فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برشی از #فیلم_قدیمی و #مستند بینظیر «بلوط»
▫️محل تولید: کهگیلویه و بویراحمد
⏳ سال تولید: 1339
💠 روایتی جامعه شناسانه از زندگی عشایر با محوریت بلوط
📎 ۱۵مهر، روز روستا و عشایر
🆔 @Axe_zirkhakIi ✔️JOIN
📸کانال عکسها و فیلمهاے قدیمے📽
⏳ به بهانهی ۱۵ مهر، روز روستا
✍️ موضوع انشا: از روستای خود چه میدانید؟
▫️ از زبان یک دانشآموز روستایی
📄 به نام خدا
روستای ما در قسمت ییلاقی استان مازندران و در پشت ظاهری سرسبز واقع شده است. شغل مردم روستای ما دامداری و کشاورزی است. روستای ما بالای دویست خانوار جمعیت دارد. من در کلاس پنجم در یک مدرسهی بزرگ ۱۰ کلاسه با حیاطی بسیار بزرگ که دارای ۷ نفر دانشآموز است، درس میخوانم.
یک روز از معلم پارسالم پرسیدم چرا برای ما که تعدادمان کم است مدرسهای به این بزرگی ساختند؟ آقا معلم گفت: در سالهای گذشته تمام کلاسها پر از دانشآموز بود. حدود ۱۲۰ نفر اینجا تحصیل میکردند امّا رفته رفته به دلیل درآمد پایین روستائیان و بیکاری جوانان، مردم به سمت شهرها هجوم آوردند و به نوعی حاشیهنشینی در شهرها را به ماندن در روستا ترجیح دادند. به همین دلیل تعداد دانشآموزان کم شد.
در نوشتن انشا از پدربزرگم کمک گرفتم و موضوع را بازگو کردم. پدربزرگ صورتم را بوسید و گفت : در روستای ما قبلا آب، برق، گاز، تلفن و جادهی مناسب وجود نداشت. امّا هیچ خانهای خالی از سکنه نبود به غیر از تعدادی از دامداران که در فصل زمستان به دشتهای مازندران مهاجرت میکردند.
من به پدربزرگ گفتم : حالا که روستای ما آسفالت شده و آب، برق، گاز، تلفن و اینترنت هم داریم چرا بسیاری از خانهها خالیست و مردم فقط در پایان هفته و فصلهای گرم سال در روستا سکونت دارند؟
پدربزرگ گفت: به نکته خوبی اشاره کردی. زمانی که دامدار و کشاورز نتواند محصولش را به قیمت مناسب بفروشد و خرج و دخلش با هم جور در نیاید، ورشکست میشود. بنابراین مجبور است از روستا کوچ کند و به حاشیه نشینی در شهر روی بیاورد تا بتواند با زندگی کارگری و دستفروشی شکم زن و بچهاش را سیر کند. اگر در روستای ما صنایع تبدیلی مواد لبنی، کشاورزی و باغی وجود داشت
اولا عدهای زیادی در این مراکز مشغول به کار میشدند. دوما دامدار و کشاورز هم با خیال راحت محصولش را تحویل این کارخانهها میداد و مردم هم در روستا میماندند.
در ادامه پدر بزرگ آه سردی کشید و گفت : حالا زمینهایمان را به خوشنشینان فروختیم و هر روز شاهد ساختن خانههای ویلایی در روستا هستیم که مانند قارچ از دل زمین بیرون میزنند.
پدربزرگ با چشمان اشک آلود و با بغض ادامه داد. زمینها را فروختیم و ماشین خریدیم. ماشین هم به مرور زمان فرسوده شد. حال شدیم سرایدار خوشنشینان که آخر هفته ها و یا چند روزی از سال را به روستای ما میآیند و چندرغاز هم در پایان ماه در کف دستمان میگذارند.
پدربزرگ گفت: قبلا در روستای ما چندین مغازه از جمله: خوار و بار فروشی، قصابی، سلمانی، خوراک دام و طیور و ... وجود داشت. به قول دوستم در مغازه خوار و بار فروشی از شیر مرغ تا جون آدمیزاد پیدا میشد. خلاصه دست خالی از مغازه بیرون نمیآمدی.
پدربزرگ ادامه داد: تعدادی از مغازهداران کالاهای مردم مانند تخممرغ، مرغ، عسل، گندم، جو، برنج و ... را میخریدند و به آنان یا پول میدادند یا از مغازهاش خرید میکردند. حتی یادم است در روستایمان دو کارگاه ساخت پنیر وجود داشت. دامداران شیرها را به آنان تحویل میدادند. امّا حالا خبری از این مغازهها وکارگاهها نیست. به دلیل مهاجرت روستائیان همگی مغازههایشان را بستند. حالا ما باید به خاطر خرید زندگی روزمره به شهر یا مرکز بخش برویم. هزینه رفت و آمد و هدر رفتن وقت و زمان هم به آن اضافه شد.
درد و دل پدربزرگ و مسائل قابل بازگو زیاد بود اما پدربزرگ ترجیح داد به همین مقدار بسنده کند.
🆔 @Axe_zirkhakiI
عکسهاے زیرخاکے
رضا کرمرضایی ۱۵ مهر ۱۳۱۶ هرسین کرمانشاه ۱۴ فروردین ۱۳۸۹ تهران بازیگر سینما وتئاتر نمای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 فیلم زیبا و ماندگار "شاخههای بید"
⚪️ شاخههای بید فیلمی به کارگردانی و نویسندگی امرالله احمدجو محصول سال ۱۳۶۷ است.
خلاصه داستان: حدوداً یک قرن پیش است. خالومراد که رعیت با تجربه و کاردان و عاقلی است، با کمک چهار پسر جوانش که هر یک در حرفهای ماهر و استادند زندگی خوب و روبه راهی دارد. خان به مال و املاک او طمع میکند با دسیسه چینی مجبورش میکند با خانواده اش از آن ولایت فرار کند و در یک روستای دیگر که آنجا آشنایانی دارند، ماندگار میشوند. به زودی کار و بارشان میگیرد و مجدداً وضعشان خوب میشود و بار دیگر خان این ولایت طمع میکند که مال و املاکشان را از دستشان بستاند. اما پسر بزرگ خالو پیشنهاد تازهای دارد. ...
🎞 بازیگران: جمشید مشایخی, رضا کرمرضایی, جمشید لایق, هادی اسلامی, رضا رویگری, محمود پاکنیت, حسین خانیبیک.
🆔 @Axe_zirkhakiI
عکسهاے زیرخاکے
رضا کرمرضایی ۱۵ مهر ۱۳۱۶ هرسین کرمانشاه ۱۴ فروردین ۱۳۸۹ تهران بازیگر سینما وتئاتر نمای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 سریالهای قدیمی
لحظاتی از سریال این خانه دور است (بهشت کوچک)
سازنده : مسعود رسام ، بیژن بیرنگ
نویسنده : بیژن بیرنگ
بازیگران : شهلا ریاحی ، حمیده خیرآبادی ، توران مهرزاد ، جلال مقدم ، رضا کرمرضایی ، علی کسمایی ، جعفر بزرگی ، مهتاج نجومی ، مهوش افشارپناه ، نعمتالله گرجی ، هوشنگ بهشتی ، ژاله علو ، رقیه چهرهآزاد ، علیاصغر گرمسیری ، حسین عرفانی ، شهلا ناظریان ، رضا خندان ، غلامحسین لطفی ، حسن زارعی
سال ساخت ۱۳۷۰ – ۱۳۷۴
🆔 @Axe_zirkhakiI
عکسهاے زیرخاکے
رضا کرمرضایی ۱۵ مهر ۱۳۱۶ هرسین کرمانشاه ۱۴ فروردین ۱۳۸۹ تهران بازیگر سینما وتئاتر نمای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 سریال قدیمی و ماندگار "فروشگاه"
▫️"فروشگاه" نام یک مجموعهٔ تلویزیونی ایرانی به نویسندگی و کارگردانی «احمد بهبهانی» است که طی سالهای ۱۳۷۵-۱۳۷۴ تهیه و از تلویزیون پخش شد
⚪️ خلاصه داستان: آقای قوام در ۵۰ سالگی تصمیم می گیرد عطاری پدرش را به یک فروشگاه مدرن تبدیل کند و برای این کار تمام دارایی خانواده را گرو می گذارد، اما قوام با زیرکی مشکلات را رفع می کند. در این میان، قاسم که یک آسیب دیده جنگی است قصد ازدواج با ریحان، دختر قوام را دارد اما وقتی متوجه بیماری لاعلاجش می شود خود را از چشم ریحان پنهان می کند. سرانجام به خاطر پافشاری ریحان با یکدیگر ازدواج می کنند و اما …
🎞 بازیگران: رضا بابک, مرتضی احمدی, رضا کرمرضایی, داریوش اسدزاده, علیاصغر گرمسیری, عزتالله مهرآوران
🆔 @Axe_zirkhakii
عکسهاے زیرخاکے
🌹 ۱۵ مهر زادروز سهراب سپهری🌹 ▪️ساده رنگ آسمان، آبیتر، آب، آبیتر. من در ایوانم، رعنا سر حوض
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب.
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق
قهرمانان را بیدار کند.
قایق از تور تهی
و دل از آروزی مروارید،
همچنان خواهم راند
نه به آبیها دل خواهم بست
نه به دریا ـ پریانی که سر از آب بدر می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهی گیران
می فشانند فسون از سر گیسوهاشان
همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند
«دور باید شد، دور.
مرد آن شهر، اساطیر نداشت
زن آن شهر به سرشاری یک خوشه انگور نبود
هیچ آئینه تالاری، سرخوشیها را تکرار نکرد
چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود
دور باید شد، دور
شب سرودش را خواند،
نوبت پنجره هاست.»
همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند
پشت دریاها شهری ست
که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است
بامها جای کبوترهایی است، که به فواره هوش بشری می نگرند
دست هر کودک ده ساله شهر، شاخه معرفتی است
مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند
که به یک شعله، به یک خواب لطیف
خاک موسیقی احساس تو را می شنود
و صدای پر مرغان اساططیر می آید در باد
پشت دریا شهری ست
که درآن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند.
پشت دریاها شهری ست!
قایقی باید ساخت .
🌹 ۱۵ مهر زادروز سهراب سپهری🌹
🆔 @Axe_zirkhakii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 قسمتی از مستند «اربعین» ساخته ناصر تقوایی در سال۱۳۴۹. ملودی قدیمی این مداحی بوشهری، بعدها در نوحه معروف «ممد نبودی ببینی» استفاده شد.
آئینی سنتی و بسیار متفاوت با عزاداریهای امروز...
🆔 @Axe_zirkhakii ✔️JOIN