eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.3هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
[• #عشقینه💍 •] #ٺـاپـروانگے↯ #قسمت_نوزدهم🦋🌱 تکیه زده بر درخت کاج حیاط بیمارستان ایستاده بود و به ر
[• 💍 •] 🦋🌱 لحظه ای سکوت شد و بعد دوباره صدای جیغ مه لقا بود که پیچید: _نه خوبه، انگار زبونت باز شده! ببینم نکنه با بی پول شدنش هوا برداشتت که اینطوری جواب منم میدی؟ _من بخاطر پول ازدواج نکردم که حالا با کم و زیاد شدن اسکناس های ارشیا دست و دلم بلرزه. _آفرین، پس بالاخره سختی های زندگی باعث شد اون روی‌ دیگه ت رو نشون بدی! انقدرهام مظلوم نیستی فقط آب ندیده بودی!با همین زبون که ما ندیده بودیم ارشیا رو شیفته کردی؟نه؟ _کاش شما هم یه روی قابل تحمل تر داشتید که پسرتون جذبتون میشد،نه اینکه فراری...! _اشتباه کردم که از اول بچه ام رو به امید خدا رها کردم،بخاطر نجات ارشیا از دست تو و بد شگونیتم که شده میام تهران _بفرمایید که برای جنگ با من!وگرنه اگه بخاطر ارشیا دلسوزی می کردید که حالا تهران بودید تا ببینید به چه وضع و اوضاعی گرفتار شده. _احترام به بزرگتر تو فرهنگ نداشته ی خانوادت نبوده نه؟ _اگر بی حرمتی کردم معذرت می خوام ‌‌اما جوابِ های همیشه هوی بوده نه سکوت ممتد.خدانگهدار هنوز مه لقا خط و نشان می کشید که گوشی را با دست های لرزانش قطع کرد. از عکس العمل ارشیا واهمه داشت. موبایلش زنگ خورد،مشخص بود که مه لقاست! زیرچشمی ارشیا را نگاه کرد،در کمال ناباوری اخمش باز شده بود.. شاید هم فقط خودش توهمی شده بود...زبانش‌ را روی لب های خشک شده اش کشید و گفت: _متاسفم،نمی خواستم بی احترامی بکنم اما ... _آبمیوه تلخ شد اما اگر جواب ندم بیچارم می کنه. و موبایل‌ را برداشت .ریحانه نمی دانست خوشحال باشد یا نه‌؟عجیب بود یعنی ناراحت نشد از مکالمه ای که با مادرش داشته؟شاید چون همیشه به او گوشزد می کرد که خودت گلیمت را از آب بیرون بکش‌،پس این بود منظورش حتما! اولین باری که منزل پدری ارشیا دعوت شد مراسم عروسی اردلان بود.وقتی دید که ارشیا برای رفتن بی میل نیست،با همه استرسی که داشت و با وجود کنجکاوی ای که مزید بر علت شده بود، خودش را متقاعد کرد برای رفتن و بالاخره کابوس شب هایش حقیقت پیدا کرد! باورش نمی شد آن همه تجمل و فخرفروشی برای یک شب باشد! متمول بودن از ریزه کاری های زندگی شان هم پیدا بود ...و حتی در برخوردها هم همه چیز رعایت می شد! هر لحظه منتظر مواجهه شدن با مادر شوهر هنوز ندیده اش بود و بخاطر همین ترسی که سرتا پایش را گرفته بود ترجیح می داد از کنار همسرش تکان نخورد. اردلان خوش خنده و کمی شبیه به برادرش بود،اما ابهتی که ارشیا داشت را در او ندید. از خوشحالی و رفتار متکبرانه ی عروس هم مشخص بود که پسند خود مه لقاست و انگار فقط او بود که خیلی غریبه وارد این خانواده شد. یعنی ارشیا این همه تفاوت فکری داشت با کسانی که خانواده اش بودند؟! آنقدر در فکر فرو رفته بود که حتی نفهمید ارشیا با چند مرد آن سوی سالن در حال خوش و بش کردن است. خوشحال بود که حداقل پدرش محترمانه و با روی باز تحویلش گرفته... اما حس خوبش به سرعت خراب شد! _پس ریحانه تویی ؟ نیم ساعت از ورودش نگذشته بود و هنوز مه لقا را ندیده بود.حالا خیلی سخت نبود حدس زدن اینکه زنی که رو به رویش ایستاده و با نفرت نگاهش می کرد همان مه لقاست. • • ادامھ‌ دارد...😉💕 • • نـویسندھ: الهـام تیمورے 😎🖐 🚫⇜ ...🚫‌ 🌸 🌿 🍃 @asheghaneh_halal 💐🍃🌿🌸🍃🌼
[• #آقامونه😌☝️ •] •|° ‌تاب دلتنگی ندارد😭 °|• ‌‏آنکه مجنون می‌شود...✋ ۱۴ ثانیه به عڪس☝️🥰 بنگرید! ••چه تفاهم نابے داریم😉•• #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات📿 #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(742)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🦋•° Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
هدایت شده از هیئت مجازی 🚩
🍃•| سلام امشب حوالے ۰۰:۰۰ اینجا باشید میخوایم مثل یتیماے کوفہ بریم دم خونہ بابا علے(ع)🙃 منتظرتونیم☺️ 🍃•| @heiyat_majazi
﴾☔️﴿ ﴿ ﴾ . . ﴿ السلام علیڪ یا حجت اللہ 🌹 ﴾ [ ] [ ‼️] {💔} اے عشق بۍنشان بہ خدا خستہ‌ام ، بیا . . ﴿😓﴾ اگرڪھ‌خیسھ‌چشم‌تو، گنــاه از منھ👇 ﴾☔️﴿ @Asheghaneh_halal
°💓|💌° 🌌~و‌سحر‌بخوان‌این‌دعا‌را 🍃~بسم‌الله الرحمن‌الرحیم ✨~وَ اجْمَعْ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْمُصْطَفَي وَآلِهِ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ و میان من و مصطفی پیامبرت و خاندانش،بهترین برگزیدگان از آفریدگانت و پایان‌بخش پیامبران محمد(درود خدا بر او و خاندانش) جمع کن، 🌸~وَ انْقُلْنِي إلَي دَرَجَهِ التَّوْبَهِ إلَيْكَ وَ أَعِنِّي بِالْبُكَاءِ عَلَي نَفْسِي فَقَدْ أَفْنَيْتُ بِالتَّسْوِيفِ وَ اﻵْمَالِ عُمْري و مرا به مقام توبه به پيشگاهت برسان، و بر گريه بر خويشتن مرا ياري ده، من عمرم را به امروز و فردا كردن و آرزوهاي باطل نابود ساختم، 🌿~وَ قَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَهَ اﻵْيِسِينَ مِنْ خَيْرِي (حَيَاتِي) فَمَنْ يَكُونُ أَسْوَأَ حَالاً مِنِّي و اينك به جايگاه نااميدان از خير وصلاح فرود آمده ام، پس بدحال تر از من كيست؟ 💚~إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَي مِثْلِ حَالِي إلَي قَبْرِي (قَبْرٍ) لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتِي وَ لَمْ أَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ لِضَجْعَتِي اگر من بر چنين حالي به قبرم وارد شوم، قبري كه آن را براي خواب آماده نساخته ام، و براي آرميدن به كار نيك فرش ننموده ام، ☔️~وَ مَا لِي لاَ أَبْكِي وَ لاَ أَدْرِي إلَي مَا يَكُونُ مَصِيرِي و مرا چه شده كه گريه نكنم، و حال آنكه نميدانم بازگشت من به جانب چه خواهد بود، 🔅~وَ أَرَي نَفْسِي تُخَادِعُنِي وَ أَيَّامِي تُخَاتِلُنِي وَ قَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ (فَوْقَ) رَأْسِي أَجْنِحَهُ الْمَوْتِ من نفسم را مي نگرم كه با من نيرنگ مي بازد، و روزگار را مشاهده مي كنم كه مرا مي فريبد، و حال آنكه بالهاي مرگ بالاي سرم به حركت درآمده، 👑~فَمَا لِي لاَ أَبْكِي أَبْكي لِخُرُوجِ نَفْسِي أَبْكِي لِظُلْمَهِ قَبْرِي أَبْكِي لِضِيقِ لَحْدِي أَبْكِي لِسُؤَالِ مُنْكَرٍ وَ نَكِيرٍ إِيَّايَ پس مرا چه شده كه گريه نكنم، گريه مي كنم براي بيرون رفتن جان از بدنم، گريه مي كنم براي تاريكي قبرم، گريه مي كنم براي تنگي لحدم، گريه مي كنم براي پرسش دو فرشته قبر منكر و نكير از من، ☘~أَبْكِي لِخُرُوجِي مِنْ قَبْرِي عُرْيَاناً ذَلِيلاً حَامِلاً ثِقْلِي عَلَي ظَهْرِي گريه مي كنم براي درآمدنم از قبر عريان و خوار، درحالي كه بار سنگيني را بر دوش مي كشم، 🕊~أَنْظُرُ مَرَّهً عَنْ يَمِينِي وَ أُخْرَي عَنْ شِمَالِي إِذِ الْخَلاَئِقُ فِي شَأْنٍ غَيْرِ شَأْنِي لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ يك بار از طرف راست و بار ديگر از جانب چپم نگاه مي كنم، هنگامي كه مردمان در كاري جز كار منند، چه براي هركسي از آنان در آن روز كاري است كه اورا بس است. دلبرےڪن‌براے‌دلـ💕•ــدار☺️👇 @asheghaneh_halal °💓|💌°
○●○ 🕯🖤 . . [💔] من گرفتارۍ خود را [✨] مۍبرم امشب نجف [😢] تا گره‌هاۍ مــــرا ، با [😊] دست‌حیدر وا ڪنۍ پ.ن: میگن شما امت هستین شما رو به فاطمه تون قسم ، امشب پدری ڪنین برای ما😭 💔 . . ∫🥀∫ جانےدوبارھ بردار‌، با ما بیا بھ پابوسـ👇 🕯🖤 @asheghaneh_halal ○●○
|•✨•| حالِ تو را فقط حَسن‌ات درک میکند🙃•• دردے حریفِ ماتم زهرا(س) نمیشود!😭•• •🏴دعاےروز ماه خــدا🏴• دلتـ|💔|ــو؛وصل‌کن‌بہ‌خــدآ |•✨•| @asheghaneh_halal
•~• 💕 •[ ]• . . 💓•\ در اوایل زندگی مشتركمان شهید رفتند جبهه و بعد از اینكه برگشتند، گفتند كه برویم یك مقدار وسایل خانه تهیه كنیم. ☺️•\ البته در اوایل ازدواج‌مان بعضی از لوازم ضروری را خانواده ما فراهم كرده بودند، ولی با این همه مهدی حتی به وسایل اولیه و ابتدایی زندگی‌مان ایراد و اشكال وارد می‌كردند و می‌گفتند كه ما از این هم ساده‌تر می‌توانیم زندگی كنیم. 🌸•\ حتی روزی مادرشان به خانه‌ ما تشریف آورده بودند و با حالت خیلی ناراحت گفتند كه خدا بابایت را رحمت كند و جای او خالی است و اگر می‌آمد و شما را در این حال می‌دید كه شما روی موكت زندگی می‌كنید قهراً نمی‌گذاشت این چنین زندگی كنید... 😞•\ چرا شما فقط این طور زندگی می‌كنید در حالی كه هیچ پاسداری این چنین زندگی نمی‌كند...!! 🍃💛 . . •[👀]• درگیر یڪ نگاھِ تو شد ، روزگـار من👇 💕 @Asheghaneh_halal •~•
[• ♡•] °📖•بر سـرم قرآنــ °🤲🏻•و دستانم به سوے آسمان °🌙•از خدا مےخواهمت امشب °💌•اجـابت مےشوے؟ °💖• °✨• °🍃• مجردان ـانقلابے😌👇 [•♡•] @asheghaneh_halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تحدیر جزء 20.mp3
4.72M
••🍃🎙•• 🌙: تلاوت هرروز یڪ جزء از قرآن ڪریمـ📖 بھ صورت تحدیر(تندخوانے) [• جزء بیستمــ •] @asheghaneh_halal ••🍃🎙••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا