eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
802 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•منم‌ مثل رباب... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ سیدمجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ منم مثل رباب خیلی دلم شور میزنه همین الان هزار روضه جلو چشم منه بیابون جای خوبی نیست برای بچه ها میره خارهای این صحرا تو پای بچه ها بریم تو رو خدا نذار دیر شه نذار یه دفعه خواهرت پیر شه با اینکه دلخوش به علمداریم اینجا نمون ما شیرخواره داریم منم زینب که هر جا رفتی با تو اومدم همه ترسم از اینه که تو رو از دست بدم منم زینب که آرامش میدادم به همه حالا چند روز دیگه دورم پر از نامحرمه *یه سؤال ازت بکنم داداش..* من و رباب چیکار کنیم بی تو کجا باید فرار کنیم بی تو اون لحظه که سرِ تو دعوا شه خدا کنه رقیه خواب باشه
@babolharam_net030417008-1.mp3
زمان: حجم: 11.63M
|⇦•منم مثل رباب ... و توسل به حضرت سید الشهدا علیه السلام علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اگه‍ احساس کردی دٍلت تبدیل به خرابه شده برای حسین گریه کن:)💔 عجیب دٍلت باز میشه .
👇👇👇👇👇👇👇👇
|⇦•مرغ اسیر... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مرغ اسیر هم وطنش فرق می‌کند هم اینکه نوع پر زدنش فرق می‌کند شیرین زبان تو شده لکنت زبان پدر طرز تکلم و سخنش فرق می‌کند وقتی که بی هوا به کسی ضربه می‌زنند حتما کبودی بدنش فرق می‌کند خیلی مرا زدند ولی بین این همه این شمر لعنتی زدنش فرق می‌کند *گفت: بابا پاهام درد میکنه، همه ی دخترای عالم وقتی بابا میاد اول میرن خودشونو مرتب میکنن، موهاشونو شونه میکنن، بهترین لباسشونو میپوشن، گفت: بابا موهام سوخته..* آتش رسید و موی سرم را به باد داد عاشق همیشه سوختنش فرق می‌کند گفتم به عمه روی زمین، زیر نیزه ها بابا چقدر شکل تنش فرق می‌کند وقتی تمام دشت پر از بوی او شده حتما مساحت کفنش فرق می‌کند با تازیانه های سنان راه میروم حتی شبیه مادرمان راه میروم *گفت: بابا من یه لحظه از عمه جدا نشدم، همش دامن عمه رو گرفته بودم، اما نیمه شب بود، خسته بودم، تشنه بودم، دستام بسته بود، یه مرتبه از ناقه افتادم. تا زین العابدین فرمود: به من بگید سر بریده ی بابام کدوم طرفو نگاه میکنه گفتن چرا حرکت نمیکنه این نیزه؟ فرمود:حتما یکی از خواهرام افتاده، من نمیدونم زجر چطور سراغش رفت، همچین که سرو آوردن گفت: بابا، مگه جدت پیغمبر نفرمود: اگه پسربچه زمین خورد کمکش کنید؟ بگید تو مَردی باید بلند شی، اما اگه دختربچه زمین خورد برید زود بلندش کنید، نازش کنید، بابا همچین که نشسته بودم، تا رسید به من گفت: دختر تویی که کاروانو معطل کردی؟ یه سیلی زد، رو این بوته ها غَلت میخوردم، همچین که برگردوندن نه سمت عمه رفت نه سمت رباب رفت، دیدن اومد لابلای نیزه ها، همه ی سرهای شهدایی که بالای نیزه بود تیغ شمشیر خورده بود، فقط یه سر بود عمود خورده بود، اومد جلو گفت: عمو عباس چشمت روشن، نامحرم سیلی تو صورتم زد..*
@babolharam_net03041806.mp3
زمان: حجم: 18.36M
|⇦•مرغ اسیر.. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
|⇦•نام تو را ... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نام تو را هر جا شنیدم گریه کردم هر وقت دختربچه دیدم گریه کردم دلسنگی ام شهره ست اما ناخودآگاه تا ماجرایت را شنیدم گریه کردم پیش تو در رؤیا برایت روضه خواندم وقتی به پهلویت رسیدم گریه کردم از خواب خوش با تازیانه می‌پریدم اسفندوار از جا پریدم گریه کردم در مقتلی خواندم لباست پاره بوده ست پیراهن خود را دریدم گریه کردم آتش گرفتم تا شنیدم گیسویت سوخت آه جگرسوزی کشیدم گریه کردم *فقط یه جمله بگم، بدونید این خونواده رو چجوری وارد کردن، مثل اسیرهای رومی وارد کردن، یعنی غل و زنجیر به گردن همه اشون انداختن، برا همین بود گریه میکرد میگفت: بابا شترها آروم میرفتن ما رو میزدن، بابا دنبال بهونه بودن فقط ما رو میزدن، فیض ببرن اون مادرا و پدرهایی که تا بچه شون گرفتار میشد میگفتن برو غصه نخور یه سفره ی حضرت رقیه پهن میکنیم، گفت: بابا ازت یه سوال دارم، مگه تو چیکار کرده بودی هر جا اسمتو میاوردم کتکم میزدن؟...*
@babolharam_net03041804.mp3
زمان: حجم: 15.5M
|⇦•نام تو را.. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ گرچه سه سال بیشتر ندارد، اما صد سال شکایت از این اندک سال دارد؛ شکایت‏‌هایی که تاب باز گفتن‏شان را ندارد. بغض‏‌ها روی هم جمع شده است و به یک‏باره می‏‌خواهد فوران
|⇦•شبا که ناله میزدم ... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شبا که ناله میزدم نبودی دارم منم میام پیشت بزودی بابا بگو برای تو عجیب نیست رو پیکر من این همه کبودی از چادرم نبودی یک کمش رفت گوشواره هام النگوهام همش رفت دیگه چیزی نمونده که ببافی تو کوچه ها موهام یه عالمه اش رفت قربون گریه هات، نکنه یه وقت خسته بشی از گریه، خدا عاشق چشای گریونه، خوشبحال اونی که میتونه براش گریه کنه، امام صادق فرمود: مادر ما تا اجازه نده کسی نمیتونه گریه کنه، امشب بگو مادر جان شب رقیه است. ابی عبدالله دو نفر رو خیلی به زینب سفارش کرد، یکی عبدالله بن الحسن بود یکی رقیه بود، اما دوتاشون طاقت نیاوردن، عبدالله که وقتی دید عمو غریبانه تو گودال افتاده دست عمه رو رها کرد، تو مجلس یزید هم همینطور بود، وقتی یزید داشت چوب به لباش میزد، یه مرتبه دیدن یه دختری دستشو از عمه جدا کرد، گفت: نزن، بابای من، نزن نامرد دندون بابامو شکستی، همچین که سر و آوردن خرابه یه نگاه کرد گفت: بابا صورتت زخمیه منم صورتم زخمیه، بابا تشنه کشتنت منم هنوز تشنه ام، بابا چشمات ورم کرده چشم دخترت هم ورم کرده، اما بابا تو با من فرق میکنی، تو با چوب به لبات زدن لب رقیه ات سالمه، تاریخ میگه انقدر زد به دهنش...*
@babolharam_net03041807.mp3
زمان: حجم: 11.66M
|⇦•شبا که ناله میزدم.. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻