eitaa logo
🇵🇸عـاشـقـان شـهادت🇵🇸
412 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
271 فایل
کپی=آزاد با ذکر صلوات📿🌹 نظرات پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بذارید🤗 https://daigo.ir/secret/8279187997 شادی روح شهدا صلوات🌸💖 سبک شهدا رو در پیش بگیریم تا انشاءالله شهادت نصیبمون بشه😍❤
مشاهده در ایتا
دانلود
وصیت بنده به همکارانم این است که بخاطر مشکلات دنیا و کمبود حقوق و مزایا و زن و بچه از یاری‌ نمودن دین خدا که همانا اسلام عزیز است دست برندارند و در کارهای محوله کوتاهی نکنند و همانطور که امام بزرگوار فرمودند: «پشتیبان ولایت‌ فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد» پس شما عزیزان هم در این امر کوتاهی نکنید و پشتیبان رهبر عزیز باشید و همیشه حرف‌ های او را کامل گوش کنید و پیرو ایشان باشید🖐🏻 •❥༅••🌿✨♥️••❥༅• @Asheghaneh_Shahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معرفی شهید حسین مشتاقی🌹
شهید حسین مشتاقی متولد ۱۳۶۴/۰۲/۰۲ در شهرستان نکا از استان مازندران شهادت ۱۳۹۵ در سوریه حسین مشتاقی در خانواده‌ ای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه ‌السلام متولد شد✨ مادرش سکینه و پدرش محمد علی نام داشت🌱 ❥༅••┅┄◍⃟🥀჻ᭂ࿐ @Asheghaneh_Shahadat ❥༅••┅┄◍⃟🥀჻ᭂ࿐
حسین مشتاقی در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت لیسانس تربیت بدنی دانشگاه آزاد شیرگاه بود👨🏻‍🎓 ❥༅••┅┄◍⃟🥀჻ᭂ࿐ @Asheghaneh_Shahadat ❥༅••┅┄◍⃟🥀჻ᭂ࿐
حسین مشتاقی عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در لشکر ۲۵ کربلا و در یگان ویژه صابرین به اسلام خدمت می کرد👮🏻‍♂ که در ۱۳۹۵/۰۱/۱۴ به سوریه اعزام شد و در ۱۳۹۵/۰۲/۱۶ هجری شمسی در منطقه خان طومان شهد شیرین شهادت نوشید😭💔 ❥༅••┅┄◍⃟🥀჻ᭂ࿐ @Asheghaneh_Shahadat ❥༅••┅┄◍⃟🥀჻ᭂ࿐
روایت همسر شهید حسین مشتاقی: از قبل خانواده هایمان یکدیگر را می شناختند و از این طریق ما با هم ازدواج کردیم سال ۸۸ حسین آقا به خواستگاری‌ من آمدند یک هفته قبل از خواستگاری خواب دیدم به من می‌ گویند: اسمت در لیست بیمه زن‌ های پاسدار است🖐🏻 ✨❤️↠@Asheghaneh_Shahadat
حسین آقا خیلی خجالتی نبودند اما در مراسم خواستگاری خیلی خجالت می‌ کشیدند😢 تنها چیزی که صحبت شد در آن جلسه در مورد کارشان بود از من پرسیدند: صبور هستید؟! کارم طوری است که شاید یک سال خانه نباشم و دو روز باشم🏡 من دوست داشتم با یک طلبه یا پاسدار ازدواج کنم گفتم: اصلا با کارتان مشکل ندارم😊 ۱۵ بهمن ۸۸ عقد کردیم و عید ۹۱ به زیر یک سقف مشترک برای شروع یک زندگی جدید رفتیم دو سال و نیم نامزد بودیم چهار سال زندگی مشترک را با هم داشتیم در دوران نامزدی یک دوره بیشتر ماموریت نرفت اما بعد از عروسی ماموریت‌ هایش شروع شد🖐🏻 ✨❤️↠@Asheghaneh_Shahadat
بعد از اینکه بچه‌ ها یک ساله شدند یعنی خرداد ۹۴ تا اردیبهشت ۹۵ تقریبا دائم ماموریت‌ های مختلف می‌ رفتند حسین آقا به حضرت زهرا سلام الله علیها ارادت عجیبی داشتند می‌ گفتند اسم پسرمان را هر چه می‌ خواهید انتخاب کنید اما اسم دخترمان حتماً باید «فاطمه» یا «زهرا» باشد😍 اسم نازنین زهرا را حسین آقا انتخاب کردند و من هم به دلیل ارادتم به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نام امیر مهدی را برای پسرمان انتخاب کردم🥰 بچه های من غروب مبعث به دنیا آمدند به شوق تولد بچه ها ده روز را مرخصی گرفتند و کنار ما بودند و شب ها تا صبح بیدار بودند و مواظب من و بچه ها بودند👧🏻🧒🏻 مثل پروانه دور ما می گشتند و خیلی خوشحال بودند وقتی ما صبح بیدار می شدیم ایشان می خوابیدند مقید بودند که شب ها زیارت عاشورا بخوانند و بخوابند اگر نمی‌ توانستند حتماً یک صفحه قرآن را می‌ خواندند📖 ••●❥🦋💙❥●•• @Asheghaneh_Shahadat
هشت فروردین ۹۵ آخرین عید یکی از دوستان خانوادگی مان آذر ۹۴ شهید شدند شهید عبد الرحیم فیروز آبادی و برای عید ۹۵ حسین آقا به من گفتند: حتما برای سال تحویل باید به مزارش برویم گفتم: باشه! چون سال تحویل صبح زود بود من به خاطر شرایط دوقلو داشتنم نتوانستم بروم ولی حسین آقا رفتند مزار دوست شان و مطمئنم شهادتشان را لحظه سال تحویل از دوست شهیدشان گرفتند و آخرین عید مشترک مان بود وقتی از مزار شهید آمدند قرآن را گرفتند و وارد شدند خیلی با نشاط و خوشحال به من و بچه ها تبریک گفتند و بعد باید می رفتند محل کار که شیفت بودند🖐🏻 من و بچه ها را بردند خانه پدرم و سرکار رفتند حسین آقا به قدری رهبر را دوست داشتند که من می‌ گفتم: خب بروید بیت رهبری مشغول کار شوید😍 می‌ گفتند: نه من باید به جهاد بروم برای جهاد ساخته شدم💪🏻 من گردان صابرین را رها نمی‌ کنم آموزش نظامی دیده‌ ام و مدیون نظام هستم🇮🇷 •❥༅••🌿✨♥️••❥༅• @Asheghaneh_Shahadat
🪶الهی!🤲 در شگفتم... از آنکه کوه را می شکافد تا به معدن جواهر دست یابد، ولی خویش را نمی کاود تا به مخزن حقائق برسد سپاس خدایی را که بسیار مهربان و بسیار بخشاینده و نزدیکترین کس به من حتی از خودم است خدایا، حکمت قدم هایی را که برایم برمیداری بر من آشکار کن، تا درهایی را که بسویم می گشایی، ندانسته نبندم، و درهایی که به رویم میبندی، به اصرار نگشایم ما دو نفر اولین مخاطب نوشته هایمان هستیم و آمده ایم تا در میان همه دویدن ها و روزمرگی های زندگی، این وبلاگ پناهمان باشد و در سایه آن کمی درنگ، کمی تامل و کمی سکوت کنیم چرا که معتقدیم گاهی یک تلنگر کافیست و امیدواریم که خویش را در خویش زندانی نکنیم و پرواز را یاد بگیرم قبلا از آن که به اجبار پروازمان دهند... ✨✨✨ •|🌸|•@Asheghaneh_Shahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا