•𓆩💌𓆪•
.
.
•• #مجردانه ••
• میخوایم حتما یه تاریخ رُند برسه 😌
• سیزده رجب امسال نشد،
صبر میکنیم تا سیزده رجب سال بعد 😇
• هرموقع آقاداماد، خونهی لوکس خریدند...😎
💜 همینطور که عجله کردنِ زیاد
برای ازدواج، خوب نیست
صبر بی دلیل و زیاد هم
فقط شادیها رو به تاخیر میندازه🍃
🔆 پیامبر(ص) فرمودند:
هرگاه همتايان، از دخترانتان خواستگاري
نمودند، با آنها وصلت کنيد و برای ازدواج
منتظر حوادث تلخ و شيرين روزگار نباشيد . .
.
.
𓆩ازتوبهیڪاشارتازمابهسردویدن𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💌𓆪•
•𓆩🪞𓆪•
.
.
•• #ویتامینه ••
♥️نمیدونی چقدر میتونه قشنگ باشه
ابراز محبت بی مقدمه و بی توقع!
👌همین الان اگه پیش همسرت هستی با یه نگاه محبت آمیز عشقت رو بهش نشون بده😍
💌اگه هم به هر دلیل کنارت نیست گوشی که تو دستته 😉
براش یه متن عاشقانه و جذاب بفرست😁
همین الان زوووود بفرست واسش🤨
.
.
𓆩چشممستیارمنمیخانہمیریزدبهم𓆪
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🪞𓆪•
•𓆩🧕𓆪•
.
.
•• #منو_مامانم ••
💬 ما چهارتا بچه ایم؛ هممون هم ازدواج کردیم، دخترسومی ام و ته تغاری و بعد از من داداشمه؛ من بیشتر بقیه به مامانم سر میزنم
و جدای اینکه صدای اعتراض همه رو بلند کردم که همش اونجام؛ هربار بقیه هم میان دیگه مطمئنن من اونجام😂
هر بار نباشمم یا میرسم یا نرسیدم هم میپرسن چه عجب! من کجامم😅
یا مثلا بچه هاشون
به من میگن خاله قندون تون کجاست
من:😲
_خاله دفتر نقاشیامون کجاست
من:😧
_خاله قیچی کجاست
من:😵💫
_خاله چرا شما همش اینجایید
من:🙊😅
اینها به کنار
مامانم میشینن باهام حرف میزنن درد دل میکنن
بعد شده یه خبری رو سه بار واسم تعریف میکنن😂🤦🏻♀
هربارم میگم اهان اره گفته بودین بهم
میگن: عه!
به تو گفته بودم فکر کردم به خوهرات گفتم🤦🏻♀😅
.
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 798 •
#سوتے_ندید "شما و مامانتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩بامامان،حالدلمخوبه𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🧕𓆪
هدایت شده از عاشقانه های حلال C᭄
ثبت نام تور زیارتی گوهرشاد آغاز شد 📣📣
برای روز پدر، ولادت امیرالمومنین کجا میخواین مشرف بشین؟ سریعتر انتخاب کنید 😍👇
💚 نجـــف اشـــرف، کربـــلا و عتـبات 💚
💚مشهد مقدس، زیارت امام رضــا 💚
💚حرم حضرت معصومه و جمکران💚
انتخاب کنید و سریعتر ثبت نام کنید ظرفیت محدوده با شرایط اقساطی 🥺👇
https://eitaa.com/joinchat/303432069C04bdfd0216
•𓆩☀️𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی.
دِلَم هَواییِ مَشهَد شُد اَلسَّلامُ عَلَیک😌
دِلَم کَبوتَرِ گُنبَد شُد اَلسَّلامُ عَلَیک🕊
.
.
𓆩ماراهمینامامرضاداشتنبساست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩☀️𓆪•
•𓆩🌙𓆪•
.
.
•• #آقامونه ••
تومرجانی ➪👌
تودرجانے 𖡻❤️
تومرواریدغلتانی 𖡻💎
اگرقلبم➪❤️
صدفباشد 𖡻🥟
میانِآنتوپنهانی 𖡻😌
مولانا /✍🏼
.
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1241»
.
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
عطر گل،
بوی اقاقی ها،
عطر یاس دفترم😌💘
ای طلوع عشق
در دنیای من
صبحت بخیر😍🌿
#سیاوش_محرابی
#سلام_صبحتون_عاشقانه😍
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
هیـچ روزے 🌤
قــــرار نیـســــت❌
از دوسـ💕ــت داشتنت
دسـ🖐🏻ـت بردارم👵🏻⇦🫀⇨👨🏻🦳
#ز_گهواره_تا_گور_عاشق_بمان❤️
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
•𓆩🎀𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
Remember, Hope is a good
thing, maybe the best of things,
and no good thing ever dies...
یادت باشھ امید چیز خوبیھ
شاید بهترین چیز
و چیزای خوب هیچوقت نمےمیرند...
🪄🧡☕️🌱
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🎀𓆪•
•𓆩🧕𓆪•
.
.
•• #منو_مامانم ••
💬 یکی از لذتبخشترین جملههایی
که یه مامان تو مهمونی میتونه بشنوه:
"بشین. تو بچه کوچیک داری نمیخواد
کمک کنی😌"
.
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 799 •
#سوتے_ندید "شما و مامانتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩بامامان،حالدلمخوبه𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🧕𓆪
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #یکسالونیمباتو #قسمت_صدوشصتوهشتم تا اذان صبح نماز خواندم و دعا
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_صدوشصتونهم
دست و پایم کرخت شده بود و نمی توانستم از جایم بلند شوم.
با صدای تحلیل رفته ام پرسیدم:
حالش خوبه؟
آقا جان روبرویم نشست و گفت:
ان شاء الله که خوبه
تو خوبی بابا؟
محمد علی گفت:
دستاش انگار یخ کرده تو این گرما.
تمام توانم انگار داشت تحلیل می رفت.
چشم هایم را بستم
نمی دانم خانباجی کی به مطبخ رفت و برگشت فقط می دانستم تلاش داشت به زور کمی آب قند در حلقم بریزد.
آقا جان اسمم را صدا زد:
رقیه جان ... جانِ بابا ...
دلم می خواست جواب آقاجان را بدهم اما انگار توان نداشتم حتی پلک هایم را از هم باز کنم.
دلم نمی خواست این قدر ضعیف باشم اما از دیدن حال عصبانی و کلافه آقاجان و محمد علی واقعا هول کرده بودم.
هزار و یک فکر و خیال وحشتناک کرده بودم.
حتی در همان چند دقیقه خودم را کنار جنازه احمد هم تصور کردم.
دست های آقاجان دورم پیچید و مرا از زمین بلند کرد.
دلم نمی خواست این گونه در بغل آقاجان باشم و سنگینی وزنم روی دوشش باشد اما از هر حرکتی عاجز بودم.
صدا ها را می شنیدم. گریه های مادر، حرف های خانباجی، زمزمه آیه الکرسی آقاجان ولی انگار اختیاری روی بدن از حس رفته خودم نداشتم.
انگار جسم و بدنم این کرختی و بی حالی را می طلبید.
می دانستم محمد علی به سختی در تلاش بود تا چادر مشکی ام را دورم بپیچد تا مرا به مریضخانه ببرند.
صدای اذان را هم می شنیدم.
هر چه کردم حتی انگار نمی توانستم لبهایم را از هم تکان بدهم.
در دل همراه نوای اذان صلوات فرستادم و ظهور امام زمان را طلب کردم.
امام زمان را در دل صدا زدم و از او کمک خواستم.
آقاجان که به در حیاط رسید توانستم لب از لب باز کنم و با صدای بسیار ضعیفی بگویم:
من خوبم
محمد علی که انگار هم شانه آقاجان راه می رفت گفت:
آقاجان انگار یه چیزی گفت.
آقا جان سرم را بالاتر گرفت و نامم را صدا زد و گفت:
رقیه جان ... چیزی گفتی دخترکم؟
به هر زحمتی بود چشم باز کردم و به صورت آقاجان که بسیار نزدیک صورتم بود چشم دوختم و گفتم:
من خوبم
چشم های آقاجانم سرخ بود. آهسته گفت:
خوب نیستی باباجان
به سختی لب زدم:
اذانه ... نمازم ...
آقا جان گفت:
بر گشتیم می خونی.
آقا جان همیشه می گفت هر کاری دارید مشغول هر چه هستید اذان که شد رهایش کنید اول نمازتان را بخوانید بعد سراغ کارتان بروید. شاید تا کارتان تمام شود اجل تان سر رسید و نمازتان به گردن تان بماند.
می دانستم از شدت نگرانی برای حال من میخواست نمازش را تاخیر بیندازد.
زبان روی لبهایم کشیدم و گفتم:
من خوبم ... نمازه....
آقاجان با صدا نفسش را بیرون داد و بعد از چند ثانیه که انگار داشت فکر می کرد و تصمیم می گرفت به سمت اتاق برگشت.
خانباجی سریع برایم رختخواب پهن کرد و آقا جان بی توجه به اعتراضات مادر مرا روی رختخواب گذاشت.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174
.
.
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•