امشب که شب قدر و شب راز و نیازه
امشب که شب قدر و شب راز و نیازه
در مِیکده بازه ، خدا بنده نوازه
اون بنده بَده همون گدای سر سالی
اومده دست خالی ، پی مولیَ المَوالی
نوکر اومده زانو زده با روسیاهی ، الهی الهی
تنها حاجتش اینه بشه کرب و بلایی ، خدایی خدایی
از غصه میمیره ، از اینجا نمیره
اگه کرب و بلا نگیره آروم نمیگیره
... الهی یا الهی ، الهی یا الهی ...
... من اومدم گدایی ، من اومدم گدایی ...
امشب که شب قدر و شب حساب کتابه
دلا در تب و تابه ، دست ابوترابه
امشب شب امضای یه سال سینه زنیه
حال ما دیدنیه ، دلامون حَسنیه
امشب به لبم ذکر مدد فاطمه دارم ، خمارم خمارم
امشب هوس زیارت علقمه دارم ، بیدارم بیدارم
امشب که به شِینم ، من عاشق حسینم
افطاری شیش گوشه سحر تو بین الحرمینم
... الهی یا الهی ، الهی یا الهی ...
... من اومدم گدایی ، من اومدم گدایی ...
امشب که شب قدره دلا شده هوایی
کبوتر شده راهی ، شده امام رضایی
امشب از سَر شب دل من نامه فرستاد
پای پنجره فولاد ، یاد کربلا افتاد
امشب که دل در به درم زده به جاده ، پیاده پیاده
مقصدش حرم ورودیِ بابُ الجواده جواده
دل داره بهونه ، پای نقاره خونه
آرزوش اینه که تو مدینه روضه بخونه
... الهی یا الهی ، الهی یا الهی ...
... من اومدم گدایی ، من اومدم گدایی
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
#نوحه_امشب_که_شب_قدر_و_شب_رازو_نیازه
#جواد_مقدم
اشعار ماه مبارک رمضان
کانال ترکی مجمع الذاکرین.mp3
1.65M
زینبه سس ویر ای بابا
زیبنبه سس ور آی بابا
تازه نفس ور آی بابا
غریب بابا غریب بابا
روح و روانیم آی بابا
راحت جانیم آی بابا
غریب بابا غریب بابا
من زینبم دل خستیم
قلبیم داریخیب آی بابا
مظلوم بابا مظلوم بابا
سن سیز سینمی داغلاام
باشه قرانی باغلارام
شیون چکیپ من آغلارام
مظلوم اولن بابام علی
غریب اولن بابام علی
زیبنبی تک گویان بابا
باش یارالی اولن بابا
مظلوم بابا مظلوم بابا
.
#شور_احساسی
#ماه_رمضان
شبای مناجات و دعا
وسط این اشک و گریه ها
صدات اگه برسه کربلا
آغوششو وا می کنه حسین
بی تردید امضا می کنه حسین
اقایی که نیس تو دنیا بدلش
یه دل سیر گریه کن تو بغلش
بحق الحسین الهی العفو
ذکر علی رو بگو با شعف
عمرتو نکن جایی تلف
برو دم ایوون نجف
حالت رو شیدا میکنه علی
آغوششو وا می کنه علی
میشه دل با حب حیدر منجلی
نیست امیرالمومنینی جز علی
بحق علی. الهی العفو
شعر و نغمه #حسین_فتحی✍
۱۴۰۲/۱/۵
.👇
.
#واحد #شور #تک_روضه #حضرت_خدیجه
#سبک_ایران سالار عقیلی
#مادر_خدیجه
🔘🔘🔘🔘
مادر
خدیجه ای بانوی اسلام
بهر پیمبری دلآرام
ولی ز بغض و جور اعدا
قلب تو شد مملو آلام
🌷
مادر
ای همسرحضرت احمد(ص)
برمادران الگو و سرمد
بانی دین وبانوی زهد
همسر حضرت محمد (ص)
🌷
مادر
مادر زهرای بتولی
همسر حضرت رسولی
خورشید بیت نبی الله
از چه تو در حال افولی
ای وای واویلتا آه و واویلا
🔘➿➿➿➿➿🔘
✅بنددوم
مادر
ام النساءِ عالمینی
به فاطمه نور دوعینی
مادر بزرگ زینبین هم
جده ی حضرت حسینی
🌷
مادر
زخم زبانهایی شنیدی
رنج و مصیبتها کشیدی
برای دین شوهر خود
آزار و اذیتها که دیدی
🌷
زهرا
بیا کناربسترمن
ببین تو حال مضطرمن
که راز دل را باتو گویم
ببین دوچشمان تر من
🌷
آه و واویلتا آه و واویلا
🔘➿➿➿➿➿🔘
✅بندسوم
زهرا
زبعد من سوزد پر تو
سوزد تمام پیکر تو
دشمن پست و بی مروت
شرر زند برجگرتو
😭
زهرا
آتش زنند به آشیانت
جسارتی به آستانت
جماعتی پست وسیه دل
کنند به ساحتت اهانت
😭
زهرا
شود سپید آن گیسوی تو
شکسته گردد بازوی تو
دربین خانه بین کوچه
سیلی زنند و بر روی تو
😭
آه و واویلتا آه و واویلا
🔘➿➿➿➿➿🔘
✅بندچهارم
زهرا
تویی که مظهر سخایی
مظهر زهدی و حیایی
دخت نبی و مام زینب
مادر شاه کربلایی
😭
زهرا
امان زکربلا و ماتم
امان ز صحرای پر از غم
امان ز سوز و آه زینب (س)
ز تیغ و نیزه ی دمادم
😭
ای وای
زینب غمین و زار و مضطر
گوید که ای غریبِ مادر
گریم برای غربت تو
حسین من شهید بی سر
😭
ای وای حسین من حسین مظلوم
#وفات_حضرت_خدیجه
🔘➿➿➿➿🔘
#کاری_ازشعرای_سبکساز_اهلبیت_ع
#علی_بهرامی_نیا_خزان
#شاعرسبکسازڪربلایی_مجیدمرادزاده
.👇
مناجات و روضه | غروب بود که حی علی رسید به ما.mp3
30.23M
🏷 #مناجات و #روضه | غروب بود که حی علی رسید به ما
🎙 #حاجمهدیرسولی
• شب اول | سی شب #نجوایعاشقانه
چهارشنبه ۲ فروردین ماه ۱۴۰۲
#هیئتثاراللهزنجان(رهرواناماموشهدا)
_
غروب بود که حی علی رسید به ما
خوش آمدید خدا از سماء رسید به ما
چه خوب شد دور ، دورِ ما شده است
دعا کنید که اذن دعا رسید به ما
دوباره گوشه ی این خانه جایمان دادند
در این شلوغی میخانه جا رسید به ما
غریبه دور و بر ما زیاد بود اما
طراوت نفسی آشنا رسید به ما
دوباره شوق گرفتیم بنده اش باشیم
گرفته بود دل ما ، صفا رسید به ما
کجاست دست گدایان؟ کریم آمده است
کریم آمد و دست عطا رسید به ما
بجای ثروت دنیا نجف به ما دادند
خوشا به طالعِ ما خاکِ پا رسید به ما
حساب سی شبهی ما فقط به دست علیست
فقط به عشق علی اِهدنا رسید به ما
علی مراقب ما بود و هست و خواهد بود
همیشه و همه جا این بها رسید به ما
برای سفره ی افطار هم حواسش بود
کمی هم از رطب مرتضی رسید به ما
شروع ماه مبارک صدا زدیم حسین
شروع ماه خدا کربلا رسید به ما
عیارِ روزه ی ما گریه بر حسین باشد
هزار خیر در این روضه ها رسید به ما
به روزه ی رمضان روضه ی عطش دادند
غم لبان عزیز خدا رسید به ما
همان لبی که حرامی لگد به رویش زد
در آن میان خبر از نیزه ها رسید به ما
سپاه شام صدا زد که پیراهن اینجاست
سپاه کوفه صدا زد عبا رسید به ما
🔉 #صوت | #مناجات و #روضه
◾️ غروب بود که حی علی رسید به ما
🎙 #حاجمهدیرسولی
زمینه | خواب دیدم تو حرمت.mp3
20.71M
🏷 #زمینه | خواب دیدم تو حرمت
🎙 #کربلاییحسینطاهری
🎙 و #حاجمحمدرضاطاهری
• شب اول #ماهمبارکرمضان ۱۴۴۴
چهارشنبه ۲ فروردین ماه ۱۴۰۲
#هیئترزمندگاناسلام
#هیئتمکتبالزهراسلاماللهعلیها
#موکبمحبانعلیبنابیطالبکربلا
_
خواب دیدم تو حرمت
مُقبل با محتشمت
میخونن شعر غمت
یا ایها الرسول
این بی سر حسین توست
زخمی تن حسین توست
بی لشکر حسین توست
یا ایها الرسول
ای کشته گرسنه و تشنه
ابی عبدالله
حلقومتو سپردی به دشنه
ابی عبدالله
هر دفعه صدا زدی مادر
ابی عبدالله
خنجر زدن سیاهی لشکر
ابی عبدالله
(سید مظلوم حسین جانم
حسین جانم حسین جانم)
_
خواب دیدم تو حرمت
مُقبل با محتشمت
میخونن شعر غمت
یا ایها الرسول
این بی سر حسین توست
زخمی تن حسین توست
بی لشکر حسین توست
یا ایها الرسول
تنها شدی و جنگیدی تنها
ابی عبدالله
کشتن تو رو مقابل زنها
ابی عبدالله
لب میگزیدی و شدی مایوس
ابی عبدالله
کشتن تو رو با غصهی ناموس
ابی عبدالله
_
rasouli-roze_5.mp3
1.31M
|⇦•از زیر پلکهای پُرِ خون...
#روضه_عبدالله_بن_حسن علیه السلام اجراشده #شب_پنجم_رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
میگن: وقتی همه توخیمه ناله میزدن، عبدالله اومد توخیمه دید داداش قاسمش نشسته، گفت: داداش! خوش به حالت، گفت: عبدالله! چرا گریه میکنی؟ گفت داداش دیدی عمو بهت چی گفت، چی گفت داداش؟دیدی بهت گفت: تو هم فردا شهید میشی... داداش! اگه فردا من شهید نشم چیکار کنم؟ اینقده این آقازاده اضطراب داشت. ابی عبدالله بیشتر از بچههای خودش به این بچه ها محبت می کرد. اون روز آخری که قاسم رفت، همه رفتن. علی اصغر هم رفت، ابی عبدالله داشت می رفت میدان یه نگاه کرد گفت: زینب! این بچه یه کاری دست خودش میده، دستش رو رها نکنیا، لذا دستش تو دست عمه زینبشش بود.
بی بی هرچند دفعه اومد از خیمه بالا تل زینبیه برگشت این بچه هم با عمه میومد بالای تل برمیگشت. تو همین رفتن وذاومدنا یه دفعه زینب دوید، یهو یه نگاهی کرد...*
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت
*ابی عبدالله با صورت زمینخورد همین که ابی عبدالله افتاد یه لشگر هجوم آوردن، هرچی نگاه کرد دید ریختن سر عمو. عمه! رهام کن عمه!، عمه! دستم رو ول کن، یهو دستش رو کشید دوید. زینب هم پشت سرش شروع کرد دویدن، دویدن طرف میدان ...
از زیرِ پلکهای پُرِ خون
دیدم دویدی، تو میدون
گفتم که زینب ای خواهر
امانتیم رو برگردون
بَرش گردون، باباش رو به رومه
بَرش گردون، کارِ من تمومه
.
#روضه_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
#حاج_مهدی_رسولی
#شب_پنجم_محرم
.
#ماه_رمضان
#مناجات #روضه
آورده ام به ساحت بخشش گناه را
لطفت مباد رد کند این رو سیاه را
جان لازم است یا دل یا سر بگو کدام
با هر چه هست میخرم آن یک نگاه را
صحبت اگر ز عفو خطا با نگاه توست
بر خط کنم به نامهی پُر خط سپاه را
بعد از خطا روانه شدم سوی کوی تو
کتمان کنم چگونه صواب گناه را
گاهی گناه باعث غفران دائم است
جا دارد اینکه خیر کنم اشتباه را
با سوختن خوشم به حضورت چنین اگر
بر سینهی جگر بکشم سیخ آه را
لا گفته ام بیا به صداقت قبول کن
فرمانروای کشور دل کن اله را
آنسان که میکشی ز دل روز شام تار
بیرون کش از میان دلم حب جاه را
لطفی که با تجلی توحید روشن ات
جبران کنم سیاهی عمر تباه را
اصلا هلال ماه مبارک یدالله است
در هر سحر گرفته دلم دست ماه را
در پیشگاه عفو تو با نامه ای سیاه
شایسته است یاد کنم کوه و کاه را
لطفی بزرگ کرده ای آن دم که ناگهان
روزی من کنی سفری دلبخواه را
با یک شعاع نور که از کربلا رسد
روشن کنی برای دلم راه و چاه را
جان رشد میکند به تکاپوی پلک من
با اشک روضه آب دهم این گیاه را
اینسان که گریه میکنم از ماتم حسین
یک روز جان دهم خبر قتلگاه را
#محمد_علی_بقایی
.............
#حضرت_عبدالله
بیرون زدم ز خیمه نه ، از خویش آمدم
مانند شیر جنگ جمل پیش آمدم
افسانه نیست غیرت پروانه...سوختم
در راه عشق جان گران را فروختم
فریاد میزنم که عمو را رها کنید
افتاده روی خاک گلو را رها کنید
خورده است سنگ رجم به کعبه ؟ خدای من
شمشیر آب دیده و قبله ؟ خدای من
بر اقتدا ی کفر که صف میزنید وای
با گریه های فاطمه کف میزنید وای
من ارث حضرت حسنم شیر بیشه ام
با عشق دوست خورده گره عمق ریشه ام
دست و گلو شده سپر کارزار من
شمشیرها عقب بکشید از نگار من
آه ای عمو ببین که نماندم رسیده ام
خود را به سمت پیکر پاکت کشیده ام
مولا ببخش صحبت من تکه تکه است
از خیمه تا کنار تو تن تو دویده ام
دستم اگر شکست فدای سر شما
من ارث مادرم که به اینجا رسیده ام
آغوش گرم کرببلا سهم من شده است
از بین لاله های تو من برگزیده ام
حالا شریک داغ امام حسن شدم
بابای من هرآنچه که دیده است دیده ام
بابای من به کوچه شده مو سفید و من
رویم سفید گشته شکوه سپیده ام
#محمد_علی_بقایی ✍
یکشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۲
.
.
#زمینه جدید
#مناجاتی #ماه_رمضان
بند اول:
خطای من رو ببخش
ماه رمضون رسیده
کسی به جز تو خدا
به من محل نمیده
نداشتم آبرویی
تو آبرو خریدی
با مهربونیت منو
سمت خودت کشیدی
دستم رو گرفتی و
گفتی که بیا بازم
من آخرتت رو با
توبه است که میسازم
یا خالقنا یارب
یا رازقنا یارب
بند دوم:
عمریه از بچگی
برده منو زیرِ دِین
با عطش روزگی
میگم فقط یا حسین
یاد غریبی که شد
کُشته ی دور از وطن
یه بوریا شد فقط
برای جسمش کفن
مادر توی گودال و
خنجر به روی حنجر
افتاده توی صحرا
جسمی که شده بی سر
عطشان ابی عبدالله
ای جان ابی عبدالله
شعروسبک: #علی_علی_بیگی✍
👇👇