🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه دفتری امام حسن علیه السلام
#گریز حضرت رقیه سلام الله
#مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
⬅️آه گرفتارها آه مریض دارها حاجت مندان جوون دارها امشب دلها را روانه کنید مدینه منوره کنار تربت بی سایبان امام مجتبی انشاالله به پاره های جگر امام حسن(ع) درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روابشید شفای همه مریضها انشاالله همه اموات فیض ببرند
یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله
🔸دلی پر ز تب و پر از غم
🔸نه طبیب ونه دعوایی
🔸چه کند غریب و بی کس
🔸که ندارد آشنایی
حتی در خونه اش هم غریب بود امام حسن دعا کرد آشناش بیاد میدونی اشنا امام حسن که بود خواهرش زینب بود وقتی که زینب دید حال برادر منقلب شده این جا خواهر نگران شد رفت تمام برادران را صدا زدعباسم
حسین جان بیاید برادر
چه شده خواهر نگرانی زینب فرمود حال برادرمان حسن منقلب شده این جا براداران امدند اما همین که امام حسین دید حال برادرش خوب نیست امام حسین نشست کنار برادر آن قدر گریه کرد که امام حسن فرمود حسین جان عزیز مادر
🔸مکن گریه ز مرگم ای برادر
🔸مریز از دیدگان اشکت چه گوهر
⏪گفت عزیز مادر مرا باشد پرستاران بسیار ..امروز کنار بستر من عده ای زیادی نشسته اند برادران و خواهران همه هستند پرستار من امام حسن هستند
اخ مرا باشدپرستاران بسیار
اما حسین جان پرستار تو یک زینب آن هم گرفتار
پرستار تو روز عاشورا یک زینب وان هم گرفتار
اخ امان از دل زینب که خون شد دل زینب😭
زینبی که یک روزی در مدینه پاره های جگر برادر حسن را می بیند اما یک روزی هم در شهر شام همین زینب ببیند نازنین سر بریده حسین
یا حسین یا حسین یا حسین
درآن مجلس بزم یزیدزینب یک صحنه ای را دیدکه انشاالله هیچ خواهری به مثل زینب غم نبیند
مگر چه دید زینب دران مجلس بزم یزید زینب دید یزید ملعون به یک دست جام شراب گرفته به یک دست هم چوب خیزران ای داره با چوب برلب ودندان برادر می زنه
🔸یزیدا چوب مزن آخ برلب برادرجان
🔸سر بریده چه کرده است باتو خواهان پرپر..من
🔸سرش بریده ای با دو صد خواری
🔸هنوز دست از سر او بر نمی داری
(یا بقیه الله امام زمان )
🔸سری که درمقابل تو است نور عین من است
🔸خدا نکرده امام تو حسین من است
⏪گفت نانجیب این لب و دندان را با چوب می زنی اما لب و دندان رایک روزی پیامبر خدا بوسید این لب ودهان رابابام علی مادرم زهرا بوسید
🔸مزن ظالم حسین مادر ندارد
🔸آخ مزن ظالم که خواهر دل ندارد
(گریز)
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد حالا دلها روانه کنید خرابه شام اگر با
ابی عبدالله کار داری امشب.
آقا رو به نازدانه اش قسم بده.
اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری،
اگه کربلا میخواهی.
بگو حسین جان.
تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم.
امشب دیگه دست خالی ردمون نکن..
🔸طواف شمع چون پروانه می کرد
🔸به دستش موی بابا شانه می کرد
تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا.😭
چه بلایی سرت آوردن...بابا.
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم..😭.
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده..
اما میخام بگم.
بابای خوبم...😭
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن.
اما به منم تازیانه زدن
🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه دفتری اربعین امام حسین علیه السلام
#روضه روز اربعین
#مداح استاد احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🔸گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم
🔸من به خاک غمت امروز معطر گشتم
🔸من چهل روز فقط همسفر شمر شدم
🔸من چهل روز فقط همقدم سر گشتم
🔸هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای
🔸سپر دخترکان تو برادر گشتم
🔸چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش
🔸من چهل روز پی چادر و معجر گشتم
🔸چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد
🔸خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم
⬅️اجرو مزده شما برادران و خواهران عزادار بابی بی دوعالم فاطمه زهرا سلام الله انشاالله درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته اید حاجت روا بشید در روز اربعین حسینی قرار داریم خیلی حالا رفتن اربعین کربلا باشند انشاالله کسانی که تا حالا مشرف کربلا نشده اند به آبروی ابا عبدالله الحسین قسمت بشه چنین روزی کربلا باشند ..
⏪ روضه اربعین بخونم همه شهدا امواتمان فیض ببرند عزاداران بیاین امروز با بی بی زینب و رقیه هم ناله بشیم،آی کربلائیا
روز چهلم که میشه بچه ها میاد کنار قبر باباش، برادران وخواهر میاد کنار قبر برادرش دسته گل میارن عکس بابا رو میارن زیر بغلای خواهرا و دخترا رو میگیرن احترام میکنن و تسلا میدن ، عزاداری میکنن اما بمیرم برا یتیمان امام حسین(ع)
امان از اون لحظه ای که بی بی زینب کبری اربعین وارد کربلا شد.
یا صاحب الزمان.
تا اهلبیت اربعین به کربلا رسیدند
مثل برگهای خزان.
خودشون رو از مرکب ها به زمین انداختند.
هر کدوم قبر عزیزی رو در آغوش گرفت..
یکی قبر علی اکبر رو بغل گرفته.
یکی قبر قاسم رو گرفته.
یکی کنار قبر عباس.
یک مادری هم کنار قبر علی اصغر.
اما بین جمعیت دیدند زینب هم داره دنبال قبر حسین میگرده.
🔸با زبانِ حال، آن دور از وطن
🔸گفت با قبر برادر این سخن
🔸السلام ای کشته راه خدا
🔸السلام ای نور چشم مصطفی
داداش ببین خواهرت برگشته.
🔸بهر تو امروز مهمان آمده
🔸خواهرت از شام ویران آمده
داداش نبودی ببینی
بعد از تو با ما چه کردند.
جات خالی بود این نامردها که رحم نداشتند.
چشم برادرم عباس رو دور دیده بودند...
هر وقت بچه ها بهانه میگرفتند بهشون تازیانه میزدند.
بهشون سیلی میزدند.
بزار اینطوری بگم.
🔸 یاسها را جوهر نیلی زدند
🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند
همه بچه ها رو زدند...
🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند
داداش همه این مصیبتها یک طرف مجلس یزید یه طرف...
وقتی نانجیب با چوب خیزران به لب و دندانت میزد.
شرمنده حسین جان.
نتونستم کاری کنم.
آخه دستهای خواهرت رو با غل و زنجیر بسته بودند
حسین جان ، برادر یادتِ آن روزی که آمدم گودی قتلگاه ، خیره خیره ، به بدنت نگاه می کردم نمی شناختم از روی تعجب گفتم آیا تو حسین منی ؟ حسین جان امروز تو زینب را نمی شناسی ، برادر اگر این جا نا محرم
نبود اثر تازیانه را روی بدنم نشانت می دادم . برادر همه عزیزانت را آوردم اما سراغ رقیه ات را از خواهرت نگیر ، که در خرابه شام جان داد .
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين
#التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1404/5/8
زمان:
حجم:
258K
🏴#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر :اسماعیل تقوایی
🏴#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر :اسماعیل تقوایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
جگرم پاره شده، زهر جفا کرده اثر
تو بیا زینب من، آمده عمر من بسر
منم گل زهرا
می روم از دنیا
واویلا واویلا، واویلا واویلا۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
خورده ام زخم زبانها ز خودی ها وعدو
خون دل خورده ام وآمده اینک زگلو
سردار بی یارم
خورده گره کارم
واویلا....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای حسینم تو بیا این دم آخر به برم
می سپارم به تو ای جان حسن.،دوپسرم
ای زاده زهرا
جان تو وآنها
واویلا...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دیدن واقعه ی کوچه شده قاتل من
شده از بعد پدر رنج ومحن حاصل من
تنهای دورانم
برلب شده جانم
واویلا...
زمان:
حجم:
239.1K
🏴#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر :اسماعیل تقوایی
🏴#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر :اسماعیل تقوایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
امشب رود زهرا(س) سوی مدینه
گریان کشد آه از میان سینه
غرق رنج ومحن... روی قبر حسن
نالد حسن عزیزمادر
مسموم زهر کین همسر
واویلتا آه و واویلا۴
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سردار بی یار سپاه اسلام
تنها شده به پیش لشگر شام
بر حسن جفا شد... بی سپه رها شد
زخمش زدند از ره کینش
خواندند مذل المومنیش
واویلتا....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زینب بیا به دیدن برادر
رسیده عمر حسنت به آخر
حسن گشته دلخون... ببین تشت پر خون
خواهر من خدا نگهدار
راحت شدم زجور اغیار
واویلتا...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
وای از آن دفن عزیز زهرا
امان از آن بارش تیر اعدا
هدف شد به کينه
غریب مدینه
آن زینت دوش پیمبر
مانده جدا زجد اطهر
واویلتا...
زمان:
حجم:
109K
🏴#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر :اسماعیل تقوایی
آه و واویلا، صد آه و واویلا۲
می رود دلخون، حسن(ع) از دنیا۲
_
تشت پر از خون، زاری خواهر
زینب محزون، می زند بر سر
آه و واویلا...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
جان بسوزد بر، غربت مولا
خانه اش گشته مرکز اعدا
همسرش داده، زهر کین شوهر
وای از این دنیا، وای از این همسر
آه و واویلا...
__
کس نمی گشته، همکلام او
بوده بی پاسخ، هر سلام او
صالح ناچار، شاه بی لشگر
زخمی جهل وضربه خنجر
آه و واویلا....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دیده او مادر، بر زمین افتاد
گویی آن لحظه، مجتبی جان داد
صورت مادر، سیلی نامرد
شاهدی کوچک، با دلی پر درد
آه و واویلا...
____
دفن روزانه، دشمن حیدر
تیر وتابوت و، لاله گون پیکر
قبر تاریکش بی حرم باشد
کی شود قبرش محترم باشد
آه و واویلا....
زمان:
حجم:
242.7K
🏴#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر :اسماعیل تقوایی
🏴#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر :اسماعیل تقوایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شاهد کوچه و، ناله ی مادری
سالها با غمش، تو بسر می بری
داغ مادر زد به جان تو شرر، بعد مادر خم شده زتو کمر، دیده ای تو فرق خونی پدر
یا حبیبی یا حسن یا مجتبی، یا حبیبی یا حسن یا مجتبی، یا حبیبی یاحسین یا مجتبی۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دشمنت بوده در، خانه ات در برت
زهر کین بر تو داد، بی وفا همسرت
تشت خون را زینب تو چون بدید، ناله ای زد، خون زچشم او چکید، از غم تو، جان او به لب رسید
یا حبیبی یا حسن....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای ولی خدا، شاه بی یار دین
صلح تو مورد، طعنه ی جاهلین
آه و افسوس از گروه جاهلین، گفته اند بر، تو مذِلّ مومنین،جان بسوزد بهر تو امام دین
یا حبیبی یا حسن...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
گشته تابوت تو، پر ز تیر جفا
از سوی دشمن، حیدر و مصطفی
قبر جدت در مدینه غرق نور،در کنارش مدفن تو سوت وکور،می شوی تو با حرم گه ظهور
یا حبیبی یا حسن...
در اربعین
آمدم در صحن و ایوان حسین در اربعین
گشته ام من دیده گریان حسین در اربعین
شکر لله با دعای خاص زهرا مادرش
شاملم گردیده احسان حسین در اربعین
بس که او آقا بود از لطف و از اکرام او
کربلا گردیده مهمان حسین در اربعین
او گلی از بوستان آل احمد هست و من
گشته ام خار بیابان حسین در اربعین
دردمندم مستمندم رو به او آوردهام من
دست من باشد به دامان حسین در اربعین
از تمام عالم هستی بگشته زائرش
عالمی گردیده حیران حسین در اربعین
آمدم پای پیاده در حریم او، شده
شاملم لطف فراوان حسین در اربعین
از کرامات خدا هرجا روم، گردیدهام
ریزه خوار ریزه خواران حسین در اربعین
در کنار سفرههای بیریای اهل دل
ریزه خوارم بر سرخوان حسین در اربعین
تا کنم بیعت دوباره با شهید کربلا
آمدم من تحت فرمان حسین در اربعین
عمریه گردیده بیمار غم هجران او
من مریضم تحت درمان حسین در اربعین
آرزویم این بود در اربعینش، کربلا
جان من گردد به قربان حسین در اربعین
روی لبهای تمام زائران او بود
جان فدای لب عطشان حسین در اربعین
در کنار هر جوان زائرش افتادهام
یاد اکبر ماه کنعان حسین در اربعین
در کنار مرقد او که دهد بوی بهشت
همچو خارم در گلستان حسین در اربعین
کربلای او بود دانشگه عشاق او
ماندهام طفل دبستان حسین در اربعین
باز افتادم کنار مرقدش پایین پا
یاد داغ نوجوانان حسین در اربعین
آمدم سوی حریم باصفایش با دلم
گشته ام یاد شهیدان حسین در اربعین
در کنار زائران باصفای کربلا
همچو زینب گشته نالان حسین در اربعین
یاد آن ظلم و ستمهایی که از دشمن بدید
گشته است هر دل پریشان حسین در اربعین
باز افتادم به یاد ساقی لب تشنگان
یاد داغ و رنج و حرمان حسین در اربعین
بر سر و سینه زنم، با چشم گریان، سوز دل
یاد لعل لب عطشان حسین در اربعین
در کنار خیمهگاه و قتلگاه شاه دین
تازه گشته داغ هجران حسین در اربعین
در کنار قتلگاهش سوزم و گریان شدم
یاد اشک و قلب سوزان حسین در اربعین
من (رضایم) گشته ام از لطف خاص فاطمه
ریزه خوار خوان احسان حسین در اربعین
#رضا_یعقوبیان
#مشایه #اربعین
.