📌 #تأثير_هگل_در_روان_شناسی
💢 #هگل مشخص و مستقلا درباره علم روانشناسی در معنای متداول آن، حرفی نزده است
، جز بخشی کوتاه در کتاب دایرة المعارف علوم فلسفی و نیز مبحثی در بخش عقل از پدیدار شناسی روح. من مشخصاً به این بخش ها کاری ندارم، بلکه معتقدم نه این مباحث، بلکه نگاه کلی او به جهان و اشیاء و نقش انسان در آنها بود که تأثیر چشمگیری بر روانشناسی پساهگلی و به ویژه روانکاوی گذاشته است.
لینک کانال #علوم_انسانی_اسلامی ↙️↙️
https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
📌 #تأثير_هگل_در_روان_شناسی
💢 #هگل مشخص و مستقلا درباره علم روانشناسی در معنای متداول آن، حرفی نزده است
، جز بخشی کوتاه در کتاب دایرة المعارف علوم فلسفی و نیز مبحثی در بخش عقل از پدیدار شناسی روح. من مشخصاً به این بخش ها کاری ندارم، بلکه معتقدم نه این مباحث، بلکه نگاه کلی او به جهان و اشیاء و نقش انسان در آنها بود که تأثیر چشمگیری بر روانشناسی #پسا_هگلی و به ویژه روانکاوی گذاشته است. نباید فراموش کرد که ژاک لكان، بزرگترین روانکاو فرانسوی قرن بیستم، از کلاس های #فلسفه_هگل ،الکساندر کوژو بیرون آمد. این گرایش در روانکاوی را به یک معنا می توان متأثر از #هگل دانست. در مباحثی به ذات انسان نزد #هگل پرداختیم و اشاره کردیم که فرد واجد ذاتی توپر و مستقل نیست، بلکه کانونی است از نیروهای بر سازنده وضعیتش. ما اگر فقط بر همین ایده ساده تمرکز کنیم، می بینیم که اساس روانشناسی کلاسیک را دگرگون می سازد. فرد نه ذاتی مستقل و توپر، بلکه دقیقا امری وابسته و تهی است، که به سایر افراد در مقام اموری
وابسته و تهی استوار است و همین امر حقیقت جامعه را تشکیل میدهد در نتیجه چیزی به نام روان فردی یا نفس جوهری مستقل و ثابت که علم النفس با روان شناسی بر آن استوار بود در کار نیست به قول لکان در اینجا ما با سوژه خط خورده ای مواجه هستیم که بر ساخته حقیقت کلی بیرونی است. از سوی دیگر خودآگاهی نزد #هگل به هیچ وجه بی واسطه نیست. #هگل دشمن عدم وساطت و خوداندیشی های شبه عرفانی است. من برای شناخت خودم هم، باید به آیینه جهان بنگرم، من خودی ندارم .جز نیروهایی که بر سازنده من اند. در نتیجه این من چیزی نیست جز شرایط سیاسی ،اجتماعی ،فرهنگی اقتصادی و غیره ای که من از آنها برآمده ام و در آنها زندگی می کنم. به تعبیر #هگل، (منی که ماست و مایی که من است) به راحتی میتوان مشاهده کرد که شناخت این «من» که هدف روان شناسی است ،اساساً چه تغییری می کند. این رویکرد هگلی را لکان از تحلیل همان دوره اوایل کودکی یعنی مرحله آیینه ای (Mirror Stage) آغاز میکند که اگو (Ego) در آن ، حتی برای شکل گرفتنش نیازمند دیگری است. منی از پیش وجود ندارد، بلکه کودک حتی نفسانیتِ خودش را به واسطه انعکاسش در آیینه (یا همان نگاه دیگری) باز می یابد. در نتیجه لکان به اساسی ترین عنصر روان شناسی کلاسیک، یعنی همان «من» یا اگو ، حمله میکند ( لكان باور دارد که این افسانه (یعنی اگو) می بایست کنار گذاشته شود و این مسأله در واقع یکی از اساسی ترین اهداف او در روانکاوی است) ، شرمن در همین کتابی که از آن نقل قول کردم، فصلی را به نسبت #روانکاوی_لکانی و #فلسفه_هگلی اختصاص میدهد. به هر ترتیب یکی از تأثیرات مهم هگل در روان شناسی و روانکاوی پس از وی سرنگون
ساختن ایده «من» در مقام امری پیشینی ، مستقل و قائم به ذات بود.
#محمد_مهدی_اردبیلی
لینک کانال #علوم_انسانی_اسلامی ↙️↙️
🆔 @olum_ensani_eslami