eitaa logo
🌹عاشقـــ♡ــان ظهور 🌹
1.2هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
4.5هزار ویدیو
19 فایل
#السلام‌علیک‌یابقیة‌الله‌🖐 عشق تو آغاز و پایان دل است❣ عشق تو دریای غم راساحل است❣ #حضرت‌مهدی(؏)می فرمایند: برای تعجیل در #ظهور من زیاد دعا کنیدکه خود فرج و نجات شماست🤲 📗كمال الدّين،ص۴۸۵ ⬇خـدمتگزارشمـا: 📞 @Ya_Qaem_314 #کپی_آزاد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 ﷽🌸 سلامی تقدیم به ساحت مقدس ولی امر،مهدی موعود(عج)👇👇 السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان* 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🦋 @Asheghanezohoor🦋
قسمت‌نشد‌‌گاه‌به‌گاهۍ‌ببینمت، حتۍبہ‌قدر‌نیم‌نگاهۍ‌ببینمت...💙 ..!🌱⛅️ ♥️ @Asheghanezohoor
🌹🕊🌹🕊🌹 روایتی از یک روز بعد از شهادت عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود‌. گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترکمان را در آن می نوشتیم. به محض باز کردن دفتر، دیدم برایم یک نامه با این مضمون نوشته بود: همسر عزیزم، من به شما افتخار می کنم که مرا سربلند و عاقبت به خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست نوشته شود. آن دنیا منتظرت هستم. "شهید عبدالمهدی‌ کاظمی" 📙کتاب خاطرات شهید، به زودی از سوی نشر شهید هادی. @Asheghanezohoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای روز بیست و ششم ماه رمضان با نوای سید قاسم موسوی قهار @Asheghanezohoor
🌹عاشقـــ♡ــان ظهور 🌹
دعای عهد با صدای فرهمند هر روز با خواندن دعای عهد با آقا صاحب الزمان عهد ببندیم بسیار زیبا و دلنش
دعای عهد رو بخونید عزیزان👆 فضیلت بالایی داره و در عاقبت بخیری ما موثره😍 کوتاهی نکنیم و با امام زمان مون عهد ببندیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
( شخصیت اصلی این داستان... سرکار خانم … دکتر سیده زینب حسینی هستند … شخصی که از این به بعد، داستان رو از چشم ایشون مطالعه خواهید کرد …)  👇👇👇👇👇
🌸 🌸 سرزمین غریب نماینده دانشگاه برای استقبالم به فرودگاه اومد … وقتی چشمش بهم افتاد، تحیر و تعجب… نگاهش رو پر کرد … چند لحظه موند … نمی دونست چطور باید باهام برخورد کنه… سوار ماشین که شدیم … این تحیر رو به زبان آورد … - شما اولین دانشجوی جهان سومی بودید که دانشگاه برای به دست آوردن شما اینقدر زحمت کشید … زیرچشمی نیم نگاهی بهم انداخت … - و اولین دانشجویی که از طرف دانشگاه ما … با چنین حجابی وارد خاک انگلستان شده … نمی دونستم باید این حرف رو پای افتخار و تمجید بگذارم … یا از شنیدن کلمه اولین دانشجوی مسلمان محجبه، شرمنده باشم که بقیه اینطوری نیومدن …ولی یه چیزی رو می دونستم … به شدت از شنیدن کلمه جهان سوم عصبانی بودم … هزار تا جواب مودبانه در جواب این اهانتش توی نظرم می چرخید … اما سکوت کردم … باید پیش از هر حرفی همه چیز رو می سنجیدم … و من هیچی در مورد اون شخص نمی دونستم … من رو به خونه ای که گرفته بودن برد … یه خونه دوبلکس … بزرگ و دلباز … با یه باغچه کوچیک جلوی در و حیاط پشتی… ترکیبی از سبک مدرن و معماری خانه های سنتی انگلیسی … تمام وسایلش شیک و مرتب … فضای دانشگاه و تمام شرایط هم عالی بود … همه چیز رو طوری مرتب کرده بودن که هرگز … حتی فکر برگشتن به ذهنم خطور نکنه … اما به شدت اشتباه می کردن … هنوز نیومده دلم برای ایران تنگ شده بود … برای مادرم … خواهر و برادرهام … من تا همون جا رو هم فقط به حرمت حرف پدرم اومده بودم … قبل از رفتن … توی فرودگاه از مادرم قول گرفتم هر خبری از بابا شد بلافاصله بهم خبر بده … خودم اینجا بودم … دلم جا مونده بود … با یه علامت سوال بزرگ … - بابا … چرا من رو فرستادی اینجا؟ …   ... @Asheghanezohoor
راهکار های زندگی موفق در جزء بیست و پنجم👆👆 @Asheghanezohoor