[• #مجردانه♡•]
\\👒
#نڪات_خواستگاࢪے😁💐
فقط
روے مفاهیم
ڪلے بحث نشود
و به نمودها، مصادیق و
مثال هاے عینے آن توجه شود.
سعے ڪنید با مثال هایے، طرف
مقابل را در موقعیتهاے
عینے و واقعے
قرار دهید...
#جزئیاتمهمترن
\\👒
مجردان ـانقلابے😌👇
[•♡•] @asheghaneh_halal
..|🍃
#طلبگی
..|🕊تنـها راه پیشـرفت✨
|✨دانستن نکته اےبرای همه ما لازم است👌؛
و آن این است که :
|✨انسان تنها با محــ💗ـبت است که پیشروی مے کند.
|✨محبت که پیشروی مے کند.
محبت که باشد، احساس سختے هم نمے کنیم؛
و تمامے مراحل سیره، برایــمان تـبـدیل به عشقبازی💕
می شود.
#مـــنبع: رند عالـم سوز94
#کـربلایےاحـمــدتہرانــے 💚
•• @asheghaneh_halal••
..|🍃
🍃🌷
#بکانه
پرسـودترین معــامله زندگـی
جایگزین ڪردن حال خــوب
به جاےحـال بـد است..!🎈✨
#حالدلتونخوب 🌈🙃
خوشگل ــسازے😌👇
@ASHEGHANEH_HALAL
🍃🌷
[• #قرار_عاشقی⏰ •]
انیس النفوس (🌼)
از راهـ دور (🛤)
دل بہ (💛)
نگاه تو (👀)
داده ام...♡
#السلامعلیڪاےهمہےجانودلم😍
هرشب ـراس ساعت عاشقے😌👇
[•💛•] @asheghaneh_halal
°🐝| #نےنے_شو |🐝°
اووووف 😬•]
چگدهِ هوا گَلمہ 😫•]
مامانے هم تِہ پَپو گُذاسته لوم ☹️•]
گَلمم سُد 😢•]
مجبول سُدم نِفص سَبے 🌌•]
اژ خواب ناژم بیدال بسم 😴•]
پاهام لو اژ ژیل پَپو بیالَم بیلون 😍•]
اے نےنے گرمایے •😅•
مامانت بہ فکرت بوده
تا سرما نخورے •😉•
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
°🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_وبیست_ودو -الحمدالله ، نه، هر روز ضعیف تر می شن شاهرخ یاالله گفت
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_دویست_وبیست_وسه
پیرمرد سرفه ای کرد و گفت:
-شما خوبی باباجان، اگه ما رو دعا کنی دیگه غصه نداریم. نگرانیه من بابت مادرته. البته شما خودت مردی ولی وظیفه ما سفارش کردنه
هادی به پدرش خیره بود و شروین به هادی. نمی توانست اشک چشمان غمزده و نگرانش و لبخند لبشرا با هم جمع کند. توی خودش بود که دید شاهرخ به بازویش می زند. شاهرخ به مادر هادی اشاره کرد.
- حاج خانم با شمان
شروین سربرگرداند.
- چرا چائیتو نمی خوری مادر؟ سرد شد
شروین بدون اینکه چیزی بگوید سری تکان داد و چایی اش را برداشت. شاهرخ گفت:
-خب حاج آقا، اجازه میدید؟ ما دیگه رفع زحمت کنیم تا شما هم استراحت کنید
- اینقدر زود؟
-غرض دیدن شما بود که دیدیم
مادر هادی تعارف کرد.
- خب مادر ناهار بمونید
- خیلی ممنون مادر این رفیق ما کلاس داره منم باید برم جائی. به اندازه کافی زحمت دادیم
- چه زحمتی پسرم خونه خودتونه. بیشتر اینجا بیا
- چشم انشاء ا... سر میزنیم
نیم خیز شد. سر پدر را بوسید و با مهربانی گفت:
- کاری ندارید حاجی؟
- به سلامت پسرم. اگر دیگه ندیدیم حلال کن. التماس دعا
- محتاجیم. انشاءا... که بهتر باشید. یا علی
شروین مشغول بستن کتانی هایش شد و شاهرخ از هادی پرسید:
- دکترا چیزی گفتن؟ حاجی خیلی ...
اما حرفش را ادامه نداد.
- نه دکتر چیز خاصی نگفت اما از دیروز تا حالا می گه به دلم افتاده که دیگه ...
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒