eitaa logo
اسناد المصائب
3.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
308 ویدیو
42 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام رضا(علیه السلام) : «مَنْ تَذَكَّرَ مُصَابَنَا كَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا يَوْمَ القِيَامَةِ» 📚أمالی شیخ صدوق، ص۷۳ ✍ارائه ی مصائب و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚کانال تاریخ اسلام : @TarikhEslam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 4️⃣1️⃣1️⃣ 👤 @AsnadolMasaeb
🔸🔶《السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(ص) السَّلامُ عَلَيْكِ يَا اُمَّ الاَئِمَّة النُجَبَاء، السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا فَاطِمَهَ الزَهرَاء(سلام الله علیها)》🔶🔸 ✅«ورقة بن عبدالله ازدی» نقل می کند که؛ در طی سفری که به قصد حج، به مکه داشتم، «فضّه نوبیة» کنیز حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را در حین طواف دیدم. گفتم : ای فضّه! از سرورت فاطمه(س) و آنچه هنگام وفاتش و پس از وفات پدرش محمّد(ص)، دیده‌ای برایم سخن بگو! در این هنگام؛ فضّه که این سخن را شنید، اشک چشمانش را فرا گرفت و صدای ناله‌اش بلند شد و گفت : 📋《لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهُ(ص) افْتَجَعَ لَهُ الصَّغِيرُ وَ الْكَبِيرُ وَ كَثُرَ عَلَيْهِ الْبُكَاءُ وَ قَلَّ الْعَزَاءُ وَ عَظُمَ رُزْؤُهُ عَلَى الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَصْحَابِ وَ الْأَوْلِيَاءِ وَ الْأَحْبَابِ وَ الْغُرَبَاءِ وَ الْأَنْسَابِ وَ لَمْ تَلْقَ إِلَّا كُلَّ بَاكٍ وَ بَاكِيَةٍ وَ نَادِبٍ وَ نَادِبَةٍ》 ♦️وقتی رسول اکرم(ص) از دنیا رفت، کوچک و بزرگ در مرگ او اندوهگین شدند؛ گریه، بسیار و شکیبایی، اندک شد. مصیبت از دست دادن او بر خویشان، اصحاب، دوستان و غریبه هم سنگین بود. مرد و زنی را نمی‌دیدی، مگر در حالت گریه و زاری. 📋《وَ لَمْ يَكُنْ فِي أَهْلِ الْأَرْضِ وَ الْأَصْحَابِ وَ الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَحْبَابِ أَشَدَّ حُزْناً وَ أَعْظَمَ بُكَاءً وَ انْتِحَاباً مِنْ مَوْلَاتِي فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ(س)》 ♦️در میان زمینیان، اصحاب، خویشان و دوستان کسی غمزده‌تر و گریه و ناله کننده‌تر از سرورم فاطمه(س) نبود؛ اندوه او پیوسته تازه‌ تر و بیش‌تر و گریه‌اش شدیدتر می‌شد. 📋《وَ كَانَ حُزْنُهَا يَتَجَدَّدُ وَ يَزِيدُ وَ بُكَاؤُهَا يَشْتَدُّ فَجَلَسْتُ سَبْعَةَ أَيَّامٍ لَا يَهْدَأُ لَهَا أَنِينٌ وَ لَا يَسْكُنُ مِنْهَا الْحَنِينُ》 ♦️هفت روز نشسته بود، صدای ناله‌اش آرام نمی‌ گرفت و شیون او پایان نداشت. 📋《كُلُّ يَوْمٍ جَاءَ كَانَ بُكَاؤُهَا أَكْثَرَ مِنَ الْيَوْمِ الْأَوَّلِ فَلَمَّا فِي الْيَوْمِ الثَّامِنِ أَبْدَتْ مَا كَتَمَتْ مِنَ الْحُزْنِ فَلَمْ تُطِقْ صَبْراً إِذْ خَرَجَتْ وَ صَرَخَتْ فَكَأَنَّهَا مِنْ فَمِ رَسُولِ اللَّه(ص) تَنْطِقُ》 ♦️هر روز گریه‌اش از روز قبل بیشتر می‌شد. وقتی روز هشتم شد غصّه‌های نهانی خویش را آشکار کرد. تاب نیاورد و از خانه بیرون آمد و ناله زد؛ گویی با زبان رسول اکرم(ص) سخن می‌گفت. 📋《فَتَبَادَرَتِ النِّسْوَانُ وَ خَرَجَتِ الْوَلَائِدُ وَ الْوِلْدَانُ وَ ضَجَّ النَّاسُ بِالْبُكَاءِ وَ النَّحِيبِ وَ جَاءَ النَّاسُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَ هِيَ ع تُنَادِي وَ تَنْدُبُ أَبَاهُ وَا أَبَتَاهْ! وَا صَفِيَّاهْ! وَا مُحَمَّدَاهْ! وَا أَبَا الْقَاسِمَاهْ!》 ♦️زنان و دختران و پسران به سوی او شتافتند و صدای مردم به گریه و شیون بلند شد. مردم از هر سوی گرد آمدند، و فاطمه(س) همواره فریاد می‌ زد و بر پدرش خویش زاری و شیون می‌کرد و می‌ فرمود : آه پدرم! آه برگزیده‌ی خدا! آه محمّد! آه آبالقاسماه! سپس به سوی قبر مطهر رسول اکرم(ص) روی آورد؛ در حالی که لباس او به پایش می‌ پیچید و از شدّت گریه چشمش جایی را نمی‌ دید، تا آن که نزدیک قبر پدرش محمّد مصطفی(ص) شد. در این هنگام زهرای مرضیه(س) خطاب به قبر مطهر پدر عرضه داشت : 📋《اِنَّ حُزْنِی عَلَیکَ حُزْنٌ جَدیدٌ وَ فُؤادِی واللَّه صَبّ عَنِیدٌ کُلُّ یَوْمٍ یَزیدُ فِیهِ شُجُونِی وَاکْتِیابِی عَلَیْکَ لَیْسَ یَبِیدُ یا اَبَتاهُ! مَنْ لِلْاَرامِلِ وَالْمَساکِینِ وَ مَنْ لِلاُمَّةِ اِلی یَوْمِ الدِینِ یا اَبتاهُ! اَمْسَیْنا بَعْدَکَ مِنَ الْمُسْتَضْعَفِینَ یا اَبَتاهُ اَصْبَحْتُ النّاسُ عَنا مُعْرِضینَ فَاَیُّ دَمْعَةٍ لِفِراقِکَ لا تُنْهَمِلُ اَیُّ حُزْنٍ بَعْدَکَ لا یَتّصِلُ》 ♦️حزن من هر روز در مصیبت تو تازه است، و قلبم به خدا قسم، سوزان و دگرگون است، هر روز اندوه من از مصیبت تو زیاد می شود، و حزن من از فراق تو هرگز تمام نمی شود. ای پدر جان! بعد از تو، زنان بی سرپرست و مستمندان به چه کسی پناه ببرند؟ و چه کسی تا روز قیامت به فریاد امّت می رسد؟ ای پدر جان! بعد از تو ما را تضعیف کردند، و صبح کردیم، مردم از ما روی گرداندند! [ای پدر عزیز!] کدام اشک است که از فراق تو، روان نیست و کدام اندوه است که بعد از تو، پیاپی نیست؟ سپس ؛ 📋《ثُمَّ رَجَعَتْ إِلَى مَنْزِلِهَا وَ أَخَذَتْ بِالْبُكَاءِ وَ الْعَوِيلِ لَيْلَهَا وَ نَهَارَهَا وَ هِيَ لَا تَرْقَأُ دَمْعَتُهَا وَ لَا تَهْدَأُ زَفْرَتُهَا》 ♦️آن‌گاه حضرت فاطمه(س) به منزل برگشت، در حالی که شبانه روز گریه می‌کرد و هرگز اشکش خشک نشد و ناله‌اش آرام نگرفت. @AsnadolMasaeb ادامه مطلب :👇
بزرگان مدینه گرد آمده، به حضور امیر المؤمنین(ع) رسیدند و گفتند : 📋《يَا أَبَا الْحَسَنِ(ع)! إِنَّ فَاطِمَةَ(س) تَبْكِي اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ فَلَا أَحَدٌ مِنَّا يَتَهَنَّأُ بِالنَّوْمِ فِي اللَّيْلِ عَلَى فُرُشِنَا وَ لَا بِالنَّهَارِ لَنَا قَرَارٌ عَلَى أَشْغَالِنَا وَ طَلَبِ مَعَايِشِنَا وَ إِنَّا نُخْبِرُكَ أَنْ تَسْأَلَهَا إِمَّا أَنْ تَبْكِيَ لَيْلًا أَوْ نَهَاراً》 ♦️ای اباالحسن(ع)! فاطمه(س) شب و روز گریه می‌کند، از این رو خواب شبانه در رختخواب، بر هیچ‌ کدام ما گوارا نیست و به هنگام کار و طلبِ معیشتِ روزانه آرامش نداریم. از فاطمه بخواه یا شب گریه کند یا روز! امیر المؤمنین(ع) فرمود : مطلوب شما را انجام خواهم داد. پس امیرالمؤمنین(ع) به سوی خانه آمد و به حضور فاطمه(س) رسید؛ در حالی که آن حضرت(س) از گریه آرام نمی‌گرفت و تسلیت دیگران او را سودی نمی‌رساند؛ امّا چون امیرالمؤمنین(ع) را دید، اندکی آرام گرفت. امیرالمؤمنین(ع) فرمود : ای دختر پیامبر خدا(ص)! بزرگان مدینه از من درخواست کرده‌اند که از تو بخواهم یا شب گریه کنی یا روز! حضرت فاطمه(س) فرمود : 📋《يَا أَبَا الْحَسَنِ(ع)! مَا أَقَلَّ مَكْثِي بَيْنَهُمْ وَ مَا أَقْرَبَ مَغِيبِي مِنْ بَيْنِ أَظْهُرِهِمْ فَوَ اللَّهِ لَا أَسْكُتُ لَيْلًا وَ لَا نَهَاراً أَوْ أَلْحَقَ بِأَبِي رَسُولِ اللَّهِ(ص)》 ♦️ای اباالحسن! چه اندک است مدّت اقامت من بین این مردم و چه نزدیک است نهان شدن من از میان ایشان! به خدا سوگند! هرگز ساکت ننشینم تا این که به پدرم رسول خدا (ص) ملحق شوم. 📋《ثُمَّ إِنَّهُ بَنَى لَهَا بَیْتاً فِی الْبَقِیعِ نَازِحاً عَنِ الْمَدِینَهِ یُسَمَّى «بَیْتَ الْأَحْزَانِ» وَ کَانَتْ إِذَا أَصْبَحَتْ قَدَّمَتِ الْحَسَنَ(ع) وَ الْحُسَیْنَ(ع) أَمَامَهَا، وَ خَرَجَتْ إِلَى الْبَقِیعِ بَاکِیَه فَلَا تَزَالُ بَیْنَ الْقُبُورِ بَاکِیَهً وَ سَاقَهَا بَیْنَ یَدَیْهِ》 ♦️سپس امیرالمؤمنین(ع)، دور از مدینه، در بقیع برای فاطمه خانه‌ای ساخت که «بیت الأحزان» یعنی خانه‌ی غم‌ها نامیده شد. فاطمه (ع) صبحگاهان، حسن و حسین(ع) را پیش انداخته به سوی بقیع می‌شتافت و در بین قبرها گریه می‌کرد. وقتی شامگاهان می‌رسید، حضرت امیرالمؤمنین(ع) به سراغشان می‌ آمد و او را به منزل باز می‌ گرداند.(۱) داغ شهادت حضرت رسول اکرم(ص) چنان سنگین بود که حضرت فاطمه(س) شبانه روز در فراق پدر گرامیشان می گریستند. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که؛ 📋《اَلْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ : آدَمُ(ع) وَ يَعْقُوبُ(ع) وَ يُوسُفُ(ع) وَ فَاطِمَةُ(س) بِنْتُ مُحَمَّدٍ(ص) وَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ(ع)》 ♦️گريه كنندگان پنج نفرند : آدم(ع) و يعقوب(ع) و يوسف(ع) و حضرت فاطمه(س) وامام سجاد(علیه السلام)!(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : خواستم خنده کنم ماتم طاها نگذاشت خواستم گریه کنم طعنه ی اعدا نگذاشت خواستم داد دل فاطمه گیرم ز عدو حکمت و مصلحت خالق یکتا نگذاشت آن زمانی که در خانه عدو آتش زد خواستم من بروم ام ابیها نگذاشت آن زمانی که گل و غنچه ی من پرپر شد خواستم داد زنم ناله ی اسما نگذاشت دیدن میخ در خانه مرا آتش زد خواستم جان بدهم زینب کبری نگذاشت  دست از غسل کشیدم که به من فرصت آه صورت نیلی و آن سینه ی سینا نگذاشت خصم می خواست مرا جانب مسجد ببرد تا نفس داشت درآن معرکه زهرا نگذاشت آن زمانی که عدو فاطمه ام را می زد چاره ای صبربه من غیر تماشا نگذاشت خواستم قصه ی آن کوچه بپرسم ز حسن ترس جان دادن آن شاهد تنها نگذاشت 👤ژولیده نیشابوری 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۴ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۱۲، ص۳۱۱ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 5️⃣1️⃣1️⃣ 👤 @AsnadolMasaeb
🔹️🔷️《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(سَلامُ اللهِ عَلَیهِمَا) سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ》🔷️🔹️ ✅«محمد بن اسماعیل بخاری» در صحیح خود نقل می کند که؛ وقتی حضرت رسول اکرم(ص) در سرزمین «ابطح» بود، برای آن حضرت(ص) خیمه ای سرپا کرده بودند، در این حال بلال اذان نماز گفت و حضرت(ص) مشغول وضو شد، و اصحاب به سمت حضرت(ص) هجوم می آوردند. 📋《وَ کَادُوُا یَقتَتِلُونَ عَلَی وُضُوئِهِ》 ♦️نزدیک بود مسلمانان، بر سر به دست آوردن آب وضوی آن حضرت(ص) با یکدیگر بجنگند. آنان دست خود را دراز می کردند و به قطراتی که از دست مبارک ایشان سرازیر می شد، تبرّک می جستند.(۱) یعنی تا زمانی که پیامبر اکرم(ص) در قید حیات بود، خود ایشان و اهل بیت ایشان، محبوب بودند و حرمتی در بین مردم داشتند. بعد از شهادت پیامبر اکرم(ص) در طی این همه بی حرمتی ها به اهل بیتِ پیامبر اکرم(ص)، حضرت فاطمه(س) در خطاب به مهاجر و انصار در طی خطبه ای فرمود : 📋《اَلْمَرُء یُحْفَظُ فِی وُلْدِهِ》 ♦️حفظ حرمت هر کسی در حفظ فرزندان اوست!(۲) از ابن عباس روایت شده است که؛ در زمان حیات حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) وقتی که زمان رحلت ایشان نزدیک شد؛ 📋《بَكَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ》 ♦️آن حضرت(ص) به قدرى گریست كه محاسن مباركش تَر شد. به ایشان عرض شد : 📋《یَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! مَا یُبْكِیكَ؟》 ♦️ای رسول الله(ص)! چرا گریه مى كنید؟ ایشان فرمودند : 📋《أَبْكِی لِذُرِّیَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی كَأَنِّی بِفَاطِمَةَ(سَلَامُ اللهِ عَلَیهَا) بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی : یَا أَبَتَاهْ! فَلَا یُعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی!》 ♦️براى ذرّیّه و فرزندانم و آن ستم هایى كه از جفاكاران امّتم بعد از من به ایشان مى رسد، مى گریم. گویا مى بینم دخترم فاطمه(سلام الله علیها) بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا مى زند : پدر جان! اما احدى از امّتِ من، به فریاد او نمى رسد.(۳) 🏴حضرت رسول اکرم(ص) کدام واقعه را پیش بینی می کردند و از کدام واقعه سخن می گفتند؟!! از همان واقعه ای که بعد از شهادت رسول اکرم(ص)، در حالی که ایشان این قدر به مودّت و محبت و احترام به اهل بیتش را سفارش کرده بود، اما وقتی مهاجمین به خانه ی امام علی(علیه السلام) حمله ور شدند، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به پشت درآمد و بعد از جسارت «عمر بن خطاب» به ایشان، در این هنگام حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرياد جانسوزی سر داد و فرمود : 📋《یَا اَبَتَاهُ! یَا رَسُولَ اللهِ(ص)! أَ هَکَذَا کَانَ یُفْعَلُ بِحَبِیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ؟》 ♦️پدر جان! ای رسول خدا(ص)! [نظاره کن] اینگونه با حبیبه و دخترت رفتار می کنند؟(۴) ﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾ 📝شعر : بی‌‌ خبرانِ از خدا، ظلم به ما روا نبود مادر مظلومه‌ی ما مگر گل خدا نبود؟ همیشه احترام او سفارش رسول بود مگر مقام مادرم سیدة النساء نبود؟ مگر نگفت فاطمه پاره‌ای از تن من است مگر عزیز حضرت خاتم الانبیاء نبود؟ شهر مدینه ساکت و مادر ما به ناله شد از چه نوای فاطمه در خور اعتناد نبود؟ ای که میان کوچه‌ ها حرمت او شکسته‌ای مگر حدیث فاطمه «کوثر» و «هل اتی» نبود؟ مقصد کینه‌ ی شما بود ولایت و علی بانوی پشت در مگر همسر مرتضی نبود؟ این همه خدمت نبی رفت ز یادتان اگر لیک به یادتان مگر دختر مصطفی نبود؟ 👤ثابت جو 📚منابع : ۱)صحیح بخاری، ج۱، ص۵۸ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۰۶ ۳)امالی شیخ طوسی، ص۱۸۸ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅نزدیک «باب جبرائیل» در مسجد النّبی(صلوات الله علیه و آله) بابی وجود دارد که محل ورود به محدوده ی منزل حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بوده و اکنون روی قفلِ آن درب این عبارت نوشته شده است : «هُوَ الْحَبِيبُ الَّذِى تُرْجَي شَفَاعَتُهُ لِكُلِّ هَوْلٍ مِنَ الْأَهْوَالِ مُّقْتَحِمٌ» ♦️او «حضرت رسول اکرم(ص)» محبوبی است که در هر نگرانی و حوادث ناگوار، اميد شفاعت از او می رود.(۱) 👤این عبارت بخشی از قصیده ی معروف «محمد بن سعید البوصیری»(۶۹۸ق) شاعر اهل سنت مصری قرن هفتم به نام قصیده «البُرْدَة» می باشد. 📚منبع : ۱)موسوعة مرآة الحرمين الشريفين و جزيرة العرب، أيوب صبری باشا، ج۴، ص۵۳۰ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸🔶《أَلسَلامُ عَلَیکَ یَا أَبَامُحَمَّدٍ یَا حَسَنَ بنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ(عَلَیهِ السَّلامُ)》🔶🔸 ✅«ابوسهل اسماعيل نوبختی» می گوید : وقتی شنیدم امام حسن عسکرى(علیه السلام) در بستر بیماری است، فورا خدمت ایشان رسیدم و مدتی در کنار ایشان نشستم. در این هنگام؛ حضرت(ع) به غلامش فرمود : ای عقید! برو به اندرون اتاق، و می بينى که كودكى در حال سجده است، او را نزد من بياور و او نیز چنین کرد. ابوسهل می گوید : موقعى كه آن کودک، خدمت حضرت(ع) رسيد، من تا به حال او را ندیده بودم. اما امام حسن عسكرى(ع) وقتی او را ديد، گريست و فرمود : 📋《يَا سَيِّدَ أَهْلِ بَيْتِی! إِسْقِنِي الْمَاءَ》 ♦️اى سرور اهل بیتم! اين آب را به من بده. آن کودک نیز، ظرف آب را برداشت و به دهان پدر بزرگوارشان نزديک ساخت تا ایشان آن را نوشيد.(۱) اینجا پسری، پدری را سیراب کرد، ولی در کربلا پسری از پدری درخواست آب کرد ولی پدر شرمنده پسر شد. 🏴هیچ روزی مثل تو نبود ای اباعبدالله(علیه السلام)! سید بن طاووس می نویسد : در روز عاشورا وقتی حضرت علی اکبر(عليه السلام) به سمت لشكر دشمن رفت، جنگ سختى کرد و عده‏ اى را كشت و به نزد پدرش بازگشت و عرض كرد : 📋《يَا أَبَتِ! الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي وَ ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي! فَهَلْ إِلَى شَرْبَةٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِيلٌ؟》 ♦️پدر جان! تشنگى جانم را به لب آورده و سنگينى اسلحه آهنينم، همه ی تاب و توانم را گرفته است. آيا جرعه آبى هست که سیراب شوم؟ در این هنگام؛ امام حسين(عليه السلام) گريه کرد و فرمود : 📋《وَا غَوْثَاهْ يَا بُنَيَّ! قَاتِلْ قَلِيلًا فَمَا أَسْرَعَ مَا تَلْقَى جَدَّکَ مُحَمَّداً(ص) فَيَسْقِيَكَ بِكَأْسِهِ الْأَوْفَى شَرْبَةً لَا تَظْمَأُ بَعْدَهَا أَبَداً》 ♦️پسر جانم! كمى دیگر به جنگ ادامه بده، ساعتى بيشتر نمانده است كه جدّت حضرت رسول اکرم(ص) را ملاقات كنى و او با كاسه‏اى لبريز از آب تو را سيراب خواهد كرد، آبى كه پس از آشاميدن آن هرگز تشنه نخواهى شد.(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : میزنی تو دست و پا، من دست و پا گم کرده ام نور چشمم! بی تو راه خیمه را گم کرده ام ای خرامان رفته در خون، دست و پا دیگر مزن شیشه ی عمرم بُدی، نتوان ز تو دل کندنم 👤حیدری 📚منابع : ۱)الغیبة شیخ طوسی، ص۲۷۲ ۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۱۳ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
37.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️ ﴿أَلسَلامُ عَلَیکَ یَا حَسَنَ بنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا العَسکَرِیُّ(عَلَیهِمَا السَّلامُ)﴾ 🎙روضه سوزناک شهادت با نوای در مسجد مقدس «جمکران» @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠تلاش مذبوحانه «جعفر کذّاب» پس از شهادت :👇 @AsnadolMasaeb
✅در برهه­‌ هایی از تاریخ، بودند افرادی که از شرایط پیچیده آن عصر، سوء استفاده کرده و ادعاهای گزافی مطرح نموده­ و مدتی گروهی را با خود همراه کرده اند. ادعای امامت از سوی «جعفر کذّاب» برادر امام عسکری(علیه السلام) پس از شهادت ایشان، نمونه‌­ای از این موارد است که حامل عبرت‌­ هایی می­‌تواند باشد. 👤«ابوالأدیان» می­‌گوید: من از خدمتگزاران امام حسن عسکری(علیه السلام) بودم و نامه­‌ های آن حضرت(ع) را به شهرها می‌­ بردم. در طی مسمومیتی که امام(ع) با آن از دنیا رفت، به خدمتش رسیدم. حضرت(ع) نامه­‌ هایی نوشت و فرمود: 📋«اِمْضِ بِهَا إِلَى اَلْمَدَائِنِ فَإِنَّكَ سَتَغِيبُ خَمْسَةَ عَشَرَ يَوْماً وَ تَدْخُلُ إِلَى سُرَّ مَنْ رَأَى يَوْمَ اَلْخَامِسَ عَشَرَ وَ تَسْمَعُ اَلْوَاعِيَةَ فِي دَارِي وَ تَجِدُنِي عَلَى اَلْمُغْتَسَلِ» ♦️این­‌ ها را به مدائن می­‌ بری! پانزده روز در سامرا نخواهی بود؛ روز پانزدهم که داخل شهر شدی، خواهی دید که از خانه من ناله و شیون بلند است و جسد مرا در محل غسل گذاشته­‌ اند. گفتم:سرور من! اگر چنین شود، امام(ع) بعد از شما کیست؟ حضرت(ع) فرمود : 📋«مَنْ طَالَبَكَ بِجَوَابَاتِ كُتُبِي فَهُوَ اَلْقَائِمُ» ♦️هر کس جواب نامه­‌ هایم را از تو مطالبه کند، قائم بعد از من، اوست. گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. ایشان فرمودند : 📋«مَنْ يُصَلِّي عَلَيَّ فَهُوَ اَلْقَائِمُ بَعْدِي» ♦️هر کس بر جنازه ی من نماز گزارد، قائم بعد از من اوست. گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. و نیز فرمود: 📋«مَنْ أَخْبَرَ بِمَا فِي اَلْهِمْيَانِ فَهُوَ اَلْقَائِمُ بَعْدِي» ♦️هر کس از آنچه در میان همیان(کمربند) است، خبر دهد، او امام بعد از من است. هیبت و عظمت امام(ع) مانع شد که بپرسم؛ مقصود از آنچه در همیان است، چیست؟ من نامه­‌های آن حضرت(ع) را به مدائن بردم و جواب آن­‌ها را گرفته و روز پانزدهم وارد سامرا شدم. دیدم همان طور که حضرت(ع) فرموده بود، از خانه ایشان صدای ناله بلند است. و نیز دیدم برادرش «جعفر» در کنار خانه آن حضرت(ع) نشسته و گروهی از شیعیان، اطراف او را گرفته به او تسلیت، و به امامتش تبریک می­‌ گویند. من از این جریان تعجب کردم و با خود گفتم : اگر جعفر امام باشد، پس وضع امامت عوض شده است! زیرا من با چشم خود دیده بودم که جعفر شراب می­‌خورد و قمار می­‌ کرد و اهل تار و طُنبور بود. من هم جلو رفته و رحلت برادرش را تسلیت و امامتش را تبریک گفتم، ولی از من چیزی نپرسید. در این هنگام، «عقید» خادم خانه امام حسن عسکری(ع) بیرون آمد و به جعفر گفت:جنازه برادرت را کفن کردند؛ بیایید نماز بخوانید. جعفر وارد خانه شد و شیعیان در اطراف او بودند. وقتی که به حیاط خانه وارد شدیم، جنازه امام حسن عسکری(ع) را کفن کرده و در تابوت گذاشته بودند. جعفر پیش رفت تا بر جنازه ایشان نماز گذارد. وقتی که خواست تکبیر نماز را بگوید، ناگاه کودکی گندم­‌ گون و سیاه­‌ موی که دندان­‌ های پیشینش قدری باهم فاصله داشت، بیرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را کنار کشید و گفت : 📋«تَأَخَّرْ يَا عَمِّ! فَأَنَا أَحَقُّ بِالصَّلاَةِ عَلَى أَبِي» ♦️عمو! کنار برو! من باید بر پدرم نماز بخوانم! جعفر در حالی که قیافه­‌اش دگرگون شده بود، کنار رفت و آن کودک بر جنازه امام حسن عسکری(علیه السلام) نماز خواند و حضرت(ع) را در خانه خود، در کنار قبر مطهر پدرش امام هادی(علیه السلام) دفن کردند. بعد همان کودک رو به من کرد و گفت : ای مرد بصری! جواب نامه‌­ها را که همراه تو است بده. جواب نام ه‌­ها را به او دادم و با خود گفتم:این دو نشانه [نماز بر جنازه و خواستن جواب نامه­‌ها]؛ حالا فقط همیان مانده است. آن­‌ گاه پیش جعفر آمدم و دیدم سر و صدایش بلند است. «حاجِز وَشّاء» که حاضر بود به جعفر گفت : آن کودک چه کسی بود؟ جعفر گفت : والله تا به حال او را ندیده­‌ام و نمی­‌ شناسم. در آن‌­جا نشسته بودیم که گروهی از اهل قم آمدند و از امام حسن عسکری(ع) پرسیدند، و وقتی دانستند که ایشان از دنیا رفته است، گفتند؛ جانشین ایشان کیست؟ حاضران جعفر را نشان دادند و آن­‌ها به جعفر سلام کرده و تسلیت گفتند و اظهار داشتند : نامه­‌ها و پول‌هایی آورده‌­ایم؛ بفرمایید بگویید؛ نامه‌­ها را چه کسانی نوشته­‌اند و پول­‌ها چقدر است؟ جعفر از این سؤال برآشفت و برخاست و در حالی که گَرد جامه­‌ خود را پاک می­‌کرد، گفت : 📋«تُرِيدُونَ مِنَّا أَنْ نَعْلَمَ اَلْغَيْبَ؟» ♦️شما از ما انتظار دارید علم غیب بدانم؟ در این میان، خادمی از خانه بیرون آمد و گفت : نامه­‌ها از فلانی و فلانی است و در همیان هزار دینار است که ده تا از آن­‌ها را آب طلا داده­‌اند. نمایندگان مردم قم نامه‌­ها و همیان را تحویل داده و به خادم گفتند: 📋«اَلَّذِي وَجَّهَ بِكَ لِأَخْذِ ذَلِكَ هُوَ اَلْإِمَامُ» ♦️هر کس تو را برای گرفتن همیان فرستاده، او امام است.(۱) 📚منبع: ۱)کمال الدین شیخ صدوق، ج۲، ص۴۷۵   @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠تحوّل نگهبانان زندان! ✅زمانی که امام حسن عسکری(علیه السلام) در زندان «صالح بن وصیف» زندانی بود، «صالح بن علی» و کسانی که از مذهب تشیع منحرف بودند، نزد او رفتند تا از او بخواهند بر امام حسن عسکری(ع) سختگیری کند. صالح گفت : «مَا أَصْنَعُ؟ قَدْ وَكَّلْتُ بِهِ رَجُلَيْنِ مِنْ أَشَرِّ مَنْ قَدَرْتُ عَلَيْهِ فَقَدْ صَارَا مِنَ اَلْعِبَادَةِ وَ اَلصَّلاَةِ وَ اَلصِّيَامِ إِلَى أَمْرٍ عَظِيمٍ» ♦️چه کنم؟ من دو نفر از شرورترین افراد را بر او گماشتم، اما در اثر مشاهده رفتار او هر دو در نماز و عبادت خود بسیار کوشا شدند. به آنها گفتم چه خصلتی در او دیدید که این گونه در شما تاثیر گذاشته است؟ گفتند : «مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ يَصُومُ اَلنَّهَارَ وَ يَقُومُ اَللَّيْلَ كُلَّهُ لاَ يَتَكَلَّمُ وَ لاَ يَتَشَاغَلُ؟ وَ إِذَا نَظَرْنَا إِلَيْهِ اِرْتَعَدَتْ فَرَائِصُنَا وَ يُدَاخِلُنَا مَا لاَ نَمْلِكُهُ مِنْ أَنْفُسِنَا» ♦️چه می گویی درباره مردی که روز را روزه می گیرد وشب را عبادت می کند، نه سخن می‌گوید و نه به چیزی سرگرم می‌شود؟ وقتی به او نگاه می کنیم رگهای گردن ما می لرزد و حالتی به ما دست می دهد که نمی توانیم خود را نگه داریم. وقتی این سخنان را از «صالح بن وصیف» شنیدند، ناامید برگشتند.(۱) مرحوم شیخ صدوق می نویسد : «وَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ اَلْعَسْكَرِيُّ(ع) قَتَلَهُ اَلْمُعْتَمَدُ بِالسَّمِّ لَعَنَهُ اَللَّهُ» ♦️معتمد عباسی، امام حسن عسکری(ع) را با خوراندن سمّ به شهادت رساند.(۲) 📚منابع : ۱)الکافی کلینی، ج۱، ص۵۱۲ ۲)الاعتقادات الامامیة صدوق، ص۹۹ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4️⃣1️⃣سخنی چند درباره «مراسم عید الزهراء(س)» و «مراسم عُمر کشون» :👇 (س) @AsnadolMasaeb
✅از دیرباز در روز «نهم ربیع الاول» جشنی به مناسبت مرگ خلیفه دوم «عمر بن خطاب» موسوم به «عیدُ الزهراء(س)» یا «فَرحَةُ الزهراء(س)» یا «عمرکشون» برگزار می شود. اما این روز یعنی روز «نهم ربیع» دو مناسبت بیشتر ندارد : ۱)روز آغاز امامت امام زمان(ع) ۲)روز هلاکت «عمر بن سعد بن ابی الوقّاص»(۱) منبع تاریخی معتبری که به کشته‌ شدن «عمر بن خطاب» در ماه ربیع الاول اشاره داشته باشد، وجود ندارد و منابع معتبر تاریخی، روزمرگ «عمر بن خطاب» را در روز بیست و ششم ماه ذی الحجه سال ۲۳ هجری نوشته اند. به طور مثال؛ 👤«احمد بن یحیی بلاذری»(۲۷۹ق) به نقل از «محمد بن عمر واقدی»(۲۰۹ق) می نویسد : «طُعِنَ عُمَرُ يَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ لِأَرْبَعِ ليالٍ بَقِينَ مِنْ ذِي الْحِجَّةِ سَنَةَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ» عمر بن خطاب در روز چهارشنبه، چهار شب مانده از ذی الحجه سال بیست و سوم با چاقو ضربه خورد و مُرد.(۲) 👤«محمد بن سعد بغدادی»(۲۳۰ق) عین همین عبارت واقدی را می آورد.(۳) و دیگر منابع اهل سنت در این باب.(۴) از آنجایی که اين مسئله در ميان اهل سنت اجماعى است و مخالفى ندارد، به اقوال برخی از علمای شیعه اشاره می کنیم. 👤شيخ مفيد(۴۱۳ق) می نویسد : «وَ فِى اليَومِ السَادِسِ وَ العِشرِينَ مِنهُ سِنَةَ ثُلث وَ عِشرينَ مِن الهِجرَةِ طُعِنَ عُمَرُ بنُ الخَطَّابِ» عمربن خطاب در ۲۶ ذى‌الحجه سال ۲۳ هجرى ضربه‌ چاقو خورد و مُرد.(۵) 👤«محمد بن ادریس حلی»(۵۹۸ق) می نویسد : «وَ قَد يَلتَبِسُ عَلَى بَعضِ أَصحَابنَا يَومَ قَبضِ عُمرِ بنِ الخَطَّابِ، فَيَظُنُّ أنُّه يَومَ التَاسِعِ مِن رَبِيعِ الأَوَّلِ وَ هَذَا خَطَأ مِن قَائِلهِ بِإِجمَاعِ أَهلِ التَارِيخِ وَ السِيَرِ وَ قَد حَقَّقَ ذَلكَ شَيخَنَا المُفیدُ، فِي كِتَابهِ كِتَابِ التَوارِيخِ، وَ ذَهَبَ إلَى مَا قُلنَاهُ» بر بعضی از علمای اصحاب ما(امامیه) این امر مشتبه شده است و فکر کرده اند که روز قتل عمر بن خطاب، همانا نهم ربیع الاول می باشد و هر کس این سخن را بگوید به اجماع اهل تاریخ و سیره، اشتباه کرده است و شیخ مفید نیز در کتاب تاریخی خود، همین نظر را قائل است‌.(۶) 👤«سید بن طاووس(۶۶۴ق)»(۷) 👤«رضی الدین علی بن یوسف(۷۰۳ق)»(۸) 👤«حسن‌ بن يوسف حلی(۷۲۶)»(۹) 👤«ابراهیم بن علی کفهمی»(۹۰۵ق) می نویسد : «بَلِ الإِجمَاعُ حَاصِلُ الشِّيعَةِ وَ أَهلُ السُّنَةِ عَلَی ذَلِکَ» اجماع شیعه و سنی بر این امر وجود دارد که قتل عمر بن خطاب در ۲۶ ذی الحجة اتفاق افتاده است.(۱۰) 👤«علامه مجلسی»(۱۱۱۰ق) می نویسد : «أَقُولُ مَا ذُكِرُ أنَّ مَقتَلَهُ كَانَ فِي ذِي الحَجِّةِ هُوَ المَشهُورُ بَينَ فُقَهَائِنَا الإِمَامِيَّةِ» آن چه در مورد مقتل خليفه دوم آمده است که در ماه ذی الحجّة اتفاق افتاده است، مشهور بين فقهای شيعه است.(۱۱) 🔎شاید علت برگزاری این چنین جشنی در این روز دو دلیل داشته باشد : ۱)تشابه اسمی «عمر بن سعد» با «عمر بن خطاب»! ۲)از آن جایی که مرگ خلیفه دوم نزدیک به ماه محرم بوده، از این جهت در آن ایام سرور و شادی انجام نمی شده است و مردم این مناسبت را در این ایام می گرفتند. 📚منابع : ۱)زاد المعاد مجلسی، ص۲۵۸ ۲)أنساب الأشراف بلاذری، ج۱۰، ص۴۳۹ ۳)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۳، ص۲۷۸ ۴)تاریخ یعقوبی(۲۸۴ق)، ج۲، ص۱۵۹ /تاریخ مدینه ابن شَبه نمیری(۲۶۲ق)، ج۳، صص۸۹۵-۹۴۳ /تاریخ خلیفه بن خیاط عصفری(۲۴۰ق)، ص۱۰۹ /أخبار الطوال دینوری(۲۸۲ق)، ص۱۳۹ /تاریخ کبیر بخاری(۲۵۶ق)، ج۶، ص۱۳۸ /المصنف ابن أبی شیبه کوفی(۲۳۵ق)، ج۸، ص۴۱ /تاریخ طبری(۳۱۰ق)، ج۳، ص۲۶۵ /المعارف ابن قُتَیبه دینَوری(۲۷۶ق)، ص۱۸۳ /الفتوح ابن أعثم کوفی(۳۱۴ق)، ج۲، ص۲۳۲۹ /الموطأ مالک بن انس(۱۷۹ق)، ج۲، ص۸۲۴ /الآحاد والمثانی ضحاک(۲۸۷ق)، ج۱، ص۱۰۲ /المصنف عبدالرزاق صنعانی(۲۱۱ق)، ج۱۱، ص۳۱۵ /مسند احمد بن حنبل(۲۴۱ق)، ج۱، ص۵۵ /طبقات الکبری ابن سعد(۲۳۰ق)، ج۳، ص۳۶۴ /أنساب الأشراف بلاذری(۲۷۹ق)، ج۱۰، ص۴۳۹ /المحبر محمد بن حبیب هاشمی بغدادی(۲۴۵ق)، ص۱۴ /الثقات ابن حبان(۳۵۴ق)، ج۲، ص۲۳۸ /مسند علی بن جعد بن عبید(۲۳۰ق)، ص۱۹۵ /التنبیه و الإشراف مسعودی(۳۴۵ق)، ص۲۵۰ /الاستیعاب ابن عبد البِرّ(۴۶۳ق)، ج۳، ص۱۱۵۲ /المعجم الکبیر طبرانی(۳۶۰ق)، ج۱، ص۷۰ /مستدرک حاکم نیشابوری(۴۰۵ق)، ج۳، ص۹۲ /التعدیل و التجریح سلیمان بن خلف باجی(۴۷۴ق)، ج۳، ص۱۰۵۴ /سنن الکبری بیهقی(۴۵۸ق)، ج۸، ص۱۵۰ /البدء و التاریخ مطهر بن طاهر مقدسی(۵۰۷ق)، ج۵، ص۱۹۱ /تاریخ مدینة دمشق ابن عساکر(۵۷۱ق)، ج۴۴، ص۱۴ /صفوة الصفوه ابن جوزی(۵۹۷ق)، ج۱، ص۲۹۱ /اُسد الغابه ابن اثیر(۶۳۰ق)، ج۴، ص۷۷ /شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید(۶۵۶ق)، ج۱۲، ص۱۸ ۵)مسارّ الشيعة شیخ مفید، ص۲۳ ۶)السرائر محمد بن ادریس، ج۱، ص۴۱۹ ۷)إقبال‏ الأعمال سید بن طاووس، ص۵۳۰ ۸)العدد القویة على‌ بن يوسف حلّى، ص۳۲۸ ۹)تذکرة الفقهاء ابن يوسف حلّى، ج۶، ص۱۹۵ ۱۰)المصباح ابراهیم کفهمی، ص۵۱۰ ۱۱)بحارالانوار مجلسی، ج۳۱، ص۱۱۸ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال1️⃣1️⃣ : آیا برگزاری مراسم آغاز امامت امام عصر(ارواحنا فداه) در «نهم ربیع الاول» بدعت است؟ ✍پاسخ این سوال، از بیان :👇 @AsnadolMasaeb
✍پاسخ : عده ای گفته اند : چون در هیچ روایتی ولو ضعیف السند، دستور به برپایی چنین مراسمی در نهم ربیع داده نشده است، پس انجام این عمل بدعت است! علاوه براین شما این جشن را چرا برای آغاز امامت امامان دیگر هم نمی گیرید؟ وانگهی آغاز امامت ایشان نهم ربیع الاول نیست، بلکه هشتم آن ماه است! پس چرا نهم را جشن می گیرید؟ در پاسخ عرض می شود : 1⃣بدعت یعنی کسی غصب مقام شارع کند و گفتار یا رفتاری را به دین خدا نسبت دهد که در دین نیامده است. پس اگر امری موافق کلام شارع بود، دیگر بدعت نیست. و موافقت با سخن شارع بر دو نوع است : 🔸۱)به طور خاص دلیل معتبری بر شرعی بودن آن عمل دلالت کند، مثل گریه ی بر مصائب حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) 🔸۲)دلیلی معتبر به صورت عام این عمل را هم شامل شود، مثل زنجیر زدن که تحت عنوان عام جزع داخل است. واضح است هیچ یک از دو مورد فوق بدعت نیست، بله در مورد دوم نباید انجام خصوص این عمل رابه شارع منتسب کنیم، یعنی نباید بگوییم شارع به طور خاص زنجیر زنی را توصیه فرموده است. حقیر در مباحث فقه الشعائر از دسته ی اول تعبیر به شعائر منصوصه به نص خاص کرده ام، و نام بخش دوم را شعائر منصوصه به نص عام گذاشته ام. حال عرض ما این است که؛ برقراری مراسم جشن در موالید معصومین(علیهم السلام) به دلیل خاص در کدام روایت معتبر آمده است؟! اگر نیامده که قطعا نیامده است، چرا آنها را بدعت نمی دانیم؟ پاسخ این است که چون مصداق احیاء و زنده نگاه داشتن نام و یاد ائمه(علیهم السلام) است و چون مصداق شادمان بودن در شادمانی آنهاست، و از آنجا که هر دو عنوان در روایات آمده است، و از آنجا که این مراسم مصداق عرفی آن دو عنوان عام هست، پس قطعا بدعت نیست. حال برقراری مراسم جشن به نام امام زمان(ارواحنافداه) در نیمه شعبان چه تفاوت ماهوی با نهم ربیع دارد که یکی را مصداق شعائر می دانید و دیگری را بدعت می شمرید؟! مگر نه این است که بدعت نبودن مراسم نیمه ی شعبان از این روست که مصداق عرفی «احیاء امر امامت» و «یفرحون لفرحنا» می باشد، حال چرا مراسم جشن و شادی در آغاز امامت امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) بدعت شد؟! با اینکه قطعا مصداق عرفی هر دو عنوان یاد شده است. حقیقت این است که با توجه به بیان فوق ،جشن و شادمانی در آغازین روزهای امامت آن حضرت، از مصادیق بارز شعائر دینی منصوصه به نص عام است و بدعت شمردن آن قطعا و یقینا ناروا و ناصحیح است. به این عزیزانی که این گونه مطالب را بیان و یا پخش می کنند عرض می کنم : مگر نه این است که الان شیوه های عزاداری تفاوتهایی صوری با گذشته پیدا کرده است، در عین حال اگر این اعمال به عنوان اولی مباح باشند و نه حرام، همه ی فقها آنها را به عنوان ثانوی(= شعائر) مستحب می شمرند، ومی گویند : اگر چه خصوص این عمل دلیل خاصی ندارد، اما چون مصداق آن عناوین کلی است، پس انجام آن بلامانع است. آیا عرف، روز آغاز رهبری رهبر محبوب خود را روز شادی نمی داند؟! آیا با این جشنها مردم به یاد امام غائب از نظرشان نمی افتند؟! 2⃣آیا نباید در عصر طولانی غیبت که در روایات از سختی و دشواریش بسیار سخن به میان آمده است، و چه بسا دلهای مردم از نام و یاد او غافل بماند، و فراموش کنند که امامی دارند که در عین غیبت ناظر گفتار و رفتار آنهاست، روز شروع امامت او را به آنها متذکر شد؟! آیا قیاس این زمان با زمانهای دیگر صحیح است؟! به راستی جای شگفتی دارد یک استاد حوزه بگوید : چون برای امامان دیگر مراسم آغاز امامت نمی گیریم، پس برای آغاز امامت امام عصر هم نباید جشن گرفت!! 3⃣درست است شروع امامت از روز هشتم است، ولی معلوم است که آن روز را به حرمت شهادت امام حسن عسکری(سلام الله علیه) جشن نمی گیرند، آیا اگر با فاصله ی کمی آن هم به حرمت امام عسکری(علیه السلام) این جشن صورت گرفت بدعت است؟! شما چرا به برقراری مراسم میلاد امام عصر تا چند روز بعد از آن که در همه جا مرسوم است و خودتان هم به حق مؤید و مروج آن هستید، چنین اشکال سستی را مطرح نمی کنید؟! عجیبتر اینکه گوینده ی محترم نه تنها مردم شادمان در آغاز امامت امامشان را متهم به بدعت می کند، بلکه انجام این عمل را موجب ناخشنودی قلب مقدس حضرت صدیقه(سلام الله علیها) و غضب آن حضرت(ع) می شمرد!! 📚منبع : کانال تلگرامی استاد عندلیب همدانی https://t.me/andalibhamedani @andalibhamedani @AsnadolMasaeb