#چفیه | #خادمانه
💔..| بابا؟!
حالا ڪه رفته اے...
شبـ|🌙 بیداری هایم زیاد شده...
شب بیداری هایے از باران تر..
شب بیداری های بغض های
سنگین و گلوگیر...
و اشڪهایے ڪه تو را فریاد مےزنند...
حال که رفته ای...
هرشب آسمانم بےتو بارانیست...
#شرمندهایمـ😭✋
#فرزندشهیدامیداکبری..
🕊|| @asheghaneh_halal
🕊🍃
🍃
#چفیه | #خادمانه
💔..| خداحافظ اے رفیق قدیمے
آخرین عبور امید از
ڪوچه مادری...😔✋🏻
#امروز
#شهیدامیداڪبری
🍃 @asheghaneh_halal
🕊🍃
گام دوم انقلاب .mp3
13M
🇮🇷4⃣0⃣
4⃣
0⃣
#آقامونه
فایل ڪامل گام دوم انقلابــــ✌️💪
جوانها فرامین حضرت آقا فراموش نشہ‼️☺️😉
#سخن_جانانــــ❤️
0⃣
4⃣ @asheghaneh_halal
🇮🇷4⃣0⃣
°🎯| #غربالگرے |🎯°
#خوراڪ_ملخ_ها_مےشوید(1)
مےنویسم تا بماند✊
در بیست و هغتمیـن روز بهمــن ماه
بیست و هفـت #سبــزپــوش
را به خــاڪ سپـــردیم این امنیت
نصـف و نیمه ڪه به برڪت #برجام
ایجـاد شده است را مدیون
جناب روحانے ڪه نه مدیون
#سبزپــوشان_همیشه_در_صحنه
هستــیم💪💪
حــرف زیاد است
از اصــرار غربےها
و غربےهای داخلے بر تصویبfatf#
تــا جلسه امروز مجمع تشخیص☺️
از صدراعظم آلمــان تا تــرامپِ#برج_ساز
یعنے این #غربےا
اگــه یه روز و بیدار شن و
برای #ایــران نقشه ای نداشته
بــاشن قطعا اون روز، روزه #مـــرگشونه
ڪه چه بهتــر😁😁
#غربے_ڪمتـر_زندگے_بهتر💪
جمعــشـان جمـع است#ابــر_تروریستــها😱
ادامـهـــ دارد.....😎
فــــرنگـ بــدون سانســـــور👇
📡| @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_سیزده ♡﷽♡ نا مادرے نبودے! ممنونم که هستے... یادم نرود ببوسمش و بعد
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_صد_و_چهارده
♡﷽♡
پارک خلوت و دنجے را انتخاب کرده بودند که نه نزدیک خانه سعید بود نه صادقے. ابوذر اینطور خواسته بود تا ماجرا پیش همسایه هاے دو خانواده برمال نشود بیشتر هم محض خاطر زهرا بود که همچین نظرے داشت به هر حال او یک دختر بود.
بعد از جلسه اول این کاملا حس میشد که جلسات بعدے به خشکے جلسه اول نبودند.واضح تر حرفها بیان میشدند و بے رودر وایستے تر خواسته ها و توقعات مطرح میشد!
طے این یکه هفته خیلے چیزها براے زهرا روشن شده بود.
ابوذر آن مرد خشک و جدے تصوراتش نبود. در عین مهربانی محکم بود .مسئولیت پذیر بود و خود
ساخته .عیب داشت خوب میدانست بے عیب فقط خداست اما میشد کنارش خوش بخت بود!
ابوذر هم خیلے چیزها در مورد زهرا فهمید. زهرا دختر بود که میتوانست راحت محبت کند آرامش را
هدیه دهد .با وجود بزرگ شدن در یک خانواده پولدار دختر بسازے بود و لوس نبود! توقعات خاص خودش را داشت اما خوب شرایط را درک میکرد.عیب داشت خوب میدانست بے عیب خدا است اما
میشد کنارش خوشبخت بود!
______________________
حاج رضاعلے مقابل آیینه ایستاد.عطر یاس رازقے اش را برداشت و خودش را خوش بو کرد. تمام اهل محل محل عبور حاج رضا را با همین عطر دوست داشتنے تشخیص میداند
تناسب عجیبی با شخصیت آرام و متواضعش داشت .شانه را برداشت و موها و ریش هاے یک دست سفید و پر پرشتش را شانه کرد .حاج خانم همسرش پشتش ایستاد و مثل همیشه کمک
کرد تا حاج رضا عبایش را بپوشد از آینه به چشمهایش نگاه کرد و گفت:خضروے شده جمالتون آقا!
حاج رضاعلے با لبخند عمامه سفیدش را بر سر گذاشت و گفت:اغراق میفرمایید.. شاگرد مکتب قنبر کجا و جمال خضروی کجا!
این حاج رضا علے بود. از چه چیز به چه چیز میرسد!؟
زنگ در به صدا در مے آید.حاج رضا علے دمپایے آخوندے هایش را میپوشد .حاج خانم تا دم در بدرقعه اش میکند و در آخر قبل از خارج شدنش میگوید: امشب تونستید زود بیاید خونه بچه ها
خودشونو دعوت کردند.
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃