قصه ی حیدر
واحد
قصه ی قلب حیدر ، قصه ی سوز و درده
چند شبه هی میره توی کوچه ، برمیگرده
مادری توی بستر ، زخم پهلو و سینه
اف به دنیای بی رحم ، کار دنیا همینه
گرد کوچه ، رو میبینه ، روی چادر ، میمیره
بغض بابا، مرگ مادر، چاره ای نیست،تقدیره
وا اماه
حال و روزش خرابه،دلش از غم کبابه
این روزا بین مردم سلامش،بی جوابه
بی حیاهای نامرد،غرورش رو شکوندن
دست بسته علی رو،توی کوچه کشوندن
توو سقیفه،قتل محسن،قتل زهرا،امضاشد
توی کوچه،دور زهرا،دورحیدر،غوغا شد
وا اماه
گریه های شبونه،زینبش هی میخونه
مادر و میزدن باغلاف و،تازیونه
دیده چشمای خیسش،پشت در مادرش سوخت
کاش نمی دید چه جوری،صورت و معجرش سوخت
بعد اون روز،غصه داره،زاره زاره،بی تابه
مادرش از،درد بازو،درد پهلو،بی خوابه
وا اماه
ابوذر رئیس میرزایی
نوحه فاطمیه ۱۴۰۰ه.ش/ ۱۴۴۳ه.ق
مدح
تو بانوی ممتحنی
نیمه ی جان حسنی
به اهلبیت روح و تنی
تو مثل مرتضی ،خیبر شکنی
نبی را یاسی
علی را دلبر
به خلقت تاجی
به عقبی سرور
مدد یا زهرا س
بانوی با کرم تویی
سایه ی رو سرم تویی
مدافع حرم تویی
ذکر امیرعشق دم به دم تویی
بهشت احمد
جمال سبحان
تمام عشق
علیِّ عمران
مدد یا زهرا س
روح رسول رکن علی
بین زنان بی مثلی
مُظهر حق مَظهر حق
گفته ثنای تو ذات ازلی
ثنایت قرآن
دمت بی پایان
فراقت درد و
وصالت درمان
مدد یا زهرا س
ابوذر رئیس میرزایی
حمله به خانه وحی
میون اون دیوار و در
زدن توو میدون خطر
برای حفظ دین شدن
فدایی علی مادر و پسر
میونه آتیش
با ضرب سیلی
رخ ماهش شد
کبود و نیلی
واویلا زهرا س
توو دلشون مهری نبود
هیزم بود و آتیش و دود
نتیجه ی سقیفه شد
پهلوی زخمی و بازوی کبود
برای حیدر
نمونده صبری
غم ناموس و
چشای ابری
واویلا زهرا س
به زخم دل نمک زدن
فاطمه رو کتک زدن
دشمنا با غلاف تیغ
به دست و بازوی قاصدک زدن
علی رو بردن
با قلبی خسته
طناب و گردن
با دست بسته
واویلا زهرا س
ابوذر رئیس میرزایی
بستر
صبر علی سراومده
اشک چشام در اومده
فاطمه جون پاشو ببین
چه روزی برسر حیدر اومده
حسن گریونه
حسین میخونه
بمون مادرجون
مرو از خونه
مرو یا زهرا س
خونمون شده خزون
خانم من پیشم بمون
روح تنم زیر لبت
عجل وفاتی رو اینقده نخون
بزن حرفی که
زدنیا سیرم
بدون تو من
دیگه می میرم
مرو یا زهرا س
((راه نرو پرت شکست
کارنکن فضه که هست))
الهی که خیر نبینه
شیشه ی عمرتو بالگد شکست
منو کشته این
نگاهت زهرا
علی میسوزه
زآهت زهرا
مدد یا زهرا س
ابوذر رئیس میرزایی
شام غریبان
بارونیه چشای من
چه جور کنم تورو کفن
پریشونه زینب تو
بلندشو موهاشو باز شونه بزن
چرا زخمیه
کنار ابروت
زدن بدجوری
به روی بازوت
واویلا زهرا س
دنیا برام شده قفس
بی توعلی نداره کس
فراق تو سخته برام
از ته دل میگم پاشو هم نفس
کنار قبرت
علی گریونه
پاشو تا باهم
بریم به خونه
واویلا زهرا س
پاشو حسین نداره تاب
نیمه ی شب نداره خواب
منتظره تا که بیای
لباشو تر کنی با جرعه ی آب
علی بعد تو
شده بداحوال
قرار بعدی
باشه توو گودال
واویلا زهرا س
ابوذر رئیس میرزایی
بعد از وفات
دست علی بسته شد
بازوی تو شکسته شد
زآشیانه پرزدی
علی در این قفس بی تو خسته شد
دلم خون گشته
پناهم رفتی
غریبم بی تو
سپاهم رفتی
واویلا زهرا س
به یاورم نظر زدن
به خانه ام شرر زدن
باهدف کشتن من
به سینه ی گلم میخ در زدن
زداغت برلب
رسد صبر من
نباشی خانه
شود قبر من
واویلا زهرا س
آرامشم قرار من
خزان شدی بهار من
جوان قد کمان من
بی تو سیه شده روزگارمن
ز بابای تو
شدم شرمنده
مغیره هر روز
به من میخنده
واویلا زهرا س
ابوذر رئیس میرزایی
شهادت حضرت زهرا(س)
واحد
نمیتونی دستتو بالا بیاری
میون بسترت چه بیقراری
با این همه زخمای کاری
نایی نداری
بخاطر من علی نه بخاطر حسن بمون
انقد برای زینبت شعر جدایی رو نخون
داره اشکام روضه میخونه
نرو زهراجان ازاین خونه
نروزهرا جان نرو زهرا
ای قوت قلب دلیر حیدر
اگه بری به غم اسیره حیدر
نرو که پشت در خونه
نمیره حیدر
فاطمه جون خودت میدونی سخته برام فراق تو
من چی بگم به زینبت اگه گرفت سراغتو
شدم خسته دیگه از دنیا
منو همراهت ببر زهرا
نرو زهراجان نرو زهرا
#مهدی کبیری
#ابوذر رئیس میرزایی
149.3K
#نهایی_فاطمیه
اگه میشه نرو، اگه میشه بمون
اگه میشه بخند، بند بیاد گریمون
میتونی که دوباره، مث سابق بخندی
شونه رو دست بگیری، مو ها مو باز ببندی
ای رنگ پریده
ای قد خمیده
چند روزه زینب تو
خندت رو ندیده
واویلا واویلا
اولین باره که پره بغضه صدام
اولین باره که جون نداره پاهام
میدونی زنده ام من با علی گفتن تو
جون میگیره علی با یاعلی گفتن تو
ای که بهترینی
حالم رو می بینی
بی تو بی هم زبونم
زهرا کَلِّمینی
واویلا واویلا
ملودی: حاج ابوالفضل جدیان
بند دوم: ابوذر رییس میرزایی
سوم و هفتم شهادت حضرت زهرا(س)
😭😭😭😭
زمینه
باورم نمیشه زهرا
فضه داره میپزه حلواتو
زینبت با اشک و ناله
توی ظرفا میچینه خرماتو
علی رو تنها گذاشتی
خوش بودم، من باتو
ای وای
دارم از غصه ی تو می میرم
ای وای
سوم و هفته برات می گیرم
ای وای
من از این همسایه ها دلگیرم
اینا دل بچه هاتو سوزوندن
یه فاتحه برای تو نخوندن
یازهرا یازهرا واویلا
میدونی که بی تو حیدر
نمیشه دیگه علیِّ سابق
این در و دیوار خونه
به خدا میده منو کم کم دق
بمیرم میخوابه زینب
با گریه، باهق هق
برگرد
جای دستات خالیه توو دستام
برگرد
بی تو سرد و تاریکه این دنیام
برگرد
بهتر از هرکی میدونی تنهام
بغض میکنه حسن یه کنج خونه
شبا حسینت میگیره بهونه
یازهرا یازهرا واویلا
ابوذر رئیس میرزایی
هدایت شده از ⊰کانال مداحی ترکی باسبک ⊱
محبوب من !
مادرم میگوید : شما میان مردمید ؛
و من به حال تمام کوچه ها ،
درب ها و پنجره ها که شما را می بینند و برای قد و بالا و ردای سبزتان " وان یکاد "
می خوانند ، غبطه می خورم .
- صاحبالزمان 💙 .
🔰تقویم نجومی
♻️امروز شنبه
۲۸ مهر ۱۴۰۳ هجری شمسی
۱۵ ربیع الثانی ۱۴۴۶ هجری قمری
#حکیمانه
🌱 جهاد کنید و اگر امکان جهاد ندارید، به امور جهادگران و خانوادهشان رسیدگی کنید.
#سلام_امام_زمانم
دنیا با همه زرق و برق هایش،
بدون شما،
مثل ویرانه ای است
که گرد مرگ روی دیوارهایش پاشیده اند
همانقدر بی روح...
همانقدر عذاب آور...
کاش زودتر بیایی تا دوباره حیات
در رگهای خشکیده جهان جاری شود...
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَهُ
.
📋 هر وقتی گم میشم، توو سختی و بلا
#شور
#شهدایی
حاج سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر وقتی گم میشم، تو سختی و بلا
من پیدا میکنم راهم و، با این ستارهها
کنار شماها میشن آدما پاک و مخلص
به فدای جوونای بینشون اما شاخص
مادرای شهیدی که اومدین امشب مجلس
ممنونم از شما، محتاج یک دعام
حالم چه قدر خوبه، ما بین زائران
«میدونم خیلی بیوفام
اما مهمون شهدام»
پیچیده توو فضا، عِطر اقاقیا
مأنوس قلب من همیشه، با این ستارهها
زیر سایهی چادر حضرت زهرا، بودن
همهی مردای بیادعای توو دنیا، بودن
عاشقونه فدایی و مجنون لیلا، بودن
لحظهی پَر کشید، میگفتن السَّلام
چشم انتظار بودن، داره میاد آقام
«میدونم خیلی بیوفام
اما مهمون شهدام»
.
#مناجات
پیش الطاف خداوند سحر باید رفت
با دل سوخته و دیدۀ تر باید رفت
شمع با گریه سر تربت پروانه نشست
محضر سوخته با خون جگر باید رفت
خبر آمد جگرت سوخته راه افتادیم
خواجه گفته است بدنبال خبر باید رفت
به سگ کهف نگفتند بمان امّا ماند
گرچه تحویل نگیرند مگر باید رفت
سر به سنگ تو نگیرد به لحد میگیرد
هر کجا که قدم توست به سر باید رفت
خانۀ قبر به هر حال مرا میخواند
بار بندید، از این خانه دگر باید رفت
پدرم رفت و پی اش رفتم و دیدم نجفم
خوب گفتند به دنبال پدر باید رفت
خون قربانی ما ریخته زینجا رد شو
خون پامال تو هستیم و هدر باید رفت
پسرم از جگر سوخته ام یاد گرفت
مثل پروانه در آغوش خطر باید رفت
بهترین رزق سر سفرۀ مادر گریه است
در دل بحر پی دُر و گوهر باید رفت
#علی_اکبر_لطیفیان ✍
.