#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
منو میکشه نگاهت پسرم
لب تشنت ، آه آهت پسرم
این همه راهو خمیده اومدم
پاشو از تو قتلگاهت پسرم
هنوزم گرم تماشای توام
ون یکاد قد و بالای توام
هنوزم که هنوزه مادرم و
نگران تشنگی های تو ام
بزا بال و پرتو درست کنم
غم دور و برتو درست کنم
دوباره عین شبای بچگیت
بزا زیر سرتو درست کنم
نیزه دست ساربون دیدی حسین
کشته توی خاک و خون دیدی حسین
نصف روز این همه پیر شدی چرا
بمیرم داغ جوون دیدی حسین
بمیرم که غرق خونه بدنت
بمیرم پاره شده پیروهنت
عزیز دلم منو حلال کنی
کفنت ، آه کفنت ، آه کفنت
امیرفرخنده
@Asheghane_hazrat_zeynab
هدایت شده از خادم اهل بیت کمالی
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#لیلة_الرغائب
آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت..
نام من را بین مهمان های تو آخر نوشت
دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت
دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت
جای نان میخواستم قدری تماشایش کنم
حیف باشد محضر صاحب کرم از زر نوشت
هرقدَر من معصیت کردم به روی من نزد
قصه ام را تا ابد در خانه ی دلبر نوشت
به من بی آبرو چه آبرویی داده است
من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت
دست من را داد در دست علی مرتضی
بعد ازآن نام مرا در دفترش قنبر نوشت
یک علی گفتم تمام سیئاتم پاک شد
سرنوشتم را خداوند علی از سر نوشت
آخر خط بودم و زهرا به فریادم رسید
بعد ازآن بخت مرا از هرکسی بهتر نوشت
کل دارایی من این است.. عشقم به حسین!
بین ثروتمند ها اسم مرا مادر نوشت
چشم وا کردم که دیدم ناگهان درهیاتم..
دست زهرا در حسینیه مرا نوکر نوشت
از همانموقع چه کیفی میکنم من با حسین!
شرح آن را باید از امروز تا محشر نوشت
چندوقتی میشود دور از تو ماندم،وای من
فطرست را دست تقدیر عاقبت بی پر نوشت
**
ای فدای اسم شیرینت حسین جان کز ازل
حق به تقدیر گلویت کندی خنجر نوشت
نیزه ها روی تنت یکجور رفته کج شده
مزد هل من ناصرت را با سنان لشکر نوشت
شمر روی سینه ات مشغول ذبحت بود آه..
قاتلت را مقتل اما غصه معجر نوشت
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
========================
خادم اهل بیت کمالی
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#لیلة_الرغائب
در بند مرتضاییم، بی جیره و مواجب
ما ریزه خوار شاهیم، او صاحب مواهب
از باده اش خرابیم، مست ابوترابیم
ما جای خود که یک عمر، حق بر علیست راغب
تکیه زده به کرسی، نزد خدای اعلی
بالاتر از رسولان، در سلسله مراتب
معراج تازه رو شد، اصوات وحی از او بود
دست خدایی اش شد، وقت نزول، کاتب
از برکت وجودش دنیا به گردش آمد
خورشید با نگاهش می رفت سمت مغرب
در روز سخت خیبر، در جنگ هر دلاور
تنها علی است غالب، مافوق کل غالب
تا ذکر لب علی شد، یا والی الولی شد
شد ذکر عرش رحمن، یا مظهر العجائب
من آمدم بگیرم، کرب و بلای خود را
از خوان لطف حیدر، در لیلةالرغائب
یک عمر زیر دِینم، گریه کن حسینم
در راه سِیر عشاق، گریه بر اوست واجب
حتی سرش به نیزه، دلسوزِ خلق می شد
یک جلوه از نگاهش، شد راهِ خیر راهب
شاه از بلندی افتاد، خنجر به کُندی افتاد
سر از قفا جدا شد، با تیغ نامناسب
مهجور از وطن ماند، بر خاک پاره تن ماند
ارباب بی کفن ماند، ای وای از این مصائب
بی تاب روز وصلیم، آن منتقم می آید
می آید آن امامِ از چشمِ خلق غائب
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
=========================
خادم اهل بیت کمالی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
بی هیاهو و بی صدا...خلوت
آستانِ گره گشا خلوت
پرچم ِ رویِ گنبد آشفته
حرم شاه با وفا خلوت
اشکِ میدانِ مشک شد جاری
شده ایوان-طلا چرا خلوت؟!
کاش میمردم و نمی دیدم
لحظه ای زیرِ قبّه را خلوت
قاتل جانِ من شد این تصویر...
دورِ شش گوشه! کربلا! خلوت...
سائلی نیست و شده ست چرا؟!
دورِ ارباب، از گدا خلوت
داغِ تو شد اضافه یابن شبیب
پس بخوان روضه در خفا...خلوت...
¤
وای از سینه ای که لب تشنه
کرده با تیرِ بیهوا خلوت
همه رفتند و پیکری جا ماند...
شد پس از حمله خیمه ها خلوت!
مرضیه عاطفی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
دل من لک زده تا کنج حرم گریه کنم
دو قدم روضه بخوانم...دو قدم گریه کنم
بروم سمت ضریحی که بهشتم آنجاست
برسم پیش نگارم...برسم گریه کنم
دست خود را گره بر گوشه ی شش گوشه کنم
درد دل با خود ارباب کنم...گریه کنم
کارم این است که سمت حرمش رو کنم و...
از همین دور سلامش بدهم گریه کنم
چاره ای جز غم دوری حرم نیست که نیست
بگذارید به بیچارگی ام گریه کنم
قسمتم نیست که من زائر شش گوشه شوم
بروم بر بد اعمال خودم گریه کنم
سال نو آمد و من کرب و بلایی نشدم
دل من لک زده تا کنج حرم ...
زینب کلانکی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
پر گرفتم به اشتیاق حسین
آتشم زد غم فراق حسین
روز محشر بهشت خواهند رفت
گریه کن ها به اتفاق حسین
یادم آمد که گفت یابن شبیب
گریه کن روز و شب ز داغ حسین
در غروبی که خیمه ها می سوخت
آتش افتاد بینِ باغ حسین
خواهرش دید، مادرش هم دید
رفت سر نیزه ای سراغ حسین
حنجرِ پاره پاره هم فهمید
داشت بر زینبش علاقه حسین
🔸شاعر:
#رضا_باقریان
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
ای سرو رشید یا اباعبدالله
آقای شهید یا اباعبدالله
ظلمت زده ایم رحم کن بر دل ما
ای نور امید یا اباعبدالله
غیر از تو که رحمت خدایی ما را
یک تن نخرید یا ابا عبدالله
دل خون شد و خون اشک غریبی تو شد
از دیده چکید یا ابا عبدالله
ما روضه شنیدم و چنینیم بگو
زینب چه کشید یا ابا عبدالله
از جانب خیمه با تمامی توان
سوی تو دویید یا ابا عبدالله
هی خورد زمین و پا شد و خورد زمین
فریاد کشید یا ابا عبدالله
وقتی که رسید شمر بود و بدنت
از غصه خمید یا ابا عبدالله
لعنت به کسی که چنگ زد بر مویت
آن موی سپید یا ابا عبدالله
سر تا سر دشت پر شد از آیاتت
قرآن مجید یا ابا عبدالله
بعذ از تو نبودی که ببینی در شام
طفلت چه شنید یا ابا عبدالله
دنبال کنیز بود مردی بی شرم
در بزم یزید یا ابا عبدالله
🔸شاعر:
#حسن_شیرزاد
=========================
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
تشنه بود و به خاكها خونش
از رخ و گونه و جبين ميريخت
يكنفر خنده كرد به تشنگي اش
پيش او آب بر زمين ميريخت
نيمه جان بود و پشتِ مركبِ خود
بوسه اي سنگ، بر جبينش زد
نوبت تير ِحرمله شده بود
آه، از پشت زين زمينش زد
فاصله كم شده كمانداري
تيرها را دقيق تر ميزد
يك نفر بر آن تن زخمي
نيزه اش را عميق تر ميزد
ناله اي ميرسد به هركس كه
به تنش تيغ ميكشد... نزنيد
مادرش چنگ ميزند به رخش
دخترش جيغ ميكشد... نزنيد
نوبت يك حرامزاده شد و
نوك سر نيزه اش به سينه نشست
وزن خود را به نيزه اش انداخت
آنقدر تكيه داد نيزه شكست
داس هايي بلند را ميديد
بين دستِ جماعتي خوشحال
از سر ِ شيب پيكري را واي
ميكشيدند تا ته گودال
تبر و داس و دشنه و شمشير
با تني خُرد جور مي آيند
تا بدوزند بر زمين ، از راه
نيزه هاي قطور مي آيند
شمر دستش پُر است و با پايش
بدنش را به پشت ميچرخاند
نيزه اي را حرامزاده زد و
نيزه را بين مشت ميچرخاند
آن وسط چندتا حرامزاده
بدني ريز ريز ميكردند
با لباسي كه از تنش كَندند
تيغشان را تميز ميكردند
حسن لطفی
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شبِ جمعه ست و دلم کرب و بلا می خواهد
کربلا هم که دلِ غرقِ صفا می خواهد
چه کنم من که ندارم بجز این قلبِ سیه
دلِ من از تو حسین نور و جلا می خواهد
روضه ی آب و عطش گر چه ملول است ولی
دلِ بشکسته وُ صد شور و نوا می خواهد
شبِ جمعه شد و مادر به حرم آمده است
وا که این صحنه عجب حال و هوا می خواهد
آخر این غرقِ گنه را چه به این حال و هوا
دلِ من جرعه ای از آبِ شفا می خواهد
کی شود قسمتِ من هم بشود کرب و بلا
دلم عطرِ حرمِ شاهِ ولا می خواهد!
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
یا سَیِّدُالشَّهید، عزیزِ خدا، حسین
ای نورِ چشمِ حضرتِ خَیرُالنِّسا، حسین
با هر کسی به غیرِ تو بیگانه می شود
آنکس که با غمِ تو شَود آشنا، حسین
اعجازِ چشمِ توست، به ما داده آبرو
آقا شود، به اذنِ تو اینجا گدا، حسین
محکم گِره بزن دلِ ما را به زُلفِ خویش
ای دستگیرِ در گُنَه اُفتاده ها، حسین
آتش برای اهلِ جهنَّم شود بهشت
فریاد اگر زنند همه یکصدا؛ "حسین"
آقا، قسم به روزِ جدایی زِ خواهرت
ما را مکن دَمی زِ غمِ خود جدا، حسین
گودالِ قتلگاهِ تو شد بارگاهِ تو
ای کشته ی فِتاده به صَحرا رها، حسین
تنها دعای سینه زنِ تو شهادت است
بی سر کنارِ کشته ی من هم بیا، حسین
رضا رسول زاده
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
از سفرهی کریم، مرا منعِ نان نکن
با روضهی حسین، مرا امتحان نکن
من با حسین سرخوشم و غرقِ در حیات
یکلحظه بیحسین، بمانم... گمان نکن
سویش که آمدم، به من آموخت عاشقی
در پیشِ یار، فکرِ زمان و مکان نکن
تنها حسین رمزِ نجات است در جهان
من را گدای مرحمتِ این و آن نکن
وقتی بهشت، تکهای از شهرِ کربلاست
در این حریم، صحبتِ حور و جنان نکن
ای نانجیب! تیغِ خودت را غلاف کن
خنجر به حلقِ تشنهی این میهمان نکن
عادل حسین قربان
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
در این عالم هر آنچه دارم از این چشم تر دارم
من از اشکی که بر غیر تو میریزد حذر دارم
مرا اصلا نمیفهمد کسی غیر از تو این یعنی
همیشه وقت هر دردی تورا مد نظر دارم
پدر وقت قسم خوردن فقط اسم تورا میگفت
تو را از ابتدای کودکی ام زیر سر دارم
نمیداند کسی اما خود من خووب میدانم
برای هرکسی خیرم برای تو ضرر دارم
برای هر سلام من جوابی نیست غیر ازتو
از این پرچم سیاه توست من عزت اگر دارم
برای دیدنت دارم به دست و پات می افتم
طلب کن حق زهرا مادرت قصد سفر دارم
امیر فرخنده
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
قلبی شکسته و همه شب در هوای تو
پر می کشد به نیت ایوان طلای تو
دستم نمی رسد به ضریح تو یاحسین
کاری بکن برای من عالم فدای تو
گویا قنوت من به اجابت نمی رسد
فکر و خیال من شده صحن و سرای تو
یک جای دنج از حرم تو برای من
من هر چه دارم ای همه چیزم...برای تو
هرشب به یاد روضه ی تو غصه می خورم
آری به خون نشانده دلم را عزای تو
صبری خدا به این دل جا مانده ام دهد
این اربعین نشد برسم کربلای تو
من از نگاه مهر تو یک خوشه خواستم
یک گوشه از کناره ی شش گوشه خواستم
📝شاعر: اسماعیل شبرنگ
#شب_جمعه