کجا این سر دم از محبوب زد دشمنش یا سنگ زد یا چوب زد تو نبودی، گِرد این سر صف زدند پیش چشم دخترانش کف زدند پیش از آن کافتد در این دیرش عبور من زیارت کردم او را در تنور راهب اول پای تا سر گوش شد ناله ای از دل زد و بی هوش شد چون به هوش آمد به سوی سر شتافت سینۀ تنگش به تیر غم شکافت گفت ای سر، تو محمّد نیستی؟ گر محمّد نیستی پس کیستی؟ ناگهان سر، غنچۀ لب باز کرد با نصاری درد دل ابراز کرد گفت کای داده ز کف صبر و شکیب من غریبم من غریبم من غریب گفت: می دانم غریب و بی کسی غربتت ثابت شده بر من بسى تو غریبی که به همراه سرت همره آید دست بسته خواهرت باز اعجازی کن ای شیرین سخن لب گشا و نام خود را گو به من آن امیرالمؤمنین را نور عین گفت: راهب! من حسینم من حسین من که با تو همسخن گشته سرم نجل زهرا زادۀ پیغمبرم دیده این سر از عدو آزارها خوانده قرآن بر سر بازارها اشک راهب گشت جاری از بصر گفت ای ریحانۀ خیرالبشر از تو خواهم ای عزیز مرتضی شافع راهب شوی روز جزا گفت آئین نصاری واگذار مذهب اسلام را کن اختیار راهب از جام ولایت کام یافت تا تشرف در خط اسلام یافت یوسف زهرا بدو داد این برات گفت ای راهب شدی اهل نجات عاشق و معشوق بود و بزم شب صبحدم کردند از او سر را طلب راهب آن سر را چون جان در بر گرفت باز با سر گفتگو از سر گرفت گفت چون بر این مصیبت تن دهم؟ میهمان خویش بر دشمن دهم... گلچینی از یک مثنوی https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ کانال اشعار عاشقان حضرت زینب (س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چهل سال هرشب روضه گردان تو بودم با عمه ها پاره گریبان تو بودم چهل سال شد حرف از تنت چهل سال مردم رفتم سر سفره ولی چیزی نخوردم چهل سال تقدیر دل من درد و غم بود هرچیز میدیدم گریز روضه ام بود نعلین پا کردم بیابان یادم آمد رفتن روی خار مغیلان یادم آمد چشمم به زیر انداز حجره خورد تر شد داغ حصیری بر دل من شعله ور شد هرجور میشد روضه را مکشوفه کردم هرکس سلامم داد یاد کوفه کردم وقتی عبا دوشم کشیدم گفتم ای وای تا اشک دختر بچه دیدم گفتم ای وای در کوچه ها رد طناب آمد به چشمم نوزاد تا دیدم رباب آمد به چشمم رفتم.به تشییع جوانها گریه کردم با خنده های ساربانها گریه کردم عمامه ام افتاد و بی حد روضه خواندم انگشتر از دستم درامد روضه خواندم بازار رفتم بوی نانش اذیتم کرد بازاریان بد زبانش اذیتم کرد هرجا شلوغی بود ماتم سهم من شد شرمندگی از خواهرانم سهم من شد قرآن که میخوانم ز غصه نیمه جانم یاد لب خشک تو زیر خیزرانم حق میدهی از تشنگی قلبم کباب است در ظرف آبم روضه ی جام شراب است https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ کانال اشعار عاشقان حضرت زینب (س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای شام، کربلای تو یا زین العابدین دل بزم ابتلای تو یا زین العابدین یک عمر در فراق جوانان هاشمی شد خونِ دل غذایِ تو یا زین العابدین در بین خنده و کف و شادی گریستند زنجیرها برای تو یا زین العابدین چشم حسین و چشم شهیدان کربلا گریند در عزای تو یا زین العابدین ای کاش پر شود عوض اشک، چشم ما از خون ساق پای تو یا زین العابدین در حیرتم که از چه به زنجیر بسته شد دست گره گشای تو یا زین العابدین ای کنز مخفی ازلی!یک نفر نگفت ویرانه نیست جای تو یا زین العابدین آرد صدای گریۀ ما سر بر آسمان، از اشک بی صدای تو یا زین العابدین تا حشر، انقلاب حسین است سربلند در پای خطبه های تو یا زین العابدین در کوچه های شام، فقط سنگ های بام بودند آشنای تو یا زین العابدین خاشاک و سنگ و خنده و دشنام و هلهله گردید رونمای تو یا زین العابدین "میثم"سلام می دهد از دور، صبح و شام بر صحن باصفای تو یا زین العابدین https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ کانال اشعار عاشقان حضرت زینب (س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ