eitaa logo
اسناد المصائب
3.1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
307 ویدیو
42 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام رضا(علیه السلام) : «مَنْ تَذَكَّرَ مُصَابَنَا كَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا يَوْمَ القِيَامَةِ» 📚أمالی شیخ صدوق، ص۷۳ ✍ارائه ی مصائب و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚کانال تاریخ اسلام : @TarikhEslam
مشاهده در ایتا
دانلود
1️⃣مرحله اول : قبل از دفن حضرت رسول اکرم(ص): امام علی(ع) در اولین اقدام در همان شب غصب خلافت، هنوز جنازه مطهر رسول اکرم(ص) دفن نشده بود، که مرکبی را آماده کردند، و حضرت فاطمه(س) سوار بر مرکب و دست امام حسنین(ع) را گرفته بود و به در خانه تمامی مهاجر و انصار رفت و حق خود را یاد آوری نمود و پیمان گرفت که همگی فردا صبح برای بیعت با علی(ع) در مسجد جمع شوند، ولی صبح فردا بجز چهار نفر (سلمان، ابوذر، مقداد، زبیر) کس دیگری نمی آمد.  امام علی(ع) این کار را سه شب تکرار کرد. در منابع آمده است که؛ 📋《خَرَجَ عَلِیٌّ(ع) [لَیْلًا] یَحْمِلُ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) عَلَى دَابَّةٍ [عَلَى حِمَارٍ] لَیْلًا یَدُورُ فِی مَجَالِسِ الْأَنْصَارِ تَسْأَلُهُمُ النُّصْرَةَ [وَالْمَعُونَةَ]》 ♦️امام علی(ع) شبانه به همراه فاطمه زهرا(س) در حالی که او را بر استری سوار می کرد، خانه ی مهاجر و انصار را به گردش در می آورد، تا از آنان درخواست یاری کند. آنان در جواب به ایشان می گفتند : 📋《یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)! قَدْ مَضَتْ بَیْعَتُنَا لِهَذَا الرَّجُلِ وَ لَوْ أَنَّ زَوْجَکِ وَ ابْنُ عَمِّکِ سَبَقَ إِلَیْنَا أَبَابَکْرٍ مَا عَدَلْنَا بِهِ》 ♦️ای دختر رسول خدا(ص)! ما با ابوبکر بیعت کردیم و اگر شوهرت در این امر، سبقت می گرفت، ما از ابوبکر روی گردان می شدیم و با او بیعت می کردیم.(۱) 2️⃣مرحله دوم : بعد از دفن حضرت رسول اکرم(ص): امام علی(ع) دوباره مثل حالت قبل، شبانه اقدام به رفتن در خانه مهاجر و انصار کرد، که مانند سابق فقط همان چهار نفر به ندای امام(ع) لبیک گفتند. امام علی(ع) خود در این باره می فرماید : 📋《وَ حَمَلْتُ فَاطِمَهَ(س) وَأَخَذْتُ بِیَدِ ابْنَیَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ(ع)》 ♦️من فاطمه(س) را با خود می بردم در حالی که دو دست حسن و حسین را نیز می گرفتم و آنان را با خود همراه می کردیم.(۲) حضرت رسول اکرم(ص) در زمان حیات خود، به امام علی(ع) فرموده بود: 📋《إِنْ وَجَدْتَ أَعْوَاناً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ وَجَاهِدْهُمْ وَإِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَاکْفُفْ یَدَکَ وَاحْقِنْ دَمَکَ حَتَّی تَجِدَ عَلَی إِقَامَهِ الدِّینِ وَکِتَابِ اللَّهِ وَسُنَّتِی أَعْوَاناً》 ♦️اگر یارانی یافتی با آنان جهاد کن و اگر نیافتی دست نگهدار و خون خویش حفظ کن تا که برای برپایی دین و کتاب خدا و سنت من یارانی بیابی.(۳) حضرت(ع) خود در این رابطه می فرماید : 📋《فَفَعَلْتُ ثُمَّ فَلَمْ أَدَعْ أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَدْرٍ وَأَهْلِ السَّابِقَهِ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالْأَنْصَارِ إِلَّا نَاشَدْتُهُمُ اللَّهَ فِی حَقِّی وَدَعَوْتُهُمْ إِلَی نُصْرَتِی فَلَمْ یَسْتَجِبْ لِی مِنْ جَمِیعِ النَّاسِ إِلَّا أَرْبَعَهُ رَهْطٍ سَلْمَانُ وَأَبُو ذَرٍّ وَالْمِقْدَادُ وَالزُّبَیْرُ وَلَمْ یَکُنْ مَعِی أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی أَصُولُ بِهِ وَلَا أَقْوَی بِهِ》 ♦️پس چنین کرد و به خانه یکایک مجاهدان بدر و پیشگامان در اسلام از مهاجران و انصار رفتم و آنان را درباره حقّم به خدا سوگند دادم و آنان را به یاری خویش فراخواندم، از همه آنان تنها چهار نفر به دعوتم پاسخ دادند : سلمان، ابوذر، مقداد، و زبیر واز خاندانم نیز کسی نبود تا از من پشتیبانی کند.(۴) امام علی(ع) این کار را متوالی تکرار کرد، ولی جز این چهار نفر کس دیگری نمی آمد. حضرت زهرا(س) خطاب به مهاجر و انصار فرمود : 📋《يَا مَعْشَرَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ انْصُرُوا الله! فَإِنِّي ابْنَةُ نَبِيِّكُمْ وَ قَدْ بَايَعْتُمْ رَسُولَ الله(ص) يَوْمَ بَايَعْتُمُوهُ أَنْ تَمْنَعُوهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ مِمَّا تَمْنَعُونَ مِنْهُ أَنْفُسَكُمْ وَ ذَرَارِيَّكُمْ فَفُوا لِرَسُولِ الله(ص) بِبَيْعَتِكُمْ》 ♦️ای مهاجران و ای انصار! خدا را یاری کنید. من دختر پیامبر شما هستم. شما در روزی که با رسول خدا(ص) بیعت کردید، متهعد شدید که از آن چیزی که خود و فرزندانتان را حفظ می کنید. او و فرزندانش را نیز محافظت کنید. پس حالا به بیعتتان با رسول خدا(ص) عمل نمایید.(۵) حتی بعدها در جمله ای فرمودند: 📋《أَمَا وَ اللَّهِ مَا أَلُومُ نَفْسِي فِي جِهَادِكُمْ وَ لَوْ كُنْتُ اسْتَمْكَنْتُ مِنَ الْأَرْبَعِينَ رَجُلًا لَفَرَّقْتُ‏ جَمَاعَتَكُمْ‏ وَ لَكِنْ لَعَنَ اللَّهُ أَقْوَاماً بَايَعُونِي ثُمَّ خَذَلُونِي》 ♦️به خدا قسم! من از جنگ با شما از جان خود نمی ترسم، ولی اگر چهل نفر یاور داشتم، حق خود را از شما می ستاندم.(۶) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۲۸، ص۳۵۵ ۲)کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۶۶۵ ۳)ارشاد القلوب دیلمی، ج۲، ص۳۹۵ ۴)تفسیر البرهان بحرانی، ج۳، ص۷۷۴ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۲۹، ص۱۹۱ ۶)الاحتجاج طبرسی،ج۱، ص۸۳ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسناد المصائب
2⃣2⃣مرحله اول و دوم اتمام حجت #امام_علی_علیه_السلام با مردم مدینه:👇 #روز_شمار_فاطمیه #روز_شمار_شها
3⃣2⃣یکم ماه ربیع الاوّل سال ۱۱ هجری قمری؛ دفن بدن مطهّر حضرت رسول اکرم(ص) در مدینه منوره توسط امام علی(علیه السلام)!👇 @AsnadolMasaeb
✅در نیمه شب اوّل ماه ربیع الاول سال ۱۱ هجری قمری، امیرالمومنین(ع) بدن مطهّر خاتم الانبیاء و المرسلین(ع) را دفن فرمودند. دفن بدن مطهر رسول اکرم(ص) سه روز بعد از وفات ایشان آن هم شبانه، توسط امام علی(ع) از حوادث تلخی است که در کتب روایی و تاریخی حتی از منابع اهل سنت ذکر شده است. در منابع آمده است که؛ 📋《تُوُفِّي فِي شَهْرِ رَبِيعٍ الأَوَّلِ يَوْمَ الاثْنَيْنِ وَ دُفِنَ لَيْلَةَ الأَرْبِعَاءِ》 ♦️حضرت(ص) در روز دوشنبه ماه ربیع الاول از دنیا رفت و در شب چهارشنبه به خاک سپرده شد.(۱) 👤شیخ مفید می نویسد : 📋《فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ غُسْلِهِ وَ تَجْهِيزِهِ تَقَدَّمَ فَصَلَّى عَلَيْهِ وَحْدَهُ لَمْ يَشْرَكْهُ مَعَهُ أَحَدٌ فِي اَلصَّلاَةِ عَلَيْهِ وَ كَانَ اَلْمُسْلِمُونَ فِي اَلْمَسْجِدِ يَخُوضُونَ فِيمَنْ يَؤُمُّهُمْ فِي اَلصَّلاَةِ عَلَيْهِ وَ أَيْنَ يُدْفَنُ؟》 ♦️امام علی(ع) وقتی از كار غسل و حنوط‍‌ و كفن حضرت رسول اکرم(ص) فارغ شد، پيش ايستاد و بر آن حضرت(ص) نماز خواند و هيچ كس را در نماز با خود شريك نساخت و مسلمانان در مسجد گرد آمده بودند و در اينكه آيا چه كسى در نماز بر آن حضرت پيش بايستد؟ و امامت كند؟ و آيا كجا دفن شود؟ گفتگو مي كردند! در این هنگام؛ امام علی(ع) خارج شد و خطاب به آنان فرمود : 📋《إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) إِمَامُنَا حَيّاً وَ مَيِّتاً فَيَدْخُلُ إِلَيْهِ فَوْجٌ فَوْجٌ مِنْكُمْ فَيُصَلُّونَ عَلَيْهِ بِغَيْرِ إِمَامٍ وَ يَنْصَرِفُونَ وَ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى لَمْ يَقْبِضْ نَبِيّاً فِي مَكَانٍ إِلاَّ وَ قَدِ اِرْتَضَاهُ لِرَمْسِهِ فِيهِ وَ إِنِّي دَافِنُهُ فِي حُجْرَتِهِ اَلَّتِي قُبِضَ فِيهَا فَسَلَّمَ اَلْقَوْمُ لِذَلِكَ وَ رَضُوا بِهِ》 ♦️همانا رسول اکرم(ص) در زندگى و پس از مرگ امام و پيشواى ما است. پس دسته دسته برويد و بدون امام بر او نماز بخوانيد و بيرون آئيد و همانا خداوند جان هيچ پيغمبرى را در جايى نگيرد، جز اينكه همان جا را براى دفن او پسنديده است و من آن حضرت(ص) را در همان حجره‌اى كه از دنيا رفته است دفن خواهم كرد، پس آن مردم تسليم اين دستور شده و بدان خوشنود شدند. سپس بعد از نماز، امیرالمومنین(ع) بدن مطهر رسول اکرم(ص) را درون قبر گذاشت. 📋《ثُمَّ نَزَلَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع) اَلْقَبْرَ فَكَشَفَ عَنْ وَجْهِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى اَلْأَرْضِ مُوَجَّهاً إِلَى اَلْقِبْلَةِ عَلَى يَمِينِهِ ثُمَّ وَضَعَ عَلَيْهِ اَللَّبِنَ وَ هَالَ عَلَيْهِ اَلتُّرَابَ》 ♦️امام على(ع) بعد از گذاشتن بدن مطهر در درون قبر، به درون قبر آمد و جامۀ كفن را از روى رسول خدا(ص) به يكسو زد و گونۀ آن حضرت(ص) را از طرف راست رو به قبله بر زمين نهاد، سپس خشت چيده و خاك بر روى آن لحد ریخت.(۲) متاسفانه یکی از تاسف بارترین حوادث تاریخ همین واقعه است؛ کسانی که دم از مسلمانیت و صحابه رسول اکرم(ص) بودن را می زدند، به جای آنکه در پی دفن پیامبرشان باشند، به محض آنکه خبر رحلت آن بزرگوار را شنیدند، برای غصب خلافت یا به دست آوردن جایگاه و مقامی در آن، جنازه رسول اکرم(ص) را به حال خود رها کردند و حتی برای شرکت در نماز بر بدن رسول اکرم(ص) نیز حاضر نشدند. بدین ترتیب تشییع جنازه حضرت(ص) در شبانه صورت گرفت. 👤اعمش می گوید : 📋《قُبِضَ نَبِيُّهُم فَلَم يَكُن بِهِم هَمَّ إلَاّ أَن يَقُولُوا : مِنَّا أَمِيرُ وَ مِنكُم أَمِيرُ وَ مَا أَظُنُّهُم يَفلِحُونَ》 ♦️پیامبرشان از دنیا رفت و مردم هَمّ و غمی نداشتند جز آنکه عدّه ای بگویند: «امیر از ماست!» و طایفه ی دیگری بگویند : «امیر از ماست!».(۳) 👤امام محمد باقر(ع) می فرماید: 📋《فِی يَوْمِ اَلثَّلاَثَاءِ حَتَّى صَلَّى عَلَيْهِ اَلْأَقْرِبَاءُ وَ اَلْخَوَاصُّ وَ لَمْ يَحْضُرْ أَهْلُ اَلسَّقِيفَةِ وَ كَانَ عَلِيٌّ(ع) أَنْفَذَ إِلَيْهِمْ بُرَيْدَةَ وَ إِنَّمَا تَمَّتْ بَيْعَتُهُمْ بَعْدَ دَفْنِهِ》 ♦️مردم تا شب سه شنبه بر بدن آن حضرت(ص) نماز می خواندند، و عموم مردم حتی خواص و نزدیکان حضرت(ص) بر بدن مبارک نماز خواندند، اما هیچیک از اهل سقیفه بر غسل و کفن و دفن حضرت(ص) حاضر نشدند. امیرالمومنین(ع) بریده اسلمی را برای خبر دادن نزد آنان فرستاد، ولی اعتنایی نکردند و بعد از دفن آن حضرت(ص) بیعت آنان هم تمام شد.(۴) 👤عایشه هم در این باره اقراری دارد که جالب توجه است. او گفته است : 📋《مَا عَلِمْنَا بِدَفْنِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) حَتَّى سَمِعْنَا صَوْتَ الْمَسَاحِي فِي جَوْفِ لَيْلَةِ الْأَرْبِعَاءِ》 ♦️به خدا قسم ما از دفن پیامبر اکرم(ص) با خبر نشدیم تا اینکه صدای بیل و کلنگ را در شب چهارشنبه از حجره آن حضرت(ع) شنیدیم.(۵) 📚 منابع : ۱)تاریخ طبری، ج۲، ص۴۵۵ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۹ ۳)تقریب المعارف حلبی، ص۲۵۶ ۴)مناقب ابن شهرآشوب، ج۱، ص۲۳۹ ۵)تاریخ الاسلام ذهبی، ج۱، ص۵۸۲ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅امام علی(ع) بعد از این جریان، در منزل خویش، مشغول جمع آوری قرآن شد که به نقل شیخ کلینی هفت روز طول کشید. 👤شیخ کلینی می نویسد : 📋《أَنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ(عَ) خَطَبَ اَلنَّاسَ بِالْمَدِينَةِ بَعْدَ سَبْعَةِ أَيَّامٍ مِنْ وَفَاةِ رَسُولِ اَللَّهِ (ص) وَ ذَلِكَ حِينَ فَرَغَ مِنْ جَمْعِ اَلْقُرْآنِ وَ تَأْلِيفِهِ》 ♦️امام علی(ع) بعد از هفت روز از گذشت شهادت حضرت رسول اکرم(ص) با مردم مدینه خطبه خواندند و این در حالی بود که از جمع آوری و تالیف قرآن فارغ شده بود.(۱) و به نقل شیخ صدوق نُه روز طول کشید. 👤شیخ صدوق می نویسد : 📋《قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ(ع) فِي خُطْبَةٍ خَطَبَهَا بَعْدَ مَوْتِ اَلنَّبِيِّ(ص) بِتِسْعَةِ أَيَّامٍ وَ ذَلِكَ حِينَ فَرَغَ مِنْ جَمْعِ اَلْقُرْآنِ》  ♦️امام علی(ع) بعد از نُه روز پس از گذشت شهادت حضرت رسول اکرم(ص) با مردم مدینه خطبه خواندند و این در حالی بود که از جمع آوری قرآن فارغ شده بود.(۲) به هر حال طی این مدت، عمر بن خطاب از سوی ابوبکر بر در خانه امام علی(ع) آمد و امام(ع) و یارانش را برای بیعت با ابوبکر فرا خواند. و از حضرت(ع) خواست که به تحصّن خود پایان دهد و بیعت نماید، که در غیر این صورت تهدید به آتش زدن خانه به همراه ساکنانش کرد! امام(ع) فرمود : 📋《أَقْسَمْتُ لاَ أَضَعُ رِدَائِي عَنْ ظَهْرِي حَتَّى أَجْمَعَ مَا بَيْنَ اَللَّوْحَيْنِ فَمَا وَضَعْتُ رِدَائِي عَنْ ظَهْرِي حَتَّى جَمَعْتُ اَلْقُرْآنَ》 ♦️قسم یاد کردم که ردا بر دوش نگیرم تا وقتى که قرآن را جمع‌آورى کنم و ردا برنگرفتم تا قرآن را جمع‌آورى نمودم.(۳) و در روایتی دیگر؛ امام علی(ع) فرمود : 📋《كُنْتُ عَزَمْتُ أَنْ لا أَخْرُجَ مِنْ مَنْزِلِي حَتَّى أَجْمَعَ الْقُرْآنَ》 ♦️من تصمیم گرفته ام که از منزل خود خارج نشوم، مگر بعد از زمانی که جمع آوری قرآن را تمام کرده باشم.(۴) سپس عمر بازگشت تا جمع آوری قرآن به اتمام برسد. 📚منابع: ۱)الکافی كلينی، ج۸، ص۱۸ ۲)امالی شیخ صدوق، ص۳۹۹ ۳)بحار الأنوار مجلسی، ج۴۰، ص۱۸۰ ۴)انساب الاشراف بلاذری، ج۱، ص۵۸۶ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 9⃣6⃣1️⃣ 👤 @AsnadolMasaeb
🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) الشَّهیدِ اَیَّتُهَا السَّكِينَةُ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ》🔷🔹 ✅«امرؤالقیس بن عَدی» مردی نصرانی بود که در زمان خلیفه دوم مسلمان شد. او سه دختر به نامهای «مُحَیَّاة» و «سَلمی» و «رباب» داشت که از فرط علاقه و ارادت به امیرالمومنین(علیه السلام) به ترتیب به ازدواج امام علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) درآورد. ابن عساکر می نویسد : امروء القیس گفت : 📋《قَدْ أَنكَحتُكَ يَا أَبَاالْحَسَنِ(ع) الْمُحَيَّاةَ، وَ أَنكَحتُ حَسَنَاً سَلمَی وَ أَنكَحتُ حُسَيْناً الرُّبَابَ》 ♦️ای علی(ع)! من مُحیّاه را به تزویج تو و سلمی را به تزویج حسن(ع) و رباب را به تزویج حسین(ع) در می آورم.(۱) امام حسین(ع) بعد از ازدواج با رباب(س)، صاحب دختری به نام سکینه(س) و پسری به نام علی(ع) شد.(۲) امام حسین(ع) نسبت به رباب(س) و دخترش سکینه(س) علاقه زیادى داشت. حتی درباب آنان شعر سروده است : 📋《اِنِّى لَاَُحِبُّ دَارَاً تَکُونُ بِهَا السَّكِينَةُ وَ الرُّبَابُ أُحِبُّهُمَا وَ اَبذِلُ جُلَّ مَالِي وَ لَيسَ لِعَاتِبِِ عِندِي عِتَابُ》 ♦️من آن خانه اى را که سکینه و رباب در آن باشند را دوست دارم. آن دو را دوست می دارم و مالم را بذل می كنم، و عتاب كننده را نزد من حق عتاب نيست.(۳) سکینه(س) را زنی باوقار، عالمه و با اخلاق‌، عابده و باتقوا و با سخاوت و بلیغ و اهل فصاحت در سخن معرفی کرده اند. امام حسین(ع) سکینه را بنده‌ای غرق در ذات الهی معرفی کرده که نشان دهنده فضل و کمال اوست. هنگامی که حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی(ع)، سکینه(س) را از امام حسین(ع) خواستگاری كرد، حضرت(ع) فرمود : سكينه براي زندگی تو مناسب نيست، 📋《کَانَ الغَالِبُ عَلَيهَا الاِستِغرِاقَ فِي اللهِ》 ♦️او غالباً غرق جلال و جمال خداست. اما خواهر سكينه(س) آن دختر ديگرم برای ازدواج با تو آماده است و فاطمه(س) دختر دیگر امام(ع) به ازدواج حسن مثنی در آمد.(۴) حضرت سکینه(س) در کربلا به همراه مادرش رباب(س) حضور داشت. در روز عاشورا؛ هنگامی که امام حسین(ع) قصد وداع با اهل خیام کرد، به سمت خیمه گاه رفت و صدا زد : 📋《یَا زَینَبُ(س)، یَا اُمَّ کُلثُومِِ(س) یَا سَّكِينَةُ(س) عَلَیْکُنَّ مِنِّی السَّلَامُ! فَنَادَتْهُ سَّكِينَةُ(س) : یَا أَبَهْ اسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ؟! فَقَالَ : کَیْفَ لَا یَسْتَسْلِمُ مَنْ لَا نَاصِرَ لَهُ وَ لَا مُعِینَ؟!》 ♦️ای زینب(س)، ای ام کلثوم(س) ای سکینه(س) خداحافظ! در این هنگام، حضرت سکینه(س) عرض کرد : ای پدر! آیا تن به مرگ دادی؟ امام حسین(ع) در جواب به او فرمود : چگونه تسلیم مرگ نشود، کسی که یاوری ندارد؟ حضرت سکینه(س) در این هنگام، پدر را به آغوش کشید و عرض کرد : 📋《یَا أَبَهْ! رُدَّنَا إلَی حَرَمِ جَدِّنِا》 ♦️پدر جان! ما را به مدینه برگردان! حضرت(ع) فرمود : 📋《هَیْهَاتَ لَوْ تُرِكَ القَطَا لَنَامَ فَتَصَارَخنَ النِّسَاءُ فَسَكَتَهُنَّ الحُسَينُ(ع)》 ♦️هيهات! اگر صیادان مرغ قطا را باز مى‏ گذاردند، آرام می گرفت. در این هنگام؛ زنان حرم شيون كردند و امام حسين(ع) آنها را آرام كرد.(۵) اما در این میان حضرت سکینه(س) آرام نمی گرفت. 📋《هِيَ صَارِخَةٌ وَ کَانَ یُحِبُّهُ حُبَّاً شَدِیدَاً، فَضَمَّهَا إلَى صَدرِهِ وَ مَسَحَ دُمُوعَهَا》 ♦️سكينه(س) همچنان شيون ‏می کرد و امام حسين(ع) از آنجایی که او را بسيار دوست مى ‏داشت، او را به سينه چسبانيد و اشكهايش را پاك كرد.(۶) امام حسین(ع) آماده حرکت شد و قدری فاصله گرفت که در این هنگام، سکینه(س) گریه کنان به پدر عرض کرد : 📋《يَا أبَتَاه! قِف لِي هَنِيَئةََ لِأَتَزَوَّدَ مِنكَ، فَهَذَا وِدَاعُ لَا تَلَاقِي بَعدَه》 ♦️پدر جان! لحظه ای صبر کن تا از تو بهره ای بگیرم! (تو را خوب ببینم) این وداعی است که بعد از آن دیداری نیست. 📋《وَانكَبَّت عَلَى يَديَهِ وَ رِجلَيهِ تَقَبَّلَهُمَا وَتَبكِي فَبَكَى الحُسَينُ(ع) رَحمَةََ لَهَا، ثُمَّ مَسَحَ دُمُوعُهَا بِكَمِّهِ وَأَخَذَهَا فَتَرَكَهَا فِي حِجرِه وَ مَسَحَ دُمُوعَها بِكَفِّهِ》 ♦️سکینه(س) خود را روی دست و پای پدر انداخت و آنها را می بوسید و گریه می کرد. امام حسین(ع) دلش به حال دخترش سوخت و ایشان نیز گریه کردند و سکینه(س) را به در آغوش کشیدند و به سینه مبارک چسبانید و پیشانی او را بوسید و اشکهایش را با دست مبارکش و سر آستین پاک کرد.(۷) در این هنگام که امام(ع) کاملا از این صحنه پریشان شده بود، خطاب به دخترش فرمود : 📋《سَیَطُولُ بَعدِی یَا سَکِینَةَ فَاعْلَمِی مِنْکِ الْبُکَاءُ إِذَا الْحَمَامُ دَهَانِی لَا تُحْرِقِی قَلْبِی بِدَمْعِکِ حَسْرَهً مَا دَامَ مِنِّی الرُّوحُ فِی جُثْمَانِی وَ إِذَا قُتِلْتُ فَأَنْتِ أَوْلَى بِالَّذِی تَأْتِینَهُ یَا خَیْرَهَ النِّسْوَانِ》 ♦️ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود. @AsnadolMasaeb ادامه مطالب :👇
تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.‌ ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری!(۸) امام حسین(ع) راهی میدان نبرد شد، طولی نکشید که مرکب ایشان به حالت خون آلود و پریشان، بدون امام(ع) به سمت خیمه ها آمد‌. خوارزمی می نویسد : 📋《أَقْبَلَ فَرَسُ الحُسَینِ(ع) وَ قَدْ عَدَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ أَنْ لَا یُؤْخَذَ فَوَضَعَ نَاصِیَتَهُ فِی دَمِ الحُسَینِ(ع) ثُمَّ أَقْبَلَ یَرْکُضُ نَحْوَ خَیْمَهِ النِّسَاءِ، وَ هُوَ یَصهَلُ وَ یَضْرِبُ الْأَرْضَ بِرَأْسِهِ عِنْدَ الْخَیْمَهِ》 ♦️در روز عاشورا؛ اسب امام حسین(ع) از میان لشکر ابن سعد دوید که دستگیر نشود. پیشانى خود را به خون آن بزرگوار رنگین نمود. سپس به سوی خیمه ی زنان تاخت و نزد خیمه شیهه می‌کشید و سر خود را به زمین مى‏ کوبید.(۹) امام زمان(عج) اینگونه وصف می کند : 📋《فَلَمَّا رَاَینَ النِّسَاءُ جَوَادَكَ مَخْزِيَّاً وَ نَظَرْنَ سَرْجِكَ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ناشِراتِ الّشُعُورِ عَلَى الْخُدُودِ لاطِمَاتٍ لِلوُجُوهِ سافِراتٍ وَ بِالْعَويلِ دَاعِيَاتٍ》 ♦️و زنان خیام مشاهده کردند که؛ اسب تو بلا زده به خیمه ها رسید و در حالی که زنان زين تو را بر اسب واژگونه يافتند، پس اهل خیام آمدند درحالی که خود را پريشان ساخته بودند و گیسوانشان را بر چهره ها ریخته بودند و سيلی بر صورت هايشان مي زدند و با صداي بلند گريه می کردند و ناله و فريادکنان تو را می خواندند.(۱۰) گویی مرکب امام حسین(ع) آمده بود که خبر شهادت امام حسین(ع) را به اهل خیام برساند و آنان را به سمت قتلگاه ببرد. در مقاتل آمده است که؛ سکینه(س) خود را بر بالین بدن بی جان پدر رساند. «ابراهیم بن علی کفعمى» از حضرت سکینه(س) روایت مى کند که وقتی پدرم شهید شد، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغماء برایم روى داد، در آن حال شنیدم که پدرم مى فرمود : 📋《شِیْعَتِی مَهْمِا شَرِبْتُم مَاءِ عَذْبٍ فَأَذکُرُونِی، اَوْ سَمِعْتُم بِغَرِیبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونِی》 ♦️ای شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید. و یا هنگامی که از غریبی یا شهیدی خبری شنیدید، بر من ندبه کنید. 📋《فَأَنَا السِّبْطُ الَّذِی مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ قَتِلُونِی، وَ بِجَردِ الخَیْلِ بَعْد القَتْلِ عَمْدَاً سَحِقُوُنِی》 ♦️من، نوه ی رسول اکرم(ص) هستم که مرا بی گناه کشتند و پس از آن از روی عمد، مرا پایمال سمّ اسبان کردند.(۱۱) 📋《ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ(ع) فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ》 ♦️حضرت سكينه(س) پيكر پدرش امام حسين(ع) را در آغوش كشيد، اما گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه(س) را از روی بدن پدرش کنار زدند.(۱۲) حضرت سکینه(س) آخرین یادگار و بازمانده حادثه غم انگیز کربلاست. هر چند امام محمدباقر(ع) نیز در کربلا حضور داشته است و یعقوبی در این باره نقل می کند که امام(ع) در پاسخ به سؤال فردی که از ایشان پرسید؛ آیا شما زمان امام حسین(ع) را درک کرده اید؟ فرمود : 📋《قُتِلَ جَدِّی الْحُسَینُ(ع) وَ لِی اَرْبَعُ سِنینَ وَ اِنّی لَاَذْكُرُ مَقْتَلَهُ وَ مَا نَالَنَا فِی ذَلِكَ الْوَقْتِ》 ♦️هنگامی كه جدّم امام حسین(ع) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و جریان شهادت آن حضرت(ع) و آنچه در آن روز بر ما گذشت همه را به یاد دارم.(۱۳) ولی امام محمد باقر(ع) در سال ۱۱۴ قمری به شهادت رسیده است.(۱۴) و حضرت سکینه(س) در سال ۱۱۷ هجری وفات نموده است.(۱۵) و از این جهت، ایشان آخرین بازمانده کربلا محسوب می شود. {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای در آسمان صبر فروزنده کوکبی بین تمامی اُسرا رکن زینبی دشمن ذلیل عزّ و وقار سکینه است فریاد کربلای حسینی به سینه است در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا ایثار و استقامت و ایمان گزینه است هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای تو خصم را به بند حقارت کشیده ای هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش باشد صفای روضه شهر مدینه اش قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای سر تا قدم جلال و وقار و سکینه ای 👤سازگار 📚منابع : ۱)تاريخ مدينه دمشق ابن عساكر، ج۶۹، ص۱۱۹ ۲)الإرشاد شيخ مفيد، ج۲، ص۱۳۵ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷ ۴)مقتل الحسين(ع) مقرّم، ص۳۰۷ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷ ۶)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹ ۷)المجالس الفاخرة، شرف الدين، ج۱، ص۲۸۵ ۸)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹ ۹)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۷ ۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۴۰ ۱۱)المصباح کفهمی، ص۷۴۱ ۱۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۸۰ ۱۳)تاریخ یعقوبى، ج‏۲، ص۳۲۰ ۱۴)فرق الشیعة نوبختی، ص۶۱ ۱۵)تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر، ج۶۹، ص۴۲۱ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰سخنی چند درباره ! ⁉️حضرت سکینه(سلام الله علیها) و برگزاری «مجالس غنا» در مدینه! ⁉️ازدواج حضرت سکینه(سلام الله علیها) با «مصعب بن زبیر»! @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅کاروان اهل بیت(ع) در روز ششم ربیع الاول وارد مدینه شدند که ابن نما حلی در این باره نقل می کند : 📋《لَمَّا وَصَلَ زَيْنُ اَلْعَابِدِينَ(ع) إِلَى اَلْمَدِينَةِ نَزَلَ وَ ضَرَبَ فُسْطَاطَهُ وَ أَنْزَلَ نِسَاءَهُ وَ أَرْسَلَ بَشِيرَ بْنَ حَذْلَمٍ لِإِشْعَارِ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ بِإِيَابِهِ مَعَ أَهْلِهِ وَ أَصْحَابِهِ》 ♦️هنگامى که کاروان اهل بیت(ع) به [نزدیکی] مدینه رسید، امام سجاد(ع) دستور داد که کاروانیان از شترها فرود بیایند و خیمه ها را برپا کنند و در آن جاى بگیرند و حضرت(ع) بشیر بن جذلم را به مدینه فرستاد تا به آنان اطلاع دهد و آنان را به بیرون مدینه فرا خوانَد.(۱) حضرت(ع) به بشیر بن حذلم فرمود : 📋《يَا بَشِيرُ! رَحِمَ اَللَّهُ أَبَاكَ! لَقَدْ كَانَ شَاعِراً! فَهَلْ تَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ مِنْهُ؟》 ♦️اى بشیر! خدا پدرت شاعرت را رحمت کند، آیا تو نیز مى توانى شعر بگویى؟ بشیر گفت : 📋《بَلَى يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! إِنِّي لَشَاعِرٌ!》 ♦️آرى، اى پسر رسول خدا(ص)، من نیز شاعرم! امام(ع) فرمود : 📋《اُدْخُلِ اَلْمَدِينَةَ وَ اِنْعَ أَبَا عَبْدِاَللَّهِ(ع)!》 ♦️پس وارد مدینه شو و خبر شهادت حضرت ابى عبدالله(ع) و ورود ما را به مردم ابلاغ کن! بشیر مى گوید : 📋《فَرَكِبْتُ فَرَسِي وَ رَكَضْتُ حَتَّى دَخَلْتُ اَلْمَدِينَةَ فَلَمَّا بَلَغْتُ مَسْجِدَ اَلنَّبِيِّ(ص) وَ رَفَعْتُ صَوْتِي بِالْبُكَاءِ وَ أَنْشَأْتُ》 ♦️بر اسبم سوار شدم و با شتاب وارد مدینه شدم و هنگامى که به مسجد النبى(ص) رسیدم صدایم را به گریه بلند کردم و آنگاه چنین سرودم : 📋《يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لاَ مُقَامَ لَكُمْ بِهَا، قُتِلَ اَلْحُسَيْنُ فَأَدْمُعِي مِدْرَارٌ، اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاَءَ مُضَرَّجٌ، وَ اَلرَّأْسُ مِنْهُ عَلَى اَلْقَنَاةِ يُدَارُ》 ♦️اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، زیرا حسین(ع) کشته شد که اشک من این گونه سرازیر است. پیکر او در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد. سپس گفت : 📋《هَذَا عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ(ع) مَعَ عَمَّاتِهِ وَ أَخَوَاتِهِ قَدْ حَلُّوا بِسَاحَتِكُمْ وَ نَزَلُوا بِفِنَائِكُمْ وَ أَنَا رَسُولُهُ إِلَيْكُمْ أُعَرِّفُكُمْ مَكَانَهُ》 ♦️این على بن الحسین(ع) است که با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند و من فرستاده او هستم تا ماجرا را به اطلاع شما برسانم. سپس نقل می کند : با این سخن، 📋《فَمَا بَقِيَتْ فِي اَلْمَدِينَةِ مُخَدَّرَةٌ وَ لاَ مُحَجَّبَةٌ إِلاَّ بَرَزْنَ مِنْ خُدُورِهِنَّ مَكْشُوفَةً شُعُورُهُنَّ مُخَمَّشَةً وُجُوهُهُنَّ ضَارِبَاتٍ خُدُودُهُنَّ يَدْعُونَ بِالْوَيْلِ وَ اَلثُّبُورِ فَلَمْ أَرَ بَاكِياً أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ اَلْيَوْمِ وَ لاَ يَوْماً أَمَرَّ عَلَى اَلْمُسْلِمِينَ مِنْهُ》 ♦️حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر چهره هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند و هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت! بدین ترتیب، مردم مدینه یک پارچه گریان به استقبال کاروان شتافتند.(۲) 📚منابع : ۱)مثیرالاحزان ابن نمای حلی، ج۲، ص۱۱۲ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۷۴ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅امام سجاد(ع) با دست مبارک خود آنهایی را که برای استقبال از کاروان کربلا آمده بودند، ساکت کرد و آن‌گاه چنین خطبه خواندند :  📋《الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‏ مالِكِ‏ يَوْمِ الدِّينِ‏ بَارِئِ الْخَلَائِقِ أَجْمَعِينَ الَّذِي بَعُدَ فَارْتَفَعَ فِي السَّمَاوَاتِ الْعُلَى وَ قَرُبَ‏ فَشَهِدَ النَّجْوَى نَحْمَدُهُ عَلَى عَظَائِمِ الْأُمُورِ وَ فَجَائِعِ الدُّهُورِ وَ أَلَمِ الْفَجَائِعِ وَ مَضَاضَةِ اللَّوَاذِعِ وَ جَلِيلِ الرُّزْءِ وَ عَظِيمِ الْمَصَائِبِ الْفَاظِعَةِ الْكَاظَّةِ الْفَادِحَةِ الْجَائِحَةِ. أَيُّهَا الْقَوْمُ! إِنَّ اللَّهَ وَ لَهُ الْحَمْدُ ابْتَلَانَا بِمَصَائِبَ جَلِيلَةٍ وَ ثُلْمَةٍ فِي الْإِسْلَامِ عَظِيمَةٍ قُتِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ(ع) وَ عِتْرَتُهُ وَ سُبِيَ نِسَاؤُهُ وَ صِبْيَتُهُ وَ دَارُوا بِرَأْسِهِ فِي الْبُلْدَانِ مِنْ فَوْقِ عَامِلِ السِّنَانِ وَ هَذِهِ الرَّزِيَّةُ الَّتِي لَيْسَ مِثْلُهَا رَزِيَّةً!》 ♦️سپاس خداوندی راست که پرودگار دو جهان است و فرمانروای روز جزا و آفریننده همه مخلوقات. خداوندی که عقل‌ها قدرت درکش را ندارند، و رازهای پنهان، نزد او آشکار است. خداوند را به خاطر سختی‌های روزگار و داغ‌های دردناک و مصیبتهای بزرگ و سخت و اندوه آوری که به ما رسید، سپاس می‌گزارم.  حمد خدای را که ما را با مصیبت‌های بزرگ و حادثه بزرگی که در اسلام واقع شد، آزمود. ای مردم، اباعبدالله(ع) و عترت او کشته شدند و زنانش اسیر، و سر مقدس او را بالای نیزه در شهرها گرداندند، و این مصیبتی است که نظیر و مانندی ندارد. 📋《أَيُّهَا النَّاسُ! فَأَيُّ رِجَالاتٍ مِنْكُمْ يُسَرُّونَ بَعْدَ قَتْلِهِ؟ أَمْ أَيُّ فُؤَادٍ لَا يَحْزُنُ مِنْ أَجْلِهِ؟ أَمْ أَيَّةُ عَيْنٍ مِنْكُمْ تَحْبِسُ دَمْعَهَا؟ وَ تَضَنُّ عَنِ انْهِمَالِهَا؟ فَلَقَدْ بَكَتِ السَّبْعُ الشِّدَادُ لِقَتْلِهِ وَ بَكَتِ الْبِحَارُ بِأَمْوَاجِهَا وَ السَّمَاوَاتُ بِأَرْكَانِهَا وَ الْأَرْضُ بِأَرْجَائِهَا وَ الْأَشْجَارُ بِأَغْصَانِهَا وَ الْحِيتَانُ وَ لُجَجُ الْبِحَارِ وَ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ أَجْمَعُونَ. يَا أَيُّهَا النَّاسُ! أَيُّ قَلْبٍ لَا يَنْصَدِعُ لِقَتْلِهِ؟ أَمْ أَيُّ فُؤَادٍ لَا يَحِنُّ إِلَيْهِ؟ أَمْ أَيُّ سَمْعٍ يَسْمَعُ هَذِهِ الثُّلْمَةَ الَّتِي ثُلِمَتْ فِي الْإِسْلَامِ وَ لَا يَصُمُّ؟ أَيُّهَا النَّاسُ! أَصْبَحْنَا مَطْرُودِينَ مُشَرَّدِينَ مَذُودِينَ‏ وَ شَاسِعِينَ عَنِ الْأَمْصَارِ كَأَنَّا أَوْلَادُ تُرْكٍ وَ كَابُلَ مِنْ غَيْرِ جُرْمٍ اجْتَرَمْنَاهُ وَ لَا مَكْرُوهٍ ارْتَكَبْنَاهُ وَ لَا ثُلْمَةٍ فِي الْإِسْلَامِ ثَلَمْنَاهَا ما سَمِعْنا بِهذا فِي آبائِنَا الْأَوَّلِينَ‏ إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ‏ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّبِيَّ(ص) تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي قِتَالِنَا كَمَا تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي الْوِصَايَةِ بِنَا لَمَا زَادُوا عَلَى مَا فَعَلُوا بِنَا فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏ مِنْ مُصِيبَةٍ مَا أَعْظَمَهَا وَ أَوْجَعَهَا وَ أَفْجَعَهَا وَ أَكَظَّهَا وَ أَفْظَعَهَا وَ أَمَرَّهَا وَ أَفْدَحَهَا فَعِنْدَ اللَّهِ نَحْتَسِبُ فِيمَا أَصَابَنَا وَ مَا بَلَغَ بِنَا فَإِنَّهُ‏ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ‏》 ♦️ای مردم! پس از این مصیبت، کدام یک از مردان شما دلشاد خواهد بود؟ کدام دلی است که از غم و اندوه خالی بماند و کدام چشمی که از ریختن اشک خودداری کند؟ در صورتی که هفت آسمان بر او گریستند و ارکان آسمان‌ها به خروش آمد، زمین نالید و درختان و ماهیان و امواج دریاها و فرشتگان مقرب و همه اهل آسمان‌ها در این مصیبت عزادار شدند.  ای مردم! کدام دلی است که از کشته شدن حسین(ع) نشکند؟ کدام چشمی که بر او نگرید و کدام گوشی که بتواند این مصیبت بزرگ را که بر اسلام وارد شده است، بشنود و کر نشود؟  ای مردم! ما را پراکنده ساختند و از شهرهای خود دور کردند، گویا اهل ترکستان یا کابل باشیم! بی آنکه مرتکب جرم و گناهی شده یا تغییری در دین اسلام داده باشیم. چنین برخوردی را از گذشتگان به یاد نداریم و این جز بدعت چیز دیگری نیست.  به خدا قسم اگر پیغمبر اکر به جای سفارش به رعایت حال ما خاندانش، فرمان می‌داد با ما جنگ کنند، بیش از این نمی توانستند کاری بکنند. انالله و اناالیه راجعون. مصیبت ما چه بزرگ و دردناک و سوزاننده و سخت و تلخ و دشوار بود. از خدای متعال خواهانیم که در برابر این مصائب به ما اجر و رحمت عطا فرماید؛ زیرا او قادر و انتقام‌ گیرنده است.(۱) 📚منبع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۷۴ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅هنگامی که آیه مودت یعنی «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» نازل شد، خداوند متعال به حضرت رسول اکرم(ص) امر فرمود که به آنان بگو : من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم[اهل بیتم‌]! (شوری۲۳) ✍طبق منابع هنگام بازگشت از شام، برای مردم مدینه خطبه ای خواندند که در فرازی از آن آمده است که حضرت(ع) فرمود :  📋«وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّبِيَّ(ص) تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي قِتَالِنَا كَمَا تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي الْوِصَايَةِ بِنَا لَمَا زَادُوا عَلَى مَا فَعَلُوا بِنَا» ♦️به خدا قسم! اگر حضرت رسول اکرم(ص) به جای سفارش به رعایت حال ما خاندانش، فرمان می‌داد با ما جنگ کنند، بیش از این نمی توانستند با ما چنین کاری بکنند!(۱) 📚منبع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۲۰۰ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسناد المصائب
3⃣4⃣1⃣ #امام_سجاد_علیه_السلام برای مردم مدینه خطبه می خواند!👇 #روز_شمار_عاشورا @AsnadolMasaeb
4⃣4⃣1⃣ و شکایت نزد جدّ گرامی خود می برند!👇 ✅راوی می گوید : بعد از حضور و استقبال مردم مدینه از کاروان اهل بیت(ع) و ایراد خطبه توسط امام سجاد(ع)، حضرت زینب کبرى(س) خود را به مسجد حضرت رسول اکرم(ص) رساند. در حالی که؛ 📋《فَأَخَذَتْ بِعِضَادَتَيْ بَابِ اَلْمَسْجِدِ وَ نَادَتْ》 ♦️دو طرفِ درِب مسجد را گرفته بود، ناله زنان خطاب به حضرت رسول خدا(ص) عرضه داشت : 📋《یَا جَدَّاهْ! إِنِّی‏ نَاعِیَةٌ إِلَیْکَ أَخِیَ الْحُسَیْنَ(ع) وَ هِیَ مَعَ ذَلِکَ لَا تَجِفُّ لَهَا عَبْرَةٌ وَ لَا تَفْتُرُ مِنَ الْبُکَاءِ وَ النَّحِیبِ وَ کُلَّمَا نَظَرَتْ إِلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(ع) تَجَدَّدَ حُزْنُهَا وَ زَادَ وَجْدُهَا》 ♦️یا جدّاه! من خبر مرگ برادرم حسین(ع) را براى تو آورده‏ ام. زینب(س) پیوسته گریه مى‏ کرد و اشک و آهش تمامى نداشت. و هر بار که به برادر زاده‏ اش على بن الحسین(ع) مى‏ نگریست، اندوهش تازه و غمش افزوده مى‏ شد.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۹۷ @AsnadolMasaeb