1_1150058136-AudioConverter.mp3
2.77M
⭕️ سوال
❓یکی میگفت از کجا معلوم احادیث بعد از 1400 تحریف نشده باشند و دقیقا همان هایی که پیامبر اکرم فرمودند به ما رسیده باشد؟ آیا بهتر نیست فقط به قرآن عمل کنیم؟
🎙 استاد محمدی شاهرودی
📎 #شبهات
📎 #امام_حسین علیه السلام
📎 #اربعین
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #پادکست
💢 عذاب شدید الهی
🎙 علامه حسن زاده آملی رحمه الله علیه
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
⭕️ خلبان ایرانی که عملیات را نیمه تمام گذاشت و اسیر شد!
📎 #دفاع_مقدس
📎 #امام_زمان
📎 #جمعه
📎 #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
📚داستان خبر مرگ نوبل📚
🌱آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند.
🌱زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامهها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است.
آلفرد وقتی صبح روزنامهها را میخواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد: آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مرگآورترین سلاح بشری مرد!
🌱آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟
سریع وصیت نامهاش را آورد. جملههای بسیاری را خط زد و اصلاح کرد.
پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزهای برای صلح و پیشرفتهای صلح آمیز شود.
🌱امروزه نوبل را نه به نام دینامیت، بلکه به نام مبدع جایزه صلح نوبل، جایزههای فیزیک و شیمی نوبل و... میشناسیم.
🌱او امروز، هویت دیگری دارد.یک تصمیم، برای تغییر یک سرنوشت کافی است.📚
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
📚 داستانی کوتاه دکتر حسابی📚
💚یکی از دانشجویانی که زیر نظر دکتر حسابی درس می خواند پس از چند ترم رد شدن به دکتر حسابی گفت : شما سه ترم است که من را از این درس رد می کنید ولی من که نمی خواهم موشک هوا کنم فقط می خواهم در روستا یک معلم شوم .
💚دکتر حسابی پاسخ داد : شاید تو نخواهی موشک هوا کنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، اما تو نمی توانی به من تضمین دهی که یکی از دانش آموزان تو در روستا ، نخواهد که موشک هوا کند!
💚 بنابراین همواره کارهایی را که به عهده داریم به بهترین شکل انجام دهیم و به سرانجام برسانیم.
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
هدایت شده از •|پادگـانِآویـღـن|•
📆#سال_هشتم
«۳۱\۶\۶۷ تا ۳۱\۶\۶۸»
🌹قطعنامه ۵۹۸ طوری بودکه تا حدودی حقوق ایران تأمین میکرد،ولیحق تقدمبا محکوم نشدن عراق بود.🍂
🌹زمستان۶۶ دوباره جنگ در شهرها آغاز شد.🍂
🌹بمباران شیمیایی و کشتار ۵۰۰کرد عراقی.و آتیش کشیدن کشتیهایآمریکاییدرخلیجفارس با هشدار امام(ره)🍂
🌹عراق اعلام آتشبس را نپذیرفت.🍂
🌹تیر۶۷ موشکناوآمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران شلیک کرد.🍂
🌹۲۷\۴\۶۷🔫دشمن اقدام به تصرف بخشهاییازخوزستان و باختران کرد.🍂
🌹شروع تهاجم مشترک عراق بامجاهدینخلقدرکرمانشاه🍂
🌹هجوم دوطرفه اسلامآباد و چهارزابر به فرماندهی شهید صیادشیرازی به سازمان مجاهدینخلق و انهدام آن.🍂
🌹۶\۵\۶۷🔫درنبردی۳ روزه سازمان مجاهدینخلقبهپایان رسید.🍂
🌹۱۰\۵\۶۷🔫عراق به کشور خود برگشت.🍂
🌹۲۹\۵\۶۷🔫اعلام آتشبس رسمی بین ایران و عراق توسط سازمان ملل.🍂
🌹🌹رسیدن جمهوری اسلامی، به اهداف خود ❣حفظ استقلال، تمامیت ارضیواستحکام پایههای انقلاباسلامی❣🍂
🌷ما توانستیم بحولقوهی الهیو رشادتهای دلیرانهی زنانومردان این کشور، براین جنگتحمیلی با دفاعیغیورانه مثلهمیشه،پیروزنبردباشیم🌷
°~ماناباشیدبرامون~°
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
°🥀🖤🖤🥀°
«سردارشهيدحاجمحمدطاهری»
🌹آسمانیشدن:
💫سردارشهيدحاجمحمد طاهري فرزنداكبر،درتاريخ 11/3/1334درروستايمهديآباد ديدهبهجهانگشود.
💫دورانتحصيلاتابتداييرا درزادگاهشبه پايانرساند.اما بهدليلاينكهروستايزادگاهش فاقدمدرسهيراهنماييبود.از تحصيلبازماندوبهكشاورزي پرداخت.
🌹برخیویژگیها:
💫اخلاصوصداقتوتدين وي، حتيدرسنيننوجواني-جوانيموردتحسينهمگانبود؛
💫زمانيكهدرسربازي،رژيماز دادنافطاريبه.سربازانو ارتشيانخودداريميكرد،
اوبدونسحريروزهميگرفت.
🌹زندگینامه:
💫درسال1355ازدواجكرد.وسهفرزندازخودبهيادگار گذاشت. 💫پسازپيروزيانقلاباسلامي به عضو نهاد مقدس سپاه پاسداراندرآمدوباشروع جنگ تحميليبهجبههاعزام شدودر عملياتهايمختلفيشركت كرد.
💫درعملياتهايفتحالمبين و بيتالمقدس،بهعنوانفرمانده گروهانودرعملياتهاي*محرم**رمضان**مسلمبنعقيل* *والفجر1و2و3و4و5*مسؤليت فرماندهيگروهانرابرعهده داشت.
🌹آسمانیشدن:
💫سرانجامدرسحرگاهروز ۲۲اسفنددرجريانعملياتبدر درسمتمعاونتتيپامام صادق(ع)بهفيضعظيمشهادتنايلگرديد.
📚 گِلاشك📚
🌺بخشیازکتاب:
💫«قبلازعملياتبدر،اطلاع دادندكهقراراست،حاجآقا طاهريدرميدانصبحگاه سخنرانيكند.
💫منهمبهاتفاقچندتناز برادرانراهافتاديم.هنوزچند قدمياز چادردورنشده بودیم، که صدای هقهق گريهاي توجهمارابهخود جلبكرد.
💫اطرافرانگاهكرديم،چيزي نديديدم! بچهها كنجكاو شدندبدانندصداازكجابودو كيگريهميكرد؟
💫چندقدمجلوتر،ديدمحاجي طاهرياستكهداردزارزارگريه ميكند.تاحاجيصدايپايمارا شنيد،بلندشدوبهسرعتاز محلدورشد.
💫جلوتررفتيمصحنهِعجيبي ديدمكهسختتحتتأثيرقرار گرفتم.آنجا،قسمتيازخاكي كهحاجيرويآننشستهبودو گريهكردهبود،ازاشكهاي چشمشگِلشدهبود.»
🌸راوي:استادحسنرحيمپور ازهمرزمشهيد.🌸
🌷جهتکسباطلاعاتبیشتر دراینخصوصمراجعهکنیدبه: كتاب📖گلاشك📖(مروريبر زندگيوحماسههايجاودانهي سردارشهيدحاجمحمدطاهري)
✍🏻نوشته:ايرجسعادتمند، مشهد،كنگرهيبزرگداشت سردارانشهيدويكهزارشهيد استانخراسان،1384✍🏻
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برسد به دست "من و تو" و "بی.بی.سی"
🔺نحوه ذخیره کردن بنزین توسط شهروندان انگلیسی از ترس نایاب شدن سوخت!
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
🛑📸 اهدای بنزین از طرف دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) به سفارت بریتانیای صغیر در پی قحطی بنزین در این کشور :)
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
🔆 #پندانه
✍ شیطان کجاست؟
🔹واقعا شيطان را در شهر نمیبينی؟ او اينجاست و بیداد میکنه اما ما نمیبینیم.
🔸لابهلای كمفروشیهای بقال محل،
توی فحشهای ركيک همسایه به همسایه،
روی روسری بادبرده دختركان شهر،
روی ساپورتهای بدننما،
و مردانی که خودشان را مثل زن آرایش میکنند.
🔹تو واقعا صدای خندههايش را نمیشنوی؟
🔸لای موسيقیهای تند ماشينها،
توی دعواهای بیانتهای پدر و پسر،
توی بیاحترامی به پدر و مادر،
بين جيغهای پيرزن مالباخته!
🔹تو واقعا جولان دادنش را ميان زمين و آسمان نمیبينی؟
🔸نمیبينی دنيا را چقدر قشنگ رنگآميزی كرده و بیآنكه من و تو بدونیم "جاهليت مدرن" را برايمان سوغات آورده است؟
توی وجود من و تو چقدر شک و شبهه انداخته است؟
توی رختخواب گرم و نرمت موقع نماز صبح؟
زمان پنهان كردن اسكناسهايت وقت ديدن صندوق صدقات؟
🔹نفوذش را نمیبینی؟
🔸موقع باز كردن سايتهای ناجور اينترنت،
میان تغییر لب و بینی و چهره انسانها و دست بردن در کار خدا.
🔹او همين جاست. هرجا كه حق نباشد، هرجا كه از یاد خدا غافل باشیم.
🔸چقدر به شيطان نخ میدهيم!؟
💠 ای مردم از گامهای شیطان پیروی نکنید، همانا او برای شما دشمنی آشکار است. (بقره:۱۶۸)
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ رئیس پیشین پارلمان جمهوری آذربایجان:
📍میگویند ستارخان به دنبال جدایی آذربايجان از ایران بوده، کمتر دروغ بگویید اصلا از این خبرها نبوده/تاریخدانان ما گرفتار بازی های سیاسی شدهاند/ما توسط روسیه از امپراتوری ایران جدا شدیم، اگر این خاک اشغال نشده بود امروز بخشی از ایران بودیم!
🔻راننده های ایرانی که بازداشت کردهایم همه آذری هستند/بعضی میگویند ایران را درهم میکوبیم، از این خبرها نیست، ایران خطرناک است و شوخی بردار نیست/عربستان و امارات از ترس ایران مجبور شدهاند به این کشور نزدیک شوند!
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تجمع اعتراضی خاخامهای یهودی در نیویورک؛ اسرائیل باید نابود شود!!/قابل توجه کسانی که میگویند فقط ایران خواستار نابودی این رژیم جنایتکار است
🔺در تجمع خاخامهای یهودی نیویورک علیه اسرائیل، رهبر مذهبی آنها طی سخنانی ضمن مخالفت با وجود رژیم صهیونیستی اعلام کرد که بههیچ وجه نباید از اسرائیل حمایت شود!
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ استاد #رائفی_پور
📂 «شریک جرم»
📥 لینک دانلود سخنرانی کلیپ 👇
🌐 https://t.me/Masafbox/2521
📥 لینک دانلود با کیفیتهای مختلف 👇
🌐 aparat.com/v/NWXMV
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
🌹داستان لگدشتر❗
🔹عارف معروف ، شیخ رجبعلی خیاط می فرمود:
در بازار بودم ؛
اندیشه مكروهی در ذهنم گذشت ...
سریع استغفار كردم و به راهم ادامه دادم .
قدری جلوتر شترهایی قطار وار از كنارم میگذشتند؛
ناگاه یكی از شترها لگدی انداخت كه اگر خود را كنار نمیكشیدم، خطرناك بود!
به مسجد رفتم و فكر میكردم همه چیز حساب دارد.
این لگد شتر ، از چه بود؟!
🔸در عالم معنا گفتند:
شیخ رجبعلی!
آن لگد نتیجه آن فكری بود كه كردی!
🔹گفتم : اما من كه خطایی انجام ندادم...
گفتند: لگد شتر هم كه به تو نخورد❗
" اثر کارهای ما در عوالم جریان دارد،
نتیجه :
حتی یک تفکر منفی هم، می تواند تاثیری منفی بر انسان ایجاد کند "
دوستان کارهای ما آثار وضعی دارد مواظب باشیم بسیاری از رخدادها انعکاس افکار و رفتار ماست...
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
📚داستان پریشان نکردن دل فردی📚
🌺🌺هفت یا هشت ساله بودم،
به سفارش مادرم برای خرید میوه و سبزی به مغازه محل رفتم.
اون موقع مثل حالا نبود که بچه رو تا دانشگاه هم همراهی کنن!
پنج تومن پول داخل یه زنبیل پلاستیکی قرمز رنگ که تقریباً هم قد خودم بود با یه تکه کاغذ از لیست سفارش...
میوه و سبزی رو خریدم کل مبلغ شد 35 ریال.
🌸 دور از چشم مادرم مابقی پول رو دادم یه کیک پنج ریالی و یه نوشابه زرد کانادا از بقالی جنب میوه فروشی خریدم و روبروی میوه فروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم.🌿
خونه که برگشتم مادر گفت مابقی پولو
چکار کردی؟
راستش ترسیدم بگم چکار کردم،گفتم بقیه پولی نبود... مادرچیزی نگفت و زیر لب غرولندی کرد منم متوجه اعتراض او نشدم.
🌸داشتم از کاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود احساس غرورمیکردم.
🌸 اما اضطراب نهفته ای آزارم می داد.
دوروز بعد به اتفاق مادر به سبزی فروشی رفتم اضطرابم بیشتر شده بود.
که یک مرتبه مادرم پرسید : آقای صبوری میوه و سبزی گران شده؟
اقای صبوری گفت:نه همشیره.
مادرم گفت : پس بقیه پول رو چرا به بچه پس ندادی؟
🌺🌿 آقای صبوری که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه توسط من جلوی چشمش مرور میشد با لبخندی زیبا روبه من کرد وگفت :آبجی فراموش کردم ولی چشم طلبتون باشه.
🌸🍂 دنیا رو سرم چرخ میخورد اگه حاجی لب باز می کرد و واقعیت رو می گفت ; به خاطر دو گناه مجازات می شدم،
🍂 یکی دروغ به مادرم
🍂یکی هم تهمت به حاج آقاصبوری!
🌸 مادر بیرون مغازه رفت. اما من داخل بودم.
🌸🌸 حاجی روبه من کرد و گفت:
این دفعه مهمان من!ولی نمی دونم اگه تکرار بشه کسی مهمونت میکنه یا نه؟!
🌸🌸بخدا هنوزم بعد از حدود 40 سال لبخندش و پندش یادم هست!
🍂🍂 بارها باخودم می گم این آدما کجان و چرا نیستن؟چراتعدادشون کم شده آدمهایی از جنس بلور که نه تحصیلات عالیه امروزی داشتن ونه ادعای خواندن كتاب های روانشناسی و نه مال زیادی داشتن که ببخشند؟
ولی تهمت رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشه وآبرویی نریزه...!
🌹🌹خدایا چنان کن که دلی را پریشان نکنیم و آبرویی را نریزیم.
🌹🌹خدایا بارها خطا کردیم و باز مهمانمان کردی . این بار نیز ما را مهمان خوان کرم خویش کن و از خطاهامان در گذر.
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
📚داستان درهای رحمت الهی📚
🌺 در عهد حضرت موسی علیه السلام خانواده ای بی نهایت فقیر که متشکل از یک زن و شوهرش بود، زندگی می کردند.
سال ها بود که با فقری بی امان دست و پنجه نرم می کردند. با وجود سختی ها و تلخی های زندگی، صبر داشتند. شبی از شب ها در حالی که زن و شوهر در ایوان منزلشان نشسته بودند، فکری به ذهن زن رسید. زن گفت: مگر موسی علیه السلام پیامبر خدا نیست؟
شوهرش گفت: بله.
زن گفت : چرا نرویم نزد او و از سختی های زندگی برایش نگوییم. و از او بخواهیم که حال ما را برای خداوند متعال باز گوید و از او بخواهد که در زندگی مان گشایشی بیاورد.
بلکه ادامه زندگی مان با خوشی و در رفاه سپری شود.
شوهر گفت: بسیار عالی است.
صبح اول وقت رفتند به محضر حضرت موسی علیه السلام و از سختی های زندگی شان گفتند.
حضرت موسی علیه السلام به ملاقات پروردگار رفت و حال آن خانواده فقیر و نیازمند را بازگو کرد. خداوند سمیع و علیم است و از ذره ذره کائنات با خبر است.
خداوند متعال به حضرت موسی علیه السلام گفت: به آن ها بگو از فضل خودم آن ها را ثروتمند می کنم البته تا یک سال. پس از گذشت یک سال دو باره به حالت اول باز گردانده می شوند. حضرت موسی علیه السلام پیام خداوند متعال را به آن ها رساند. زن و مرد بسیار خوشحال شدند. رزق و روزی فراوان از راه رسید. زود ثروتمند شدند. با گذشت زمان زندگی شان از این رو به آن رو شد.
باری زن به شوهرش گفت: ای مرد این را می دانی که قراره یک سال از این سفره الهی استفاده بکنیم. پس از یک سال همان آش و همان کاسه؛ دو باره فقر و نداری به سراغمان می آید.
شوهر گفت: بله. چاره چیست؟
زن گفت: بیاییم این ثروت را در راه خیر استفاده کنیم و به بندگان خدا نفعی برسانیم. اگر برای مردم خدمت کنیم، وقتی که فقر به سراغمان آمد، نیکی ما را بیاد می آورند و نمی گذارند که ما فقیر باشیم.
شوهر گفت: درست گفتی.
زن و مرد فعالیت های خیریه شان شروع شد. سر دو راهی، خانه ای برای استراحت مسافرین ساختند. از هر طرف خانه خود، درهایی به راه های عمومی باز کردند. هفت راه بودند. بنابر این هفت در باز کردند. هر کسی که از این راه ها می آمد و می رفت از او استقبال می کردند و به او غذا می دادند. در بیست و چهار ساعت دیگ های غذایشان روی آتش بود. کار آن ها نیکی کردن به مردم بود.
حضرت موسی علیه السلام از دور زندگی شان را زیر نظر داشت.
یک سال گذشت و خبری از فقر نبود. زن و شوهر همچنان مشغول غذا دادن به مردم بودند. آن ها چنان غرق در خدمت رسانی بودند که مهلت یک ساله را فراموش کردند. آن سال گذشت و سال جدید از راه رسید؛ اما همچنان رزق و روزی بر آن ها می ریخت. حضرت موسی علیه السلام تعجب کرد و از خداوند متعال راز این ماجرا را پرسید. خداوند به حضرت موسی گفت: یک دری از درهای رزقم را برای آن ها گشودم؛ اما آن ها هفت در گشوده اند و به بندگانم غذا می دهند. ای موسی شرمم آمد از اینکه آن در را برروی آن ها ببندم.
🌹 ببخشید تا ببخشد خدای بخشنده
🌺🌺الهی گدای توبکار خود شادان است, هر که گدای تو شد در دو عالم سلطان است.
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
🍒🍕••
هزار دفعه اگر هم مرا زمین بزنند ؛
هزار دفعه قوی تر ؛ شروع خواهم کرد ..
-نرگسصرافیانطوفان
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
آواره میگشتم بین تمام آرزوهایم و حرفهای تو،
خسته از خودم و امیدوار...
هم صحبت کبوترها و یک درخت خشک؛ حرفهایت را زدی و خستگیات رفت؟
میتوانی بروی و من...!
تار میبینم دنیایی را که خودم ساختم، مینشینم تبرم را تیز میکنم...
میگذرد.
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
♦️«مهرشاد سهیلی» کیست و چگونه خبرساز شد؟
🔹مهرشاد سهیلی متولد سال 1383 در شهر موسیان که از توابع استان ایلام است.
🔹او یک قرارگاه فرهنگی ایجاد کرده و به عنوان فرمانده آن معرفی شده است.
🔹ماجرای مهرشاد سهیلی از آنجا آغاز شد که از سال 97 با شخصیتهای مذهبی دیدار کردو گفتگو کرد.
🔹هوادارانش میگویند او فعالیت های فرهنگی و جهادی در مناطق محروم دارد، اما خروجی این فعالیتها روشن نیست.
🔹پس از طرح پرسش درباره نحوه پیشرفت این نوجوان در شبکه های اجتماعی برخی خبرگزاری ها خبرهای مربوط به او را از دسترس خارج کردند./فرارو
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️سارا جمشیدی جوانترین کنکوری کشور
🔹این دختر بجنوردی هیچ کلاس آموزشی و خصوصی نداشته است.
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
یاد کنیم یکدیگر را
تا خدا ما را یادکند.
در گذریم؛تا خدا
از ما در گذرد.
خوب بخواهیم؛تا خدا
برایمان خوب بخواهد.
خطاهای دیگران را
بپوشانیم؛ تا خدا
خطاهایمان را بپوشاند.!
~ماناباشیدبرامون♡ツ
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊
@Avingarrison
🕊🎋🌹🕊🌹🎋🕊