🚨🚨#فورررری : سید هاشم صفی الدین جانشین شهید سید حسن نصرالله شد .
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
📕رمان #سپر_سرخ
🔻قسمت چهل و دوم
▫️نگاهش هنوز دنبال پیکر بیجان مادرش بود و حالا انگار فقط پناهی امن میخواست که خودش را میان دستانم پنهان کرد و نالهاش به هقهق گریه بلند شد.
▪️همانجا پای درخت روی زمین نشسته بودم و او در آغوش من تمام ترس و وحشتش را زار میزد.
▫️با هر نفسی که مضطرب میکشید، نوازشش میکردم بلکه لرزش بدنش کمتر شود و با زبان عراقی زیر گوشش آهسته میخواندم که صدای انفجاری دیگر قلبم را از جا کَند و بیاختیار جیغ زدم.
▪️نورالهدی سرگردان به اطراف میچرخید و معلوم نبود انفجار دوم کجا رخ داده که دوباره صدای جیغ و فریاد فضا را پُر کرده و این کودک طوری ترسیده بود که تمام تن و بدنش به شدت تکان میخورد.
▫️انگار میخواست از اینهمه وحشت فرار کند که مدام خودش را بیشتر به من میچسباند و میان گریه فقط مادرش را میخواست.
▪️اورژانس و نیروهای امنیتی همهجا بودند و میترسیدم انفجار بعدی همینجا رخ دهد و این طفل معصوم در آغوشم پرپر شود که قلبم بدتر از بدن او به لرزه افتاده بود.
▫️نورالهدی خودش را بالای سرم رساند و با نگرانی پرسید: «بچه سالمه؟»
▪️با اشاره چشمانم، نگاه نورالهدی را تا بدن خونیِ زن جوان کشیدم و زیر لب زمزمه کردم: «مادرش جلو چشمش شهید شده، خیلی ترسیده!»
▫️روی چشمان نورالهدی را پردهای از اشک گرفت و میخواست برای این دختر مظلوم مادری کند که دستش را پیش آورد تا بچه را از من بگیرد و او انگار فقط آغوش مرا امن میدانست که با دستان کوچکش به چادرم چنگ زد و از وحشت اینکه بخواهد از من جدا شود، جیغ کشید.
▪️چشمان درشتش از اشک پُر شده بود و لبهایش هنوز از ترس میلرزید، موهای حالتدار و مشکیاش به هم ریخته بود و من همین موهای آشفته را نوازش میکردم تا آرامش بگیرد و او یک نفس گریه میکرد.
▫️نیروهای امنیتی تلاش میکردند کسی نزدیک نشود، نورالهدی سعی میکرد دست و پا شکسته برایشان توضیح دهد ما پرستار هستیم و آنها فقط میخواستند خیابان را از جمعیت تخلیه کنند مبادا انفجار دیگری دوباره از مردم قربانی بگیرد.
▪️غربت عجیبی آسمان را گرفته بود؛ صدای نالۀ مجروحین و ضجۀ کسانی که پیکر عزیزانشان پیش چشمانشان شرحهشرحه شده بود، روضهای مجسم شده و انگار هنوز انتقام دشمن از سیدالشهدای جبهه مقاومت ادامه داشت که حالا زائران مزارش را به خاک و خون کشیده بودند.
▫️نورالهدی مستأصل بالای سرم ایستاده بود و هیچکدام نمیدانستیم با این کودکی که میترسد از آغوش من تکان بخورد چه کنیم؛ آمبولانسها برای جمعآوری شهدا صف کشیده و من تلاش میکردم چشمانش را با بازوانم بپوشانم تا نبیند مادرش را میبرند.
▪️نورالهدی از دیدن اینهمه مصیبت طاقتش تمام شده بود که با صدای بلند گریه میکرد و اشک من به هوای دل کوچک کودکی که سرش روی قلبم بود، بیصدا از چشمانم میچکید.
▫️مأموری رو به ما نهیب زد تا زودتر از اینجا برویم و من نمیدانستم او را بدون مادرش کجا ببرم که فریادی مردانه در گوشم شکست: «زینب! زینب!»
▪️مردی طول خیابان را به سرعت میدوید و نورالهدی با امیدواری حدس زد: «شاید دنبال این بچه میگرده!» و بلافاصله مقابل ما خم شد و رو به دخترک پرسید: «اسمت زینبه؟»
▫️طفلک عربی متوجه نمیشد که همچنان مظلومانه گریه میکرد و ترسید نورالهدی میخواهد از من جدایش کند که وحشتزده به چادر و شالم چنگ زد.
▪️نورالهدی امیدوار بود پدرش همین مرد باشد که به سمت خیابان دوید و رو به او صدایش را بلند کرد: «زینب اینجاست!» و انگار حدسش درست بود که قدمهای مرد جوان سست شد و مردد به سمت ما چرخید.
▫️یک لحظه آرزو کردم از اقوامش باشد و نمیدانستم اگر آن مرد پدر این دختر باشد، از سرنوشت همسرش چه بگویم که تپشهای قلبم تندتر شد و همزمان دیدم با بیقراری به سمت ما میدود.
▪️به فارسی فریاد میزد اما از نام زینب که میان حرفهایش تکرار میکرد و هیجانی که به جان جملاتش افتاده بود، مطمئن شدم پدر همین دختر است.
▫️به زحمت از جا بلند شدم تا دخترش را به او بسپارم و درست مقابلم رسیده بود که از دیدن چشمانش، نگاهم از نفس افتاد.
▪️بهقدری حیران همسر و فرزندش دویده بود که در سرمای زمستان، پیشانی بلندش خیس عرق شده و نفسنفس میزد.
▫️دخترش در آغوش من از ترس میلرزید و ردّ خون همسرش هنوز روی زمین بود و حالا نه فقط قلبم که حتی قطرات خون در رگهایم از دیدن او در این واویلا، میتپید.
▪️میدید فرزندش سالم است اما حجم خونی که روی زمین ریخته و مادری که دیگر کنار کودکش نبود، جانش را به لب آورده بود که رنگ از صورتش پرید و لبهایش سفید شد.
▪️جرأت نمیکرد چیزی بپرسد، با چشمانش التماسم میکرد تا حرفی بزنم و من از درد نهفته در این دیدار دوباره، نفسم به شماره افتاده بود...
📖 ادامه دارد...
✍️ نویسنده: فاطمه ولینژاد
👋۞ این پست هر شب تکرار می شود:
۞ یک فاتحه و توحید، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س)، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما، ای امام ما، یا بقیه الله فی ارضه
۞ به رسم ادب، برای پدر و مادر بزرگوارتان، هدیهای فرستادیم، شما هم ما را به هدیهای مهمان کن، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد...
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرج
⚠️ سالها بود که ادعا میکردن سیدحسن نصرالله در ایران است و مردم لبنان را تنها گذاشته
💔 اما او در دل میدان بود و مظلومانه به شهادت رسید...
شهادت #سید_حسن_نصرالله
دبیر کل حزب الله لبنان
تسلیت باد🖤
راه حق و توحید ادامه دارد؛
و مقصد آن ظهور امام عصر
عجل اللهتعالیفرجهالشریف است.
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پایان کار سرباز امام زمان شهادت است
#امام_زمان
#سید_مقاومت
#سید_حسن_نصرالله
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
📢 پیام حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر انقلاب اسلامی به مناسبت شهادت حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله دبیرکل شهید حزبالله لبنان
👈 راه و مکتب سید مقاومت ادامه خواهد یافت/ ضربات جبههی مقاومت بر پیکر فرسوده و رو به زوال رژیم صهیونی کوبندهتر خواهد شد
📝 بسم اللّه الرحمن الرحیم
انا للّه و انا الیه راجعون
ملت عزیز ایران
امت بزرگ اسلامی
✏️ مجاهد کبیر، پرچمدار مقاومت در منطقه، عالم بافضیلت دینی، و رهبر مدبر سیاسی، جناب سید حسن نصرالله رضواناللهعلیه، در حوادث دیشب لبنان به فیض شهادت نائل آمد و به ملکوت پرواز کرد. سید عزیز مقاومت پاداش دهها سال جهاد فی سبیل الله و دشواریهای آن را در خلال یک پیکار مقدس دریافت کرد. در حالی شهید شد که سرگرم طرّاحی برای دفاع از مردم بیپناه ضاحیهی بیروت و خانههای ویرانشده و عزیزان پرپرشدهی آنان بود، همچنانکه دهها سال برای دفاع از مردم ستمدیدهی فلسطین و شهر و روستای غصبشده و خانههای تخریبشده و عزیزان قتلعامشدهی آنان طرّاحی و تدبیر و جهاد کرده بود. فیض شهادت پس از اینهمه مجاهدت حق مسلّم او بود.
✏️ دنیای اسلام، شخصیتی باعظمت را؛ و جبههی مقاومت پرچمداری برجسته را، و حزب الله لبنان رهبری کمنظیر را از دست داد، ولی برکات تدبیر و جهاد چند ده سالهی او هرگز از دست نخواهد رفت. اساسی که او در لبنان پایهگذاری کرد و به دیگر مراکز مقاومت، جهت بخشید، با فقدان او نه تنها از میان نخواهد رفت، که به برکت خون او و دیگر شهیدان این حادثه استحکام بیشتر خواهد یافت. ضربات جبههی مقاومت بر پیکر فرسوده و رو به زوال رژیم صهیونی، بحول و قوهی الهی کوبندهتر خواهد شد. ذات پلید رژیم صهیونی در این حادثه، به پیروزی دست نیافته است.
✏️ سیّد مقاومت، یک شخص نبود، یک راه و یک مکتب بود، و این راه همچنان ادامه خواهد یافت. خون شهید سید عباس موسوی بر زمین نماند، خون شهید سید حسن هم بر زمین نخواهد ماند.
✏️ اینجانب به پدر بزرگوار و همسر گرامیِ سید عزیز که پیش از او فرزندش سید هادی را نیز در راه خدا داده، و به فرزندان گرامیش و به خانوادههای شهیدان این حادثه و به یکایک افراد حزب الله و به مردم عزیز و مقامات عالیهی لبنان، و به سراسر جبههی مقاومت، و به مجموع امت اسلامی، شهادت نصرالله بزرگ و یاران شهیدش را تبریک و تسلیت عرض میکنم و در ایران اسلامی پنج روز عزای عمومی اعلام مینمایم. خداوند آنان را با اولیائش محشور فرماید.
✏️ والسلام علی عبادالله الصالحین
سید علی خامنهای
۱۴۰۳/۰۷/۰۷
🔸 #راه_نصرالله
💻 Farsi.Khamenei.ir
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
🇮🇷🇱🇧
🏴۵ روز عزای عمومی در ایران
▪️رهبر معظم انقلاب به مناسب شهادت سیدحسن نصرالله و یاران شهیدشان ۵ روز عزای عمومی اعلام کردند.
#حزبالله
#سید_مقاومت
#سید_حسن_نصرالله
#شهید_سید_حسن_نصرالله
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
4.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🇱🇧
✅ «مقاومت با از دست دادن یک رهبر، متوقف نخواهد شد»
🔻مریم صالح، خبرنگار پرستیوی در بیروت:
سید حسن نصرالله در قلب ما و کودکانمان زنده است و ما قویتر از گذشته به مقاومت ادامه خواهیم داد
#حزبالله
#سید_مقاومه
#سید_حسن_نصرالله
#شهید_سید_حسن_نصرالله
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313