🔸زلزلههای فاجعهبار در خراسان!
🔹زلزله طبس با شدت 7/7 ریشتر در سال 1357، 19600 کشته و تخریب 16 روستا را به دنبال داشت.
🔹در سال 1358 هم قائن با شدت 1/7 ریشتر لرزید که در اثر آن 130 نفر جان باختند.
🔹بیرجند هم در سال 1376 با شدت 3/7 ریشتر لرزید و 1500 نفر کشته بر جای گذاشت.
🔹تصویر مربوط به زلزله طبس است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"سید علی میرزا"
سید علی میرزا اهل طبس در ایام جوانی اش عاشق دختری به نام مریم می شود. اما خانواده سید علی میرزا با وصلت وی با مریم شدیدا مخالفت می کنند و زندگی را برای میرزا ، پوچ و بی معنی می کنند.
مریم نیز که از میرزا ناامید می شود بر حسب اجبار با مرد دیگری ازدواج می کند و زندگی میرزا را به یاَس مطلق مبدل می کند.
ادامه ی زندگی بدون مریم به حدی برای میرزا دردآور و غیر قابل تصور می شود که چاره ای جز جنون نمی یابد.
میرزا با دلی شکسته جلّای شهر و خانواده می کند و چون جغد شومی به مدت ۴۰ سال به تنهایی در ارگ مخروبه شهر طبس ماوا می گزیند. مردم وی را دیوانه می پندارند و دست به آزار و اذیتش می برند.
در سال ۱۳۵۱ زندگی عجیب سید علی میرزا توسط پرویز کیمیاوی جلوی دوربین برده می شود و فیلم کوتاه "پ مثل پلیکان" از آن ساخته می شود.
سید علی میرزا در زلزله سهمگین ۷/۸ ریشتری طبس مفقود می شود و کسی خبری از وی پیدا نمی کند که چه بر سرش آمد.اما این پایان کار سید علی میرزا نبود! ۲۴ سال بعد در حین خاک برداری ارگ طبس، کارگران با پیکر تقریبا سالم پیرمردی مواجهه شدند! که متوجه شدند جنازه متعلق به کسی نیست جز سید علی میرزای مجنون که ۴۶ سال از حیات و ۲۴ سال از مرگش را نیز در خرابه های ارگ طبس گذارنده و همچنان که زندگی اش سوژه دوربین کارگردانان شده بود مرگ منحصر به فردش نیز مجددا سوژه دوربین های خبری می شود.
بنا به درخواست اهالی طبس پیکر سید علی میرزا طی یک تشییع با شکوه در همان ارگ طبس به خاک سپرده شد تا برای ابد در خرابه ی محبوبش آرام گیرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 نوحه خوانی محمود کریمی در مقابل هیأت عزاداری ارامنه تهران
🚩 محرم 1399
تلگرام
https://t.me/Axe_zirkhaki
ایتا
https://eitaa.com/Axe_zirkhakii
📷 کامیون مخصوص حمل محصولات کوکاکولا، بنگاه شمس و عابران پیاده در صبح یکروز پاییزی سال ۱۳۴۸ خیابان فردوسی مقابل سه راه منوچهری
تلگرام
https://t.me/Axe_zirkhaki
ایتا
https://eitaa.com/Axe_zirkhakii
💠 ارادت ارمنی به امام حسین (ع)
رانندۀ آژانس بود. سن و سالش حدود 50 را نشان میداد. شاید هم بیشتر. همین که دهان باز کرد و گفت:
ـ ببخشید آقا کجا تشریف میبرید؟
فهمیدم. با آن لهجۀ غلیظی که داشت، راحت میشد فهمید.
بی مقدمه پرسیدم:
ـ ببخشید آقا، شما ارمنی هستید؟
او هم راحت و خونسرد گفت:
ـ بله. چطور مگه؟
ـ هیچی همین جوری. حتما بچۀ خیابون شیرمرد هستی؟
برگشت، نگاهی انداخت و با لبخند گفت:
ـ از کجا فهمیدی؟
ـ خب ارامنه یا توی محلۀ مجیدیه زندگی میکنن یا خیابون شیرمرد.
ـ نه خب جاهای دیگه هم هستن.
ـ ولی شما اهل شیرمردی.
ـ خود شیرمرد که نه، خیابون پدرثانی می شینیم.
دیگر صحبتمان گل انداخت.
اصلا من دربارۀ دینش چیزی نپرسیدم. خودش شروع کرد. گفت:
ـ من از دین شما مسلمونا، عاشق دو تا امامتون هستم.
خیلی برام جالب آمد. یک ارمنی عاشق دو تا از امام های ما بود. اصلا اجازه نداد بپرسم کدام؟ ادامه داد:
ـ قبل از انقلاب، توی یه پادگان اطراف مشهد سرباز بودم. اونایی که با هم خدمت میکردیم، ارادت خاصی نسبت به امام رضا داشتند. یه شب یکی از سربازها حالش خیلی خراب شد. دکتر پادگان که فقط بلد بود آمپول بزنه، گفت این تا صبح دووم نمی یاره. وسیله و امکاناتی هم که اون رو ببریم شهر، نبود. بىچاره داشت بال بال میزد. رفیقاش بالا سرش نشسته بودن زار زار گریه می کردن. یک دفعه همهشون با هم داد زدن یا امام رضا، شما غریبی، اینم این جا غریبه، خودت این جوون رو به مادرش ببخش ...
خب من ارمنی هستم. به امام رضا احترام می ذاشتم، ولی اون اعتقادی که اونا داشتن، نداشتم. گرفتم خوابیدم. ولی اونا شروع کردند به دعا و راز و نیاز.
هوا هنوز روشن نشده بود، صبح نشده بود که با سر و صدای اونا از خواب پریدم. اصلا باورم نمی شد. اون که گفتن مردنییه، از همه سرحالتر بود. شنگولِ شنگول. از اون روز به بعد، هر وقت میرم مشهد میگم: آقا دَمِت گرم.
ـ خب اون یکی دیگه امام کدومه؟
ـ این رو که دیگه باید خودت بدونی. امام حسین. خودم و خونوادم عاشقشیم. من خونه مون نزدیک "مسجد الرضا" توی خیابون پدرثانی یه. ماه محرم که میشه، همه مون مشکی می پوشیم برای آقا. شاید باور نکنی، برو از رفیقای خودت توی همون مسجد بپرس "وارطان" کیه؟ ماه محرم، من پای سماور مسجد هستم. چایی می دم دست عزادارها. اگه یه شب شام هیئت نبرم خونه، زن و بچه هام می ریزن دم مسجد که ما امشب شام آقا رو نخوردیم ...
بغض گلوم رو گرفته بود. این کی بود و ما ...
تلگرام
https://t.me/Axe_zirkhaki
ایتا
https://eitaa.com/Axe_zirkhakii
🌴 التماس دعای خیر و طلب حمد شفا برای بیماری و مشکل پیش آمده برای خانواده #ادمین 🤲🤲
مادربزرگ میگفت چای را باید توی قوری چینی دم گذاشت، قوری چینی عطر بهارنارنج را یکطور دیگری در میآورد. عطر زعفران را،بوی گل محمدی، هل را ، دارچین را.راست می گفت چای دم کردم یک هل کوچک انداختم توی قوری. حالا یک بوی خوبی پیچیده توی همه خانه، توی تمام وجودم. به دانه کوچک هل توی قوری نگاه میکنم و با خودم فکر می کنم این دانه به این کوچکی چه کارستانی کرده امروز. صبح امروزم را گرم کرده انگار...بعضی وقتها لازم است با همین چیزهای کوچک زندگی را گرم کنیم ، خوش رنگ کنیم ، خوش بو کنیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 ۱۹ مرداد ۱۳۸۸ - سالروز شهادت قهرمان وطن، سرلشکر خلبان، حسین لشگری، اولین اسیر و آخرین آزاده جنگ
عکسهاے زیرخاکے
تلگرام
https://t.me/Axe_zirkhaki
ایتا
https://eitaa.com/Axe_zirkhakii
🌈 یادش بخیر صبحهایی که تو خونه مادربزرگ
با نوازش هاش از خواب بیدار میشدیم ومیدیدیم
همچین صبحانه قشنگی واسمون آماده کرده..😍
دلچسب ترین طعمِ جهان است،
گُل بوسه به دستهایِ مادر❤️
💠 اینجا پر از نوستالژیه جا نمونی😍👇👇
ایتا
https://eitaa.com/Axe_zirkhakii
📸 مجموعوه عکسها، فیلمها و فایلهاے صوتے قدیمے📽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆 ۲۲ مرداد ۱۳۵۰ - جدایی بحرین از خاک ایران❗️
📽 #فیلم | نطق بغضآلود نماینده مجلس در مخالفت با تصمیم دولت - فروردین ماه ۱۳۴۹
▫️اردشیر زاهدی، وزیرخارجه وقت نیز در جلسه حضور دارد، ولی گویا چاره ای نیست جز چشم پوشی از بخشی از خاک میهن‼️
کانال عکسهای زیرخاکی
هدایت شده از عکسهاے زیرخاکے
🔴 میدان مخبرالدوله-درسال1309ساخته شد-در سال 1333 به میدان 28 مرداد تغییر نام داد