eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.4هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
💍⚫️ ⚫️ #همسفرانه عاشقی حس عبـ🚗ـورِ منو توست عاشقی دلهـ😉ــره از رفتنِ توست عاشقی خواندن این ثانیـ🍃ـه هاست عاشقی رنگِ حضـ🎈ــورِ منو توست #پاییــز_و_دونفــره‌هامون💗 @Asheghaneh_halal ⚫️ 💍⚫️
[• ღ •] خانمها به شنیدنـ🗣 جملات عاشقانه نیاز دارند. فڪر نڪنید اگر سن و سالے از آنها گذشته یا مشغول زنـ🍃ـدگے و تربیت بچه‌ها هستند،دیگر شنیدن دوستت دارم،حال و هوایشان را بهارے نمیڪند... 🙊 ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇 [•ღ•] @asheghaneh_halal
[• ♡•] پیش و پس از ازدواج درباره زندگے متاهلےتان با پروردگار متعال راز و نیاز ڪنید و از او خواهش ڪنید راه درست را نشان‌تان دهد. آن ڪس ڪه در روزهاے شادے و غم همواره یار شما باقے مےماند، بعد از خدا همسرتان است. ☺️ مجردان ـانقلابے😌👇 [•♡•] @asheghaneh_halal
°🏴° رحمت خدا✨ میرفندرسکی عالم عامل، میرداماد روزی روی منبر بی هوش شد. یک هفته او را مداوا کردند. فاید ه ای نداشت. پس شیخ بهایی به منزلش می آید و نبض او را می گیرد و می بیند، شخص بزرگی در او تصرف کرده است. پس از تفحص معلوم می گردد که سیدی، درس او را اتفاقی گوش می کند و چون از مدرسه خارج می شود میرداماد به این حالت می افتد. شیخ بهایی متوجه می شود که این تصرف، کار عارف کامل، میرفندرسکی است. پس به محضر او می آید و علت را جویا می شود. ایشان فرمودند: « مدتی حرف های او را گوش دادم، دیدم از عذاب خدا سخن می گوید و این سبب ناامیدی مردم می شود. خواستم رحمت خدا را به او بچشانم». شیخ تقاضای لطف می کند. میرفندرسکی می فرماید:« بروید خانه اش، او به هوش آمده و نسشته .» نشان از بی نشان ها، 2، صـ27ـ ◾️ @asheghaneh_halal ◾️ °🏴°
🌷🍃 🍃 #چفیه بعضـــی ها از آبِ گل ‌آلود ... ماهــــــــی نَه ...! راه معراج مـــی‌گیرند ... #اللهم_ارزقنا_شهادة #شهدا‌را‌یاد‌ڪنیم‌با‌ذڪرصلوات •🕊• @Asheghaneh_halal •🕊• 🍃 🌷🍃
#ریحانه "وَ مَن یُومِن بِاللهِ یَهدِ قَلبَه."☘ ✅هرکس ایمان آورد به‌ خدا قلبش هدایت میشود...( تغابن ،آيه ١١) فکر نکن که می‌توانی مسیر عشق را جهت دهی ،😐 چرا که عشق اگر تو را شایسته بیابد ، مسیر تو را جهت می‌دهد ...👌 #جبران_خلیل_جبران✍ #نگاه_خــدا_به_زنــدگیاتون💚 •[🏴]• @Asheghaneh_halal
🍃🕊🍃 #چفیه | #خادمانه |ختم صلوات امروز 🍃| هــدیـہ بہ شهید⇓ ❣| امین ڪریمے ارسال تعـداد #صلوات به آے دے😌👇 •🌷• @F_Delaram_313 تعداد صلواٺ ها •• ۳۶۲۴ •• هر روز میزبان یڪ فرشته😃👇 |❤️| @asheghaneh_halal 🍃🕊🍃
Shab03Moharram1395[12].mp3
6.8M
- - - 🎧 - - - #ثمینه 🕊}•• اگہ یہ ڪبوتر بودم ، بہ همہ جا پر میزدم از ڪران تا ڪران ••{🌄 🏴}•• بیرق عزاے تو رو پرچم ولاے تو رو میزدم تو جهان ••{🌎 #حضرت_عشق••❤️•• #حاج_میثم_مطیعے - - - 🎧 @asheghaneh_halal - - -
باسلام و احترام خدمت ڪاربران عزیز ڪانال عاشقــ♥️ــانه هاے حلال. ضمن عرض تسلیت بابت ایام سوگوارے آقا اباعبدالله علیه السلام و با توڪل بخدا و استقبال شما سروران محترم قصد داریم... اگھ گفتے چے؟!🤔😬 بگم؟؟ . . خب میگم😬👇 دوره سوم ڪلاس حفظ مجازے را آغاز ڪنیم (مخصوص بانوان محترمه) علاقه مندان بھ حفظ سوره هاےزیباے قرآن بھ آے دے زیر مراجعه ڪنند😍👇 🆔 @Asemanemahtab
▪️🍃 #همسفرانه پاییز آمده ست که خود را ببارمت! پاییز نامِ دیگرِ من دوست دارمت••|💚 بر باد میدهم همه ی بودِخویش را یعنی تورا بدست خودت میسپارمت••|😘 ▪️🍃 @asheghaneh_halal
🐝•°| |•°🐝 آقــــوی دُشتُــــل لوحانے •🎈 • شِــــدای دوشِ √ 👂 √ فَلَــــڪ و ♻️ ڪَـــل ڪلده! 😁 توی ایــلان🇮🇷 از دَشت خنــــده های سُما😌 آشـــایش نداستـــیم😂😄 اون وَلِ دنــــیا هم چِهـ لَفتـــین بازم آشایش نــــدالیم!😂😜 📌| لفتـــا یه نِجــاه به شاعتتون بندازین بعـــد قهقـــهـ بزنید!😞😁 تا مــالو از لـــالــا بیدال نَتُنــے!😀 مـــا لوزا ڪال و زندگجے دالیم!😎 بـــاید سَبا لاحت لـالـا تُنیم!🤓 📌|رئیس دفتـر جناب روحانے، رسما از شما ڪوچولوی عزیز، در رســانه ها عذرخواهے ڪرده است! باشد ڪه پذیرا باشید.☺️😊 استودیو نےنےشو؛ آب قنــ🍭ــد فراموش نشه👶👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃📝 #عشقینه #مسافر_عاشق💚 #قسمت_چهارم به لباست خیره میشوم مرا یاد زمانی می اندازد کہ برای اولین بار
🍃📝 💚 وسایل ناهار را چیده ام...در را باز میکنی و آرام آرام بہ سمتم می آیی... سعی میکنم سنگین و بی تفاوت باشم... قبل از اینکہ سر میز برسے غذایم را شروع میکنم... روبرویم مینشینی... بے توجه بہ غذا خوردنم ادامہ می دهم سنگینے نگاهت را حس میکنم... اما باز هم رویم را بہ سمتت برنمیگردانم...داز جایت بلند میشوے زیر چشمے رفتارت را زیر نظر میگیرم... میز را دور میزنی و کنارم می ایستی... بہ بی توجهی هاے ظاهری ام ادامہ میدهم... و همان طور مشغول غذا خوردن میشوم تا اینکہ بشقاب غذایم را از روبرویم دور میکنے...وقاشق و چنگالم را روے میز میگذارم و صاف مینشینم! بہ حرکاتم نگاه میکنے... خم میشوے و میگویی: _قهری؟ جواب نمی دهم... _مریمی؟ سرم را پایین می اندازم... _خیلی خب ...قهر باش...حرف کہ میتونے بزنی؟! باز هم هیچ نمیگویم موهایم را کنار میزنی و آرام زمزمه میکنی: از میز بلند میشوم و بشقاب دیگری برمیدارم... صورتم را سمت خودت میگیری... سعی میکنم بہ چشمانت نگاه نکنم... می دانم گیرایے چشمانت کار خودش را می کند! _تو...میدونی...چی اونجا بهم گذشت؟! صدایت در فضا می پیچد... با همان لحن همیشگی... جواب میدهم: تا آلان خودتو تو آینه... سر کلامم میپری و می گویی: بہ خدا قسم با اون وجود اگہ نبودی هیچ وقت برنمی گشتم... چہ میخواهی بگویی؟!نکند رفتن دیگرے در راه است؟ نہ محمد...من دیگر توان دورے ندارم... نمی دانستم چہ بگویم...نفس عمیقی می کشم و دوباره پشت میز می نشینم تو هم مینشینی...بسم اللهی میگویی و شروع بہ غذا خوردن میکنے... سریعا تغییر موضع میدهی و انگار نہ انگار کہ اتفاقے افتاده باشد با خنده میگویی: دلم برای غذاهای بدمزه ات تنگ شده بود عیال جان!! لبخندی میزنم و در سکوت فرو می روم... 🖊••بھ قلــم: ••مریـم یونسے ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃📝