eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
📖🍃 🍃 🌺 🌺 •| کتـــ📖ـاب |• •| خاطرات سفیــ🇮🇷ـر |• °|به قلمــ: نیـلوفــر شـادمهـرے🍃|° |• تڪہ اے چند از ڪتاب⇩ •| •💐• @asheghaneh_halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
📖🍃 🍃 🌺 #تیڪ_تاب🌺 •| کتـــ📖ـاب |• •| خاطرات سفیــ🇮🇷ـر |• °|به قلمــ: نیـلوفــر شـادمهـ
📖🌸 🍃 🌺 🌺 •↓• تکہ اےاز کتاب خاطرات سفیـر (خاطرات سفیرے صبور که میراث دار تمااام ایران🇮🇷بوده است.) عمر گفت: رئیس جمهورتون گفته میخواد به ایران حمله کنه و این کار رو هم میکنه.😒 انگار یه کاسه آب ریختن روے سر اَمبروژا.خوشحالےش رو قورت داد و گفت:اون رئیس جمهور من نیست.😜 روبه عمر گفتم:نه حمله نمیکنه. براے اون همین قدر که تهدید میکنه و بعضیا جدے بگیرنش و سرش بحث کنن و بترسن کافیه.😏 عمر گفت:مثل اینکه متوجه نیستے آمریکا بزرگترین قدرت دنیاس اگه اشاره کنه همه بدبخت میشن؛حتے شما.(اے لغت«حتے»که گفت خیـــــلے معنی داره ها)😬 خود بوش گفته اگه ایران سر مسئله هسته اے تسلیم نشه، بدبختش مےکنیم.😠 گفتم:خوشبختے و بد بختے رو آمریکا واسه ما تعریف نمیکنه که حالا با حرف اون بدبخت شیم. رئیس جمهور آمریکا هم عادت کرده حرف بیخود زیاد بزنه. عمر از اَمبروژا پرسید:تو چے میگے؟بوش گفته تا ماه جون حتما به ایران حمله میکنه. اَمبروژا گفت:خب...درواقع...مامان جورج هیچ وقت بهش یاد نداده که دروغ گویے کار زشتیه!😅 •🖋• به قلمــ : نیلــوفـــــر شادمهرے 😍 •💐• @asheghaneh_halal
🕗🍃 🍃 ☺️تو براے عطشم بارش باران هستے 😊به تن مُرده من روح و دل و جان هستے ‌‌ ‌‌ 😇ساکنان حرمت غرق سعادت هستند 😌برکت و روشنے اهل خراسان هستے. 🌸 🍃 @asheghaneh_halal 🕗🍃
°•| #آقامونه |•° خرمشهرها در پیش داریم . . . جوانان عزیز! آینده برای شماستـ😎 ؛ شماييد که باید این تاریخ را با عزتش نگه دارید💪✋ خرمشهرها در پیش دارید . . . #سخن_جانانــــ 💚 😎 °• @asheghaneh_halal •°
💍🍃 حاۻرمـ در عَۅضـِ↻ •|✋|•ـدسٺــْ ڪۺیدَݧ زِ هَــݥــہِ •|😌|• ٺـــوُ فَقط•|☝️|• قِسمٺِ مَـڹْ •|☺️|• باشۍُ ۅَ مـــــَݧْ قِسمټِ ټُـ ۅ..•|💚|• 😍 @asheghaneh_halal 💍🍃
°🐝| #نےنے_شو |🐝° تفلد عید تُما مبالڪ😍 [☺️] من اسمم امین‌مهتیهـ🙈 تو سال نفتوهفـ۹۷ اس هستکه‌نےنےشو [😢] هل خوفی و بتی،دیدین الال‌تونید [😍] لاستے [😃]بابا بلا اینهمه تطیلات مُلَقَتی دِلفده [😛] ماهم اومدیم مسافلت [😋] حیلی بهمون اوش میگذله قربون پسر خجالتیم برمم(😘) خوش بگذره بهتووون(😍) سال نودوهشتتم مبارڪ عزیزدلم(☺️) استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎯°•| |°•🎯 -سلام رفیق🖐 +سلام داداش، خوبے -اره👀 + داداش ژایپنــیا چرا اینقد،موفقن؟؟ -موفق؟؟؟ تو خبر نداری از چیزی🗣 +چرا مگه چی شده؟؟ - بیا بهت نشون بدم دولتشون چه جوری انتخاب میشه و چقد بےسوادن بعضی از وزراشون، تازه کلی پول اینو ور و اونور بدهکارن⚠️⚠️ + پس اینهمه میگن یکم از ژاپنیا یاد بگیرین الڪیهـ‼️‼️‼️ - الکے چیه دروغ میگن آخه واقعیت رو نمےدونن از دور یه دوتا پیشرفت دیدن دیگهـ فکر میکنند چهـ خبره‼️‼️ این کلیپ و ببین تا بفهمے خــــارج اون چیزی نیست که بهمــون نشون مےدن👆👆👆 •|🎯|• @asheghaneh_halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_وشانزده ♡﷽♡ _میخوای بگی نمیدونی؟ لعنت به این حدس و گمان درست...ز
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ مهران خیره نگاهش میکرد.این لحن ترسناک ابوذر منحصر به فرد این لحظه بود قسم میخورد... ابوذر نزدیکش شد و کشیده ی محکمی به گوشش زد: بهت گفتم فعل جملتو درست کن! بدکاره بود!!! توبه کرده...گفتی توبه ی گرگ مرگه! من و تو شدیم آدم خوبه؟ د آخه بی شرف تو چطور روت میشه اینطور حرف بزنی؟ کشیده ای دیگر به گوشش نواخت و گفت:بی غیرت اون دختر برای اینکه تو همه چیزو بدونی! تو چشاتو واکنی این حرفا رو زد!وگرنه گذشته که فراموش شده بود...تو خیلی خوبی؟من و تو توی زندگیمون کثافت کاری نداشتیم؟ تو خودت پیش رفیقات نمیشستی و از گرفتن دست فلان دختر تا کوفت کردن شراب با اون یکی دختر حرف نمیزدی و هر و کر راه نمینداختی؟ مهران بدون دفاع تنها دستی به صورتش کشید و گفت:من اونقدری کثیف نبودم که باهاشون تا تخت پیش برم! ابوذر منفجر شد و با قدرت بیشتری کشیده ی سوم را زد و فریاد کشید:کثافت کثافته نفهم! چه یه ذره چه یه دنیا! د آخه بیشعور تو که دیدی مجبور شد!من کارشو تایید نمیکنم ولی لا اقل از تو باشرف تر بود که .... مهران عصبی غرید: تند نرو پسر پیغمبر!! پیاده شو با هم بریم! اگه اونقدری که میگی الهه ی پاکیه چرا نرفتی خودت بگیریش! ابوذر فکر نمیکرد مهران تا این حد وقیح باشد... یقه اش را گرفت و فریاد کشید:من باید برای دلمم به تو توضیح بدم؟ ربطش به خزعبالت تو چیه؟ مهران اینبار به دفاع از خود یقه اش را از میان دستهای ابوذر بیرون کشید وگفت: بسه دیگه این جونمرد بازیا! قبول کن هیچ مردی با این گذشته کنار نمیاد! ابوذر سری به نشانه ی تاسف تکان داد. بحث را با او بی نتیجه میدید! دستش را به نشانه ی تهدید جلوی مهران گرفت و گفت:به ولای علی مهران...به ولای علی اسم شیوا رو جلوی من بیاری کاری میکنم از زبون چرخوندن تو دهن لامصبت پشیمون شی! شیوا از امروز حکم خواهر و ناموس منو!خبر داری که چقدر رو ناموسم حساسم... بعد بی هیچ حرفی از کنار مهران گذشت...مهران مبهوت تنها رفتنش را نظاره میکرد. بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_وهفده ♡﷽♡ مهران خیره نگاهش میکرد.این لحن ترسناک ابوذر منحصر به ف
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ تا به حال اینقدر او را عصبی ندیده بود... دنبالش راه افتاد نمیخواست آدم بده او باشد! ابوذر را صدا میکرد اما گویا صدا به او نمیرسید . ابوذر اما با حالی متشنج با شیوا تماس گرفت...بعد از چند بوق صدای شیوا را شنید:سلام آقای سعیدی؟ ابوذر با اعصابی خورد گفت:سلام خانم محترم این چه کاری بود کردید خانم؟ شیوا با اضطراب پرسید:چی شده؟ چه کاری؟ _مگه من نگفته بودم لازم نیست چیزی در مورد گذشتتون به کسی بگید؟ چرا اینکارو کردید؟ شیوا مستاصل گفت:خب...خب ایشون باید میفهمید... _خدا هم میگه وقتی توبه کردی لازم نیست گناه گذشتتو به زبون بیاری اونوقت شما واسه چی اینکارو کردید؟ من چی بگم به شما آخه... شیوا میخواست از خود دفاع کند که صدای محکم ترمز ماشین وبعد بوق بلند آن به جای صدای عصبی ابوذر به گوش رسید... با نگرانی داد زد: آقا ابوذر...چی شد؟ آقا ابوذر.... تماس قطع شد... دوباره شماره را گرفت. صدای بوق ممتدد گوشی بیشتر مضطربش کرد.اما کسی پاسخ نمیداد... مهران اما خیره به ابوذر نقش بر زمین شده و مردمِجمع شده دور او تنها با بهت زیر لب ابوذر ابوذر زمزمه میکرد! آیه با خنده داشت به چشم های شهرزاد نگاه میکرد.شهرزاد که گویی یک پدیده ی عجیب کشف کرده باشد به آیه خیره شده بود و سرتا پایش را برانداز میکرد. آخر آیه طاقت نیاورد و با خنده پرسید:چیه اینجوری نگاه میکنی؟ شهرزاد با همان خیرگی گفت:یعنی واقعا تو خواهر منی؟ آیه با همان لبخند میگوید:تو چی دوست داری؟ شهرزاد دست زیر چانه را بیرون میکشد و به جمع خندان نگاه میکند.برعکس آیه به او هیچکس از گذشته نگفته و هضم ناگهانی این همه واقعیت برایش سخت بود. بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_وهجده ♡﷽♡ تا به حال اینقدر او را عصبی ندیده بود... دنبالش راه افت
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ نگاهی به آیین می اندازد و میگوید: یعنی آیین داداش تو هم میشه! آیین نه محکمی میگوید که حتی دکتر والا هم متعجب نگاهش میکند!آیه در دل میگوید:همچین نه میگه...کسی هم نخواست تو داداشش باشی آیین اما فکر میکرد این همه نسبت میتواند بین دو نفر باشد! هر نسبت دیگر غیر از خواهری و برادری! شهرزاد با اخم میگوید:یعنی چی؟ وقتی من خواهر آیه ام بعد تو داداش منی پس داداش آیه هم میشی دیگه! آیه دستش را میفشارد و میگوید:چه اصراری حالا تو! اصلا هرچی تو بخوای آقا آیین هم داداش من! آیین با لخند نگاه آیه میکند و فکر میکند اگر موقعیت مناسب تری بود حتما به او میگفت...من یکی ترجیح میدهم نسبتی دیگر با تو داشته باشم! حدالامکان نزدیکتر از یک برادر! برای خودش هم عجیب و جالب بود.گویا علاوه بر شغل و حرفه علاقه به چشمهای میشی نیز ارثی بود! قلب گرم آیه کار خودش را کرده بود! همین دیشب بود که دلش برای آیه تنگ شده بود.همین دیشب بود که فهمیده بود نیاز دارد به زود زود دیدن آیه!و بارها از خودش پرسیده بود عشق که میگویند همین است؟ همین خواستن یک جوری؟ همین آرامشی که از چشمهای آن طرف قصه میگیرند؟همین دلی که با دیدنش دست و پا گم میکند و تند تر میزند؟ همین دستی که حسرت فشردن دستهای ظریف آن طرف قصه را دارد؟ همین لبخندی که دوست دارد منحصر به فرد برای خود خودش بزند؟ همین اکراه از چشم گرفتن از چشمهایش؟ عشق همین چیزها بود؟ حورا منو را سمت آیه گرفت و گفت:امشب همه چی به انتخاب شما باید باشه. آیه نگاهی به جمع انداخت و با خجالت منو را گرفت. درش را باز کرد و نگاهی به اسامی غذا ها انداخت. می اندیشید رستوران ایتالیایی آمدنشان چه صیغه ایست؟ نگاهش را از منو برداشت و به جمع منتظر نگاهی کرد.منو را بست و با لبخندی خجول گفت:یه چی بگم؟ بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
🌙•| #آقامونه |•🌙 •|° عیـد را بر رهبـــرمـ💚 °/• عـرض ارادت مےڪنـمـ😊 °\• یاعلــے گویـان به لـب😌 •|° تجــدید بیعـت مےڪنـمـ👋 •|°رونـــق تولیــد گشتـه👇 °\• امــر و دستــور ولــے😍 °/• با مـدد از فاطمـه(س)🌸 •|° آغاز خــدمـت مےڪنـمـ💪 #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے #نگاره(333)📸 #رونق_تولید🛍 #ڪپے⛔️🙏 °•🌺•° @Asheghaneh_Halal
🌺🍃🌺 #پابوس شب دست به گیسوی علی می گیرد خورشید رخ از روی علی می گیرد  ازبس که زدم سنگ علی برسینه سنگ لحدم‌بوی علی می‌گیرد #یکشنبه‌هاےعلوے #انأکنیزالحیدر_وافتخر #السلام‌علیک‌یاحیدرکرار😍 @asheghaneh_halal
🌈🌥 🌥 #صبحونه می خواهم تمام شهر🏙 را باخبر کنم که بدانند صبح بخیرهایتـ😌 با من چه می کند😋 عجب آشوبی می شود دلمـ💖...! 🌥 @asheghaneh_halal  🌈🌦
°|🌹🍃🌹|° #همسفرانه تـــ❤️ـــو سـَـراســیمه تـرین حـادثــِ😍 عــــــُمــــــــر مَنـے...🌹 #هما_کشتگر #تو_جانی_و_جهانی❣ ڪلیڪ نڪن عــاشق میشے😉👇 [💗] @asheghaneh_halal
🍃💍 #مجردانه پیامبر اڪرم (ص) فرمودند: {حَقٌّ عَلَے اللّهِ عَونُ مَن نَڪحَ اِلتِماسَ العَفافِ عَمّا حَرَّمَ اللّهُ...} {هرڪه به منظور پاڪ نگه داشتن خود از آنچه خداوند حرام ڪرده است ازدواج ڪند برخداست ڪه او را یارے رساند.» 📚..|میزان الحڪمه، جلد 5، ص 84 ڪنزالعمّال: 44443 #ازدواج‌ڪنید..|💗 @asheghaneh_halal 🍃💍
💛°°🍃 #طلبگی گآهے‌ خُــدآ↵😍 برایت ‌همـھ پنجرھ ها را میبندد↭😕 وهمھ درهآ را قفل‌ میڪند⇍☹️ زیباست ‌اگـر فڪر ڪڹے↫ آن ‌بیـرون ‌هوا طوفانیست⇜🌪 وخــدا درحال ‌مراقبت‌ از توست↽😉 #یادتومسکن‌روح‌من‌است‌خدا☺️✋ {👳}• @asheghaneh_halal 💛°°🍃
•• 🍹 •• لجبازے يڪـ🍃ڪلمه نيست... يڪ اشتباه است!! ••[ اشتباه ويران ڪننده! ]•• ڪه ميتواند هر دو نفـ🌸ـر را در رابطه به زمينـ🌏بزند و جايے براے بلند شدن نماند! لجبازے ميتواند انقدر قوے باشد ڪه يادت برود روزے عاشقـ💙ڪسے بودے ڪه به او ميگفتے نميخواهے ناراحتے اش را ببينے!! 😊👌 لحظہ ــهاے ویتامینے در😃👇 ••🍊•• @asheghaneh_halal
#ریحانه ☝️° آن زمانےڪہ دڱر 😞• محشرڪبرے باشد 💚° هرڪسے بهرشفا 😢• روے بہ هرجا باشد ❤️° دل من در پےِ 😌• آسودگےو عیش و طرب ✋° تا بہ دستم نخےاز 🌺• چادر زهرا باشد #صل‌الله‌علیک‌یا‌بنت‌النبی💛🍃 ┅═══🍃🌸🍃═══┅ @asheghaneh_halal
😜•| |•😜 بــهـ چهــارمین روز از بهــار خـــوش اومــدین بـــا امـــــروز همـــراهمون باشین😎 عید بهتــون خیلے خوش گذشت، مےدونم😌 پــستهـ هم که بحمدالله اینقد گرونهـ که اگــهـ بیارن جلوت دلت نمیاد برداری و صاحبخونهـ رو ورشڪست ڪنے😁 اصلا بهـ اون نگـــاه ڪه چشمت بیوفتــهـ یــهـ عیدی میزاری روش و بهش برمےگــردونے😂😂 راستے استاندار گلستان از مــسافرت برگشت😅 دیگـــهـ ڪدوم ڪشور بوده ڪاملا شخصیـــهـ و بهتــره بنده خدا رو اذیت نڪنیم😜 و امـــا جناب جهانگـــیری نزاشت رد انگــــشت شصت پای چپش خشڪ بشهـ، ســـریع برڪنارش ڪــرد. جــناب ڪجا بودی⁉️ دقیـــقا ڪجا بودی‼️‼️ 😱 و امــــا از یڪ ڪشف بزرگ رونمایے ڪنم😌 ڪه بعضےا فرمودن جناب روحانے سفـــر ڪرده بهـ قطعا برای گــذراندن تعطیلات نـــرفتهـ😐😕 طفلڪے سرڪاره😁 حـــسن جـــان تـــو استراحت ڪن و پستهـ میل ڪن😉 مـــا بیداریم و پستهـ نــــــــداریم🙊 خوشحــالے یعنے خوردن پستــهـ 150 تـــومانے😎😎😎 اگهـ پستــهـ خوردید یعنے شما جـزء 4% هایے پـــرفڪت هستید بفـــرماییــد👆 😋 طنــز سیاسے بخوان و بخــــند😁 •|😜|• @asheghaneh_halal
🌷🍃🌷 🍃🕊 🌷 #خادمانه | #چفیه #ختم_صلوات امروز بھ نیت: "شهید حسین جوینـده" جمع صلوات گذشتھ 🌷 1500 🌷 ارسال صلوات ها👇 🍃🌸 @khadem_eshgh ھـر روز مھمان یڪ شھیـد👇 |🕊| @asheghaneh_halal 🌷 🍃🕊 🌷🍃🌷
🌼🍃 🍃 #شهید_زنده ••|سـردارحاج‌قاسم‌سلیمانے|•• شما و ما باید خودمان را وقف اسلام ڪنیم و بگوییم خدایا در این عمری ڪه به ما دادی، آن را وقف تو میڪنم.. #سرداردلـها😍✋ #پیشاپیش‌عیدتوون‌مبارڪ😍🍃 •• @asheghaneh_halal 🍃 🌼🍃
🕗🍃 🍃 میان صحن بهـ🌸 🍃ـارست نوبـ∞ـهار مبارکـــ🎉🍃 💕 🍃 @asheghaneh_halal 🕗🍃
💙 #آقامونه 🔻یه نکته جالبی که وجود داره اینه که آقا تا قبل ازانتخابشون به عنوان رهبرانقلاب غالباً از لباده استفاده می‌کردند که درعرف نسبت به قبا لباس فاخرتر😌، اعیانی‌تر و گران‌تر است اما بعد از رهبر شدنشان از لباده استفاده نکردند😎 این سطح از تحفظ و ملاحظه برای ساده ‌زیستی فقط از شخص ایشون برمیاد.😇 @asheghaneh_halal 💙
💍🍃 🍃 #همسفرانه تو لطفِ عیدِ نوروزے•••🌸 توئے تحویلِ سالِ من•••😍 #طاهره_اباذری_هریس 🍃 @asheghaneh_halal 💍🍃
°🐝| #نےنے_شو |🐝° !💦!مامانے منو بُلده حَموم !👧!تمیس تمیس سدم !☺️!موهامم با لوسَلے محکم بسته !😌!تا موهام خُسک بِسَن و سَلما نخولم !👁!بابایے همش بهم میجه چه چِسایے دارے! !🌊!منو مامانت تو دَلیاے چِسات غلق میسیم! استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal