۶ مرداد ۱۴۰۲
۷ مرداد ۱۴۰۲
وقتی یه بار یِ چیزیو برای اولین بار با کسی تجربه کنی و بهت حس خوبی داده باشه، دیگه تا ابد اون چیز به اسم اون آدم سند زده میشه، که اگه هزار بارم با هزار تا آدم دیگه هم تجربش کنی دیگه هیچوقت اون حسِ بارِ اول رو بهت نمیده.
۷ مرداد ۱۴۰۲
برای همهی روزایی که گریه کردیو بعدش
بلند شدیو ادامه دادی چون مجبور بودی، ممنونم.
۷ مرداد ۱۴۰۲
از بازخوانی چتهای خیلی قدیمی برمیگردم.
گذر روزها از آدم چی میسازه واقعا. من که بهشخصه یک آدم روی مخ و مزخرفی بیش نبودم که مراتب عذرخواهی رو هم آخر گفتگو برای طرف فرستادم.👩🏻🦼
۸ مرداد ۱۴۰۲
۸ مرداد ۱۴۰۲
هدایت شده از اَفگار ؛
خیلی یواش و در گوشی: حاصل خراب شدن اعتمادم به آدمایِ مجازی اینهکه دلم نمیخواد با کسی حرف بزنمو میدونم که این خوب نیست ..
۸ مرداد ۱۴۰۲
۸ مرداد ۱۴۰۲
۸ مرداد ۱۴۰۲
واقعا خستهم، به معنی واقعی خستهم، از شب خوابیدن، صبح بیدار شدن، صبحونه ناهار شام خوردن، مکالمه های سطحی، آدمای سطحی، پوشیدن لباس، فشار دادن دکمهی لامپ، نشستن پایِ گوشی، چرخیدن تو فضایِ مجازی، سرو کله زدن با آدمایِ فیک، هیجانات اتفاقات روزمره، چک کردن مسیجا، بستن در اتاق، به زبون آوردن کلمه های مختلف، دیدن چهره های افسرده و مختلف، جر و بحث با خانواده، شنیدن غرغرای بقیه، فکر کردن به چیزایی که هیچ وقت قرار نیست اتفاق بیوفتن، رویا پردازی، روابط الکی، بیرون رفتن، نوشتنِ خاطرههایِ عذاب آور، شنیدن صداها، حرفا، آهنگ گوش کردن، استرس، اضطراب، فشار جامعه، اخبار بد، آینده نامعلوم، زندگی فاکچری، جامعهی بدردنخور، امید داشتن، منتظر بودن، دلتنگی کشیدن، اصلا هرچی که تو بگی، هرچی .. هرچی ..
خستهم، از همش خستهم.
۸ مرداد ۱۴۰۲
۹ مرداد ۱۴۰۲