eitaa logo
moon perfume |عطر ماه 🌙 ✨️
2هزار دنبال‌کننده
577 عکس
258 ویدیو
0 فایل
یه کانال عالی برای خانم های با سلیقه که میخوان روزای خوشی رو داشته باشن😉 کپی؟همه پست ها بجز رمان ها رو می تونید کپی کنید🤗 کپی رمان ها پیگرد قانونی و الهی دارد😡 لفت؟؟💔
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 https://harfeto.timefriend.net/17366622500675 ماه بانو لینک ناشناس زده🌱 میتونی بطور ناشناس بهش پیام بدی و درخواستت رو بگی✨ بدوین بدوییین که ماه بانو منتظرتون😃 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 🌙"@Atr_mah"🌙
🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 @Otaku_MLC93 این آیدی ماه بانو👆🏻👆🏻👆🏻 هرکس که بخواد میتونه بهش پیام بده و نظرش رو بهش بگه😉 کانالم رو دوس دارین🥺❤️ 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 🌙"@Atr_mah"🌙
🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 میگفت .. هر کلمه‌ای صاحبی دارد ؛ ‏صاحبِ کلمه‌ی پناه ‏امام رضاست :) 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 🌙"@Atr_mah"🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 سلام سلام👋🏻 حالتون چطوره؟🤔 فعالیت کم دیروز رو امروز جبران می کنم،ناراحت نباشید😄👌🏻 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 🌙"@Atr_mah"🌙
05 - 05.mp3
455.8K
🌙✨🌙✨🌙 خواهریا خواندن آیه الکرسی رو فراموش نکنید👌 🌸 آیه الکرسی 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🍃 🍃لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🍃 🍃اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ❤️الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم❤️ ⚜️ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜️ 🌺 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی ، اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ. 🌺 🌙"@Atr_mah"🌙
زیارت+آل+یاسین+علی+فانی.mp3
5.82M
🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 سلام علی آل یاسین😔 سلام مولای غریبمان 😔 التماس دعا از همه خواهران و برادرانم🙏 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 🌙"@Atr_mah"🌙
🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 ❣ تلاوت یک صفحه از قرآن کریم هر روز. 📍 صفحه ١٧ از ۶٠۴ 🔍 جستجو: 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 🌙"@Atr_mah"🌙
pg017.mp3
2.6M
🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 فایل صوتی تلاوت صفحه ١٧ قرآن کریم. 🎤 قاری: مشاری العفاسی 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 🌙"@Atr_mah"🌙
🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 داستان زیبای 《"پایان خوش"》 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 🌙"@Atr_mah"🌙 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙
moon perfume |عطر ماه 🌙 ✨️
🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 داستان زیبای 《"پایان خوش"》 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 🌙"@Atr_mah"🌙 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙
🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 🌙داستان زیبای:پایان خوش سكوت كرد…فكر ميكنم واسه اولين بار بود اين قدر جدي باهام حرف زده بود …انگار هميشه عادت كرده بودم نازمو بكشه..توقع نداشتم انقدر تند باهام حرف بزنه…. مثل هميشه كه نميتونستم جلوي خودمو بگيرم ، بغض گلومو گرفت…و اشك توي چشمم جمع شد … نگاهي بهم كرد و گفت +بيا تا حرفم بهش ميزنم بغض ميكنه …الان بغض كردنت چيه عاخه؟! -هيچي بغضي ندارم …. +باشه …پس از اين به بعد حرف بهت زدم ، نه نشنوم …بدون حرف كارايي كه ازت ميخوام رو انجام ميدي…من خودم رو محدود كردم به تو …تو هم يكم كوتاه بيا … بدون اينكه ديگه بخوام فكر كنم گفتم -باشه بيا حداقل صيغه كنيم … انگار اين حرفم براش اروم كننده بود…با لحن اروم و هميشگي گفت +افرين…خوبه كه كوتاه اومدي و نزاشتي به زور متوسل بشم …بزار اين چند وقت رو خوش باشيم… ابروهامو گرده كردم توي هم و با لحن متعجبي گفتم -اين چند وقت يعني كي؟! +يعني اين چند وقت قبل از عروسيمون ديگه… گوشيشو برداشت و بدون حرف دنبال چيزي گشت و بعد چند دقيقه گفت +بيا بشين اين صيغه رو بخونم …بلكه دست برداري از لوس بازي.. چندين بار از بي بي شنيده بودم كه صيغه رو ميشه خود افراد بخونن و اطلاعاتم در همين حد بود و ديگه اطلاع بيشتري نداشتم …كنار زانيار نشستم… چيزهايي كه زانيار گفت رو تكرار كردم …همين كه حرفش تموم شد ، از جيبش يه تراول در اورد داد بهم و گفت +بفرما خانوم اينم مهرتون … گرفتم ازش و گفت +خووووب ديگه مباركه خوشگلم حالا بدو توي کنارم… كنارش نشستم و اروم گفتم -حداقل جلوي اينا رعايت كن… +بيخيال بابامهم اینه که من با خانمم راحت باشیم… با خودم فكر كردم فربد هر كلمه محبت آميزي بهم ميزد كلي ذوق ميكردم ولي حرفاي زانيار هيچ حسي در من ايجاد نميكرد… با به ياد اوردن فربد انگار نور اميدي توي دلم شروع شد…ياد گوشي افتادم …كه زانيار بهم داده بود…من مثل ادم اهني كنارزانیار نشسته بودم… وقتي ديدم بيخيالم شده گفتم -من ميرم يكم استراحت كنم +باشه خوشگلم برو فوري از كنارش بلند شدم..يكمي به ذهنم فشار اوردم شماره فربد رو حفظ بودم …بايد زنگ ميزدم بهش…توي دلم خدا خدا ميكردم گوشيش روشن باشه و جوابم رو بده…سريع رفتم توي اتاقم ، گوشي رو برداشتم …يكمي باهاش سر و كله زدم…قلبم تندتند ميزد…شماره فربد رو گرفتم… دست و پام يخ كرده بودم …با ترس و لرز گوشيو گذاشتم كنار گوشم …منتظر بودم دوباره صداي گوش خراش اون زنه بپيچه توي گوشم كه ميگه دستگاه مشترك مورد نظر خاموش ميباشد… ولي در كمال ناباوري، صداي بوق پيچيد توي گوشي… انگار خدا دنيارو بهم داد…حس ميكردم خدا دنيارو بهم داد…بعد از سومين بوق ، صداي فربد پيچيد توي گوشي +بله از شدت استرس به نفس نفس افتاده بودم …گوشه اتاق بودم …سرمو انداختم پايين و دستمو گرفتم جلوي دهنم با صداي ارومي گفتم -الو فربد +بفرماييد…شما؟!صداتون خيلي ضعيفه… يكمي سعي كردم بلند تر حرف بزنم و گفتم -فربد بارانم … تا اينو گفتم عصبي گفت +اه تو هنوز بيخيال نشدي ميون حرفش پريدم گفتم -وايسا…تورو ارواح خاك مادرت قطع نكن …بزار حرف بزنم …فقط چند دقيقه… +بگو…ميشنوم… قلبم داشت از سينم ميومد بيرون …يه نفس كشيدم كه بتونم حرف بزنم … فوري گفتم -فربد من … و تا اومدم حرفم رو ادامه بدم گوشي از دستم كشيده شد… ترسيده هين بلندي كشيدم…با ترس برگشتم و پشتم رو نگاه كردم … زانيار با چشم هاي به خون نشسته زل زده بود بهم…ترسيده بودم …زبونم بند اومده بود…زانيار با حرص نگام ميكرد گفتم -م….ن…..من…. از ميون دندوناي كليد شدش گفت +توووو چي؟! توي عوضي چي؟! ديدي ادم نيستي…ديدي لياقت نداري….فكر كردي خيلي زرنگي؟! گوشيو كوبيد توي ديوار و هزار تيكه شد…از صداي بدي كه داد از جام پريدم….تا اومدم بفهمم چي شده…زانيار موهامو پيچوند دور دستش…درد شديدي توي سرم پيچيد… زانيار داد كشيد +سر تورو هم بايد مثل همون گوشي بكوبم توي ديوار تا اون كله پوكت بتركه….چه فكري با خودت كردي ؟! منو چي ديدي ؟! كه فكر كردي ميتوني زنگ بزني و امار بدي…. از شدت درد سرم به گريه افتاده بودم …گفتم -عااااخ سرم …واااي …ببخشيد… +خفه شوووو….لياقت نداشتي مثل ادم باهات رفتار كنم…بايد مثل حيوون با تو رفتار كرد …هر زري زدي كوتاه اومدم و گفتم به دلت باشم…گفتم تو ادمي…نميدونستم تو هم حيووني… داد ميكشيد و موهام رو ميكشيد… -تورو خدا موهامو ول كن…داره كنده ميشه… +ببين فقط دلم ميخواد دست از پا خطا كني بيچارت ميكنم … و همون جور كه موهام توي دستش بود منو كشون كشون از اتاق برد بيرون…داشت ميرفت سمت اتاق خودش… زير لب ناليدم -تورو خدا نه… +خفه شوووو… 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙 🌙"@Atr_mah"🌙 🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙