eitaa logo
ـ آسمـٰان ِ‌نیلۍ .
1هزار دنبال‌کننده
291 عکس
150 ویدیو
0 فایل
موضوع بر سرِ اُمید بود ؛ چیزی بسیار مقدس‌تر از زندگی . کپی ؟ نه ! فور قشنگتره *
مشاهده در ایتا
دانلود
ـ آسمـٰان ِ‌نیلۍ .
با رسیدن به فصل ِبهار ، نسیم ملایمی می‌وزد که دل‌ها را تازه می‌کند . روزهایی که سوز سرما را پشت سر گذاشته‌ایم ، اکنون با دستانِ پر از گل ، آغوشی گرم و رنگارنگ به ما می‌گشاید . درختان که سال‌ها در سکوت زمستانی خفته بودند ، حالا با شکوفه‌های نازك و لطیف خود ، به زندگی بازمی‌گردند ؛ آفتاب می‌تابد و نقش رنگین‌کمان را بر دشت‌ها می‌کشد . باران‌های ملایم ، سرود زندگی را در دل خاك زنده می‌کنند و هر قطره‌ی آن نشانی از اُمید و انگیزه و زندگی است .
یك کودك می‌تواند سه چیز را به انسان بیاموزد : بدون دلیل شاد بودن ، همیشه مشغول انجام کاری بودن ، و اعلام خواسته‌های خویش ، با تمام قوا . - پائولو کوئیلو ؛
از لحظات زندگیت لذت ببر خورشید روزی دو بار طلوع نمی‌کنه ، ما هم دو بار به دنیا نمیایم ؛ هر چه زودتر به آنچه از زندگی‌ات باقی مانده بچسب .
ـ آسمـٰان ِ‌نیلۍ .
*
ميتوان زيبا زيست ؛ نه چنان سخت که از عاطفه دلگيرشويم ، نه چنان بي مفهوم که بمانيم ميان بدوخوب ، لحظه ها ميگذرند ، گرم باشيم پراز فکرو اُمید هرکجا خنديديم ، هرکجا خندانديم ، زندگاني آنجاست بي‌خيال همهٔ تلخی‌ها ..
نه تو مانی و نه اندوه ؛ و نه هیچ یك از مردم این آبادی ، به حباب نگران لب یك رود قسم و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت ، غصه هم خواهد رفت . آن چنانی ک فقط خاطره‌ای خواهد ماند ، لحظه ها عریانند به تن لحظه‌ی خود جامه‌ی اندوه مپوشان هرگز ! - ‌سهراب سپهری .
ـ آسمـٰان ِ‌نیلۍ .
☁️ *
از آن آدم‌هاٰیی بود کهٔ نور بود ؛ روشناٰیی بود ، پناٰه بود ، وطنی کوچک‌ و اَمن‌ بود ، جاٰن بود در میان ِویرانی ؛ از ماٰه دورتر و از رگ گردن نزدیک‌تر بود ، و حتی وقتی درموردش فکر میکردم ؛ قلبمْ طوری دیگر می‌تپید : ))) * و آمدنت شبیه تولد دوباره‌ی گل یاٰس بود در باغچه‌ی ِکوچک و سرمازده‌ی حیاط ؛ وجودت , تولدت ، مبارك قلب ِمَنْ ♥️ .
یادت باشه که زندگی منتظر نمیمونه که حال بد و خستگی تو خوب بشه ؛ زندگی داره با نهایت سرعت روزهاش رو میگذرونه ، واین تویی که باید خودت رو با زمان تطبیق بدی وبه فکر باشی که هرثانیه از زندگیت خوب سپری بشه .
به خود یادآوری کرد همه چیز در گذر است . همه‌ی زندگی و همه‌ی تجربیات مثل منظره‌ی پنجره‌ی قطارِ در حال عبور می‌گذرد و بازگشتی در کارش نیست .