*شهیدے ڪه پیڪرش در آتش نسوخت*🌙
*سروان شهید محسن دری*🌹
تاریخ تولد: ۱ / ۱ / ۱۳۵۸
تاریخ شهادت: ۱۹ / ۵ / ۱۳۹۳
محل تولد: اصفهان،ر. کفران
محل شهادت: سانحه تهران-طبس
*🌹همرزم← محسن وقتی در دانشکده تحصیل میکرد سه شنبه هر هفته با اتوبوس به قم و مسجد جمکران میرفت🍃و آخر شب هم با اتوبوس به اصفهان بر میگشت،🌙در یکی از سخنرانی ها اشاره به سرد شدن آتش بر حضرت ابراهیم شده بود..🔥محسن موقع برگشت مدام به این فکر میکرد که چگونه آتش بر حضرت ابراهیم (ع) سرد شد🌙و با خود گفت ای کاش من هم به این یقین میرسیدم.‼️یک ساعت مانده به اذان صبح به دانشکده رسید رفت به طرف نماز خانه،📿 که متوجه شد موتور سرایدار آنجا دچار آتش سوزی شده🔥 سریع خودش را به موتور رساند و شروع به خاموش کردن آتش کرد🔥اما غافل از اینکه دستش آتش گرفته بود ولی خودش متوجه نمیشد.🥀یکی از دوستانش با فریاد، محسن را از وجود آتش در دستش با خبر میکند.🔥جالب اینجا بود که بعد از اینکه آتش دستش را خاموش کردند ، دست محسن سالم سالم بود و هیچ اثری از سوختگی در دستش نبود‼️و او به دست سالم خود خیره شده بود.💫گذشت و رسید لحظه آسمانی شدن محسن..🕊️او مسئول حفاظت پرواز بود در آخرین پروازش هواپیما دچار سانحه شد✈️ و سقوط کرد و آتش گرفت🔥 در حالی که همهی مسافران دچار سوختگی شدید شده بودند🥀و جهت تشخیص هویت نیاز به آزمایش DNA داشتند،🍂اما پیکر پاک او هیچ اثر سوختگی نداشت و کاملا سالم مانده بود*🕊️🕋
*سروان شهید محسن درّی کفرانی*
*شادی روحش صلوات*🌹💙
┏✿○•━━━━━┓
🌺 @Atereparvaz
┗━━━━━✿•○┛
🌹پدرش برایش موتورسیکلت خریده بود. رفت گواهینامه بگیرد. خیلی دیر آمد. به محض آمدن موتورش را قفل کرد و پارچه ای روی آن کشید.
متعجب پرسیدم: «مگه نمیخوای ازش استفاده کنی؟!»
- نمی خوام مفت بمیرم.
خنده ام گرفت. -
خدا نکنه بمیری. ولی چرا مفت؟ مگه بقیه برای مردن پول می گیرن؟؟
🌹کنارم نشست و در حالی که سعی می کرد، نگرانم نکند، گفت: «وقتی داشتم می یومدم خونه، یه ماشین بهم زد و منو پرت کرد به هوا. بعدشم به سر خوردم زمین. همه ی اونایی که صحنه رو دیدن، فکر کردن مردهم. ولی قدرت خدا! نه خودم طوری شدم و نه موتور».
🌹آن موقع منظورش را از مفت مردن نفهمیدم. ولی بعد از شهادتش دریافتم که او قدر و منزلت انسانی خود را شناخته بود و میخواست طوری بمیرد که زندگی و افتخار ابدی به دنبال داشته باشد.
"شهید سید اسماعیل میرفندرسکی"
✍راوی مادر شهید
┏✿○•━━━━━┓
🌺 @Atereparvaz
┗━━━━━✿•○┛
🌹وقتی از منطقه برمی گشت، تقریبا هر شب به زیارت آقا علی بن موسی الرضا (ع) می رفت. در یکی از نیمه شب های سرد زمستان وقتی از حرم برگشت، فقط پیراهن نازکی به تن داشت.
- کو لباسات؟! چرا اینجوری برگشتی خونه؟
🌹در حالی که با لبخندی دل نشین مرا دعوت به آرامش می کرد، گفت: «پیرمرد فقیر و بی خانمانی رو تو خیابون دیدم که از سرما می لرزید. من داشتم می اومدم به طرف خونه ای که گرم بود ولی اون تو سرمای خیابون به لباس احتیاج داشت».
"شهید اصغر میرسیدی عنبران"
✍راوی: همسر شهید
┏✿○•━━━━━┓
🌺 @Atereparvaz
┗━━━━━✿•○┛
ساده نگذر از کنار پوتین های بی پا
که پاهایشان بدن ها را بردند
تا تو آسوده قدم برداری...
#تلنگر💥
#شهادت🦋
#پنجشنبههاویادشهدا
┏✿○•━━━━━┓
🌺 @Atereparvaz
┗━━━━━✿•○┛
⭕️مداحان در ورزشگاه آزادی
🔸حاج مهدی سلحشور، عبدالرضا هلالی، سیدرضا نریمانی و حسین طاهری، برای شرکت در اجتماع خانوادگی «سلام فرمانده» امروز در ورزشگاه آزادی حاضر خواهند شد.
🔹درهای ورزشگاه آزادی برای شرکت در این اجتماع بزرگ از ساعت ۱۵ به روی ثبتنامکنندگان باز خواهد شد.
┏✿○•━━━━━┓
🌺 @Atereparvaz
┗━━━━━✿•○┛
💞معرفی شهید 💞
شهید شعبان نصیری در قرارگاه فوق سری نصرت حضور موثری داشت و فعالیتهای گوناگونی را در کنار فرماندهان این قرارگاه از جمله سردار محمد باقری و سردار شهید علی هاشمی انجام میداد. او از یادگاران ۸ سال دفاع مقدس بود.
✅قطره ای از وصیتنامه✨
قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّهُ الْبَالِغَهُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ ﴿سوره انعام آیه ۱۴۹﴾
بگو دلیل محکم و رسا، خواست و خاص خداست؛ اگر میخواست، همه شما را هدایت میکرد.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «ما حجت بالغه هستیم، بر هر چه در پایین آسمان و روی زمین است.»
شهادت میدهم، امام خامنهای مدظله العالی، جانشین برحقِ فرستادهی غائب توست
و سعی کردم، گمنام، در مسیری گام بردارم که لبخند را بر لبانِ او، مینشاند و رضای خاطر او را در پی دارد، که رضای او، رضایِ حجت برحق است و رضایِ حجت برحق، رضای توست؛ خدایا ! رضایم به رضای تو.
🌺یادشهداباصلوات 🌺
#شهیدمدافعحرمحاجشعباننصیری
تاریخ ولادت: ۱۳۳۷/۱/۱
شهادت: ۵ خرداد ۱۳۹۶
محل شهادت:موصل(عراق)
مزار: تهران، بهشت زهرا (س)
کتاب زندگینامه شهید:برایم حافظ بگیر
┏✿○•━━━━━┓
🌺 @Atereparvaz
┗━━━━━✿•○┛
📌درخواست حاج قاسم از دختر فرمانده شهید فاطمیون
✍امالبنین حسینی، همسر شهید توسلی:سال ۱۳۹۵ بود که برای زیارت مزار حضرت زینب (س) به سوریه رفتیم. یک روز بعد از استقرارمان به ما اطلاع دادند حاجی میخواهد شما و فرزندان شهید را ببیند. خیلی خوشحال شدم، بچهها به شور افتاده بودند. دیدار حاجی برایشان یادآور پدرشان بود. به محضر حاج قاسم رسیدیم، ایشان از ابوحامد و دلاوریهایش و از ارزش و اهمیت لشکر فاطمیون سخن گفتند که: «نمیتوانیم قدر این فاطمیون را بدانیم و هر چه پیش برویم ارزشمندی فاطمیون برای اسلام هویدا میشود.» شهید سلیمانی دائم پسرم حامد را در آغوش میکشید و سرش را میبوسید. حاج قاسم گفت: «ابوحامد انسان ارزندهای بود که زود از دست رفت و این حیف شد برای ما» و در انتها به دخترم طوبی گفت: «برای دوست بابا دعا کن که شهادت قسمتم شود. دخترم گفت واقعاً میخواهید بروید پیش بابا! حاج قاسم سرشان را انداختند پایین...»
┏✿○•━━━━━┓
🌺 @Atereparvaz
┗━━━━━✿•○┛
7.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️کلیپ/سهمیه فرمانده
🔹کسی که در همه زندگیش خودش رو در محضر ولی خدا ببینه و دوست داره به امام زمانش نزدیک بشه، معتقده من فرمانده هم که باشم، نباید سهمیه ام بیشتر از بقیه باشه...
🔹چقدر خودت رو در محضر امام عصر میبینی؟ چقدر مراقب رفتارت هستی؟
┏✿○•━━━━━┓
🌺 @Atereparvaz
┗━━━━━✿•○┛
فرﻣﺎﻧﺪﻫﺎﻥ ﻋﺮﺍقی
ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﺻﺪﺍﻡ
که ﭘﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﭼﺮﺍ نمیتوﺍﻧﯿﺪ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺮﻣﺸﻬﺮ ﺷﻮﯾﺪ؟
ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ:
ﺟﻮﺍﻥ ۲۷ﺳﺎله ﺍﯼ ﺑﻨﺎﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﺁﺭﺍ
ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ کاﺭ میﺷﻮﺩ.
┏✿○•━━━━━┓
🌺 @Atereparvaz
┗━━━━━✿•○┛
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🌕شهید مدافعحرم #کمال_شیرخانی
📀راوے: همسر شهید
💜آقا کمال، تبریک و هدیهی مناسبتهای مهم را هیچگاه فراموش نمیکرد. حتی زمانی که مأموریت بود، با ارسال پیامک تبریک میگفت. از هر ماموریتی که برمیگشت، سوغات میآورد.
🌼کمال از علاقهی من به گل رز اطلاع داشت و همیشه برایم گُل میخرید. دورهی پیوند گُل را گذرانده بود و راهروی منزلمان را به گفته خود، تبدیل به یک بهشت کوچک کرده بود. همیشه میگفت، «هر گُلی را که شما دوست داشته باشی، قلَمه میزنم تا با دیدن آن، جان تازه بگیری و لذّت ببری.»
💜شهید شیرخانی تمام تلاش خود را میکرد تا خانوادهاش در آرامش کامل زندگی کنند. اگر در منزل بود، حتما خود را برای انجام فعالیتی سرگرم میکرد. یا با بچهها بازی میکرد و یا در کارهای منزل کمک میکرد. گاهی ظرف میشست و گاهی هم خانه را جارو میکشید. بچهها نیز سرگرم بازی با پدر میشدند و وقتی پدر نبود، بهانهگیری آنها بیشتر میشد.
┏✿○•━━━━━┓
🌺 @Atereparvaz
┗━━━━━✿•○┛