eitaa logo
صدا
24 دنبال‌کننده
14 عکس
23 ویدیو
3 فایل
آنچه شنیده می‌شود؛احساس ناشی از تحریک عصاب شنوایی، ارتعاش مکانیکی، که بر اعصاب شنوایی اثر می‌گذارند و باعث شنیدن می شود!
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5877606467619525087.mp3
8.79M
«إلیک قلبی یا غایة المُنی صابٍ» اما ای منتهای آرزویم، دلم هوای تو دارد.
4_5852563630008048297.mp3
2.54M
آرامِ دلِ شکسته :) صدای آرمان علی‌وردی...
صدا
آرامِ دلِ شکسته :) صدای آرمان علی‌وردی...
آرمان عزیز تمام این چند روز، میانهء تب و ضعف و افتادگی، گاه به گاه که نوری عقلم را برق می‌انداخت، به تو فکر می‌کردم. توی همان احوالات سخت و تبدار بود که حساب کتاب کردم ۲ ۳ سال از من کوچکتر بودی. اوان بیست و یک سالگی. زیبا، رشید، و حتما که پر از آرزوهای رنگی. شاید حتی طعم دوست داشتن معشوقه ای را هم نچشیده بودی. تمام این چند روز مدام به آن شب کذا فکر می‌کردم. به آن لحظات چگال که دوره شده بودی، با سنگ، با مشت و لگد با چاقو. من این واگویه را با محسن حججی و محمدحسین حدادیان شهید غائله گلستان هفتم هم داشته‌ام. من بارها خودم را جای شماها گذاشته‌ام. به این فکر کرده‌ام که در آن لحظات هول و ولا، به اولین چیزی که فکر می‌کنم چیست. حتما تو در آن لحظات دشنام خواهی قوم باطل، به مادرت فکر کرده‌ای. به مادرت که از فردا به جای بوسیدن رویت باید تن سردت را، و کمی بعد فقط مستطیلی سرد و سنگی را ببوسد. محسن ححجی حتما به علی کوچولو فکر کرده، یا محمدحسین به مادر و پدرش. من هم اول از همه فکرم رفت پی پدر و مادرم و دوستانم. چند سوال رگباری بیخ مغزم را چسبید که بعد از من چه می‌شود؟… اصلا خون من اثری می‌گذارد؟ جای تقیه کجاست؟ و هزار سوال دیگر… و من تمام لحظات ملتهب این روزها به این فکر کردم که شماها چطور از سد این سوال‌ها گذشتید… من سالهاست به ابد فکر می‌کنم. به ابدیتی که پیش رو داریم. به اینکه وقتی می‌میریم نمی‌میریم و این تازه آغاز ماجراست. آغاز جاودانگی. و اگر سهم همه ما جاودانگی‌ است پس چه باک از کم و زیاد عمر که باید کوشید بهتر رفت و حتما که به قول شهید ابوحامد مادران و پدران و فرزندان ما هم خدایی دارند… چه حیف اگر روزی ساده در بستر بمیریم، با یک بی تپشی ساده قلب. کاش خونمان لایق ریختن پای مشرب حسین بن علی باشد… من گمانم برای ایستادن با قلبی مملو از یقین در آن لحظات چگال، برای از مادر و فرزند رد شدن و خدا را دیدن، سالها، روزها، دقیقه‌ها و لحظه‌ها باید دنبال کاروان حسین دوید، آن‌قدر خالصانه قدم برداشت که یقین با یاد جگرسوز آه مادرت بعد از تو، یا یتیمی فرزندانت، از دلت بیرون نرود و پایت نلغزد… و ما کجای این مسیر پر تلاطمیم؟… شهادت تو شاید ثمره دعای مستجاب مادرت بوده که تو را فدایی حسین خواسته، شاید اشک‌های خالصانه تو وسط پیاده روی اربعین امسالت بوده، که تو را هزار و اندی سال کشانده عقب و صدایت را میان یاران جاری در جاده تاریخ به گوش حسین‌بن علی رسانده که یا لیتنی کنت معکم… خوشا به تو خوشا به این زندگی خوشا به این آزادگی که این است آرمان همه‌ ما… آبان ۱۴۰۱
11.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدان، پیچیده در گوش زمان فریادتان!
صدا
شهیدان، پیچیده در گوش زمان فریادتان!
از طنین ملائکه در عرش، از صدای شکستن بت‌ها به‌ دست ابراهیم، از آهنگ مصمم و با صلابت مصطفی به هنگام فتح مکه، از زمزمه‌ ملکوتی آخرین کلمات در تسبیحات اربعه، از چکاوک ذوالفقار علی در جنگ، از آوای عزیمت علی‌ ابن موسی به سمت نیشابور، از صدای قدم‌های مسلمانان سربرنیتسا در جاده‌ی مرگ، از پژواک ایمان در گستره‌ی دهر، از حنجره‌ی هر شهید به خون غلتیده و از فریادهای روشن امت روح‌الله بر سر طاغوت تا لحظه‌ی ظهور آخرین کلمه‌ی حقیقت: «الله ُأکْـبَر» که این دو کلمه از ابتدا تا انتهای تاریخ، باور قلبی وارثان زمین بوده و هراس جابران و ستمگران. پس این تکبیر از حنجره‌ی ما بر نمی‌آید؛ که از حنجره‌ی تمام کسانی‌ اداء می‌شود که از ابتدای تاریخ، برای آزادی انسان از اسارت ظلم و استبداد مبارزه کرده‌اند.
«نَحنُ نَقُصُّ عَلَيكَ نَبَأَهُم بِٱلحَقِّۚ إِنَّهُم فِتيَةٌ ءَامَنُواْ بِرَبِّهِم وَزِدنَٰهُم هُدى» فهمیده‌ام جوانی به سن و سال نیست؛ به خواستن و خاستن است. مؤمنان والاترین حقایق‌ را می‌خواهند و برای آن قیام می‌کنند. ایمان که بیاوری؛ خدا هم قصه‌ات را روایت می‌کند، هم راه‌ را نشانت می‌دهد و هم بر تو می‌افزاید. حیات‌ت را مبارک می‌کند یعنی. تکثیر می‌شوی. حضورت معنا دار و پر رنگ می‌شود و قلبت وسیع‌تر و تپنده‌تر. دلم می‌خواهد همیشه جوان باشم؛ اهل خواستن و خاستن. - برداشتی از آیه ۱۳ سوره‌ی محترم کهف