eitaa logo
عطر پرواز
119 دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5.6هزار ویدیو
11 فایل
🍂همزاد كویرم تب باران دارم در سینه دلی شكسته پنهان دارم... 🍂در دفتر خاطرات من بنویسید من هر چه كه دارم از شهیدان دارم... 🌺 با صلوات بر روح بلند شهدا وارد کانال شوید 🌹کانال شهدای شهرستان آمل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عطر پرواز
🌺 زندگی نامه شهید نماز هوانیروز ارتش کیست؟ امیر سرتیپ خلبان شهید حسین قاسمی یکی از خلبانان هوانیروز ارتش است که در سال ۱۳۳۳ در روستای طاهر آباد شهرستان آمل و در یک خانواده مذهبی که به شغل کشاورزی مشغول بودند، چشم به جهان گشودند. پدر بزرگوارشان حسن آقا و مادر گرامیشان حوا آغاز بودند. ایشان دوران ابتدایی و دبیرستان خود را در زادگاهش به پایان رساندند ، خانوده وی از لحاظ مالی در شرایط مناسبی قرار نداشتند و از طرفی امکانات معیشتی و تحصیل هم برای شهید حسین به سختی در دسترسی قرار داشت و به همین دلیل هم نتوانستند خود را به مرحله‌ی دریافت دیپلم متوسطه برسانند.   بهمن ماه سال ۱۳۵۳ بود که شهید حسین به علت علاقه بسیاری که به خلبانی داشتند در آزمون ورودی هوانیروز ارتش شرکت کردند و با نمره خوبی در این آزمون پذیرفته شدند و پس از پذیرش در این آزمون تحصیلات خود را در شاخه نظامی در آموزشگاه خلبانی هوانیروز ادامه دادند. شهید حسین دوران ابتدایی آموزش خود را در پادگان حر تهران گذراند و پس از طی دوره‌های تخصصی زبان انگلیسی و پرواز توانستند با درجه ستوان یار سومی و اخذ پایه تخصصی در پرواز بالگرد به پایگاه پشتیبانی هوانیروز ارتش در اصفهان منتقل شودند و فعالیت خود را در آنجا ادامه دهدند. مدتی نگذشته بود که به تصمیم فرماندهان هوانیروز به مرکز آموزش هوانیروز منتقل شدند تا خدمت خود را در آنجا ادامه دهدند   در همین دوران بود که ایشان با دختری پاک و نجیب از دیار خودش ازدواج کرد که حاصل از عشق دو فرزند به نام های فرزاد و مه زیار شد. ایشان بسیار باهوش و بصیر بودند و همواره موقعیت‌های حساس و مهم را به خوبی درک می‌کردند. آقا حسین که نتوانسته بودند در دوران تحصیل خود مدرک دیپلم متوسطه خود را اخذ کنند، در دوران فعالیت در هوانیروز توانستند با پشتکار و مطالعه تحصیلات متوسطه خود را تکمیل کرده و با اخذ دیپلم به درجه ستوان سومی ارتقا پیداکنند. این مورد را می‌توان نخستین موفقیت شاخص او در دوران فعالیتش دانست. دومین موفقیت شاخص شهید قاسمی این بود که در حوزه نظامی به دانش کامل خلبانی دست پیداکرده بودند و ارتقا به مرتبه استاد دروس زمینی خلبانی را به چشم دیدند.  شهید حسین قاسمی و همرزمانش که از تیزپروازان هوانیروز ارتش بودند همواره در جهت مقابله با ضد انقلاب در غرب کشور پروازهای بسیاری را انجام می‌دادند. اما این تنها اقدام مهم ایشان نبود. ۲۵ آبان ماه سال ۱۳۶۱ بود که شهید قاسمی به همراه سایر همرزمانش عازم ماموریت بودند که اسیر مزدوران بعث عراق شدند. و شش ماه بعد در زندان دوله عراق به وصال یار شتافتند ┏✿○•━━━━━┓ 🌺 @Atereparvaz ┗━━━━━✿•○┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عطر پرواز
🌺 برخی از خصوصیات اخلاقی شهید به نقل از سرهنگ آزاده خلبان احمد شاکر همرزم شهید حسین قاسمی : از همان ساعات نخست آشنایی ام با آن شهید عزیز، شیفته خصوصیات اخلاقی والای او شدم. چهره‌ی معصومی داشت و در حرکاتش هم بی قراری موج می‌زد. در پادگان سقز با ایشان هم اتاق بودم، هر روز صبح با صوت دل نشین قرآن این شهید از خواب بیدار می‌شدم و با هم نماز خواندیم. شهید قاسمی در همه‌ پروازها به ویژه پروازهای حساس رزمی از هوش سرشار خود بهره می گرفت و پیوسته یاد خدا بر زبانش جاری بود خلبانی که پیوسته به یاد خدا بود حتی در هنگام اسارت و شکنجه سرهنگ شاکر در ادامه می‌گوید که فصل زمستان بود و فضای زندان بسیار سرد، من و شهید قاسمی شب‌ها دعای توسل می‌خواندیم و از خدا برای رهایی خودمان و دوستان هم اتاقی، از دست خائنینی که ما را به اسارت گرفته بودند، دعا می‌کردیم. این کار هر شب ما بود. او در ادامه می‌گوید که شهید قاسمی کارش در زندان فقط خواندن دعا و استغاثه نبود. این شهید والا مقام به خاطر صبر و پایداری به ویژه روحیه مقاوم و همراهی و همدلی که در وجودش ریشه دار بود همواره غمخوار و همراز دیگر زندانیان بود و با آن‌ها همراه و هم دل می‌شد. در زندان غذایی بسیار ناچیز به ما می‌دادند و سخت گیری‌های بیش از حدی اعمال می‌کردند. شهید قاسمی برای این که با این گونه شکنجه‌ها راحت‌تر مقابله کند، اغلب اوقات روزه می‌گرفت و در برابر مشکلات شکیبایی می‌کرد. با توجه به موفقیت‌های به دست آمده توسط رزمندگان اسلام در پاکسازی غرب کشور از شورشیان خائن، آن‌ها تصمیم گرفتند تا ما را به زندان دیگری انتقال دهند. از این رو زندانیان را به دو دسته تقسیم کردند و هر دسته را به زندان جداگانه‌ای فرستادند. بدین ترتیب من از شهید قاسمی جدا شدم و پس از آن دیگر سعادتی نصیبم نشد تا او را ببینم. ┏✿○•━━━━━┓ 🌺 @Atereparvaz ┗━━━━━✿•○┛
🌺 خاطراتی از شهید در زندان بعث عراق حسین امیر خلیلی از دیگر همرزمان شهید از خاطرات شهید قاسمی این چنین نقل می‌کنند: هشت ماه در اسارت مزدوران بودم که چهار ماه دوم اسارتم را در کنار شهید قاسمی به سر بردم، او مرد شماره یک بحث علیه مزدوران بود، آن قدر دلیر و با شهامت بود که در یکی از بحث‌ها با صراحت به آن کوردلان گفت: «من مقلد امام هستم و اکثریت مردم ایران هم مقلد امام هستند و امام تنها رهبری است که می‌تواند ما را از چنگال شرق و غرب نجات دهد». این اظهارات شهید قاسمی مانند تیری بود که به قلب عناصر خود فروخته اصابت می‌کرد و برخورد شدید آنان را نیز به دنبال داشت. یکی دیگر از خصوصیاتش جاذبه بیرونی و درونی‌اش بود که باعث می‌شد همه زندانیان به طرف‌شان گرایش پیدا کنند و همین کوشش و گرایش، فضای مریدی و مرشدی در زندان ایجاد کرده بود و قاسمی به طور مخفیانه رهبری بچه‌های زندان را به عهده گرفته و هدایت‌شان می‌کرد. سرانجام مزدوران در برابر ایستادگی و مقاومت شهید قاسمی تسلیم شدند و از آن جایی که مهار شهید قاسمی و برخی از همراهان او برایشان بسیار دشوار شده بود در دومین روز از ماه خرداد سال 1362 تصمیم گرفتند تا با اعدام من، شهید قاسمی و شهید قلی‌پور که از نیروهای سپاه پاسداران بودیم و در زندان با همراهی و هماهنگی یکدیگر دست به اقداماتی می‌زدیم به تعبیر خام خودشان موانع را از پیش‌روی خود برداشته و کوله‌بار مبارزاتی‌شان را سبک‌تر کنند. ┏✿○•━━━━━┓ 🌺 @Atereparvaz ┗━━━━━✿•○┛
🌺 کرامات شهید از باخبر بودن شهادتش به نقل از همرزم شهید: سرهنگ خلبان جانباز سید غفور موسوی از همرزمانش شهید حسین قاسمی می‌گوید: که به همراه شهید قاسمی یک صندوق قرض الحسنه داخلی بین خلبانان در مرکز آموزش هوانیروز تشکیل داده بودیم. وی قبل از اعزام به مأموریت کردستان نزد من آمد و گفت که سید حساب مرا ببند. وقتی علت را از او جویا شدم، با تلاوت آیه: یا ایتها النفس المطئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه، پاسخ داد و در ادامه گفت که به من الهام شده است که به زودی به شهادت می‌رسم و می‌خواهم با حساب و کتابی پاک به سوی معبود پر بکشم! ┏✿○•━━━━━┓ 🌺 @Atereparvaz ┗━━━━━✿•○┛
🌺 شهید نماز چرا شهیدحسین قاسمی به شهید نماز لقب گرفتند؟ شهید حسین قاسمی و همرزمانش که از تیزپروازان هوانیروز ارتش بودند همواره در جهت مقابله با ضد انقلاب در غرب کشور پروازهای بسیاری را انجام می‌دادند. اما این تنها اقدام مهم ایشان نبود. ۲۵ آبان ماه سال ۱۳۶۱ بود که شهید قاسمی به همراه سایر همرزمانش عازم ماموریت بود تا دشمن بعثی را نابود کند که به ناگاه بالگرد ایشان به هنگام نبرد با دشمن مورد اصابت قرار گرفت و سقوط کرد و پس از سقوط بالگردش به اسارت دشمن بعثی درآمد. شهید قاسمی را به زندان مخوف دوله تو، بردند و ایشان مدت‌ها در آن جا سخت‌ترین شکنجه‌ها را تحمل کردند. دژخیمان بعثی ایشان را مدام شکنجه می‌کردند و به ایشان می‌گفتند :که اگر می‌خواهد از شکنجه‌ها خلاص شود باید  علاوه بر توهین به انقلاب و امام خمینی (ره)، از خواندن نماز در زندان نیز خودداری کند. اما ایشان که عاشقانه امام و انقلاب را دوست می‌داشتند و به نماز نیز علاقه بسیاری داشتند و هیچ گاه نمازشان ترک نمی‌شد، از انجام این کار نه تنها سر باز می‌زدند، بلکه مداومت ایشان بر نماز بیشتر از قبل شده بود،  تااینکه بخاطر اعتقادات راسخش و عشق به نمازی که برای رضای خداوند بود ایشان را به وصال یار و به شهادت رساند. ┏✿○•━━━━━┓ 🌺 @Atereparvaz ┗━━━━━✿•○┛
🌺 شهیدی که از ابتدا(دوران قبل و بعد انقلاب) دل خوشی از آمریکا نداشتند: شهید حسین قاسمی از همان ابتدای ورود خود به ارتش تحمل دیدن حضور چپاول گرانه مستشاران آمریکایی که در مرکز آموزش هوانیروز مستقر بودند را نداشت و با آن‌ها برخوردهای لفظی و کلامی بسیاری داشت. او یکی از دوستداران و محبان امام خمینی (ره) بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی انجمن اسلامی مرکز آموزش هوانیروز ارتش را در اصفهان تاسیس کرد و در این مرکز اقدامات بسیاری را در جهت استقرار ارزش‌های دینی و رشد معنوی کارکنان این پایگاه انجام دادند. شهید قاسمی عاشق امام و ولایت بودند و به آن افتخار می کردند و جان خود را هم در همین راه نثار کردند و عاقبت به خیر شدند. ┏✿○•━━━━━┓ 🌺 @Atereparvaz ┗━━━━━✿•○┛
🌺 نحو اسارت شهید قاسمی به دست رژیم بعث عراق به نقل از سرهنگ آزاده خلبان احمد شاکر همرزم شهید: در عملیاتی به منطقه کردستان اعزام شدیم در طی عملیات در جاده سقز بانه تمام منطقه به خاطر پوشش توده‌های به هم پیوسته به هم فشرده ابرهای سیاه نیمه تاریک و تار بود. به همین خاطر وسعت دید ما به شدت محدود شده بود. ناگزیر در ارتفاع پایین پرواز می‌کردیم. البته با این آگاهی که در تیررس گلوله‌های نیروهای شورشی و نفوذی مستقر در منطقه‌ مربوطه بودیم. هنوز مدتی از پرواز نگذشته بود که ناگهان بالگرد ما مورد اصابت گلوله مزدوران وطن فروش قرار گرفت و در محدوده استقرار نیروهای مذکور سقوط کردیم و بلافاصله پس از سقوط، توسط نیروهای منافق وطن فروش اسیرشده و از همان جا بدون فوت وقت ما را روانه زندان کردند ┏✿○•━━━━━┓ 🌺 @Atereparvaz ┗━━━━━✿•○┛
🌺 نحو شهادت امیر سرتیپ شهید خلبان حسین قاسمی از آمل به نقل از همرزم و هم بند شهید در زندان دوله تو، عراق صبح روز دوم خرداد سال 62 درب زندان باز شد و وارد زندان شدند و با شرارت ما را از زندان بیرون برده سوار بر اتومبیلی کردند و پس از طی مسیری لا به لای کوهستان‌های اطراف شهر سردشت پشت تپه‌ای نسبتاً بلندی پیاده کردند. فرمانده آنها پیش‌تر آمد و گفت: شما محکوم به اعدام هستید و بلافاصله دستور آتش داد، با دستپاچگی ما را به رگبار بستند و بدون لحظه‌ای درنگ محل را ترک کردند. از شهید قاسمی فریاد یا اباالفضل(ع) و یا قمربنی‌هاشم(ع) بلند شد و در دم به شهادت رسید. شهید قلی‌پور نیز پس از ساعاتی تحمل درد، جان به جان آفرین تسلیم کرد و جمجمه سرم تیر خورد، یک گلوله به استخوان پشت گوشم اصابت کرد و از سوراخ بینی‌ام خارج شد. شدت جراحت طوری بود که با وجود تحمل درد، بدون فوت وقت به هر صورت ممکن خودم را به جاده رساندم و توسط نیروهای خودی نجات یافتم محل شهادت به نیروهای خودی گفتم‌ ، به محل رفتند و پیکر مطهر دو شهید رو به کشور آوردند. بعد از شناسایی پیکر شهید در مرز، به ایران‌ و شهرشان آمل منتقل شدند ک بعد از تشییع بر دستان مردم شهر و دیارش در گلزار شهدای امام زاده ابراهیم(ع) شهرستان آمل به خاک سپرده شدند . شادی روح بزرگشان صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ┏✿○•━━━━━┓ 🌺 @Atereparvaz ┗━━━━━✿•○┛