وای من فضای مجازی رو دیگه نمی‌تونم.

_حیف شد ، هرچی تلاش کردیم همش حیف شد . خندوندیم ، بیدار موندیم ، نگران موندیم همش پودر شد رفت هوا. کسی دیگه یادشم نیست تورو ، باور کن .

چون خیلی سخنرانی قشنگی بود* اگ از نظر آیه اشکالی ندلشته باشه اینو از من ( طهورا ) یادگاری داشته باشید. پیشنهاد دانلود(((:

[مواظب رفتارتون باشيد من بيشعورم ميزارمتون كنار میرم]

[من یک اشتباه محض‌م]

دل خود را سر ِ هر بام هوایی نکنم طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنم(((:

_بدترین دشمن برای هر آدمی، خودشه اونجا که باید رها کنی، اما نمی‌کنی. باید پای خواستت بایستی، اما نمی‌ایستی. نباید مدام خودت رو سرزنش کنی، اما می‌کنی. گاهی وقتا آدما دشمنی‌شون رو می‌کنن و میرن، ولی ما به جاشون دشمنی رو با خودمون ادامه میدیم. رنج اینجاست ࢱ.

[گاهی مرگ شوخی می‌کند ، نقاب می‌زند ، می‌شود دلتنگی]

_اون لحظه که به خودت میای میبینی چن ماهه پروفایلشو چک نکردی >>>>>

لطفا ب نوع فیلمبرداری و ب صحبت های دور و بر دقت نکنین* ب یاد همگی هستم(: (خانم میم)

[چرا اونی كه هميشه بايد با همه چی كنار بياد منم؟]

_بدترین حالتی که ممکنه برای یه آدم پیش بیاد اینه که همزمان هم احساسی باشه و هم منطقی، یعنی قلبش داره مچاله می‌شه ها، ولی مجبوره منطقی تصمیم بگیره، بعدش باید روزها و ماه‌ها و حتی سال‌ها بشینه به قلبش توضیح بده که اگه اون کارو نمی‌کردم بیشتر مچاله می‌شدی . اما مگه قلب حالیشه؟ وقتی دیگه صلحی نباشه بین عقل و قلبت، انگار لای منگنه ای، چون نه مغزت قلب داره، و نه قلبت مغز .

[‌انقدر زخمامون زیاد شده باید لای پانسمان بخوابیم]

_میدونی ، هرچی میگذره این بزرگ شدنه رو تو خودم بیشتر میبینم کیف میکنم ، وقتی میبینم چقدر ضعیف و شکننده بودم ، چقدر خودمو حقیر میدونستم و چقدر خودم رو در برابر آدم ها ‌و مشکلات ناچیز میدونستم ؛ الان دیگه خیلی فرق میکنه.. اونقدر بزرگ و تکامل شخصیتی پیدا کردم ، انقدر عاقل و بالغ شدم که وقتی میبینم چجوری در مقابل مشکلات ، اتفاقات حجیم ، زخم زبونا و خیلی چیزایِ دیگه وایمیستم و در برابر همشون میجنگم ، لذت میبرم و عشق میکنم .. میدونم که کلی اتفاق ریز و درشت افتاده.. ولی همه اینا از من یه چیز خوب ساخت! از اون دختر ضعیف و شکننده و افسرده ، حالا این من که صد تای اتفاق و ادمای پَست رو حریفه .. سعی میکنه در بیخیال ترین حالت ممکن قوی ترین باشه، این مِن خیلی دمش گرمه ، یه تنه پا همچیز وایستاده و وایمیسته .🤍

آها زندگی عالی پیش‌ میره .

من پر حرفم ولی کو کلمات؟..

[من‌ لجباز نیستم،لجبازی منه]

_واقعا خستم، تمام روحم زخمِ، مثل اون بچه‌ای که اولین بار با دوچرخه خورده زمین ولی هیچکی نیست کمکش کنه تازه هرکیم رد میشه مسخرش می‌کنه، نه میتونم برا همیشه از آدما دوری کنم نه میتونم دیگه بینشون نفس بکشم؛

_برایِ نور قلبم،تولدت مبارکم .ࢱ💗 _نهمِ‌هفت‌ِ‌هزاروچهارصدویك.

[بعضی وقتا باید ی نقطه بذاری و بری سر خط]

وقتی همراه با رفیقات با خطِ واحد میری خونه‌و توراه میخوابی‌:>>>>😭😂✨

_ ولی بین خودمون باشه ها تو که رفتی زندگیم قشنگتر شد دیگه کسی نبود اذیتم کنه . و من سکوت کنم و هیچی بهش نگم، دیگه کسی نبود وقتی بفهمه دوسش دارم شروع کنه به شکوندن دلم، کسی نبود که بخوام بخاطرش غرورمو زیر پاهام له کنم . و همه چیو نادیده بگیرم، بعد از تو من خودمو پیدا کردم انگار خیلی وقت بود که گم شده بودم، شاید بهترین و بدترین اتفاق زندگیم خلاصه میشه تو رفتنت رفتی برام سخت بود هضمش اما الان که بهش فکر میکنم میبینم کاشکی اصلا نمیومدب کاشکی زودتر از بین میرفتی و من انقدر نابود نمی‌شدم _

[تو چی میدونی از زندگی من‌،من یه شبایی اندازه ده سال پیر شدم]

آدم دوس داره جهان‌و ول کنه تورو نگاهت کنه، بله .

امیدوارم هیچ‌وقت توی هیچ‌دریایی غرق نشید...

از وقتی که من اول پیام نمیدم و زنگ نمیزنم ارتباطم با خیلی ها قطع شده و بسیار از این قضیه خرسندم .

چرا خرسندم؟ چون فهمیدم چقدر واسه ‌ی‌آدمی مهمم

نمیتونم دیگه.. [محکوم به صبر و سکوت]

دلم میخواد جم کنم برم کاش وابستگی ای وجود نداشت

تو یه مودی گیر کردم بین غمگین و عصبی بودن؛ نمی‌دونم ناراحت باشم یا عصبی، نمی‌دونم اهمیت بدم یا ندم، نمی‌دونم چه ری‌اشکنی نشون بدم، پر از حرفم ولی نمی‌دونم بگمشون یا سکوت کنم، واقعا نمیدونم؛ فقط می‌دونم اصلا از این شرایطی كِ توش گیرم . . اصلا اصلا خوشم نمیاد .